سلام خانم مجرد.
منم مثل تو هستم که نمیدونم دقیقا میخوام با زندگیم چی کار کنم. من هم خیلی کمالگرایی ها دارم. که به قول میشل وقتی با افسردگی و اضطراب و ... همراه میشه زندگی آدمو مختل میکنه.
یه تاپیک زده بودم. به اسم از کجا شروع کنم. و یکی هم چطور وارد دنیای واقعیت بشم.
خب فرشته مهربان عزیز به من یه چیزی رو گفت که اولش برام قابل قبول نبود و حتی عصبیم میکرد که چرا اینا درک نمیکنن من چی میگم؟
اما خیلی به حرفش فکر کردم.گفته بودن:(نقل به مضمون میکنم) دست از سر خودت بردار. همین لحظه رو بچسب و زندگی کن. دنبال این نباش که چی کار کنی و چه راهی رو بری.
خب اولش میگفتم به خودم مگه میشه آدم به فکر اینکه چه راهی رو میخواد بره نباشه؟ خب یعنی چی آخه این حرف؟
اما چند روزیه نمیدونم تحت تاثیر حرفهای فرشته مهربان بوده یا چیزهای دیگه، فکر میکنم مسیر کلی زندگی یه چیزیه به همین سادگی:" من اومدم توی این دنیا. روزهای زیادی در انتظارمه. و من مسیر کلی و مشخصی که میتونم داشته باشم اینه که بدون نگاهی هراس گونه به آینده، فقط به این فکر کنم که چطوری از همین یه لحظه ام به بهترین نحو استفاده کنم. همین."
فهمیدم زندگی رو هیچوقت نمیشه پیش بینی کرد. زندگی همیشه غافلگیر کننده است.تنها مسیر و کاری که میتونیم همیشه به عنوان یه مسیر مشخص و ثابت در نظرش بگیریم اینه که در هر لحظه زندگی هر چیزی رو که برامون پیش آورد در همون لحظه درست ترین عکس العمل رو نشون بدیم. همین. البته اگه در کنارش آدم یه برنامه ریزی برای زندگیش داشته باشه مسلما خیلی خوبه. ولی همون درست رفتار و عمل کردن در هر لحظه خودش هم میتونه یک حداقل سالم و آرامش دهنده باشه.البته شایدنظر من درست نباشه. فقط نظرم بود.
توی تاپیک هایی که گفتم فرشته مهربان شعری از سهراب سپهری رو گذاشته اند. بخونش. ببین چی گفته.
علاقه مندی ها (Bookmarks)