سلام با یه عالمه خبر جدید اومدم
امروز با همسر دزده قرار داشتم و فهمیدم تا الان در دروغهای شوهرم قرق بودم چقد این نامرد ارازل بوده من خبر نداشتم
خلاصه تمام حرفاش :من ازش خاهش کردم تا تمام حرفا رو بدقت و حقیقت بگه چون برام سرنوشت ساز ه
اون دورانی که شبا دیر می اومده نقشه دزدی میکشیده و میشستن با پسرعمش شیشه میکشیدن
شوهرم یک معتاده
شوهرم یک دزده خیلی زرنگه با اینکه تمام جریان رو اون نقشه کشیده هنوز اونطور گیر نکرده و من خیلی ازین بابت ناراحتم
بهم گفت که تو زندان به شوهرش(پسر عمه شوهرم) گفته اسم منو نیار من خرج زنو بچتو میدم
الان بدون اینکه شوهرم به من بگه زن دزده با شوهرم در ارتباطه شوهرم تا رای دادگاه و قاضی میخاد طوری نشون بده که میخاد خرج زنو بچه دزده رو بده ولی تا الان یه قرون هم خرج نکرده
منم به زن پسر عمش گفتم خیالت راحت هزار تومن هم بهت نمیده گفتم من که زنشم واسم خرج نمینه
گفت خودم میدونم شوهرم گول شوهرتو خورده
حالا برای بار دوم شوهرش تو دادگاه میخاد اسم شوهر منو بیاره تا اگه خدا بخاد شوهرم بره اب خنک بخوره
خدا جای حق نشسته و نمیزاره ظلمی رو زمین بمونه
منم به زنه دزده قول دادم تمام همکاریمو کنم تا نشون بدم شوهرم یک خلافکاره
تا الانم هیچی خبر نداشتم همه اطلاعاتو زن همین دزه بهم گفت
من میخام تمام سعیمو کنم تا نزارم شوهر دزدم ول ول تو کوچه ها بگرده و زبونشم برای من دراز باشه
اشتباه که نمیکنم؟
به خودم میگفتم چرا شبا (ساعت 1 نصفه شب)نمیخابه و میشینه تخمه میشکنه و تلوزیون نگاه میکنه انگار که سر شبه تازه فهمیدم چون شیشه میزنه
چقد من ساده ام میخام بره زندان تا پدرشو دربیارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)