میخوام با یکی محرم بشم

[دوچمدان_سیزده_کیلویی]

من همه حرف های شما رو خوندم
خواهر من من پسرم 26 سالم دانشجوی ارشد از یه دانشگاه خیلی خوب و...
من الان نمی تونم ازدواج کنم چون درسته مشکلی سربازی ندارم ولی کار خوب ندارم. منم بچه پایین شهرم و از این حرفا من هم تنها هستم خیلی سخته تنهایی ... این حرفا زدم بگم درکتون می کنم کاملا
ولی یه نکته ایی رو بگم بهتون گاهی وقت ها تحمل این تنهایی از باهرکس بودن بهتره.. شما ظاهر و زندگی اون فرد دیدید حتی اگه اون فرد بسیار عالی باشه یک روز جدایی میاد سراغت و اون روز ممکنه از نظر روحی کم بیاری سعی کنی ناخواسته وابستگی بین خودت و اون فرد ایجاد کنی
در خصوص تنوع طلب بودن مردا کافیه گوگل سرچ کنی از لحاظ علمی هم ثابت شده ...
شما خودت هم زندگی زیبا ظاهر زیبا و اجتماعی اون فرد می پسندی... اگه ادعا داری تنها هستی خب این همه پسر مثل من هستن همشون بدن؟ یکیش رو انتخاب کن خب.. معلومه انتخاب نمی کنی چون وجهه اون فرد ندارن..
بنظر من هرچقدر هم ما بیایم اینجا شما رو منع کنیم نتیجه نمیده شما این تایپیک زدی تا خودت توجیح کنی که عاقلانه این کار کردم.

[mozhdeh]

کاملا شرایط بد شما و نیازهایی که دارینو درک میکنم و باهاتون همدردی میکنم.
اما هرچقدر هم که شرایط شما بد باشه و به خاطر فقری که گفتین و بقیه موارد و هرچقدر هم که زندگی همسر اون اقا عالی باشه شما چه مذهبی باشین چه نباشین بازهم حق نابود کردن زندگی اونها را ندارین. حتی اگه بین شما رابطه ای نباشه (البته از نظر من غیرممکنه چون اقا صرفا بخاطر هوس خودش اومده سمت شما،اون نقاط ضعف شما رو میدونه،میدونه پدرتون فوت شده،شرایط مالی خوبی ندارین،نیازهای عاطفی شدیدی دارین و... اون دقیقا از همه اینها سواستفاده کرده تا به شما و به خاسته های خودش برسه و.... ) باز هم زندگی اونها را نابود کردین .
کدوم زنی دوست داره همسرش با کی محرم بشه حتی اگه رابطه ای نباشه.

یک بار دیگه هم میگم هرچقدر همسر اون اقا به گفته خودتون در ناز و نعمت باشه شما در هر شرایطی که باشین مذهبی یا غیر مذهبی ، فقیر یا پولدار و.. حق نابودی زندگی اونها رو ندارین.حتی اگه تا اخر عمرتون مجرد بمونین بهتر از اینه که مرتکب گناه نابودی زندگی یک خانواده بشین.

درک میکنم که شما تنها هستین ولی با این کار وضعیتو بدتر میکنین و اینده خودتون و یک خانواده را خراب میکنید.
سن شما زیاد نیست و شاید به خاطر شرایطتون خاستگارهای کمی داشته باشین ولی مطمئنا کسی که کفو شما باشد هست و فقط باید صبر کنید و توکل داشته باشید.
درضمن همه چیز ازدواج نیست شما الان در سنین جوانی هستین خیلی کارها میتونین بکنین که از زندگی لذت ببرین حالا هرچقدر هم که شرایط مالی خوبی نداشته باشین بالاخره روی پای خودتون وایسادین و این خیلی مهمه.بعدها که سنتون بالاتر میره حسرتشو میخورین که اونطور که باید زندگی نکردین.اگه یه مدت صبر کنید و کارهایی که دوست دارین رو انجام بدین حتما شخص مورد نظرتون پیدا میشه.
هرکس یک سرنوشتی داره شاید سرنوشت شما این باشه که در سن 28،29 سالگی با مرد ایده التون ازدواج کنید و خوشبخت بشید ، این همه عجله شما باعث میشه سرنوشت خودتون خراب بشه.
شاید هنوز زمان ازدواج شما نرسیده.شاید خدا صلاحتونو اینطور دیده . من کاری ندارم شما مذهبی هستین یانه ولی مطمئن باشید خدا حواسش به شما هست و صلاح شما را میدونه. مطمئنا خدا راضی نیست شما زندگی یکه خانواده را خراب کنید. شاید این برای شما یک امتحان باشه.
خواهش میکنم به خدا توکل داشته باشین و صبر کنید و مطمئن باشید خدا همه سختیها و زجرهایی که کشیدین رو دیده و حتما نتیجه این همه سختی و تنهایی رو میده فقط باید همه چیزو به خدا بسپارین.

[hhhh]

شما که اینقدر منطقی هستید همین که ممکنه همسرشون بفهمند و برای زندگیشون مشکل درست شه یعنی این کار اشتباه هست تمام

- - - Updated - - -

یه فکر دیگه بکن

[capitan2]

منم تقریبا همسن شمام درک میکنم تنهایی چقدر سخته ولی اینهمه راه باید این راهو انتخاب کنم؟!

نمیدونم این بحث مسخره گذشته هر کس به خودش مربوطه یا بحث توبه، خدا ببخشه و از این حرفا تو این مملکت کی میخواد تموم بشه. هر کاری فکر میکنید درسته، انجام بدید ولی پاش وایسید، خدا بخشید چون بزرگه کارش بخشیدنه، میخوای با یه نفر زندگی کنی حالا برو ببین اونم میبخشه یا نه؟؟!

زن این اقای جنتلمن میبخشه؟! همسر ایندت که قبل ازدواج باهاش، توبه میکنی!! میبخشه؟!

این جمله یعنی چی؟؟؟

اگه بگم دختری رو میشناسم که چندساله با یک پسر تازه مجرد !! محرمه ، هیچ رابطه فیزیکی نداشتن و از اول هر دوشون توافق کردن به هیچ وجه نمیتونن با هم ازدواج کنن چون خیلی از شرایط اولیه مثل سن و ... رو ندارن اونوقت چی میگید؟! دختره عواطفشو کنترل کرده. واقعا اگر اون پسر ازدواج کنه مشکلی براش پیش نمیاد. ریلکس. چون توافق همین بوده و برای هر دو یکسانه. اونم حق نداشته بگه خواستگار برات نیاد. هر وقت براش خواستگار میومد ارتباطشو قطع میکرد.

بیچاره اون پسری که خواستگاره، مو به تن آدم سیخ میشه. بابا مگه خواستگاراتون بنگاه شوهر یابین؟؟ اونام آدمن. الان به نظر خودت هدف از محرم شدن با این اقا چی بوده وقتی دختر داستان شما عواطفشو کنترل میکرده؟؟ به نظر خودت حرف خنده داری نیست؟؟


حرف اخرمو بهت میزنم . برو با این جنتلمن ازدواج کن ولی قبلش رضایت خانمشو بگیر، بعدشم حتما به خواستگارت بگو من قبلا توبه کردم، اگه هم پرسید دلیل توبتو بگو مطمئن باش خواستگات خدا نیست و نمیبخشه

[یه دختر سرگردان]

سلام دوست خوبم.. من این روزها خیلی به شما فکر میکنم و به عنوان خواهر ندیده ام دوستت دارم ، بچه های همدردی یه دعای دسته جمعی و همین طور یه ختم قران دسته جمعی برداشتن.. ما خیلی خوشحال میشیم اگه تو هم به جمع ما اضافه بشی... من واقعا این حرف رو خیلی زیاد قبول دارم که ما حق نداریم کسی رو قضاوت کنیم تا کفشهای اون رو نپوشیدیم و با پاهای اون راه نرفتیم... همه ما واقعا ناتوانیم و همیشه در معرض خطا... خوب اون جوری که من فهمیدم تو دنبال یه مرد خوب و قابل اعتماد هستی تا باهاش محرم بشی و بدون رابطه جنسی فقط نیازهای روحی و عاطفی ات رو مرتفع کنی و به یه ارامش نسبی هم برسی... و میگی خود خدا هم مجاز دونسته و منع نکرده و درست هم میگی واقعا.. من راستش زیاد در مورد فلسفه صیغه و درست و غلطش و شرایطش خبر ندارم امیدوارم دوستانی که اطلاعات دقیق و درست دارن بیان باهات بحث کنندو سوال ات که پرسیدی اصلا در چه صورت درسته و در چه صورت غلط به خوبی جواب داده بشه.. ولی چرا این قد مطمنی این اقا همون گزینه درست تو برای این کاره؟ چرا برات مهم نیست متاهل بودن و یا مجرد بودنش؟ میشه تو هم به این سوال ها جواب بدی؟ خیلی برای من که یه دخترم عجیبه چرا میخواهی محرم مردی بشی که به قول خودت در اغوش زن دیگه ای هست و ازش بچه داره؟... اخه این حساسیت ذاتی هست و واقعا کاملا درونیه... چی باعث شده که تو حساسیت ذاتی دخترونه ات رو از دست بدی؟ باور کن اگه طبیعی بود خودت هم شک نمی کردی که بیایی اینجا تایپک بزنی پس معلوم میشه خودتم میدونی یه جای کار داره میلنگه و من چه قد خوشحالم که تو اومدی همدردی و این ها همش نشونه های خیلی خوبیه... قصه تو و این اقای متاهل متاسفانه کم نیست .. میدونی هیچی سرجاش نیست ... همه این سوال ها در مورد اون اقا هم مطرحه ... ایا این ارتباط اون قد خواستنی و ارزشمند هست که اگه اتفاق نیفته و نشه تو دیگه توانایی زندگی نداری یا زندگیت بدتر میشه؟.... میشه برامون بگی به عیر از این اقا واقعا گزینه بهتری وجود نداره هر قدرم که شرایط خانوادگیت اوکی و درست نباشه .. چرا این قد مطمنی یه پسر مجرد خوب و درست و حسابی سهم تو از عشق نیست؟ اون اقا هم اگه واقعا خوب و قابل اعتماد بود خودش برات میشد وسیله خیر و یه پسر خوب مجرد برات پیدا میکرد واسه ازدواج دایم تازه به بهبودی شرایط خانوادگیت هم کمک میکرد اگه خبر داره از شرایط زندگیت...من امیدوارم اقایون بیان و از هم جنس هاشون بگن که واقعا چه خبره و تو را اگاه کنند که فریب خوردی... باور کن اون ارامش و دوست داشتن رو این جوری نمیتونی بهش برسی.... تو دختر عاقلی هستی ، اهل بررسی و فکر کردنی من مطمنم میتونی راه حل هایی خیلی خیلی بهتری برای رسیدن به خواسته ات پیدا کنی... من که دلم روشنه تو به خوبی از این ارتباط غلط بیرون میایی... تو به وجود اومدن قصه های متاسفانه زیاد من تنها ها و مردهای متاهل یا برعکسش همه امون مقصریم... یه کم فکر کن اگه این جور ازتباط ها عادی بشه و زشتی و غلط بودنش واضح نباشه واقعا دیگه میشه اصلا زندگی کرد.... یاد این جمله افتادم که قطار اگه اسیر ریل نباشد سرانجامش نیستی است که به نظرم این نیستی میشه مرگ همه ارزشها و خوبیها... من مثل خواهر ندیده ام خیلی زیاد دوستت دارم و برات دعا میکنم.. کاشکی تو هم بیایی توی ختم دسته جمعی قران... منتظرتم خواهر عزیز من

[maryy]

شما میگید اون خانم در ناز و رفاه زندگی میکنه و اشکال نداره من محرم شوهرش بشم! این چه عقایدیه؟ خودت رو داری گول میزنی. هرچی باشه چه فقیر چه پولدار.. داری اشتباه میکنی.. اون آقا زن داره! متاهله! یه زمانی اگه همسر آیندت با یه زن محرم بشه چیکار میکنی خودت آخه قبول میکنی؟ زن اون آقا هم فکر نکنم خوشبخت باشه که همچین شوهری نصیبش شده! من یه زن متاهلم بذار بهت بگم اگه این اتفاق برام بیفته چیکار میکنم. مطمئنا یا دیوانه میشم یا خودم رو میکشم! نکن این کار رو... خودت رو تو چاله ننداز. نذار آه اون زن دامنت رو بگیره. اصلا بگیم اون زن هیچوقت این رابطه رو نمیفهمه اما خدا که میبینه داری چیکار میکنی. فکر کردی خدا میذاره خوشبخت بشی؟ پس خودت رو جمع و جور کن و نجات بده. بازم به خدا توکل کن و سالم زندگی کن. شک نکن که خدا کمکت میکنه و بخاطر این کارت یه همسر خوب نصیبت میکنه. به جنسیت هم ربطی نداره یک زن و یک مرد متاهل هیچوقت نباید به شریک زندگیشون خیانت کنند

[من تنها]

دقیقا بخاطر روحیه وابسته، شکننده و انحصار طلب خانماست که میگم نباید خانومش بفهمه. من بعد مدتی میرم یا کنار گذاشته میشم دلیلی نداره تا آخر عمرش به این فکر کنه و زندگی خودش و شوهرشو خراب کنه. نگران نباشید اگه مثلا یک روزی ما رو با هم ببینه که خیلی بعیده و بد شانسی محضه یا مثلا sms ای چیزی از من بخونه مردا اینقدر زبون دارن که یکی دو بار رو توجیه کنن. خانواده زنش اصیل و محترم هستن ولی راحتن. یعنی برای ارتباط با جنس مخالف سختگیر نیستن. زنش میدونه شوهرش با دخترا هم علاوه بر پسرا شوخی میکنه. آقا شماره اشو بلا استثنا به همه میده. دختر و پسر براش فرق نداره. وقتی میخواد به مراسمی دعوت کنه یک پیام دسته جمعی به همه میده. فرقی براش نداره دختر و پسر، پیر یا جوون. رده بالا یا پایین.

واقعا بنظرتون اگه من تا آخر عمرم مجرد باشم بهتره از اینه که بقول خودتون زندگی یکی نابود!!!!!!!! بشه.(خم به آبروی شاهزاده خانم نیاد چون ایشون ذاتا خوشبخت متولد شدن و شوهرش 100% مال خودشه/امیدوارم ما خانما بتونیم شوهرامونو با خودمون ببریم تو قبر وگرنه اولا غیرتی میشیم!!!، دوما احساساتمون لطمه میخوره!!!، ثانیا زندگیمون در اون حیات دوباره نابود!!! میشه بدون شوهر سند خورده،حلقه به گوش و داغ بر پیشانی خورمون، رابعا!!خودمونمو میبازیم چون ما بود و نبودمون وابسته به اون مرده، بدون اون هیچی نیستیم بدبختیم) میگید عاقلانه نیست فقط بخاطر اینکه شاید و فقط شاید بد شانسی بیاریم خانمش بفهمه؟! بفهمه که ما یه ارتباطی داریم که نزدیکه ولی هیچوقت نخواهد فهمید که اصل ماجرا چیه چون اگه فقط من و اون آقا بدونیم کی میخواد بهش بگه؟! میگید چرا به چنین رابطه ای فکر میکنی. واقعا بنظر شما تنها تفاوت زن و شوهرا با نامحرما فقط رابطه جنسیه؟؟؟ صفر و یک؟؟؟ یا رابطه جنسی دارن یا ندارن؟؟؟؟ نه اینطور نیست. از طرفی اتفاقا بنظر من بهتره متاهل باشه. یک مرد متاهل اگه احساس نزدیکی کنه کمتر براش مشکل پیش میاد تا یک پسر مجرد چون کسی هست که رابطه ج رو باهاش داشته باشه و راضی شه اما یک پسر مجرد چی؟! پسر مجرد رو ببرم لب چشمه تشنه برگردونم؟! این که بدتره. بعدشم مجردا عطش بیشتری دارن چطور میشه کنترلشون کرد؟!

من شرایط ازدواج دائم رو ندارم. بعضی خواستگارام که اصلا وجه اشتراک نداریم که هیچی.بقیه خواستگارام وضعمونو میفهمن پشیمون میشن. پس لطفا نگید که تو خودت نمیخوای با یک مجرد ازدواج کنی و مگه بقیه مردا چشونه و ...

[شیدا.]

من تنهای عزیز،

شما چرا در مورد جامعه و دیگران بحث می کنید؟ این یک موضوع شخصیه. چیکار دارید که مردان جامعه هر روز به نامحرمها نگاه می کنند یا نمی کنند؟
حالا چون مردها به نامحرم نگاه می کنند شما می خوای بری با این آقا محرم بشی مشکل جامعه را حل کنی؟

مسائل شخصی خودت را از مسائل عمومی جامعه جدا کن.
این آقا این همه سال به نامحرمها نگاه کرده، حالا شما یه نفر می خوای محرم بشی مشکلش را حل کنی؟ هر کاری تا حالا کرده از این به بعد هم می کنه.
اگر هم قراره به هر نامحرمی نگاه کرد عقدش کنه که روزی ده تا زن باید عقد کنه.
این توجیهات و توضیحات را بذار کنار.

یه اساسنامه جدیدی داری برای خودت می نویسی و سعی داری توجیهاتش را پیدا کنی. خوبم حرف می زنی، کسی حریفت نمی شه.

1- همسر آینده ام حق نداره بدونه به اون چه که گذشته ام را کنکاش کنه.

2- همسر این آقا هم حقی نداره چون از نظر مادی تامینه. شما همین حالا داری با حرص و بغض از اون خانم حرف می زنی، می تونی فردا قبول کنی که این آقا وقت و پول و انرژی و عواطفش را ببره تو اون خونه و تو شب تا صبح گریه کنی و حسرت بخوری که ایشون پیش زن و بچه اش است؟ اون خانم ازدواج کرده و هر چیزی که شوهرش براش تامین کرده حقش بوده و به من و شما هم هیچ ربطی نداره. ضمن این که تامین مادی فقط بخش کوچیکی از وظایف این آقاست. مگه تنها وظیفه اش هست که می گی تو ناز و نعمته؟ این مرد حق نداره به زنش خیانت کنه. آدمی که به زنی که با ناز و تمنا از خونه پدریش با ازدواج رسمی و خبر دادن به عالم و آدم و جشن و سرور برده خونه اش، به مادر بچه هاش، خیانت کنه، برای شمایی که قراره یواشکی بهش سرویس بدی پشیزی ارزش قایل نخواهد بود. اون آقا نیازی به شما نداره جز نیاز جنسی. نیاز جنسی آقایون هم خیلی زود سیراب می شه و می رن سراغ زندگیشون.

3- منم قراره عواطفم را کنترل کنم. شما اگه عواطف کنترل کن هستی، همین الان کنترل کن و جلوتر نرو.

4- این آقا هم قراره با من رابطه جنسی نداشته باشه ( ببخشید این را بهتون می گم، حتی اگر رابطه عادی هم نداشته باشه، رابطه غیرعادی با شما خواهد داشت و از نظر روحی و جسمی داغونت خواهد کرد)
می شه بفرمایید این آقا که خودشون به شما پیشنهاد محرم شدن دادند، دلیلشون چی بود؟ چی می خواد به جز جسم شما؟
بچه و زن و زندگیش که جای دیگه است. قرار نیست که با شما زندگی ای تشکیل بده. فقط می خواد از جسمت استفاده کنه.

اگر با یک پسر مجرد محرم بشی حداقل تحقیر حضور همسرش را نخواهی داشت. همونطور که گفتم شما هنوز چیزی نشده به اون زن حسودیت می شه. وای به روز این که بشی اسباب بازی هفته ای دو ساعت اون آقا و بقیه وقت و انرژی اش را ببره برای زندگی اصلیش. چرا با یک پسر محرم نمی شی؟ چیز خاصی که قرار نیست اتفاق بیفته که لازم باشه این آقا باشه. نه قراره بچه دار بشید که بگی باید شایستگی پدر شدن داشته باشه، نه قراره همراه و همسر هم باشید که هم کفو بودنتون مهم باشه و ... قراره در حد نامزدها جسمتون را در اختیار هم بذارید. خب این همه پسر. با یک پسر محرم شو.

هدفت از این محرمیت غیر از رفع نیاز جنسی چی هست؟
هدف اون آقا چی هست؟ چون گفتی اون آقا راحته و با همه دوسته و بگو و بخند هم داره و .... برای روابط عادیش نیاز به محرمیت نداره. چی می خواد که به شما گفته بیا محرم بشیم؟
هدف هر دوتون را به طور مشخص می تونی بگی؟

- - - Updated - - -

الان پست آخرتون را خوندم. همزمان شد.
شما به شدت به همسر ایشون خشم و حسادت دارید. چه خبره !!!! مگه سهم شما را از زندگی خورده !!!!!!

[anyy]

من فکر میکنم شما اصلا پستای بچه ها رو نخوندید چون همینطور فقط دارید کار خودتونو توجیه میکنید و حرف خودتونو میزنید.اینطور که شما حرف میزنید نشون میده خودتون هم میخواید ازتون استفاده ابزاری کنه این اقا.پس واسه نیاز جنسیتونه که اینطوری میگید چون اگه غیر از این باشه باید پیش خودتون فکر کنید که ممکنه وابسته این اقا بشید نه اینکه بگید من بهش وابسته نمیشم و میکشم کنار.چون خودتون هم میخواید عشق و حال کنید بعد بیخیال شین.شما میگیداحتمال اینکه خانومش بفهمه خیلی کمه.من یه سوال دارم حتی اگه خانومش نفهمه و شما هم از همسر ایندتون پنهون کنید میخوام بدونم عذاب وجدان نمیگیرید؟

[meysamm]

بیا این آقا و زن و زندگیش رو بذاریم کنار و اینبار فقط راجع به خودت حرف بزنیم.

اونجور که من فهمیدم مشکلات شما به ترتیب زیر هستن:
1.مسائل خونوادگی شما مانع از ازدواج مناسب شما میشن.
2. چند سال پیش ضربه روحی سختی خوردی و فکر میکنی امید به آینده و ازدواج مناسب، منطقی نیست.
3. 26 سالته و تا الان نیاز جنسی و عاطفیت رو ( که حق شرعی و عرفیت هست) سرکوب کردی، ولی دیگه توان نداری.
مشکلات شما معلوم هستن، اما راه حل شما (رابطه موقت ) خیلی به مشکلاتت ربطی نداره.

مشکل اول و دومت که کاملا بی ربط به راه حل شما هستن و نه تنها کمکی به رفع مشکل نمیکنن، مشکلات شما رو دو چندان میکنن.
(خواستگار فرضی شما ممکنه با فقر شما کنار بیاد ولی با سابقه رابطه موقت نه )
میمونه مشکل سوم.
میگی نیاز جنسی برات مطرح نیست، (البته بهتره با خودت صادق باشی)
این درحالیه که رفع نیاز جنسی تقریبا مهم ترین منفعت دو طرفه ی رابطه موقت هست.
نیاز عاطفی هم یه بسته شکلات نیست که کسی به شما تقدیم کنه،
احساسات به صورت کنسروی قابل مصرف نیستن.
احساس آدما باید در طی یه مدت طولانی و با پشتوانه ماندگاری و تعهدبلند مدت، دم بکشه!
(ضمن اینکه اصلا متوجه نمیشم چطور میتونی ابراز علاقه مردی رو که دقیقا شما و شرایطت رو شناخته و میخواد ازش استفاده کنه رو باور کنی)

به هرحال
اگر دنبال رفع نیاز عاطفیت هستی، راه درستی رو انتخاب نکردی،
ولی اگر به نیاز جنسیت فکر میکنی، داستان چیز دیگه ایه.
(اونموقع باید به این فکر کنیم که حضور در این رابطه موقت چه منافع و مضراتی برای شما داره و اونموقع تصمیم بگیری.)

یه بار دیگه تاکید میکنم، مشکلات شما معلوم هستن و راه حلت اصلا منطقی نیست.
هر تصمیمی خواستی بگیری موکولش کن به چند ماه دیگه، الان گرمی نمی فهمی.