خانواده همسرم بهم بی اعتماد شدن + کمک فوری میخوام

[شیدا.]

آقا محمد،

پستتون را در مورد تصمیم به طلاق دیدم. ولی ممکنه باز هم تصمیم شون عوض بشه.

اگر وکالت طلاق خواستند، می تونید توی وکالتنامه قید کنید که این وکالت مشروط به بخشیدن تمامی مهریه است. البته متن را باید یک وکیل براتون تنظیم کنه چون قانون ظرافت های خاصی داره و گاهی یک کلمه ممکنه نتیجه را عوض کنه.

در مقایسه بین دادن وکالت در ازای بخشیدن مهریه و یا
دادن وکالت با ذکر مشروط به بخشیدن مهریه

حالت اول ارجه است. چون ممکن است همسرتون وکالت دوم را بگیره و بعد از اجرا گذاشتن و گرفتن مهریه اش، اقدام به طلاق کنه که در اونصورت دیگه شرط ذکر شده در وکالتنامه کاربردی نداره.

شما خودتون متوجه نشدید مشکل این خانواده چی هست؟ چرا با زندگی و احساس دختر 20 سالشون این جوری بازی می کنند؟ همسرتون طلاق می خواد یا خانواده اش؟

[rozaneh]

به هیچ وجه اینکارو نکن!

[shima_2]

من تمامی پست هاتون رو خوندم
نظر کارشناسی ندارم ولی امیدوارم با فکر بهترین تصمیم رو تو زندگیت گرفته باشی و با این تصمیم به آرامش برسی.

[mohammad2012]

من تصمیمی نگرفتم خانمم جلوی همه خانواده من و خانواده خودش گفت منو دوست داره ولی نمیتونه این زندگی رو تحمل کنه
البته شب که اومدیم خونه کلی پیام داد که من دوستت دارم و ازدواج نمیکنم تا تو برگردی و دیروز هم که کلا از تصمیمش پشیمون شد ولی این دفه اولش نیست که اینطوری میشه..
از نظر من رابطه تموم شدست ولی بازم شاید باهاش حرف بزنم.
همو دوست داریم ولی به نظرم این دوست داشتن کافی نیست واسه ادامه دادن.

[فکور]

آقا محمد

اون خانم فعلا قصد طلاق نداره فقط به این بازی عادت کرده

سعی کن محکم باشی که اون خانم برای اولین و آخرین بار متوجه بشه نمیتونه تا ابد شما رو بازی بده و هر وقت بگه نمیخوام و دوباره برگرده کسی ازش استقبال نمیکنه

من جای شما باشم بهش اعلام میکنم از این بازی همیشگی خسته شدم و نیاز به فکر کردن دارم و تا مدتی ارتباطی باهاش نمیگرفتم تا خودش عاجزانه تقاضای برگشت شما رو داشته باشه و در اون صورت هم بهش بگو دیگه خوشت نمیاد سر هر چیزی حرف طلاق و ادامه ندادن باشه

کلا با این مدل شخصیت باید کمی با فاصله و غرور برخورد کرد ظرفیت محبت بیش از حد، حداقل در حال حاضر و با شخصیت فعلی ایشون وجود نداره

[سنجاب بازیگوش]

پیش مشاور رفتین؟!!

خانمتون خودشم نمیدونه چی میخواد، فقط بازیه شل کن سفت کن دراورده

برای ادامه ی زندگی تنها دوست داشتن که لازم نیست تمام انرژی شما برای حل ناراحتیای خانمتون هدر میره

محکم باشید ایشون نمیتونه یه بار بگه دوستتون داره یه بار بگه طلاق میخوام

[shima_2]

این بازی فقط باعث میشه جفتتون سر در گم بشین و اینکه دیگه به تصمیماته هم هیچ اعتمادی نکنین چون ضمانتی واسه اجراش نیست ضمنه اینکه خانوادهاتون هم دیگه اعتمادشون رو نسبت به تصمیمات شما از دست میدن.
یه بار با هم بشینین مشکلاتتون رو ,رو کاغذ بنویسید و برای هر کدومشون راه حلش رو مشخص کنید از اون به بعد هم دیگه در مورد اون مشکل حرف نزنید.
فکر می کنم شما باید بشینین و از روی عقل نه احساس یه تصمیمه درست بگیرید دلایلتون رو برای ادامه این زندگی و احیانا دلایلتون رو برای جدایی بنویسید سبک سنگین کنید و یه تصمیم خوب بگیرید و هر دو بهش پایبند باشید.
براتوون بهترین ها رو از خدا میخوام

[mohammad2012]

حرف شیما خانم منطقی بود ممنونم این کار رو سعی میکنم انجام بدم.
در مورد خانم فکور باید بگم اصلا بهش محل ندادم التماسم کرد شما که نمیدونین چقدر خواهش و التماس کرد ازم که دارم از دستت میدم و پشیمون شدم و ازین حرفا....
ولی شخصیت بی ثباتی داره به علاوه یه خانواده بد که هر روز باهاش دعوا دارن و داداشش حتی وقتی بیرون بودی با الفاظ زشتی بهش گفت چرا با شوهرت رفتی بیرون باید طلاق بگیری .. غلط میکنی زندگی کنی باهاش و ازین حرفا...
اونم واقعا تحت فشاره و بهش حق میدم ولی واقعا دیگه خسته شدم از این وضع...
بین عقل و احساس .. عقلم میگه طلاق.. احساسم میگه زندگی...
اونم که اصلا راضی به طلاق نیست و حتی بهش میگم طلاق میگه مگه به زور میتونی طلاقم بدی؟

[میشل]

اصلا بهش محل ندادم التماسم کرد شما که نمیدونین چقدر خواهش و التماس کرد ازم که دارم از دستت میدم و پشیمون شدم و ازین حرفا....

اونم واقعا تحت فشاره و بهش حق میدم ولی واقعا دیگه خسته شدم از این وضع...


اونم که اصلا راضی به طلاق نیست و حتی بهش میگم طلاق میگه مگه به زور میتونی طلاقم بدی؟

محمد عزیز.

حالا دیگه لازم اینقدر تند برید. حس نمی کنی اینبار از اون ور بوم افتادی؟

وقتی میبینی دل همسرت با توه و خونوادش دارن اذیتش میکنن، تو هم پشتش باش. اما با قطعیت!

رابطتون خیلی نوسان داره. دیروز اون میگفت طلاق، شما میگفتید نه. امروز با وجود التماس هاش، و اینکه باور دارید طلاق رونمیخواد، شما می گید طلاق. فردا که این بی مهری ها باعث سرد شدن و حتی تنفرش شد، باز تلاش می کنی دلشو بدست بیاری.

دوست عزیز، محکم باش. و به همسرت هم کمک کن محکم باشه. شما مرد این زندگی هستی.

[mohammad2012]

نه ازون ور نیفتادم یه وقتایی باید بفهمه ...
ضمن اینکه خانوادش خیلی اذیت میکنن و نمیتونم باهاشون کنار بیام اخه تحمل منم حدی داره..
الان باید بین من و خانوادش یکی رو انتخاب کنه که فک نمیکنم بتونه من رو انتخاب کنه...