روزی که برای قرار انتخاب کرده رو به شورهتم بگو و اگر لازم بود پلیس رو هم در جریان بزار تا دیگه امثال این مردک پاشونو از حدشون فراتر نزارن
تشکرشده 53 در 39 پست
روزی که برای قرار انتخاب کرده رو به شورهتم بگو و اگر لازم بود پلیس رو هم در جریان بزار تا دیگه امثال این مردک پاشونو از حدشون فراتر نزارن
melika63_63 (یکشنبه 26 خرداد 87)
سلام به همه دوستاي گلم
واقعآ از همتون ممنونم خيلي کمک بزرگي به من کرديد . من سعي کردم با استعانت از خداي بزرگ و کمک شما عزيزان راهي رو پيدا کنم که بتونم مشکلمو که فکر ميکنم بيشتر شبيه معضل باشه رو پيدا کنم . و در اين راستا شما دوستان خواهران و برادران خوبم توانستيد کمک بسيار بزرگي به من بکنيد . حالت روحي و رواني خودم بسيار خوب شده که مي تونم بدور از هر گونه استرس و تشنج به اين مسئله فکر کنم . و مطمئنم مي تونم با توکل به خدا و کمک شما دوستان با اين مشکلم کنار بيام و يه روز برسه که من با خاطري آسوده به فرداي روشن خود و همسرم بيانديشم . براي همه شما آرزوي خوشبختي دارم
بدبخت ترين (یکشنبه 26 خرداد 87)
تشکرشده 14 در 7 پست
با سلام
موفقیت شما آرزوی همه ماست همه ما کاری که در مشورت دادن به شما انجام دادیم فقط یک وظیفه بوده من به نمایندگی
از قول همه دوستان این پیام رو خدمت شما عرض می کنم به امید اینکه جامعه ما یاد بگیر ما همدیگر رو از اعماق قلبمان دوست بداریم چرا که دوست داشتن بزگترین ایمان و عبادت است دوست داشتنه خالصانه و با صداقت ممنونم
ali72370 (یکشنبه 26 خرداد 87)
تشکرشده 496 در 278 پست
اميدوارم كه راه درست و انتخاب كني و هميشه موفق باشي
ولي باز هم مي گم به هيچ وجه بهش رو نده و سر قرار هم نرو اينها خودش تله اي جديد مي باشد حتي اگر به صورت دست نويس هم قول داد كه اگر بروي سر قرار ديگر كاري بهت ندارد " باز هم گول نخور و خطا نكن
تشکرشده 49 در 25 پست
با سلام
به نظر من اين انسان فكر ميكنه ميتونه دوباره بر زندگي تو تسلط پيدا كنه و شايد اينبار به شكل جديد و با تهديد كارش رو پيش مي بره .و در واقع شايد به نوعي حق سكوت بخواهد . و اگر كوچكترين ضعفي از تو ببيند متاسفانه مي توان مسائل جديدي بوجود بياد و اوضاع بدتر از اين بشود . پس با اعتماد به نفس بهش بگو تا حالا تو تهديد كردي ولي اينبار من مي خواهم (خانوادت ، مافوقت توي محل كار ، كسي كه ازش حساب ميبره و حتي پليس ) رو در جريان قرار دهم و تكليفت رو روشن كنم . البته مطمئن هستم اينجور آدما خيلي هم ترسو هستند و ان شاء ا.. ديگر از او خبري نمي شود و در مرحله بعد هر گونه تماس با او و ارتباط با واسطه را كاملا" قطع كنيد .
تشکرشده 5 در 5 پست
سلام به دوست خوبمان
نگران نباش انشاءالله همه چیز به خیر و خوبی حل میشه . تو از اون روز اول نبایستی این کار رو میکردی یعنی تو اینقدر در خانواده ات آزاد بودی که خانواده ات از روابط اینچنینی تو باخبر نبودند ؟ خوب هر جور هست گذشته ها گذشته و باید به فکر یک فکربکر بود . اگر با پدر و مادرت روابط خوب و صمیمی داری این موضوع را با مادرو پدرت در میان بگذار و از آنها بخواه قبل از اینکه اتفاقی پیش بیاید این مسئله را حل کنند از طریق ترساندن آن آقا هم و گفتن اینکه به پلیس شکایت میکنم و اینکه تو میخواهی زندگی خصوصی من را بهم بزنی و مزاحمت برای من و خانواده ام پیش بیاوری بترسونش و اصلاٌ خودت را ترسو جا نزن و حق به جانب باش او که از تو مدرکی نداره و وقتی شوهرت هم ازت اطمینان کامل داره انشاءالله همه چیز به یاری خدا حل میشه و این ناراحتی از تو دور میشه . نگران نباش امیدت به خدا باشه
تشکرشده 0 در 0 پست
دوست عزیزم سلام ...
منم با بقیه دوستان موافقم ... بهترین راه اینه که یه شرایط مناسب فراهم کنی و موضوع رو باهاش در میون بذاری ... بهش بگو نمی خواهی تاوان اشتباه گذشته ات از دست دادن اون و زندگی خوبت باشه ... به نظر من موضوع رو به کسی جز همسرت نگو و ازش کمک بخواه ... دوست خوبم به خودت بگو مرگ یکبار شیونم یکبار ... همسرت باید متوجه بشه که اون یه مزاحم توی زندگی شماست ... نحوه بیان تو و جملاتی که استفاده می کنی خیلی مهمه .... اول باید اطمینان پیدا کنه که تو دوسش داری و اون مهمترین شخص زندگی توست ... به گذشته و کارای که کردی فکر نکن تمام نیروت رو بذار برای حفظ زندگی مشترکت .... من مطمئنم اگه دوش وبیان مناسبی رو انتخاب کنی همسرت کمکت میکنه (با توجه به چیزای که ازش تعریف کردی) .....
برات دعا میکنم ... موفق باشی.
تشکرشده 28 در 23 پست
منم مثل باقی دوستان می گم اصلا سر قرار نرو که این میشه مدرک
من زنی زا می شناختم که دوست دوران مجردی اش با ترسودنش که رابطه قبل ازدواجت به شوهرت می گم با اون رابطه نامشروع برقرار کرد
فقط با ترسوندش در حالیکه واقعا مدرکی نداشت
خام نشو تلفن محل زندگیت یا هرچیزی که ازت داره را به سرعت عوض کن طوری که هیچ بویی از قضایا نبره تا نتونه دنبالت بیاد و قضیه را به شوهرت بگو با زبانی که حق را بتو بده
تشکرشده 0 در 0 پست
salam doste aziz.harkasi to zendegi moshkelat faravani dare.shoma bayad az khodet esteghamat neshon bedi va az khodet noghte zaf neshon nade va khodeto nabaz enshaalah movafagh mishi.
تشکرشده 12 در 9 پست
با سلام
من اعتقاد دارم که هر انسانی یه قسمت از زندگیشو که به یاد آوردنش زجرش میده را باید فراموش کنه یا حداقل سعی کنه که به دست فراموشی بسپاره. دوست عزیزم سعی کن اول خودت اون قسمت از زندگیتو فراموش کنی و بعد هم انکارش کنی . به خودت اعتماد داشته باش تا شوهرت هم بهت اعتماد داشته باشه. به نظر من ذهن شوهرت را بیخودی گرفتار این جور مسائل نکن. البته من اعتقاد دارم همه باید قبل از ازدواج همه چیز رو به هم بگن و چیزی مخفی نمونه که بعداً باعث بوجود اومدن مشکل بشه ولی الان دیگه کار از کار گذشته در این مورد همه چیز را به راحتی می تونی انکار کنی اونم که مدرکی از شما نداره. یه مورد بسیار مهم دیگه اینه که شما اصلاً نباید اجازه بده اون آقا باهات صحبت کنه یا باهات به راحتی حرف بزنه چه برسه به اینکه بخواد این مطالب رو به شما بگه . ارتباطت رو کلاً باهاش قطع کن و اگه تماس گرفت جوابشو نده. از این نترس که ممکنه بره به همسرت بگه. به فرض هم که گفت اگه همسر شما به شما اعتماد داشته باشه و فرد عاقل و منطقی باشه نباید این حرفا رو باور کنه. اگه خدای نکرده همچین اتفاقی افتاد به همسرت بگو بعضی ها می خوان زندگی ما رو خراب کنن و دارن با این حرفا اعتماد ما رو نسبت به هم کم کنن. خودت هم خیلی سعی کن اعتماد شوهرت رو جلب کنی. سعی کن به خدا نزدیک تر بشی و واسه به خیر گذشتن این موضوع نذر کن. من هم برای شما دعا می کنم.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)