بی توجهی شوهرم به من در برابر خانواده اش...

[kamr]

مریم جان میشه کامل شرح بدی وقتی میرین شهرستان چیکار میکنید؟

برنامه اتون چجوریه و خونه هر کدوم از خانواده ها با چه برنامه ای میرید؟

وعده های غذایی رو چیکار میکنید؟

4- قبلا گفتی بدت نمیاد هر کدوم واسه خودتون باشید. یعنی اون یا خانواده اش و تو هم با خانواده ات.

درست فهمیدم؟

ما یه روز خونه مامان و بابام هستیم یه روزم خونه اونا غیر از این باشه شوهرم قبول نمی کنه...

با توجه به این نوشته ات انگار شبها هم میمونید . یعنی برای چند روز میرید. پس وقتی برنامه اتون اینجوری،

یه روز خونه شما و روز خونه اونا پس دیگه مشکلت چیه؟ یعنی دوست داری کلا اون واسه خودش باشه و تو

هم واسه خودت و با خانواده خودت؟ یا نه تو با خانواده ات باشی و اونم باتو ، یعنی میشه با خانواده تو.

اگه اینجوریه این که نمیشه. یعنی مردا عمرا اگه قبول کنند. یعنی میشد چقدر به به میشد

[maryam-64]

ببین من با این که بری طرف خونواده شوهر موافقم حتی اگه لازم باشه ظرف بشوری و این چیزا....من خودم توی خونه همسرم گاهی موقع ها شده همه نشستن و من می رم طرفا رو می شورم دلم واسه مادر شوهرم می سوزه....ولی به خودم میگم کسی از کار کردن ازش کم نشده....
خوار شوهرات هر دو ازدواج کردن؟چند سالشونه؟
ببین مردا نود درصد بچن...پس تو اون مدت به این فکر کن که همسرت کوچلو شده
تا حالا شده از خوانواده همسرت پیش همسرت شکایت کنی؟

منم اینو قبول دارم که کسی با کار کردن کوچک نمیشه ولی خوب نباید اونقدر کار کنی که فکر کنن وظیفته من جاریم اصلا کمک نمی کنه ولی منم به قول تو دلم برای مادرشوهرم می سوزه و کمکش می کنم
اره یکی 38 سال و یکی هم 30 سالشه
اره عزیزم تا دلت بخواد می دونم کار اشتباهی کردم ولی این تنها راهی بود که اروم می شدم خداروشکر یه چندماهی شده که کاری به کارشون ندارم تازه ازشون پیش شوهرم تعریفم می کنم

[کاغذ بی خط]

احتمالا مریم جان با خواهر شوهر 38 سالت نمی تونی جور شی آره؟
خیلی از این بی تفاوتی های همسرت به خاطر گله شکاییت های قبلی شما به اونه ولی یه چی یادت نره زمان همه چی رو حل می کنه
می فهمم که می گی ادم نباید به وظیفه براش تبدیل بشه؟ولی همه چی به نیت ادم بر می گرده...
راستی جواب kamr رو بده سوالای خوبی بوده