به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 94 [ 20:24]
    تاریخ عضویت
    1393-12-19
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    486
    سطح
    9
    Points: 486, Level: 9
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کیت کت نمایش پست ها
    سلام.میگم شما جقدر افکارت ساده انگارانست!!!!!!!!مرد 30 ساله! نمی تونه تصمیم درست بگیره!!قرار خواستگاری گذاشته نیومده!!!!بهد شما باهاش رفتی مسافرت برای اشنایی بیشتر!!!!!بعد اشنایی بیشتر دقیقا برای چی؟!!!مگه خواستگاری اونده که بشناسیش!طرف هنوز خودشم مطمین نیست می خوادت یا نه!؟؟؟؟بعد دور روز محلش ندادی!دوباره مرد 30 ساله خودش تو خونه قهر حبس کرده!!!بعد شما رفتی دیدنش حالش بهتر بشه!!!!؟؟؟؟؟دقیقا برای چی!؟مگه اون وقتی که شمارو سنگ رو یخ کرد حال شما براش مهم بود؟!!!!یعنی انکار دارید با پسر کوچیکتر از خودتون معاشرت میکنید.این اقا اصلا نیازی نداره شما بگیره و بره زیر بتر مسیولیت و..... الان روزی 12 ساعت شمارو داره.به همسر بدون جیره و مواجب....!!!!!بعد تعریف میکنه ازتون؟؟؟؟دستش درد نکنه!؟؟؟؟؟حالا میدونه چقدر شما خوبید،چرا شک کرد و نیومد!؟مردی که تو این سن ندونه دخترها حسودن و زیر اب هم میزنن به چه درد می خوره دقیقا.فردا ازدواج کنید و یکی بازم حرفی بزنه حتما باید برید خونه پدرتون.اصلا جرا انقددددددر با وحود خرف های همه ازش طرفداری میکنید؟...نکنا خودتون از شرایطتون راضی هستید؟...پس اصلا جرا تاپیک زدید دوست من؟
    سلام خانومي
    ظاهرا خيلي عصبانيت كردم ببخشيد
    من هيچ كجاي اين پست ها از اين اقا طرفداري نكردم
    از شرايطم راضي نيستم و راهنمايي خواستم
    دوستان هم راهنمايي هاي خوبي كردن
    و همه گفتن كه رابطتو كمتر كن نه اينكه كاملا قطع كن
    اين اقا تو ذهن خودم منو سنگ روي يخ كرده وگرنه حتي پدرو مادرش فك ميكنن چون داييشون فوت شه برنامه عقب افتاده
    مادرش مرتب با من تماس ميگيرن حال و احوال ميكنن
    ولي من خودم ميدونم علاوه بر فوت ايشون عوامل ديگه اي هم دخيل هستن ولي نميخوام احساسي و بدون فكر همه چيزو تموم كنم
    ميخوام عاقلانه تصميم بگيرم كه اين تايپيكو زدم

    در مورد اينكه دخترا زير اب همديگه رو ميزنن هم بايد بگم كه نه
    واقعا هيچ دركي از اين ماجرا نداره

    در اخر اينكه عزيزم من خيلي راحت تر و منطقي تر از تو ميتونم واسه زندگي بقيه تصميم بگيرم
    ولي وقتي توي شرايط باشي همه چيز متفاوت هست💐

  2. 2 کاربر از پست مفید Mehrnaz.69 تشکرکرده اند .

    parsa1400 (جمعه 14 فروردین 94), کیت کت (جمعه 14 فروردین 94)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    من عصبانی نشدم!!!!!!!!!!تایپ لحن نداره!!!!!

    بعضی چیز ها خیلی تابلو و تکراریه.....کش دادن یه رابطه اشتباه حالا تحت هر عنوان عجیب غریبی مثل شناخت و کم کم و عاقلانه اشتباه .......

  4. کاربر روبرو از پست مفید کیت کت تشکرکرده است .

    parsa1400 (جمعه 14 فروردین 94)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 94 [ 20:24]
    تاریخ عضویت
    1393-12-19
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    486
    سطح
    9
    Points: 486, Level: 9
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کیت کت نمایش پست ها
    من عصبانی نشدم!!!!!!!!!!تایپ لحن نداره!!!!!
    بعضی چیز ها خیلی تابلو و تکراریه.....کش دادن یه رابطه اشتباه حالا تحت هر عنوان عجیب غریبی مثل شناخت و کم کم و عاقلانه اشتباه .......
    به هر حال بابت توجهت ممنونم 😊

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام وقت بخیر.
    بهش بگید اواسط اردیبهشت امتحان دارید و به بهانه امتحان نمیتونید ملاقاتی داشته باشید.
    فقط هر چند روز یه بار تلفنی با هم صحبت کنید. هر چقدر تماستون کمتر باشه بهتر ،فقط کامل قطع نشه.
    توی این مدت دو طرف فرصت دارن که خوب فکر کنن.
    با این کار این رابطه رو به بن بست نرسوندید. حتی اگه هیچ حرکت مثبتی از سمت آقا اتفاق نیوفتاد و شما دیدید واقعا نمیتونید دوریشو تحمل کنید راه برای بازگشت و رفتن یه مسیر دیگه برای اصلاح اون آقا بازه .
    بعد این مدت چون که رابطه، رو کامل قطع نکردید و پیش خودتون مطمئن هستید که هر وقت اراده کنید میتونید بدون اینکه تحقیر بشید دوباره به رابطه ای که در گذشته داشتید برگردید، متوجه میشید که دوریش اون طور هم که فکر میکردید سخت نیست، و شما خودتون موضوع رو خیلی پیچیده و سختش کردید.
    رفتاری که این آقا بعد این بازه دوری دارن و اینکه چه قدر تمایل به ملاقات با شما و اون هم چه زمانی ( اگه خیلی بهش سخت گذشته باشه همون روز امتحان، بعد جلسه با شما قرار ملاقات میزاره) داره میتونه به شما کمک کنه که با چه سیاستی جلو برید.
    حالا دیگه نباید مثل گذشته به ایشون محبت و ابراز احساسات افراطی کنید.
    حتی بیشتر موضوع جلسه در خصوص امتحان و مسایل متفرقه صحبت کنید و طوری که به این نتیجه برسه که برای به دست آوردن شما باید از اول دوباره تلاش کنه.
    فقط بهتر از یه مشاور هم به صورت حضوری کمک بگیرید.
    از مشاور راهنمایی بگیرید که چطور میشه احساس مسئولیت این آقا رو بسنجم؟
    چطور میشه میزان استقلال شخصیتی ایشون رو بسنجم؟
    چطور میشه فهمید که در مواقع سختی چه عکس العملی خواهد داشت؟
    اینکه از دید مشاور این نکات مثبت و منفی شخصیت ایشون، هر کدوم به چه اندازه ای مهمن و وزنه به کدوم سمت سنگینی میکنه؟
    حتی اینکه ایشون اومدن و صحبت خواهرشون رو به شما انتقال دادن بیانگر چه خصوصیات اخلاقی از ایشون میتونه باشه؟
    از مادرشون از دوران سربازی ایشون بپرسید؟ ببینید از سختی دوران سربازی برای مادرش تعریف کرده یا نه؟
    و....
    موفق باشید.

    - - - Updated - - -

    سلام وقت بخیر.
    بهش بگید اواسط اردیبهشت امتحان دارید و به بهانه امتحان نمیتونید ملاقاتی داشته باشید.
    فقط هر چند روز یه بار تلفنی با هم صحبت کنید. هر چقدر تماستون کمتر باشه بهتر ،فقط کامل قطع نشه.
    توی این مدت دو طرف فرصت دارن که خوب فکر کنن.
    با این کار این رابطه رو به بن بست نرسوندید. حتی اگه هیچ حرکت مثبتی از سمت آقا اتفاق نیوفتاد و شما دیدید واقعا نمیتونید دوریشو تحمل کنید راه برای بازگشت و رفتن یه مسیر دیگه برای اصلاح اون آقا بازه .
    بعد این مدت چون که رابطه، رو کامل قطع نکردید و پیش خودتون مطمئن هستید که هر وقت اراده کنید میتونید بدون اینکه تحقیر بشید دوباره به رابطه ای که در گذشته داشتید برگردید، متوجه میشید که دوریش اون طور هم که فکر میکردید سخت نیست، و شما خودتون موضوع رو خیلی پیچیده و سختش کردید.
    رفتاری که این آقا بعد این بازه دوری دارن و اینکه چه قدر تمایل به ملاقات با شما و اون هم چه زمانی ( اگه خیلی بهش سخت گذشته باشه همون روز امتحان، بعد جلسه با شما قرار ملاقات میزاره) داره میتونه به شما کمک کنه که با چه سیاستی جلو برید.
    حالا دیگه نباید مثل گذشته به ایشون محبت و ابراز احساسات افراطی کنید.
    حتی بیشتر موضوع جلسه در خصوص امتحان و مسایل متفرقه صحبت کنید و طوری که به این نتیجه برسه که برای به دست آوردن شما باید از اول دوباره تلاش کنه.
    فقط بهتر از یه مشاور هم به صورت حضوری کمک بگیرید.
    از مشاور راهنمایی بگیرید که چطور میشه احساس مسئولیت این آقا رو بسنجم؟
    چطور میشه میزان استقلال شخصیتی ایشون رو بسنجم؟
    چطور میشه فهمید که در مواقع سختی چه عکس العملی خواهد داشت؟
    اینکه از دید مشاور این نکات مثبت و منفی شخصیت ایشون، هر کدوم به چه اندازه ای مهمن و وزنه به کدوم سمت سنگینی میکنه؟
    حتی اینکه ایشون اومدن و صحبت خواهرشون رو به شما انتقال دادن بیانگر چه خصوصیات اخلاقی از ایشون میتونه باشه؟
    از مادرشون از دوران سربازی ایشون بپرسید؟ ببینید از سختی دوران سربازی برای مادرش تعریف کرده یا نه؟
    و....
    موفق باشید.
    این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور

    پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم!

    سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم ...

    آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

    اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید

    به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!!!

  7. کاربر روبرو از پست مفید امیر مسعود تشکرکرده است .

    بارن (جمعه 14 فروردین 94)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 94 [ 20:24]
    تاریخ عضویت
    1393-12-19
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    486
    سطح
    9
    Points: 486, Level: 9
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط امیر مسعود نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر.
    بهش بگید اواسط اردیبهشت امتحان دارید و به بهانه امتحان نمیتونید ملاقاتی داشته باشید.
    فقط هر چند روز یه بار تلفنی با هم صحبت کنید. هر چقدر تماستون کمتر باشه بهتر ،فقط کامل قطع نشه.
    توی این مدت دو طرف فرصت دارن که خوب فکر کنن.
    با این کار این رابطه رو به بن بست نرسوندید. حتی اگه هیچ حرکت مثبتی از سمت آقا اتفاق نیوفتاد و شما دیدید واقعا نمیتونید دوریشو تحمل کنید راه برای بازگشت و رفتن یه مسیر دیگه برای اصلاح اون آقا بازه .
    بعد این مدت چون که رابطه، رو کامل قطع نکردید و پیش خودتون مطمئن هستید که هر وقت اراده کنید میتونید بدون اینکه تحقیر بشید دوباره به رابطه ای که در گذشته داشتید برگردید، متوجه میشید که دوریش اون طور هم که فکر میکردید سخت نیست، و شما خودتون موضوع رو خیلی پیچیده و سختش کردید.
    رفتاری که این آقا بعد این بازه دوری دارن و اینکه چه قدر تمایل به ملاقات با شما و اون هم چه زمانی ( اگه خیلی بهش سخت گذشته باشه همون روز امتحان، بعد جلسه با شما قرار ملاقات میزاره) داره میتونه به شما کمک کنه که با چه سیاستی جلو برید.
    حالا دیگه نباید مثل گذشته به ایشون محبت و ابراز احساسات افراطی کنید.
    حتی بیشتر موضوع جلسه در خصوص امتحان و مسایل متفرقه صحبت کنید و طوری که به این نتیجه برسه که برای به دست آوردن شما باید از اول دوباره تلاش کنه.
    فقط بهتر از یه مشاور هم به صورت حضوری کمک بگیرید.
    از مشاور راهنمایی بگیرید که چطور میشه احساس مسئولیت این آقا رو بسنجم؟
    چطور میشه میزان استقلال شخصیتی ایشون رو بسنجم؟
    چطور میشه فهمید که در مواقع سختی چه عکس العملی خواهد داشت؟
    اینکه از دید مشاور این نکات مثبت و منفی شخصیت ایشون، هر کدوم به چه اندازه ای مهمن و وزنه به کدوم سمت سنگینی میکنه؟
    حتی اینکه ایشون اومدن و صحبت خواهرشون رو به شما انتقال دادن بیانگر چه خصوصیات اخلاقی از ایشون میتونه باشه؟
    از مادرشون از دوران سربازی ایشون بپرسید؟ ببینید از سختی دوران سربازی برای مادرش تعریف کرده یا نه؟
    و....
    موفق باشید.
    امير مسعود جان مرسي از راهنماييت
    البته من ٢ سال هست كه شاغل هستم و امتحاني ندارم
    حدود ٢ ماه پيش يه امتحان بزرگو سخت در رابطه با كارم داشتم و ازش خواستم همديگه رو نبينيم و مرخصي گرفتم
    اولش كه ميگفت بايد حسابي درس بخوني
    بعد ديد كه نميتونه منو با هر روشي ميكشوند خونشون يا دفترش
    خودش پاي لبتاپش بود و كاراشو انجام ميداد و هر از گاهي واسه من كافي و كيك درست ميكرد و تحت عنوان زنگ تفريح بهم ميداد كه بخورم كاري به كارم نداشت و مزاحم درس خوندنم نميشد و در واقع همين كه جلو چشماش بودم كافي بود براش

    اينو گفتم كه يه خصوصيت اخلاقي ديگشو گفته باشم
    من تصميم گرفته بودم كه براي كمتر كردن اين رابطه
    بعد از ظهرا رو ٣ روز در هفته برم باشگاه و ٣ روز كلاس زبان ايتاليايي برم
    به نظر شما بهتر هست كه يه مدت كامل ديدارمون قطع بشه؟!
    در اين صورت ميتونم چند ماه برم كانادا
    ببينين با شناختي كه از ايشون دارم هرچقدرم كه زجر بكشه و غصه بخوره كلمه اي حرف نميزنه و حركتي نميكنه و فقط همه رو ميريزه تو خودشو عذاب ميكشه ولي وقتي برم سمتش اون موقع با اغوش باز قبول ميكنه و چشماش قرمز ميشه و...
    چون خيلي مغرور هست
    البته من غرورشو دوست دارم
    در رابطه با ابراز علاقه كاملا موافق هستم
    بايد كم بشه چون من از اون دسته ادمايي هستم كه تمام مدت با همه با محبت صحبت ميكنم
    البته نه اونجوري كه حال بهم زن باشه

    در رابطه با مسئوليت پذيري كاملا خيالم راحته
    و بارها بهم ثابت شده
    در استقلال تصميم گيري متاسفانه اصلا نتايج خوبي از ايشون نديدم

    اين اقا سربازي نرفته و بخاطر سن پدرشون كلا معاف شده
    پيش مشاور حضوري هم حتماً خواهم رفت
    اگر نكته اي ديگه به ذهنتون رسيد ممنون ميشم بهم بگين

  9. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    من چیزی که از صحبتای شما برداشت کردم این آقا هم واقعا دوست داره این وصلت صورت بگیره وگرنه هیچ وقت راضی نمیشد که خانواده ها از این رابطه مطلع بشن و بیاد با پدرتون صحبت کنه،
    شما باید فصل جدیدی از این رابطه رو تجربه کنید که اساس و پایه درستی داشته باشه. رابطه ای که به جای یه تصمیمات احساسی و بی برنامه ( هر چه پیش آید خوش آید)، درایت و یه سیاست هدفمند رو توی اون دید.
    پس به نظرم نیاز دارید که از این آقا برای مدتی دور باشید تا بتونید بستری رو فراهم کنید که بشه یه رابطه درست رو توی اون تعریف کنید.
    مسافرت هم فکر خوبیه، منتهی اگه میتونستید بهانه ای بیارید که بشه توی ایران باشید و ازش جدا باشید بهتر بود. یه مثال بزنم:
    فرض کنید ماه رمضان ، اونم وسط تابستون و تشنگی به طرف فشار میاره.
    حالا یه زمان هست پیشش آب هست ولی تحمل میکنه و آب نمیخوره.
    یه زمانم هست که تا اذان اصلا به آب دسترسی نداره،
    کدوم حالت به طرف سخت میگذره؟
    شما وقتی که ایران باشید، هر روز با خودش کلنجار میره که امروز شده برم یه 10 دقیقه هم شده ببینمش. ولی شما بهونه میارید که نمیتونید ملاقات داشته باشید. توی این حالت، ایشون به دیدن شما بیشتر حریص میشه تا زمانی که بدونه که حالا که شما مسافرتید اصلا امکان ملاقات وجود نداره.
    پس اگه بتونید یه بهانه خوبی بیارید و بتونید یه ماه همین جا از هم دور باشید بهتره، اگه نه همون مسافرت رو برید.
    نکته دیگه اینکه طرف شما هر چقدر هم که غد و مغرور باشه وقتی که تشنش بشه خودش میره دنبال آب،
    حالا شما هنر شما اینه که با یه سیاست و درایت و صبر وحوصله، بتونید این عطش رو در ایشون ایجاد و حفظ کنید.
    موفق باشید

    - - - Updated - - -

    سلام
    من چیزی که از صحبتای شما برداشت کردم این آقا هم واقعا دوست داره این وصلت صورت بگیره وگرنه هیچ وقت راضی نمیشد که خانواده ها از این رابطه مطلع بشن و بیاد با پدرتون صحبت کنه،
    شما باید فصل جدیدی از این رابطه رو تجربه کنید که اساس و پایه درستی داشته باشه. رابطه ای که به جای یه تصمیمات احساسی و بی برنامه ( هر چه پیش آید خوش آید)، درایت و یه سیاست هدفمند رو توی اون دید.
    پس به نظرم نیاز دارید که از این آقا برای مدتی دور باشید تا بتونید بستری رو فراهم کنید که بشه یه رابطه درست رو توی اون تعریف کنید.
    مسافرت هم فکر خوبیه، منتهی اگه میتونستید بهانه ای بیارید که بشه توی ایران باشید و ازش جدا باشید بهتر بود. یه مثال بزنم:
    فرض کنید ماه رمضان ، اونم وسط تابستون و تشنگی به طرف فشار میاره.
    حالا یه زمان هست پیشش آب هست ولی تحمل میکنه و آب نمیخوره.
    یه زمانم هست که تا اذان اصلا به آب دسترسی نداره،
    کدوم حالت به طرف سخت میگذره؟
    شما وقتی که ایران باشید، هر روز با خودش کلنجار میره که امروز شده برم یه 10 دقیقه هم شده ببینمش. ولی شما بهونه میارید که نمیتونید ملاقات داشته باشید. توی این حالت، ایشون به دیدن شما بیشتر حریص میشه تا زمانی که بدونه که حالا که شما مسافرتید اصلا امکان ملاقات وجود نداره.
    پس اگه بتونید یه بهانه خوبی بیارید و بتونید یه ماه همین جا از هم دور باشید بهتره، اگه نه همون مسافرت رو برید.
    نکته دیگه اینکه طرف شما هر چقدر هم که غد و مغرور باشه وقتی که تشنش بشه خودش میره دنبال آب،
    حالا شما هنر شما اینه که با یه سیاست و درایت و صبر وحوصله، بتونید این عطش رو در ایشون ایجاد و حفظ کنید.
    موفق باشید
    این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور

    پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم!

    سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم ...

    آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

    اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید

    به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!!!

  10. کاربر روبرو از پست مفید امیر مسعود تشکرکرده است .

    setare_000 (جمعه 14 فروردین 94)

  11. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 94 [ 20:24]
    تاریخ عضویت
    1393-12-19
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    486
    سطح
    9
    Points: 486, Level: 9
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امير مسعود عزيز اين نكته خيلي خوبي بود
    خودمم ترجيح ميدم بمونم چون اين مسافرت يه جور فرار از شرايط هست
    اگر تصميم به فراموشي گرفتم اينكارو انجام ميدم
    ولي به نظرم اينكه هي به من بگه بيام ببينمت و من هي بهونه بيارم باعث عصبي شدنش ممكن هست بشه و بدتر فك كنه كه ممكن هست من واقعا قيدشو زدم يا اينكه پاي كس ديگه اي در ميون هست

    خودم فكر ميكنم شايد بهتره قطره قطره پيش برم
    مثلا اينكه از چند بار درخواست يكبار چند دقيقه توي ماشين ببينمش و...

    به نظرتون ميتونم بهونه ي خانوادم رو بيارم كه اونا. حساس شدن و بهم اجازه نميدن؟؟

    ممنون ميشم نظرتونو بدونم

  12. کاربر روبرو از پست مفید Mehrnaz.69 تشکرکرده است .

    setare_000 (جمعه 14 فروردین 94)

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    راجب اینکه چه بهونه ای بیارید خب میشه بیشترم فکر کنید.
    ولی اگه بگید بابام میگه دیگه هر چی با هم بودید بسه، شناخت دیگه کافیه و بایستی ما بقی ماجرا به صورت رسمی جلو بره به نظرم برای شروع کار مناسب نباشه.
    اول اینکه میفهمه که میخاید بهش فشار بیارید که زودتر اقدم کنه و با توجه به روحیاتی که داره ممکنه دوباره بترسه و کلا بیخیال بشه.
    اگه این بهونه رو بیارید و اقدام نکنه، دیگه راهی برای بازگشت ندارید.شما باید بهونه ای بیارید که این رابطه رو به بن بست نکشونه، و یه راه برگشت هم داشته باشید. بهتر بگم ریسک این بهونه کم نیست.
    سوم اینکه بزارید خودش هم به این نتیجه و قطعیت برسه که باید دیگه اقدام کنه، این مستلزم اینه که بهونه شما، اون رو تحت فشار و منگنه نذاره.
    راجب این که چه بهونه ای بیارید بیشتر فکر کنید، و براش انرژی بزارید.
    این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور

    پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم!

    سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم ...

    آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

    اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید

    به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!!!

  14. کاربر روبرو از پست مفید امیر مسعود تشکرکرده است .

    setare_000 (جمعه 14 فروردین 94)

  15. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 94 [ 20:24]
    تاریخ عضویت
    1393-12-19
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    486
    سطح
    9
    Points: 486, Level: 9
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط امیر مسعود نمایش پست ها
    راجب اینکه چه بهونه ای بیارید خب میشه بیشترم فکر کنید.
    ولی اگه بگید بابام میگه دیگه هر چی با هم بودید بسه، شناخت دیگه کافیه و بایستی ما بقی ماجرا به صورت رسمی جلو بره به نظرم برای شروع کار مناسب نباشه.
    اول اینکه میفهمه که میخاید بهش فشار بیارید که زودتر اقدم کنه و با توجه به روحیاتی که داره ممکنه دوباره بترسه و کلا بیخیال بشه.
    اگه این بهونه رو بیارید و اقدام نکنه، دیگه راهی برای بازگشت ندارید.شما باید بهونه ای بیارید که این رابطه رو به بن بست نکشونه، و یه راه برگشت هم داشته باشید. بهتر بگم ریسک این بهونه کم نیست.
    سوم اینکه بزارید خودش هم به این نتیجه و قطعیت برسه که باید دیگه اقدام کنه، این مستلزم اینه که بهونه شما، اون رو تحت فشار و منگنه نذاره.
    راجب این که چه بهونه ای بیارید بیشتر فکر کنید، و براش انرژی بزارید.
    اره خومم از اين مساله نگران بودم كه فكر كنه من تحت فشار گذاشتمش
    واقعيتش من الان ديگه اصلا عجله ندارم
    اولا چون يه سري برنامه پيش اومده بود نگران بودم كه حيثيتم بره
    ولي بعد كه يه صحبتايي با خانواده داشتم گفتن كه لطفا اصلا عجله نكن و هرچقدر صلاح ميدوني شناخت رو ادامه بده
    يعني ترجيح اونا اينه كه ما مدت بيشتري همو بشناسيم
    الان يه مقدار خيالم راحت شد اونموقع كه تايپيك رو زدم نگران اين مساله بودم
    الان دارم به درست بودن اصل اين قضيه فكر ميكنم
    امير مسعود مسئله ديگه شما به عنوان يه مرد به نظرت من موضوع دخالتهاي خانوادشو چطور باهاش مطرح كنم؟!
    با توجه به اينكه خيلي دوسشون داره
    امروز مادرم پيشنهاد داد كه به يه مشاور بگم و جلسه بعد از اون بخوام كه پيش مشاور بره و مشاور متوجه بشه كه واقعا تا چه اندازه دخالتهاي بقيه روش تاثير داشته و يه جور جريان نگرانيم روبهش بگه

  16. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سلام مهرناز جان
    من یه نصیحت دارم میتونی گوش کنی و میتونی مثل تاپیک قبلیم بهش بی توجه باشی!
    این رابطه رو به این شکل ادامه نده چون به ضررته! اول اینکه خانم هایی که اینجا راهنمایی کردن بنظرم بهتر این مساله رو درک کردن نسبت به آقایون! البته قصد جسارت به آقایون امیر مسعود و... رو ندارم اما ما خانم ها بهتر میتونیم این موضوع رو درک کنیم و بخصوص شخصی مثل من که چنین تجربه ای رو از عمق وجودم حس کردم و میدونم توی چه شرایط نا آرومی هستی! ببین دوست من: شما هدفت توی این قضیه ازدواج هست و بنظرم الان دیگه بعد از یکسال و خورده ای شناخت کافی رو بدست آوردی ! پس لازمه بقیه جریان بصورت رسمی تر اقدام بشه، چیزی که میگم این نیست که شما اقدام خاصی انجام بدی تنها کاری کخ لازمه بکنی نگران از دست رفتن این رابطه نباشی و احساسی برخورد نکنی و نگران اینکه اون آقا عصبی بشه یا هرچی نباشی! شما فکر نکن قطع کردن رابطه نوعی احساسی برخورد کردنه! اتفاقا برعکس خیلی هم منطقی هست، شما با اینکار بهتر میتونی به شناخت برسی! چجوری؟ اینجوری میبینی اون چه برخوردی میکنه با رفتن تو!! اگه واقعا تورو بخواد میاد به سمتت و از دستت نمیده و خودشو بهت ثابت میکنه! اما اگه بخاطر شناخت بیشتر به این رابطه ادامه بدی وابسته تر میشی و بجز وابستگی و نا آرامی و از دست دادن فرصت چیزی نسیبت نمیشه صرف اینکه خیال اون آقا رو از ماندنت راحت میکنی!!! بهت قول میدم هیچ استثنایی توی مردا وجود نداره و مردا وقتی زیادی در دسترسشون باشی برات تلاش نمیکنن! از ما گفتن بود..
    موفق باشی


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. این ها نشونه های تزلزل شخصیتی هست؟
    توسط shivaram در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 15 فروردین 94, 14:26
  3. مشکلات زندگی مشترکم ارزشهای درونیمو متزلزل کرده.با صداهای درونم چه کنم؟
    توسط الهه آذر در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: شنبه 05 مهر 93, 14:41
  4. چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
    توسط فرشته اردیبهشت در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 34
    آخرين نوشته: پنجشنبه 02 آذر 91, 15:48
  5. دچار تزلزل شده ام.می خواهم شخصیت خودم را ارتقا بخشم
    توسط paria_2391 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 14 شهریور 91, 19:34

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.