الهی!!!!!!!!!!!:(واقعا می فهمم چه شرایط سختی داری.به حرفا و دردودلهای خواهرت گوش کن نذار حس کنه که ازت خیلی دور شده و تنهاش گذاشتی که اینطوری جبهه بگیره و نسبت به تو و زندگی ات حساس بشه.احساس اون رو هم کاملا می تونم درک کنم،خیلی گناه داره.ببین شاید اون توی این شرایط از تو انتظار داشته باشه تو هم به خاطر اون از رابطه ات بگذری اما مطمئنن روش نمی شه بگه چون دوست منم بعد از اون قضیه اینطور بوده یکم باهام یه جورایی شده بود رفتارش و کاملا انتظار داشت منم زندگی ام رو به خاطر اون خراب کنم.پس به دردو دلاش گوش کن سعی کن فقط آرومش کنی و هیچ حرفی از خوانواده شوهرت بهش نزن.فقط بهش آرامش بده
علاقه مندی ها (Bookmarks)