جلوگیری از آسیب روحی و روانی در خانواده نابسامان

[بی دل]

آقای محمد صالح من همیشه پیگیر تاپیکتون هستم. راستش من خودم از وقتی یادمه پدر نداشتم. و گاهی اوقات که یک چیزهایی از دیگران میشنوم و یا رفتارهایی از پدران میبینم ( از نوع مثبت و سازنده) میگم یعنی منم اگه پدر داشتم این کارها رو برای من انجام میداد یا من تکیه گاهی به این محکمی داشتم؟ و کلی حسرت میخورم. البته حالا خیلی کم و یا اصلا هیچ! بیشتر منظورم سالهای قبل تره.
به هر حال بنده به شخصه رفتار با پدر را بلد نیستم. و روی این حساب ترجیح دادم مطلبی ننویسم. اما هر چقدر احترام پدرتان را نگه دارید و کمتر در دعواهای والدینتان دخالت کنید و جانبدارانه عمل نکنید و از قضاوت بین آنها بپرهیزید بهتر است. و امیدوارم تا حالا دل پدرتن را با محبت فزاینده ای که بهشون میکنید بدست آورده باشید.

[ani]

بابا ها و مامان ها همشون ماه هستند . خدا سالم نگه دارد همه ی مامان و بابا های در قید حیا ت را و خدا رحمت کند همه ی بابا و مامان های رفته .

بیائید تا زمانی که هستند قدرشان را بدانیم وقتی که رفتند آنقدر جایشان خالی می شود که یک دل نه ،صد دل احساس دلتنگی به سراغ آدم میاید .

دوست محترم در مسائل پدر و مادرتان دخالت نکنید آنها که این همه سال با بد و خوب هم ساخته اند بعد از این هم بالاخره یک جوری با هم یا کنار میایند و یا نمی آیند . اما دخالت ما و جانبداری از هر یک از آنها دل دیگری را می شکند . ما قرار نیست نقش قاضی زندگی آنها را بازی کنیم کافی است فرزند صالح آنها باشیم و هر لحظه وهر آن مطمئن باشند که ما را دارند . ما ثمره ی زندگی آنها هستیم . اگر خوب زندگی نمی کنند حتما دلیلی دارد حتما بیش از این بلد نیستند . با زبان نرم و محبت و احترام و تواضع باید با آنها برخورد کرد . دستان همه ی مامان و باباها بوسیدنی است .

امروز با برادرم ( یک مرد 46 ساله که امروز خودش هم یک پدر است ) صحبت میکردم به من گفت : آنی بعد از گذشت 8 ماه هنوز نتوانسته ام با مرگ بابا کنار بیایم و .... فقط یک بابا مرده می فهمه مرگ بابا یعنی چه و چقدر همه چیز عوض می شود وقتی که بابا نیست و....!!

از آن طرف با بابای یکی از دوستانم حرف می زدم دل پیر مرد پر بود از بی محبتی فرزندانش !!!( فرزندانش گرفتار هستند و کمتر میتوانند به پدرشان توجه کنند !!!) این بابا ی مسن زنش را می خواست زنی را که به هر ترتیب با خوب و بد هم عمری را به خوشی و ناخوشی زندگی کرده بودند و با گریه از من میخواست که او را به بهشت زهرا ببرم تا بتواند با زنش از نزدیک حرف بزند و درد دل کند و...


به هر حال واکنش انسان ها با هم متفاوت است اما چقدر خوب است که تا زنده و سلامت هستند چشمانشان برق شوق بزند و دلشان شاد باشد .

بیایید همه با هم فقط و فقط بچه های صالح آنها باشیم نه قاضی و داور زندگی آن ها .