به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 80
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آذر 01 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1393-11-19
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    9,758
    سطح
    66
    Points: 9,758, Level: 66
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    20

    تشکرشده 104 در 58 پست

    Rep Power
    31
    Array
    دیشب خانومم حالش بد شد بردمش دکتر. اولش قبول نمی کرد ولی به زور گفتم باید بیای بریم. هیچ حرفی هم باهام نزد. فشارش افتاده بود. اومدیم خونه سریع رفت اتاق و قفل کرد و خوابید.
    کاربر محترم رهدخت
    من در عین حال که موضوع رو جدی گرفتم و دارم راه درست رو طی می کنم، هنوز امیدوارم زندگیمون درست بشه. خانومم فعلا که حاظر نیست باهام صحبت کنه. از خونه هم وقتی من نیستم بدون اجازه می ره بیرون و نمی دونم کجا می ره. ولی حدس می زنم بیشتر با خواهرش و مادرش در ارتباط باشه.

    کاربر محترم آرنیکا
    منم می خوام خشمش رو خالی کنه و از نظر روحی به تعادل برسه. زیاد کاری به کارش ندارم و فعلا هر کاری دوست داره می کنه. منم چاره ای جز صبر ندارم. زیادم سمتش نمی رم تا عصبی و خشمگین بشه.
    من غذا هم درست می کنم یا می خرم اون نمی خوره. خودش جدا درست می کنه. البته واسه هر دومون.
    به نظرتون تا کی باید صبر کنم؟ خیلی خسته ام؟ به نظرتون وقتی مهریش رو گذاشته اجرا می شه این زندگی رو درست کرد؟

    کاربر محترم paiize
    من همه پست ها رو می خونم ولی خانومم به واقع منو گیج کرده. هر کاری می کنم مقصرم و واقعا نمی دونم چه رفتاری رو داشته باشم. تو این تایپیک هم می یام تا هم آروم بشم و هم راهنمایی بگیرم. هرچند الان اوضاع خیلی سخت شده.
    من دوست دارم زندگی رو شاد و قشنگ کنم ولی بهم حق بدید که دل و دماغ هیچ چیزی رو نداشته باشم. چندماهه که دارم تلاش می کنم. ولی فایده ای نداشته. از طرف دیگه من حاضر نیستم واسه جدایی اقدامی کنم.

    کاربرمحترم دختر آریایی
    منم به این نتیجه رسیدم هر چی التماسش کنم بدتر می شه چون واقعا چندوقت پشت سر هم منطقی صحبت کردم و بهش اصرار کردم یک فرت بده ولی قبول نکرد. الان دارم سکوت می کنم و صبر.
    همسرم خودش نمی ره درخواست طلاق بده و می گه توافقی. چون می دونه چیزی بهش نمی رسه. مهریه رو هم چیزی ندارم که بدم و ماشینم رو هم به نامش زدم.

    از دوستان می خوام توی موارد زیر راهنمایی کنند:
    به نظرتون تو این چند روز بهش بگم که بره شکایتش رو پس بگیره و دادگاه مهریه نریم یا نه؟ می ترسم اگه بهش بگم فکر کنه ترسیدم و بیشتر تحت فشار بزارم.
    به نظرتون مادرم و خواهرم رو بگم برن با خانومم صحبت کنند؟ آخه بعدا ممکنه خانومم بگه چرا نیومدن. هرچند مادرم چندبار بهش زنگ زده و دعوت کرده ولی جواب نداده. از یک طرف دیگه می ترسم برن و چیزی بگن اوضاع بدتر بشه؟

  2. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-11-30
    نوشته ها
    297
    امتیاز
    6,423
    سطح
    52
    Points: 6,423, Level: 52
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    625

    تشکرشده 345 در 183 پست

    Rep Power
    51
    Array
    جواب دو تا سوال آخرت منفیه به نظر من

  3. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 آذر 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-13
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,062
    سطح
    17
    Points: 1,062, Level: 17
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 65 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تنهای عزیز پشنهاد من برای این است حالا که همسرتان به هیچوجه حاضر به گفتگو نیست و تنهاصحبت از طلاق توافقی می کند از او بخواهید که منظورشو از نوع توافق بر زبان بیاورد از او بپرسید چه نوع توافقی مد نظر اوست . در صورت گفتگو به هیچ وجه موضع منفی و مثبت نگیرید فقط شنونده باشید و با طرح پرسش پی به افکار او ببرید. به نظر من وارد کردن خانوادتان به نفع شما نیست چرا که امکان دارد حرفهایی زده بشه که بعدها در زندگی مشترکتان مشکل زا باشد. به خانوادتان بگویید در صورت هر نوع تماس لحن محترمانه را حفظ کرده و جوری وانمود کنند که از ماجرا بی خبر هستند. بیماری خانمتان بهانه خوبیست که مادر یا خواهرتان جویای حال او شده و بگویند که چه کمکی می توانند برای بهتر شدن ایشان انجام دهند.

  4. #34
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    تا الان می گفتی مهریه اش را می دم، الان می گید چیزی ندارم که مهریه بدم !

    فکر می کنم بهتره جلسه دادگاه را برید.
    یه کم فضای فکریتون تغییر می کنه.

    خانمتون دو ماه رفت قهر شما ماشینتون را به نامش کردید که برگرده،
    الان هم که برگشته رفته تو اتاق در را بسته که هم نتونید قانونی شکایت عدم تمکین کنید و هم شما را مجبور به طلاق کنه.
    خانواده اش هم در ظاهر به شما می گن صبر کن و در عمل دارند راه خودشون را می رن. صبر کن تا اموالت را بگیریم، مهریه را بگیریم، بعد هم مجبور می شی طلاق بدی.

    همونطور که شما فکر می کنید ایشون خسته خواهد شد،
    اونها هم می دونن یه روزی شما خسته می شید. عجله ای هم ندارند. اتفاقا صبر شما به نفعشونه.

    وقتی خودت تصمیم نگیری، دیگران برات تصمیم می گیرن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  5. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    sahar67 (یکشنبه 20 اردیبهشت 94), بارن (یکشنبه 20 اردیبهشت 94), شمیم الزهرا (جمعه 25 اردیبهشت 94)

  6. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آذر 01 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1393-11-19
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    9,758
    سطح
    66
    Points: 9,758, Level: 66
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    20

    تشکرشده 104 در 58 پست

    Rep Power
    31
    Array
    خانواده من تا حدودی در جریان موضوع هستند چون الان چند هفته است اصلا خونشون نمی ریم و خانومم بهشون گفته که طلاق می خواد.

    کاربر محترم شیدا
    من چیزی ندارم که واسه مهریه بهش بدم. منظورم اینه که قسط بندی بشه هر چی در توانم باشه می دم. من که نمی تونم یک جا کل مهریش رو بدم.
    من فعلا نمی خوام حرفی از طلاق بزنم. قصد دارم صبر کنم تا خشمش کم بشه. من می تونم الان خیلی حرکت های منفی بکنم ولی تصمیم خودم رو گرفتم. من اصلا به طلاق فکر نمی کنم و مهریش رو هم هر چی در توانم باشه می دم.
    از خانوادش هم تا حدی کمک می گیریم اگه نتونستند راه خودم رو می رم. من نمی خوام فعلا حرکت منفی انجام بدم. می تونم در اتاق رو بشکنم و مجبورش کنم در رو قفل نکنه یا باهاش حرف بزنم و عصبانیش کنم ولی قصدم اینه که درست رفتار کنم.
    من منتظرم دادگاه مهریه برگزار بشه و خانومم بدون که از این راه هم نمی تونه به هدفش که طلاقه برسه.

    لطفا اگه کسی می تونه در خصوص سوالات بالا نظر بده.

  7. #36
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

  8. کاربر روبرو از پست مفید sahar67 تشکرکرده است .

    بارن (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  9. #37
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    صبر منفعلانه هیچ فایده ای نداره. محبتتون را بهش نشون بدید.

    براش هدیه بخرید.

    اس ام اس عاشقانه بفرستید.

    جملات عاشقانه کوتاه بهش بگید.

    در عین مراعات حالشون خواسته ها و نیازهاتون را بهشون بگید . اصرار نکنید اما بهشون بگید و در صورت نپذیرفتن از جانب ایشون ناراحتیتون را نشون بدید.

    نشون دادن ناراحتی نه اینکه باز خواستشون بکنید و تحت فشار قرارشون بدین اما متوجه بشن که شما ناراحتید.
    به عنولن مثال عزیزم من دوست دارم کنار تو بشینم غذا بخورم و جدا غذا خوردنت منو ناراحت می کنه. ازت می خوام با هم غذا بخوریم. در صورتیکه نپذیرفتن باهاش بحث نکنید . لج نکنید . قهر نکنید . اما ابراز ناراحتی کنید.

    وقتی حواسش نیست ببوسیدش .نه لزوما صورت . لمسش کنید.

    پ.ن نمی دونم مجاز بودم جمله آخر رو بگم یا نه .

  10. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    Eram (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  11. #38
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 آذر 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-13
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,062
    سطح
    17
    Points: 1,062, Level: 17
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 65 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تنهای گرامی کسی منکر توانایی شما برای اعمال خشونت نیست. متاسفانه افکار خشونت بار ممکن است به عمل بیانجامد. در اینصورت همه چیز را از دست می دهید. لطفا مراقب باشید

  12. #39
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    آقاي تنهاي 93 با سلام و مرا همدرد خود بدانيد
    اصل ماجرا و ريشه ها برامون واضح نيست ولي اصول كلي كه به ذهنم ميرسه توصيه ميكنم عملياتيش كنيد:
    1- به هر دليل دل خانمتون از شما رنجيده و شكسته و قطع اميد كرده يا اينكه به دلايلي مطمئن شده كه ميتونه زندگي بهتري بدون شما داشته باشه لذا تصميمشو با اطمينان داره پيش ميبره.
    2- شايد خانمتون دوست داره به تلافي رنجها و صبرهايي كه متحمل شده رنج كشيدن و زجر كشيدن و تسليم شدن شمارو ببينه لكن با توضيحاتي كه دادين شما رنج كشيدن خود را به او نشان نميدي و انگار برات مهم نيست ( نياز جنسي برات مهم نيست، خورد و خوراك برات مهم نيست، توجه ايشان برات مهم نيست و.... يعني شكستن شما را نميبينه تا دلش خنك بشه و احساس برابري بكنه ؟؟؟؟؟؟؟ بنظرم خودت را پيشش بشكن تسليم شو بگذاز خرد شدنتو به تلافي اذيتهايي كه كشيده ببينه و لمس كنه و دلش خنك بشه.
    3- در مورد مهريه و دادگاه و..توافق بنظرم شما بايد راه شرعي و قانوني و حقيقت را پيش ببري يعني در حد توانت اعلام آمادگي براي تاديه مهريه معقول و متعارف -- نظر قاطع به عدم طلاق و پيشنهاد آن و علاقه به خانمتون داشتن و خواستار زندگي با ايشون -- اگر ايشان ميخواهند درخواست طلاق كنند در آن شرايط شما هم تسليم قانون و منطق و انسانيت خواهيد بود هيچ وعده و تهديدي بهش نديد .
    4- در عين دلشكستگي كه از شما دارن خانمها ذاتاً اقتدار و امر و نهي شوهرشون را در حد مديريت و تعيين تكيف ذاتاً دوست دارن با احترام و محبت سعي كنيد اعمال مديريت و تعيين تكليف امورات زندگي را بكنيد تا بي خاصيت جلوه نكنيد. مثلاً‌ دستوراتي براي غذا يا مسافرت يا كارهاي عمومي خونه بدهيد ولي در صورت عدم انجام تذكر بديد ولي بي احترامي و دعوا نكنيد و خودتون را طلبكار كنيد. وبا گذشت به بهانه ناخوشي يا بي حوصلگي خانمتون|||
    5- به قول دوستان و مشاوران صبر داشته باشين تا ديوار بي اعتمادي فرو بريزد و ارتباط جديد با احساس اقتدار مساوي براي هر دو تان شكل بگيرد .
    وبا سوالات كلي و بدون اتهام ببينيد نظر بلند پروازانه يا انتخاب فرد ديگر در ذهنشان هست يا جبهه گيريشان فرار از وضع موجوده؟ در هر صورت بخاطر خودتان حق انتخاب ايشان را هم نبايد از بين برد؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید حسين40 تشکرکرده است .

    بارن (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  14. #40
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 02:13]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    779
    امتیاز
    24,340
    سطح
    94
    Points: 24,340, Level: 94
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,325

    تشکرشده 1,636 در 592 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhaye93 نمایش پست ها
    منم می خوام خشمش رو خالی کنه و از نظر روحی به تعادل برسه. زیاد کاری به کارش ندارم و فعلا هر کاری دوست داره می کنه. منم چاره ای جز صبر ندارم. زیادم سمتش نمی رم تا عصبی و خشمگین بشه.
    اگر هنوز ذره ای علاقه داشته باشه اینجوری بیشتر خشمگین میشه . چون این رفتار توش عشقی دیده نمیشه فقط انفعاله .

    اگه واقعا دوسش داری باید نشون بدی . جای فرستادن مادر و خواهر و... خودت باهاش حرف بزن . اگه درمقابل عصبانیتش سکوت کنی وشنونده باشی این میشه صبر و اجازه ی تخلیه ی خشم .


 
صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو ارتباط با دخترها تو اجتماع مشکلی ندارم، اما وقتی دختری رو دوست دارم برعکسه
    توسط amir800 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آبان 95, 22:01
  2. زنم اصرار به طلاق داره. زنمو دوست دارم. تو رو خدا کمک کنید. 3
    توسط tanhaye93 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 94, 02:22
  3. من خیلی نقص دارم هم تو رفتارم هم تو ظاهرم نمیتونم خودمو دوست داشته باشم
    توسط پونیو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 43
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 مرداد 93, 00:20
  4. خداوند تو را دوست دارد
    توسط sayehhaye_mah در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 اردیبهشت 88, 19:05
  5. +تو دوست من اگه جای من بودی ( که خدا نکنه) چی کار می کردی
    توسط dar_tabe_zarde_khazan در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: سه شنبه 06 اسفند 87, 01:51

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.