سلام
من خیلی به فکرت هستم اما متاسفم که هیچ جوابی ندارم ، راستی حالت چطوره ؟
با عرض معذرت مجبورم الان از تالار خارج بشم انشالله تا فردا
تشکرشده 755 در 381 پست
سلام
من خیلی به فکرت هستم اما متاسفم که هیچ جوابی ندارم ، راستی حالت چطوره ؟
با عرض معذرت مجبورم الان از تالار خارج بشم انشالله تا فردا
آرزو (دوشنبه 13 اسفند 86)
تشکرشده 755 در 381 پست
دختر خوب این جور افراد اکثرا نامزد دارند چون میگن تا عاشق نباشم نمیتونیم با احساس بخونیم .اگر اینطور باشه چی ؟بازم دوستش داری؟
آرزو (دوشنبه 13 اسفند 86)
تشکرشده 61 در 26 پست
ممنون ارزو جان
من میدونم که اینطور نیست یعنی امیدوارم نباشه
اگر هم اینطور باشه اره بازم دوستش دارم فقط دیگه نمی دونم چکار باید بکنم هر چند همین الان هم نمیدونم
تشکرشده 755 در 381 پست
چطور مطمئنی که نیست تو که اونو از نزدیک نمیشناسی ؟! ضمننا اگر بازم با شرایطی که گفتیم (نامزد داشته باشه )دوست داشته باشی که فایده نداره میدونی که سهمت نصف میشه. او یک عروسک نیست که هر جور دوست داشته باشی لباس تنش کنی و هر جا بخواهی بگذاریش ویا با خودت ببری . اون یک آدمه، اوه! اونم از جنس مذکر حرف هر کسی رو که گوش نمیده کار خودشو میکنه .
حتی ممکنه علاقه تو اصلا براش اهمیتی نداشته باشه و هر کسی که دوست داشته باشه برای ازدواج انتخاب کنه اونوقت چی ؟
آرزو (دوشنبه 13 اسفند 86)
تشکرشده 61 در 26 پست
ارزوی عزیز
منظورم اینه که در صورت همچین موردی باز هم دوستش دارم میدونم فقط میتونم دوستش داشته باشم و بس
نمی تونم اونو مجبور کنم که دوستم داشته باشه میدونم
ولی از کجا معلوم که اون هم به من علاقه مند نشه
اینها همه حدس و گمانه به نظر شما بهتر نیست براساس حدس و گمان عمل نکنم؟
شاید اونطور که فکر می کنید واقعا نباشه
تشکرشده 755 در 381 پست
رز عزیز من خیلی دوست دارم تو به آرزوت برسی ، اصلا هم نمیتونم بهت توصیه خاصی بکنم .راستش برای هر دوستی و پیوندی باید فرد مورد نظرت به تو نزدیک باشه خیلی زندگیها که عقد و قراردادی هم در میان بوده در اثر دوری از هم پاشیده چه برسه به شخصی که اصلا تو رو نمیشناسه راستش تو خودت هم گرفتار حدس و گمان هستی. گمان به اینکه شاید او را پیدا کنم، شاید نامزدی نداشته باشد و شاید او مرا دوست داشته باشد . شاید بتوانم با او ازدواج کنم.
آرزو (دوشنبه 13 اسفند 86)
تشکرشده 61 در 26 پست
ارزو جان
ممنون که اهمیت میدید و به فکر من هستید
درسته من هم بر پایه ی حدس و گمان حرف می زنم اما تکیه کردن به همین برام با ارزشه و به نظر من اگر بر خلاف اون حدس و گمان که شما میگید نمی تونم فکر کنم
شما خودت رو بذار جایی که میون دو تا راه ایستاده و نمی دونه کدوم یکی رو انتخاب کنه یک راه اخرش به بدبختی ختم میشه
یک راه دیگه دلت بهت میگه که بهترین راهه و دیگران ازت میخوان اون راه رو نری اما بر پایه ی حدس خودت و اونچه که دلت بهت میگه دلت می خواد اون راه رو بری من اگه به احساسم پشت کنم و فقط علاقه ی اون رو توی دلم نگهدارم و هیچکاری نکنم راه اول رو انتخاب کردم و اگه پا به این راهی که اخرش معلوم نیست بذارم معلوم نیست شاید بشه شاید نشه
اما شما اگر جای من بودید راه دوم رو پیدا می کردید
هر چند این فقط یک مثاله و من اگر هرگز به اون نرسم بازم دوستش دارم و خوشحاتم از اینکه مهر اون زندگیم رو دگر گون کرده اما دلم به من میگه برای دستیابی به اون تلاش کن ارزشش رو داره
هر چند اخرش مشخص نیست اما من دلم میگه زندگیمو هم به پای این کتر بذارم زندگی من خیلی بارزشه دوستش دارم و نمیخوام از دستش بدم اما حاضرم این چیز بارزش رو فدای یک چیز باارزش کنم
تشکرشده 755 در 381 پست
من تو رو درک میکنم چون خودم بدتر از تو خیالاتی بودم و باورنمیکنی که چقدر الان پشیمان هستم و حسرت میخورم از موقعیتهای که از دست دادم.
رز عزیزم خیلی خوب مینویسی ولی افکارت خام و از روی بی تجربه گیه، آخه کی گفته تو دو راه داری که راه اول به بدبختی ختم میشه آخه مگه تو اون راه رو رفتی که میگی آخرش بدبختیه . مگه راه دوم را رفتی که میگی خوشبختیه ؟
همین چند ماه پیش یکی از دوستان دور ما از هم طلاق گرفتند که می گفتند اینها برای هم میمرند و اگر با هم ازدواج نمیکرند خودشون رو میکشتند ولی با تنفر زیاد از هم طلاق گرفتند خیلی خنده دار نه؟ این دیگه حدس نبود بلکه واقعیت بود
مطمئن باش دل راستگو نیست و همیشه هم خیر آدم رو نمیخواد تازه گاهی هم شر بر انگیزه :P ، خب برای اینگه عقل نداره دیگه :D
تشکرشده 755 در 381 پست
یک توصیه جالب برات دارم دوست خوب من چرا تو تالار شرکت نمیکنی و جواب بچه ها رو نمیدی .بیا با بچه ها باش بعد از مدتی میبینی که دیگه مشکل نداری یا حداقل سرت گرم شده . ضمنا تجربه هات هم بیشتر میشه.
آرزو (جمعه 22 مرداد 89)
تشکرشده 37,115 در 7,018 پست
سلام red rose
اینکه اومدی توی این تالار و سئوالت را مطرح کردی شاید به این دلیل باشه که تصور می کنی، فقط حرف دل مشکلتو حل نمی کنه... چون در غیر این صورت لازم نبود بیایی اینجا از خودت بگی، می رفتی سراغ دلت هرچی می گفت انجام می دادی....
در اینجا متوجه می شوی که باید هوای دلت را داشته باشی، با اون دوست باشی، ولی این به معنی این نیست که فقط حرف اونو گوش کنی و فقط اون به تو بگه چه کار بکن ، چکار نکن....
من با نظر آرزو موافقم....
یه کمی بیا از خودت بیرون....
خیلی از اعضاء در این تالار نیازمند تو اند که تو هم جوابی به آن بدهی....
بیا احساسات خودت رو روی کسانی دیگری هم که به تو نیازمندند سرمایه گذاری کن....
اینطوری متوجه می شوی که این سرمایه احساس، چقدر می دونه تو را به آرامش برسونه...
مدیرهمدردی (دوشنبه 13 اسفند 86)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)