به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 36
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام
    به حرف بابات گوش کن
    صبر داشته باش
    بی کران تو زنی نیستی که بتونی الان طلاق بگیری... قدرتشو نداری و شاید اصلا صلاحت هم نباشه... پس دادگاه رفتن رو فراموش کن
    دخترت رو هم اگر بدی به شوهرت دو روز نشده دلت تنگ میشه و به هوای دخترت برمیگردی خونه تون
    صبر داشته باش...

  2. 3 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    Glut.tiny (یکشنبه 26 فروردین 97), tavalode arezoo (جمعه 24 فروردین 97), بی کران 1 (جمعه 24 فروردین 97)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1397-1-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    183
    سطح
    3
    Points: 183, Level: 3
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستای همدر ی
    خیلی توی شرایط بدی قرار گرفتم مامانم پاش رو کرده توی یه کفش که باید بریم دادگاه و احضاریه برای همسرم بفرستیم مدام خاله هام و اطرافیان سرزنشم می کنند که تو باید شکایت کنی و جدی باهاش برخورد کنی و برای بچت نفقه بگیری کسی که نزدیک یک ماهه از بچش خبری نگرفته باید تربیتش کرد و ... امروز صبح مامانم به زور منو برد دادگاه تا با مشاوره دادگاه صحبت کنم اونم گفت شما باید براش احضاریه بفرستم برای نفقه بچه . منم از مامانم فرصت خواستم که هفته بعد بفرستم . من اصلا نمی خوام طلاق بگیرم از طرفی هم اصلا از شوهرم خبری نیست . به نظرتون چیکار کنم همه دارن سرزنشم می کنن که برم دادگاه

  4. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آذر 97 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1397-1-20
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,187
    سطح
    18
    Points: 1,187, Level: 18
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 82 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام . بچه تون چند سالشه؟ به اینم فکر کنید حضانت فرزند زیر هفت سال با مادر است . با توجه به اینکه شوهرتون الان عصبانیه شاید شکایت عصبانی ترش کنه . البته من بی تجربه تر از اونیم که شما را راهنمایی کنم .میترسم برای اینکه نفقه نده بیاد بچه را ببره.
    ویرایش توسط minno : یکشنبه 26 فروردین 97 در ساعت 15:18

  5. کاربر روبرو از پست مفید minno تشکرکرده است .

    Glut.tiny (یکشنبه 26 فروردین 97)

  6. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1397-1-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    183
    سطح
    3
    Points: 183, Level: 3
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دخترم الان چهار سالشه . نمیدونم تا کی باید اینطوری بلاتکلیف بمونم مخصوصا با پافشاریهای مامان . شوهرم دلش برای بچش هم تنگ نشده

  7. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آذر 97 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1397-1-20
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,187
    سطح
    18
    Points: 1,187, Level: 18
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 82 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بابای من همیشه میگه زنی که می خواد زندگی کنه نباید پاش به دادگاه برسه . به نظر من یهدمدت دیگه صبر کنید.حتی اگه صبرتونم تموم شد بهتره یه بزرگتر باهاش حرف بزنه و اتمام حجت کنه. دادگاه برا وقتیه که همه راه ها را رفتید و دیگه امیدی نیست.

  8. کاربر روبرو از پست مفید minno تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (یکشنبه 26 فروردین 97)

  9. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1397-1-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    183
    سطح
    3
    Points: 183, Level: 3
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همش دارم به اشتباهات خودم فکر می کنم . همش دارم خودمو سرزنش میکنم که بیشتر از اینا حجابمو رعایت می کردم و در مورد سایز شلوار و مانتوم بحث نمی کردم . من اصلا دوست ندارم طلاق بگیرم همسرم الان یک ماهه ازش خبری نیست شب ها از شدت اضطراب اصلا خواب ندارم . یعنی آخرش چی میشه به نظرتون من چیکار کنم؟

  10. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آذر 97 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1397-1-20
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,187
    سطح
    18
    Points: 1,187, Level: 18
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 82 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    رابطه تون با خانواده شوهرتون چه جوریه ؟
    شوهرتون چقدر از خانواده شون حرف شنوی دارن؟
    ویرایش توسط minno : سه شنبه 28 فروردین 97 در ساعت 16:48

  11. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1397-1-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    183
    سطح
    3
    Points: 183, Level: 3
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    رابطم با خانواده شوهرم خوب بود . البته من مادرشوهر ندارم و پدرشوهرم سنش خیلی بالاست و اکثرا ناخوش احواله فقط خواهرشوهرم بود . شوهرم اصلا از خانوادش حرف شنوی نداره و حرف حرفه خودشه

  12. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    بی کران عزیز

    بعد از ماها فقط انلاین شدم که باشما جدی صحبت کنم
    واقعا از پیامهات و اینکه خودت و مادرت نشستین و دقیقه ها و ساعتها و روزهای نبود همسرت را میشماری


    ناراحت شدم. واقعا شما بعنوان یک مادر چی داری یاد اون طفل معصوم فرزندت میدی؟؟؟؟

    واقعا این چه ظلمی هست که در حق خودت و دخترت میکنی؟؟

    اخه مگه دنیا به اخر رسیده و هیچ راه و مسیر دیگه ایی برای زندگی توی این دنیا نیست که فقط شما منتظری این راه باز بشه و برگردی به اون شوهر و اون خونه و دوباره خفت و ذلت خودت و اون طفل معصوم را به آغوش بکشی.


    لطفا بلند شو، بزرگ شو و به خودت رحم نمی کنی به اون بچه رحم کن.

    قدم به قدم شروع کن روزنامه ها و نیازمندیها را بگرد با یک کار در منزل و کار ساده شروع کن برای خودت و فرزندت منبع درامدی ایجاد کن.

    هفته ایی دو سه بار دست بچه ات را بگیر و به یک پارک و فضای سبز نزدیک خونتون برو و بزار هردو نفس بکشید و زندگی کنید ...

    سعی کن از طریق این سایت و سایتهای دیگه اطلاعات و دانشت را در زمینه اعتماد به نفس و عزت نفس مطالعه کنی

    لطفا حتما این کارها را در زمینه بازسازی و مستقل شدن خودت انجام بدی.

    تمرکزت را از روی شوهرت و شمردن ساعتها و روزها بزاری کنار

    حتما گزارش کارهایی که در این جهت کردی را اینجا بیا برامون بگو و خوشحالمون کن.

    مطمین باش شما که تمرکزت را از همسرت برداری نتایج شگفت انگیزی میگیری و اونم سرو کله اش پیدا میشه

    اونوقت که شما باید تصمیم بگیری با این فرد بی مسیولیت چطور برخورد کنی.

  13. 5 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    Erica (سه شنبه 28 فروردین 97), tavalode arezoo (چهارشنبه 29 فروردین 97), نیکیا (چهارشنبه 29 فروردین 97), زن ایرانی (شنبه 01 اردیبهشت 97), صبا_2009 (سه شنبه 28 فروردین 97)

  14. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1397-1-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    183
    سطح
    3
    Points: 183, Level: 3
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منونم از همه شما
    همسرم امروز صبح به داداشم زنگ زد و گفت که دلش برای دخترش تنگ شده می خواد ببینه داداشم دخترم رو برد محل کارش و شوهرم اومد برد و به داداشم که تا دو ساعت میارم . به نظرتون چیکار کنم ؟ کار خوبی کردم بچه رو دادم؟


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.