به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 47
  1. #31
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    زندگی عزیز، دیدگاه بسیار جالبی دارین، بهتون تبریک میگم، در واقع دیدگاه شماس که باعث آرامش کنونی تون شده، بله حق با شماس، کسی که بتونه مشکلاتش رو کنترل کنه، همیشه احساس آرامش خواهد داشت، چه قبل و چه بعد از ازدواج و این مهمترین اصله، اما مشکل اینه که دیگران فکر می کنن وقتی ازدواج کردن یعنی باید همه چیز بر وفق مراد باشه و هیچ مشکلی نباشه و این یعنی آرامش! اما مشکلات بعد از ازدواج به مراتب از مشکلات دوران تجرد سخت تره و پیچیده تره و اون کسی که قدرت کنترل اونها رو داره هنرمنده واقعیه، کسی که بتونه این آرامش رو در وجود خودش حفظ کنه و به طرف مقابلش هم ببخشه.
    بقیه چیزها توجیه برای اینکه خودمون رو راحت کنیم، کسی که از ازدواج برای خودش تصور تخت پر غو داره در اشتباه بزرگی به سر میبره، من وقتی می بینم زن و شوهرها با وجود مشکلات بسیار زیاد هنوز عاشقانه همدیگه رو دوست دارن واقعا لذت می برم، و برای کسانی که در وجود هم دنبال مشکل و ایراد میگردن تا به هم پشت کنن تأسف می خورم.
    ازدواج مقدسه، معمولا انسانها بعد از ازدواج چیزهایی رو می آموزند که در زمان تجرد امکان آموختنش نیست..

  2. #32
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    شاد
    سلام
    ببينيد من تصور پر غو رو از زندگي ندارم!! اما اينكه بگم برم ازدواج كنم كه مشكلاتو حل كنم و لذت ببرم از حل مشكلات شد دليل!!؟
    شما يادتون هست بابت اون مشكلي كه در تاپيكتون آورده بوديد چقدر بي تابي مي كرديد؟ اينكه به آرامش نياز داريد و به جنگل و... مشكلي كه به قبل از ازدواج همسرتون برمي گشت!!؟ نمي شه گفت اين رو كه انسانها از حل مشكل لذت مي برندو ازدواج مقدسه و بنابراين بريم ازدواج كنيم.مي دونم ممكنه جواب داده بشه كه خوب شمايي كه نمي خواي ازدواج كني نكن!! اما جواب منطقي اينه كه گفته بشه ازدواج شما رو به اين چيزها(x و y و z و..) مي تونه برسونه. اينكه چه دليلي باعث مي شه كه افراد اين مشكلات رو تحمل كنند!!خوب من بهتره برم با يك نفر كور مادرزاد زندگي كنم مشكلات بيشتره ولي سعي كنم عاشق اون بشم تا بتونم بعد از حل مشكلات به اوج آرامش برسم. ولي اين نمي شه دليل قانع كننده براي ازدواج!
    به هر حال ثابت شده آرامش رابطه مستيقم با كمتر بودن مشكلات داره نه با توانايي حل مشكلات!!

  3. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    سورنای عزیز منظور من شما نبودید!
    من هنوز هم به جنگل نیاز دارم، حتی قبل از ازدواج هم این نیاز رو داشتم، یه مدت فراموش کرده بودم اما هنوز هم دارم.. بله من مشکلم رو فراموش نکردم، حتی هنوز هم وقتی بهش فکر می کنم ناراحت میشم، اما همه اینها دلیل نمیشه که من از زندگیم لذت نبرم، ازدواج برای من هدف نبود، من فقط احساس کردم که ادامه راه یک نفری برام خوشایند نیست، بعضی وقتها احساس می کردم شدیدا نیاز دارم یکی با خنده هام بخنده، احتیاج پیدا کردم به بودن کسی در زندگیم، احساس کردم تنهام با اینکه خیلی ها رو داشتم اما تنها بودم، نمی دونم چطور براتون توضیح بدم، باید این حس رو پیدا کنید و مطمئن باشید وقتی این حس بهتون دست بده جنبه دیگه ای از ازدواج رو می بینید...
    من مشکلاتم نسبت به زمان مجردیم بیشتر شده، اما این به خاطر وجود همسرم نیست، این به خاطر ماست! من و همسرم اونقدر باید تراشیده بشیم تا کنار هم جفت بشیم، من حتی در بدترین شرایط هم از زندگیم لذت بردم، حتی در مواقعی که از خدا می خواستم منو پیش خودش ببره! همسرم رو دوست دارم و از اینکه ازدواج کردم راضی ام به خاطر اینکه دارم یاد میگیرم به فکر ساختن بودن یعنی چی؟ تحمل کردن یعنی چی؟ گذشت یعنی چی؟ عشق یعنی چی؟ اندوه، شادی، ترس، امید، ..... معنی اینها رو قبلا هم می دونستم اما نه اینطوری! دارم میفهمم چطور میشه یک انسان رو واقعا دوست داشت بدون اینکه توقع دوست داشته شدن داشته باشیم! اینا برای من مهم بود، برای من مهمه، اون مشکلی که برام پیش اومد باعث شد خودم رو بهتر بشناسم، شاید اغراق نباشه اگه بگم که از شناخت خودم شگفت زده شده بودم خدا رو شکر کردم که با این مشکل کمک کرد به خودم نزدیکتر بشم، انگار یک لایه از وجودم برداشته شد!
    در مورد اینکه گفتین احساس آرامش رابطه مستقیم با نداشتن مشکل داره، باید بگم اشتباه می کنید، تا به حال حضور افراد خاص رفتین (منظورم از خاص کسانین که مشکلات زیادی رو تحمل کردن وبه مقامهای بالای معنوی رسیدن و معمولا هم گمنام هستن)، شاید بشه بهشون گفت تندیس آرامش، تندیس خلوص! اما آرامششون از نبود مشکلات نیست که از پشت سر گذاشتن مشکلاتی بسی بزرگتر از مشکلات ما به وجود اومده.... نگین که اوضاع اونا فرق می کنه و ... نه اونها کسانی هستن که مثل ما آفریده شدن، فقط میدونستن که مقصد کجاس و هدف چیه!

  4. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 91 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-9-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    3,196
    سطح
    34
    Points: 3,196, Level: 34
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorena_arman
    درود
    ببينيد اينكه من به زندگي وارد شم كه مشكلات رو حل كنم و از حل اونها لذت ببرم وبه آرامش برسم(حالا اگر نتونستم حل كنم ممكنه از فشار روحي ديوونه بشم!!) دليل قانع كننده اي براي عمده افراد محسوب نمي شه.مي تونيد اين رو از افراد واقع بين هم بپرسيد. جماعت دنيا بيشتر دوست دارند به رفاه و آرامش از يك مسير ساده تر و كم خطر تر برسند. البته غير از انسانهاي والا كه من و امثال من جزشون نيستيم. يعني من هم اگر صبح تا شب مشكلات مخالف جلوي پام بذارن كه حل كنم از زندگيم اونقدرا لذت نمي برم.شما غير اين يه سري دلايل ديگه هم مي شه لطف كنيد؟ اينكه از موسس كهريزك كه يك فرد مسلما عادي نيست و يقينا رويكردهاي ويژه اي براي زندگي داشته مثال بزنيم و...راهكار خوبي نيست. شما مثالهاي نرمال و در سطح جامعه رو بزن. جامعه ايران مشكلاتش بسيار بيشتر از جامعه آلمان و نروژه. كدوم آرامش بيشتري دارند. مي شه به جاي اينكه ازدواج رو دور بزنيم و راه حلي براي افزايش مشكلات و درارتباط با اون افزايش تاب و توان در برابر مشكلات تو جامعه پيدا كنيم مشكلات رو كاهش بديم؟!!!
    درود فراوان
    من یه سوال برام پیش اومده یا من مطلب و بد می نویسم که شما بد متوجه می شی یا شما مطلبو نمی خونی و فقط یه نگاه کلی می اندازید و بعد جواب میدید آخه من کی موسس آسایشگاه کهریزک رو درباره این موضوع مثال زدم مثلا دوستمون تو امضاش نوشته پرواز را بخاطر بسپار..پرنده مردنیست که یه شعر از فروغه و ربطی هم به موضوع پست ارسالیش نداره منم طرز فکر یه آدم بزرگو گذاشتم هیچ ربطی هم به موضوع پست نداره و کلی هست خواهشا پست رو با دقت بیشتری بخونید.

    شما از طی کردن یک مسیر ساده تر و امن تر صحبت کردید همان طور که در دو پست قبلی اشاره کردم هیچ تضمینی وجود نداره که مجرد ماندن همان میسر باشد این فقط ظاهر قضیه است (دقیقا مثل دیدگاهی که در مورد طلاق وجود داره و اکثر فکر میکنند بهترین راه در صورتی که دمه دستی ترین راه هست نه بهترین) و دلیل اینکه این فکر چرا به ذهن شما می آید رو با یک مثال بیان می کنم من در یکی از نمایندگی های مجاز ایران خودرو کار می کردم و چون مراجعه کنندگان من همیشه از خودرو هاشون می نالیدند من فکر میکردم خودرو های گروه سایپا بهتر هستند تا اینکه با یکی از همکارانم در گروه سایپا آشنا شدم و دیدم او هم فکر می کنه ایران خودرو بهتره می خوام بگم چون اکثر دور و بری های ما ازدواج می کنند و به علت عدم آمادگی و توانایی در حل مشکلات از ازدواج شکایت دارند ما فکر میکنیم ازدواج کردن مشکل داره در صورتی که اگر اکثر مردم مجرد بودند الان سایتهای برای همدردی با آنان وجود داشت.

    اما اگر از دلایل متداول ذکر شده راجع به ازدواج مثل سنت و ... بگذریم راجع به دلایل دیگر ازدواج باید بگم ازدواج (البته شاید این تشبیه ناقص باشه) ازدواج کردن یا نکردن مثل انتخاب رشته تحصیلیه وقتی شما رشته ای رو انتخاب میکنید خصوصا اگه با مطالعه نباشه تضمینی برای موفقیت وجود نداره تازه اگه با دقت اینکارو بکنید و رشته ای رو که دوست دارید انتخاب بکنید تازه نیازمند تلاش جدی شما برای بدست آوردن موفقیته به عبارت بهتر این شما هستید که با توجه به شرایط خودتون باید به این نتیجه برسید که مجرد ماندن برای شما بهتر است یا متاهل شدن و تازه بعد از آن برای موفقیت تلاش کنید به بیان دیگر شما در دیگران به دنبال دلایل ازدواج نگرد چون فقط خود شما شرایط خودتون رو می دونید.


    اما راجع به اینکه حل کردن مشکلات فقط برای انسان های خاصی لذت بخشه راستش اصلا قبول ندارم چون هرچه این قضیه تو زندگی افراد پرنگ تر باشه اونا خودشونوموفقتر می دونند و اگه خیلی کمرنگ باشه انسان ناموفقی تلقی میشوند (تو زندگی خودتون بررسی کنید حتما پیدا می کنید مثلا وقتی بر اساس شایستگی که قبلا برای بدست آوردن آنها تلاش کردید در شرکتی مشغول به کار شدید و مشکل کارتان حل شد آیا حل این مشکل برای شما لذت بخش نیست یا مثلا حل اختلافی که با پدرتان داشتید لذت بخش نیست) و دیگه اینکه زندگی همیشه پر از مشکلاته و چون به قول شما اینجا ایرانه و مثلا شما برای خرید یه خونه باید نصف عمرتو کار کنی پس اینجا بحث افزایش تواناییها از نروژ و آلمان خیلی مهمتر میشه و شما برای کسب مهارتها باید زودتر و بیشتر از جوانهای اونجا تلاش کنی و واسه همین انقدر روی این مسئله تا کید دارم.

    و راجع به جمله اولتون که گفتید وارد زندگی با مشکلاتش بشم با ید بگم خوب نگاه کنید شما وسط زندگی با مشکلاتش هستید.

    راجع به اینکه گفتید مشکلات و کاهش بدیم موافقم تا اونجایی که در دست ما باشه حتما مثلا این سایت داره تا حدودی این کارو می کنه اما خیلی از این مسائل دست ما نیست و این نتیجه تصمیمات غلطی که قبلا گرفته شده و از عهده ما خارجه.

    شما برای حذف مشکلات اغلب نمی توانید کاری انجام دهید ولی اگر توانمند باشید آنها رو حل می کنید


    خلاصه اینکه مشکلات چه مجرد باشید چه متاهل به سراغ شما می آیند باید برای حل آنها آماده شوید و از حلشان لذت ببرید. خواهشا روی مطالبی که راجع به دلیل ایجاد تفکر غلط در مورد ازدواج (پاراگراف دوم) گفتم بیشتر فکر کنید.

    با تشکر فراوان [/size]

  5. #35
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    سلام
    من الان کاملا متوجه منظورتون شدم. فقط یک نکته رو خلاصه می گم. افزایش مشکلات و بالطبع افزایش تلاش برای حل مشکلات انصافا دلیل قابل قبولی برای ازدواج به شمار میاد؟!!
    رشته تحصیلی من هرچند که به دلیل فنی بودنش وقت زیادی رو برای مطالعه-قبول شدن تو کنکور-حین تحصیل و.. طلب می کرد اما من از نتایجش بیشتر لذت بردم تا خود صرف قبولی در کنکور و رفع مشکل کنکور!! من از اینکه تو سن پایین درآمد قابل قبول-پرستیژ اجتماعی نسبتا مناسب و آینده (ان شالله) نسبتا خوبی دارم راضی هستم . نه ازاینکه بر مشکل غلبه کردم. لااقل این دلایل از جنس نتایج خیلی برام قابل هضمتره تا دلایل غیر شهودی مثل همین پیدا کردن توان حل مشکل!! که اگر آینده ای برای این رشته متصور نبودم مگر جنون داشتم روزی 12-14ساعت واسه کنکور بخونم یا 7سال مدام درس بخونم که بتونم قابلیت رفع مشکل رو در خودم بوجود بیارم؟ نمی گم این مهم نیست. ولی این پیدا کردن قابلیت رفع مشکل خودش یه نتیجه فرعی(هرچند مهم)بود. نتیجه تلاش من برای رفع نیازم!!!نیاز آیندم و الانم . یعنی هدف هیچ کسی(یا لااقل عمده افراد) از شرکت در کنکور پیدا کردن روش حل مشکل نیست! این قضیه خود به خود بوجود میاد. عمده افراد یک نیاز اونها رو وادار به تلاش می کنه. یا کسب موفقیت و...
    سوال من از کسایی که ازدواج کردند اینه. چه نیازی و یا پیدا کردن چه چیزی که در زندگی مجردی قابل استحصال نیست اونها رو به این ازدواج سوق داده

  6. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 91 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-9-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    3,196
    سطح
    34
    Points: 3,196, Level: 34
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    با سلام
    راستش تا الان تو پستام یه جورایی برای دلایل ازدواج از برهان خلف استفاده کردم یعنی گفتم چون مجرد موندن تضمینی برای خوشبختی نیست و چه بسا مشکلاتش بیشتر از تاهل باشه پس تاهل که شیرینی های داره و از نظر عرف هم پسندیده تره رو انتخاب کنیم و توانمند شدن رو به عنوان راهی برای چیزی که همیشه مجرد ها ازش ترسیدن یعنی مشکلات زندگی آوردم (نه بر خلاف برداشت دوستمون دلیلی برای ازدواج) حالا می خوام از یه جنبه دیگه به قضیه نگاه کنم که شاید بیشتر به خواسته سورنای عزیز نزدیک باشه البته منم رشتم فنی و تجربه زیادی در مورد مباحث روان شناختی انسانها ندارم اما می خواهم مواردی از نیاز های اجتماعی رو که انسانها به دنبال آنها هستند رو به لیست کنم
    1- نیاز به مورد محبت واقع شدن
    2- نیاز به محبت کردن
    3-نیاز به پذیرش از طرف جامعه
    4-نیاز به خود باوری
    5- نیاز به داشتن فرزند
    6- نیاز به داشتن خانواده
    7- نیاز به حس مفید بودن
    8-نیاز به حس موفقیت
    9- نیاز به تامین مالی
    10- نیازهای جنسی
    و از این قبیل که البته می دونم شاید خیلی ناقص هست (اگه دوستان مخصوصا متخصصان می تونن، کامل کنند) که البته این نیاز ها در طول زندگی اجتماعی بشر ایجاد شده و شدت و ضعف این نیازها در انسانها با توجه به شرایط شون متفاوته.
    با کمی دقت در طول تاریخ و عصر حاضر متوجه می شویم بشر برای رفع این نیازها معمولا ازدواج رو برای ارضا اونها انتخاب میکنه (البته کششی که به صورت غریزی و برای بقای نسل مثل هر موجود دیگه ای بین زن و مرد وجود داره هم درانتخاب این راه موثره بوده) حالا اینکه این راه کار مناسب است یا خیر و چقدر میتونه در ارضا این نیاز ها مفید باشه باید گفت این راهیه که بشر در طی قرن ها پیدا کرده. میدونم شاید بگید خوب این نیاز ها رو با روش های بهتری میشه ارضا کرد البته کاملا درسته و شخصی حداقل معمول نیست یعنی نسخه شما ممکنه برای کس دیگه جواب نده ولی به نظر من ازدواج با همه مشکلاتش به خاطر ارتباط خیلی نزدیک با یک انسان دیگه (البته اگر خوب مدیریت بشه و به توانمندی شما هم بستگی داره) میتونه بخش عمده این نیاز ها رو تا حد قابل قبولی برآورده کنه و بعضی از آنها هم فقط با ازدواج ارضا میشه.

    یه مطلبم لازمه توضیح بدم و اون اینه که اگه انقدر من روی افزایش توانمندی تاکید می کنم به این دلیله که دورو برم رو نگاه میکنم می بینم طرف 30 سال از عمرش گذشته هیچ تلاشی برای پیشبینی و حل مشکلاتش نکرده حالا می خواد ازدواج کنه میگه مشکلات ازدواج زیاده، ولی خداییش این که از اول معلوم بود مخصوصا تو ایران، باید ازش پرسید تو برای کسب توانمندی برای حل اونها چقدر زحمت کشیدی سورنای عزیز که البته منظور پست آخرشو متوجه نشدم مثال خوبیه ایشون پیشبینی کرده برای یک زندگی موفق باید کار خوبی داشته باشه که موقعیت اجتماعی مناسب و درآمد خوبی رو تضمین کنه پس برای کسب این توانمندی زحمت کشیده و موفق هم شده و حالا که تونسته مشکل بیکاری رو و احتمالا مشکلات ناشی از اون رو تحت کنترل خودش در بیاره از این قضیه لذت میبره و احساس آرامش میکه (و اونطور که من حس می کنم چون الان مشکل نداره حس میکنه ازدواج ممکنه این زحمات رو بر باد بده به همین خاطر ساز مخالف می زنه - شوخی-)
    سعی کردم خلاصه و شفاف بگم امیدوارم کمک کنه با تشکر و موفق باشید

  7. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 اردیبهشت 92 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1387-9-06
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    4,425
    سطح
    42
    Points: 4,425, Level: 42
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 125
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 23 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    zendegy عزيز من نمي خوام به مسائل و مشكلاتي كه براي يك پسر مجرد بعد از ازدواج پيش مياد اشاره كنم ولي مسئله اي كه من نمي تونم باهاش كنار بيام اينه كه انسان ازدواج مي كنه كه نسل ادامه پيدا كنه و براي اين هدف بايد بچه دار بشه و يك عمر براي اون زحمت بكشه تا بزرگ بشه و به سرانجام برسه ضمنا خيلي از مواقع زندگي خوب و موفق بودن انسانها را در داشتن خانواده خوب و بچه هاي موفق تعريف ميكنند من نميگم اين درست نيست ولي چه كسي گفته انسان اگر ازدواج نكنه به اهدافش نمي رسه يا به خودباوري نميرسه خود من به هيچ عنوان از بچه داشتن خوشم نمياد چون احساس ميكنم بچه مياد تا جاي پدر و مادر رو در زندگي بگيره و ميگه شما ديگه از زندگيتون هر چه كه بوده لذت برديد حالا نوبت منه بايد براي اهداف من تلاش كنيد
    افتضاح كار اينجاست كه همگان موفقيت تو رو بعد از ازدواج در خوب بودن يا نبودن بچه ها ميبينند يعني اينكه ديگه تو فراموش ميشي حالا به هر مقامي كه خواستي رسيده باشي سنجيدن تو با خانوادت معني پيدا ميكنه
    من مثالي واضحتر از خودم ندارم چون در حال حاضر مشكل خاصي راجع به زندگيم ندارم مخصوصا از لحاظ مالي ولي به ازدواج بعنوان يك نكته مثبت فكر نمي كنم به صورت يك اجبار مينگرم،اجباري كه باعث ميشه كارهايي رو انجام بدم كه نميخوام،بچه اي رو بوجود بيارم كه از حالا بهش اعتقادي ندارم و باعث ميشه كه بخاطر خيلي از مسائل زندگي ديگه خودم نباشم اون چيزي باشم كه ديگران ميپسندند
    پس بهتر اين است كه ما رسيدن به خودباوري و موفقيت،تامين مالي و پذيرفته شدن از طرف جامعه را در ازدواج خلاصه نكنيم
    به نظر من تنها مسئله اي كه انگيزه براي ازدواج است نياز عاطفي و جنسي است و متاسفانه يا خوشبختانه اين نيازيست كه نميتوان از آن فرار كرد
    من تنها چيزي رو كه درازدواج نكته مثبت و مقدسي ميبينم عشق پاك بين دختر و پسره و اين تنها چيزيست كه ميشه بخاطر از بين نرفتنش هر رنج و مشقتي رو تحمل كرد و به جون خريد و مطمئن باشيد اين حس پاك تا زمانيست كه زن و شوهر به فكر ادامه نسل نيفتاده باشند كه اگر اينطور بشه همچي تحت الشعاع اين مسئله قرار ميگيره و كم رنگ ميشه

  8. #38
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    رامتین عزیز کی گفته ازدواج = بچه ؟ اصلا این طرز فکر درست نیست، قرار نیست یکی از اهداف ازدواج بچه دار شدن و تولید نسل باشه، این چیزیه که وقتی بهونه ای نداریم بهش متوصل میشیم و برای خودمون دلیل تراشی می کنیم!
    یکی از دوستان من عقیده جالبی داشت، حدودا 40 ساله بود، 20 سال از ازدواجش می گذشت اما بچه دار نشده بود، نه اینکه نتونه نخواسته بود. با همسرش به این نتیجه رسیده بودن که بچه دار شدن روزهای خوششون و با هم بودنشون رو ازشون میگیره، من کاری ندارم به اینکه اعتقاد درستی داشته یا نه اما واقعا درکنار همسرش خوشبخت بود، مثال محکمی بود برای اشخاصی که اعتقاد داشتن زندگی بدون بچه سرد و یکنواخت میشه.. به جز اون یکی از اقوام ما هم بچه دار نشدن، خانمش همین چند ماه پیش فوت کرد، اونقدر همدیگه رو دوست داشتن که نمیشه در موردش حرف زد... اینا رو گفتم که بدونید زندگی مشترک ارزشش خیلی بیشتر از این حرفاس، خیلی ها هستن که به خاطر بچه دار نشدن طرف مقابلشون ازش جدا میشن و .....
    باید به هدف واقعی فکر کرد، نه به بهونه های سر زبان ها!

  9. #39
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    به دلیل اینکه یکی از نیروهای بندیادین درون انسان نیروی جنسی است در کشش دو جنس بهم و نیز در همان راستا پیوند زناشویی این قوای محرکه است،اما اگر ازدواجهای سنتی یا گذشته را بررسی کینم این قوای محرکه هدف بوده است و نیز اهدافی چون بقای نسل و . . . در ازدواجهای دوران حاضر عشق حرف نخست را می زند و نیروی جنسی همچنان قوای محرکه است.
    عشق یعنی دوست داشتن بدون دلیل دیگری از جنس مخالف بی هیچ انگیزه معامله گرایانه ای و تنها و تنها خود را فرد را دوست داشتن.چون در حال حاضر زندگی کشاورزی در شهر نیست،دیگر وجود بچه و بهترش پسر برای کار روی زمین یا دفاع از قبیله و زمین دیگر ارزشی ندارد.به هر حال با توجه به نوع آوزش و فرهنگ افراد تلقی آنها از ازدواج از رفع نیاز جنسی تا عشق و در آن میان ده ها دلیل دیگر در نوسان است.

  10. #40
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 91 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-9-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    3,196
    سطح
    34
    Points: 3,196, Level: 34
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    رامتین جان این قضیه رو کاملا درک می کنم همونطور که گفتم شدت و ضعف این نیازها در انسانها با توجه به شرایط شون متفاوته مثلا شما احساس نیاز به داشتن فرزند نمی کنی ولی شخصی ممکنه فقط به همین دلیل ازدواج کنه.

    اما راجع به اینکه افراد با خانواده هاشون و فرزندانشون سنجیده می شن دلیلش اینه که تشکیل، تعالی و حفظ یه خانواده در جامعه سنتی و حاضر ما(بر خلاف غرب) به عنوان یک ارزش تلقی می شه و جزء مشکل ترین کارها هست که البته بنظر شخص من خیلی ویژگی خوبیه چون تو فرهنگ ما مخصوصا عرفا هدف از زندگی رسیدن به کمال یا همون کسب صفات خداونده. صفاتی که به صورت بالقوه در وجود انسان نهفته هست بخشنده بودن مهربان بودن و...(که البته این تفکر قبل از ورود اسلام به ایران هم وجود داشته و با ورود اسلام شکلش عوض شده) به همین دلیل پرورش یک انسان کامل ارزشش از هر کار دیگه ای بیشتره. که البته به دلیل ورود فرهنگ غربی این نوع تقکر(اهمیت خانواده که در کشورهای شرقی رایج تره) در حال تغییره.

    من فکر میکنم اگه کسی راهی غیر از ازدواج رو انتخاب کنه باید برای اینکه بعدا به دلیل برخورد های اجتماع و دلیل نظیر این دچار سر خوردگی نشه حتما یه دلیل و انگیزه محکم داشته باشه چون کمتر انسانهایی پیدا میشن که همرنگ جماعت نشوند (البته این اصلا دلیل برای ازدواج نیست یا لااقل دلیل خوبی نیست ولی تاثیر گذاره)مثل مثالی که شاد عزیز زدند همون دو نفری که بخاطر خدچه دار نشدن عشفشون از بچه صرف نظر کردن و تونستن سالها پای حرفشون بمونن ولی من مطمئن هستم آدمهایی مثل اونها کمند و به قول جناب سورنا <<جماعت دنيا بيشتر دوست دارند به رفاه و آرامش از يك مسير ساده تر و كم خطر تر برسند>> و به عبارت بهتر راهی که بیشتر انسانها رفتن نه چیزی که کمتر امتحان شده و شخصیه.

    خوشحالم که جناب گرد آفرید هم از عشق صحبت کردن چون قبلا داد از مشکلات داشتند معلومه که زندگی مشترک به اون شوری که از مشکلاتش می گفتن نیست دوست دارم یه بار دیگه اون مثال رو که تو چند تا پست فبلتر به عنوان دلیلی که مجردا از ازدواج ترس دارن مطرح کنم
    <<من در یکی از نمایندگی های مجاز ایران خودرو کار می کردم و چون مراجعه کنندگان من همیشه از خودرو هاشون می نالیدند من فکر میکردم خودرو های گروه سایپا بهتر هستند تا اینکه با یکی از همکارانم در گروه سایپا آشنا شدم و دیدم او هم فکر می کنه ایران خودرو بهتره می خوام بگم چون اکثر دور و بری های ما ازدواج می کنند و به علت عدم آمادگی و توانایی در حل مشکلات از ازدواج شکایت دارند ما فکر میکنیم ازدواج کردن مشکل داره در صورتی که اگر اکثر مردم مجرد بودند الان سایتهای برای همدردی با آنان وجود داشت.>> اینطوری هم میشه گفت که مثبتها کمتر از منفی ها مطرح میشن و معمولا مخصوصا در فرهنگ ما مشکلات بزرگ میشن.

    یه چیز دیگه هم که دوباره روش تاکید می کنم و البته نظر شخصیمه اینه که هیچ ارتباطی، به اندازه ای که در ازدواج می تونید (تاکید می کنم می تونید نه لزوما چون به توانایی طرفین بستگی داره) به یک انسان نزدیک بشید و نیازهای روحی تون رو برطرف کنید وجود نداره


    با تشکر و درود فراوان


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.