به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    شما احساس تنهایی از هر لحاظ می کنید چون با خودتان ارتباط درستی ندارید. شما اگر به طرف خودشناسی بروید بسیاری از مشکلات شما کم می شود. شما اول باید مختصات یک وجود انسانی را بشناسی و ویژگی های مشترک انسان ها را عمیقا درک کنی. نمی گویم زیاد بخوانی. می گویم اگر کم هم مطالعه کنی ولی عمیقا درک کنی کافی است. بعد خودت را به عنوان یک انسان خاص که علی رغم اشتراکات با دیگر انسان ها ، منحصر به فرد است بررسی کن . تعیین کن هویت شما چیست ، هدفت از زندگی چیست و اعتقادات و افکار بارز و مشخص شما چیست و آیا درست است یا نه ؟
    هر چه از خودت دورتر شوی اضطراب شما بیشتر می شود و حس تنهایی بیشتری می کنی. من می خواهم یک تجربه واقعی را برای شما تعریف کنم.
    یک مستند دیدم به نام ( زندگی ماتریکس ). در این مستند خانمی بود که تومور مغزی داشت و علاوه بر بیماری و خطر مرگ از آرزوهایش مثل بچه دار شدن محروم شده بود. سال ها مبارزه می کرد با بیماری اما موفق نمی شد. خودش می گفت : « تمام سلول های بدنم فریاد می زد من بچه می خواهم » و او نمی توانست به جز غلبه بر بیماری و بچه دار شدن به چیز دیگری فکر کند. یک روز همه چیز تغییر کرد. به باور جدیدی رسید : این بیماری در بدن من چه می خواهد و من واقعا برای چه بیمار شده ام؟ آیا صرفا برای این بیمار شده ام که دارو بخورم و خوب شوم یا خداوند هدف دیگری داشته است؟
    او راه جدیدی در پیش گرفت. همین پروسه ای را که برایت توضیح دادم ( خودشناسی ) را طی کرد و تغییرات عمیقی در افکارش و رفتارش اتفاق افتاد. چند ماه بعد تومور مغزی اش کاملا خوب شد و اثری از بیماری در او نبود. حتی پزشک معالجش هم تصریح می کرد که او واقعا آدم دیگری شده است.

    من خودم این تجربه را داشتم و رضایت داشتم و نتیجه تقریبا مشابهی گرفتم.

    پس اول باید به خودشناسی برسی تا بتوانی درک کنی که خداوند این جهان را با چه خصوصیات و قانون هایی خلق کرده است. من بنا به رشته ام می دانم که یکی از علل مشکلات بشر امروز از جمله بیماری های عصبی و حتی خودکشی این است که درک درستی از خودشان و سپس از زندگی ندارند.


    - - - Updated - - -

    ببین زندگی یک قانون هایی دارد که خداوند آنها را گذاشته و تغییر هم نمی کند. مثل این قانون ( رابطه خارج از ازدواج با جنس مخالف نیازهای انسان را ارضاء نمی کند و فقط باعث ضرر است. ) این قانون در مورد همه انسان ها صدق می کند. شما برای موفق شدن باید این کار را بکنید :

    • خودشناسی ( همان طور که توضیح دادم )
    • پس از شناخت خودتان می توانید قانون های زندگی را به راحتی بیابید و درک کنید.
    • آن وقت تغییرات مطلوب را در خودتان ایجاد کنید ( افکار ، عقاید و برنامه زندگی )
    • می بینید که چه قدر حالتان بهتر می شود.



    بگذارید بیشتر توضیح دهم. شما از نظر افکار و احساس تنها هستید. خوب چه کار باید بکنید؟ اگر خودشناسی داشته باشید می توانید با کمی بررسی متوجه شوید که آیا افکار شما درست است و باید نگهشان دارید یا نادرست است و باید تغییر کند. اگر از نظر عاطفی تنها باشید می توانستید بفهمید که دقیقا کدام نیاز عاطفی شما برطرف نشده است ، چرا و راه حل آن چیست؟ آن وقت می توانستید تصمیم بگیرید که برای رفع این تنهایی چه اقداماتی انجام دهید. اما شما الان فقط به ارتباط با دوستان و جنس مخالف برای رفع این خلاء ها روی آورده اید و متاسفانه برطرف هم نشده است. چرا ؟

    - - - Updated - - -

    پس درک درست از خود + درک درست از زندگی = ارتباط خوب و حس خوب

    من اینهایی را که به شما می گویم هم مطالعه کرده ام و هم تجربه کرده ام.

    نکته دیگر اینکه شما باید بیماری خود و علایم آن را نیز شناسایی کنید. باید بفهمید کدام فکر و کدام حالت شما ناشی از بیماری است و به آن اهمیت ندهید. می توانید قسمت هایی از زندگی و افکار خود را که بیماری تحت تاثیر قرار داده است و به آن تسلط یافته است شناسایی کنید و از دیگران کمک بگیرید تا آن را پس بزنید. در واقع از یک فکر دیگر کمک بگیرید. من این را در یک فیلم که بر اساس زندگی واقعی یک ریاضی دان بود دیدم. او مبتلا به اسکیزوفرنی شده بود و توهم داشت. آدم هایی را می دید که وجود نداشتند. بنابراین یک چاره اندیشید و موفق شد. هر آدم جدیدی می آمد پیش او ، از کسی که می شناخت و مطمئن بود وجود خارجی دارد کمک می گرفت و می پرسید : ( آیا شما این فرد را می بینید؟) اگر او تایید می کرد پروفسور با آدم جدید وارد صحبت می شد. اما اگر می فهمید باز هم دچار توهم شده است دیگر حتی نگاه هم نمی کرد تا آن توهم برطرف شود و واقعا هم خوب شد. حالا فقط توهم نیست. فکر غیر حقیقی و آزار دهنده هم همین طور است. باید این فکر ها را حداقل به کمک پزشکتان شناسایی کنید و به کمک یک فرد نزدیک یا اگر نیست به کمک تکنیک های فکری آن را پس بزنید و به آن پر و بال ندهید.
    این فیلمایی که گفتی هر 2تاشو قبلا دیدم ! خوب چطوری باید خودمو بهتر بشناسم ، چطوری شروع کنم ؟ میشه برام توضیح بدی ، و اینکه اگه چند تا کتاب میشناسی بهم معرفی کنی ؟

    روانپزشک که فقط دارو مینویسه ، گفتم که اینجا روانشناس خوب و قابل اطمینان نیست و نمیتونم مشاوره حضوری برم پرس و جو هم کردم . فعلا مجبورم دارو مصرف کنم داروهام خیلی قوی نیستن که بیحالی یا عوارض جدی ایجاد کنن دوزشون پایینه ، فعلا هم تاثیرشون بد نبوده ، واسه همینم این تاپیکو ایجاد کردم که در کنارش بتونم اشکالات خودمو برطرف کنم و ریشه یابی کنم هیچوقتم نا امید نبودم چون به خدا خیلی ایمان دارم
    این همه درسو کارو زندگی اخرش چی شد یه مشت قرص تازه فهمیدم هیچی تو دنیا ارزش سلامتیو نداره که وقتی از دست بدی انگار همه چیزو از دست دادی
    اگه امکانش هست کارشناسای سایت مطلع شن نظر بدن بلکه استفاده ای ازشون بکنیم
    واقعا ممنون

  2. #22
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من مصرف دارو اشکالی ایجاد نمی کند به شرط اینکه :
    - مایعات و آب به اندازه کافی مصرف کنی که داروی اضافی از بدنت دفع شود.
    - درست طبق تجویز مصرف کنی و زیاد و کم نکنی. دقت کنی که اگر خواستی داروی دیگری مصرف کنی با پزشکت معالجت یا اگر نبود دکتر دارو ساز مشورت کنی تا مطمئن شوی با داروهای خودت تداخل ندارد حتی اگر خواستی مسکن مصرف کنی این کار را بکن . به هیچ عنوان و به هیچ دلیلی مصرف داروی اعصاب را یک باره قطع نکن.
    - حتما هر روز ورزش کنی و نگذاری برنامه خوابت به هیچ عنوان و به هیچ دلیلی برهم بخورد. اگر شما یک شب برنامه خوابت به هم بخورد تا چندین روز به همین منوال می ماند و درمانت عقب می افتد. تغذیه ات هم باید بسیار مناسب و مفید باشد. می توانی از پزشک معالجت مکمل هم بگیری. مثلا قرص های امگا ، زینک پلاس و ب کمپلکس و مولتی ویتامین از داروهایی است که به عنوان مکمل غذایی برای درمان بیماری های اعصاب به کار می رود.
    - تاریخ دقیق قاعدگی ات را مشخص کنی. معمولا سندرم قبل از قاعدگی در خانم هایی که این نوع بیماری را دارند شدیدتر است و ممکن است اطرافیان فکر کنند که بیماری آنها بدتر شده است. اما اگر بدانی به خاطر قاعدگی است استرس کمتری هم به شما و هم به خانواده وارد می شود. می توانی با نظر پزشک از سه روز قبل از قاعدگی قرص ویتامین ب 6 مصرف کنی تا روزی سه یا چهار عدد هم می توانی بخوری. به هر حال قاعدگی ات را باید کاملا کنترل کنی و هر تغییری در آن ایجاد شد یا هر چیز مشکوکی در این مورد را به پزشک خودت اطلاع دهی.
    - علاوه بر قاعدگی باید پوست بدنت را هر چند روز چک کنی و اگر دانه های پوستی یا کبودی های مکرر داشتی به پزشکت اطلاع دهی. همچنین خارش یا اگزما یا هر نوع حساسیت پوستی .
    - یک نکته خیلی مهم که بیشتر پزشکان به شما نمی گویند این است و خیلی مهم است : شما باید شکمت خوب و مرتب کار کند. نمی توانی تصور کنی همین کار نکردن درست روده بزرگ چه قدر بیماری شما را بدتر می کند. پس همیشه مواظب این موضوع باش.
    - نگران خواب آور بودن داروها هم نباش. مخصوصا این داروها را خواب آور کرده اند که بیماران آرامش پیدا کنند و مغزشان مدتی خاموش شود و استراحت کند. معمولا مغز آنها بیش از حد کار می کند و به استراحت بیشتری احتیاج دارد. پس دارو هم باید خواب آور باشد. اما اگر طوری بی حال شدی که از انجام کارهای شخصی خودت بازماندی و بیش از حد خواب آلود بودی به پزشکت اطلاع بده. در این مواقع به احتمال زیاد پزشک دوز دارو را تغییر می دهد.
    - همچنین استرس بی خودی برای خودت درست نکن. مثلا لازم نیست اخبار را مرتبا گوش کنی یا فیلم های ناراحت کننده نگاه کنی. در عوض کارتون های شاد دخترانه مثلا باربی ( خودم خیلی دوست دارم ) یا هر کارتون آرام دیگر نگاه کن. به موسیقی های بی کلام گوش بده چون آهنگ های الان متاسفانه همه اش از شکست عشقی و خیانت یا تحریک جنسی سخن می گوید و بسیار تحریک کننده است.
    - و نکته آخر که این که دارو درمان کامل نیست. بلکه فرصتی فراهم می کند تا شما در آرامش به درمان خودتان بپردازید. بنابراین بدون اقدامات لازم دارو درمانی نتیجه زیادی ندارد و باید در کنار آن نکات لازم را رعایت کنید.


    - - - Updated - - -

    اما در مورد خودشناسی منابع زیادی در دسترس هست. اما با توجه به وضعیت شما و اینکه خودتان گفتید به خدا ایمان دارید و نیز با توجه به مشغله زیاد باید منبعی را برای شروع انتخاب کنید که هم بسیار غنی باشد و هم بسیار مطمئن یعنی هیچ شکی در مضامین آن نباشد و استرس هم درست نکند. همچنین باید قابلیت اجرایی برای شما داشته باشد. این منبع باید آموزش پایه ای داشته باشد تا مبنایی شود برای مطالعات بعدی . من خودم پیشنهادم این است : قرآن به تنهایی یا اگر توانستید به همراه یک تفسیر ساده عمومی مثل تفسیر نمونه یا نور که قابل دانلود هم هست.
    البته من خودم آدم مومن یا حتی مذهبی نیستم. اما هر چه در زندگی ام داشته ام و پایه همه موفقیت هایم قرآن است. من آیاتی در قرآن دیدم که بعدها به من ثابت شد که به تنهایی نصف زندگی هستند. مثلا این آیه که نمی دانم در کدام سوره بود اما ترجمه اش این بود : و در کارهایی که نمی دانید وارد نشوید. چه قدر از شکست های آدم ها به این دلیل است که نداسته و بدون مطالعه راهی را در پیش می گیرند و بعد فقط پشیمانی می ماند. خود من از این آیه خیلی استفاده کردم و بسیار باعث آرامش من شد. یا آیه ای که می گفت : کسانی که وسیله ازدواج نمی یابند پاکدامنی پیشه کنند باشد که خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز کند. نمی دانی چه قدر موثر بود. چون در ایران اگر متاهل نباشی مشکلات زیادی داری و اعتبارت کمتر است. گفتن ندارد همه می دانند چه می گویم. اما با این آیه فهمیدم پیش خدا این حرف ها ارزش ندارد و ملاک خدا متفاوت از آدم ها است واقعا احساس کردم خداوند دوستم دارد و به حرف آدم ها کاری ندارد. همچنین از آیات قرآن فهمیدم که زندگی بدون سختی نیست و نیز همراه سختی آسانی است. پس اگر بیش از حد راحتی کنم زندگی ام از نرم خارج می شود. بعدها فهمیدم طبق تحقیقات روانشناسی این نکته ثابت شده است که میزان معقولی از استرس و فشار زندگی برای سلامتی بدن لازم است و اگر خیلی بدون استرس باشیم بیمار می شویم.

    به هر حال این روش از هر نظر مطمئن است و از خطاهای انسانی و بدبینی های فلسفی در قرآن خبری نیست. همچنین یک شناخت همه جانبه به دست می آوری و مثل مکاتب انسانی یک بعدی نیست.
    به هر حال من تجربه خودم را گفتم.
    ویرایش توسط نوروزیان. : پنجشنبه 17 مرداد 92 در ساعت 00:49

  3. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    m_eros (پنجشنبه 17 مرداد 92)

  4. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما چیزایی که میگین تجربیات شخصیه؟

  5. #24
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چیزهایی که در رابطه با مصرف دارو عنوان کردم به این دلیل است که با بیمارانی که مشکلات عصبی دارند از نزدیک تماس داشته ام و در جریان درمان آنها و توصیه های روانپزشک آنها و همچنین زندگی شخصی آنها بوده ام. پس می توانم بگویم اینها کارهایی است که تمام بیماران باید انجام دهند تا درمان شوند. ممکن یک روانپزشک وقت کافی نداشته باشد که یکی یک این موارد را به شما توضیح دهد اما من سعی کردم کمی توضیح دهم تا ابهامی نماند. به هر حال این توصیه ها ( به خانم های بیمار ) می شود. توصیه هایی که به آقایان می شود کمی متفاوت است. اما مطمئن باش کسانی که این توصیه های پزشکی را انجام می دهند زودتر بهبود می یابند.

    اما راجع به تجربه خودشناسی که قرآن را توصیه کردم ، مطالعه داشته ام و از تجربه شخصی هم بهره مند هستم. من رشته ام علوم اجتماعی بوده است و بنابراین با منابع غربی آشنایی دارم. از طرف دیگر مطالعاتی در زمینه موفقیت و نیز در زمینه اسلامی داشته ام. می توانم بگویم هم در جریان تحصیل و هم مطالعات در زمینه موفقیت ( چون مطالعه در زمینه متون اسلامی داشتم ) فهمیدم چه قدر قرآن غنی است و چه قدر اساسی و پایه ای سخن گفته است.

    یک مثال برایت می زنم که در طول تحصیل فهمیدم : یکی از مسایل اجتماعی ایران اختلافات بین طایفه های مختلف ( در مناطق با فرهنگ طایفه ای ) است. خدا می داند چه اتفاق هایی به خاطر هیچ و بوچ افتاده است. واقعا گاهی هیچ کس نمی داند این دعوا برای چیست و چرا باید طایفه مقابل را دشمن بداند. اما وقتی قرآن خواندم امیدوار شدم. به هر حال مردم مسلمان هستند و به آموزه های دینشان علاقه دارند. چه قدر در قرآن آیه آمده که مسلمان ها مثل برادر هم هستند و حتی آیه آمده است که خداوند مردم را در گروه های مختلف آفرید تا شناخته شوند و این نشانه قدرت خداست. به راهکار تخصصی حل این معضل کاری ندارم. اما از جنبه فردی تصور کن اگر حتی یک نفر از هر طایفه ای این آیات را بخواند و به آن ایمان بیاورد مشکل شخصی اش حل می شود و تمام عمرش را به دشمنی های پوچ و نزاع های دسته جمعی صرف نمی کند. البته از نظر رشته من هم می شود از این نکته استفاده کرد اما متاسفانه کسی به فکر نیست و خیلی ها تصورشان این است که قرآن فقط برای سفره ختم انعام و ثواب است !!

    حرف آخر اینکه من هم مطالعه کرده ام و هم به طور تجربی به صحت مطالعاتم پی برده ام.


    - - - Updated - - -

    در ضمن باز هم می گویم من معیارهای یک آدم مومن را ندارم و کسی هم نیستم که در فرهنگ عامه تحت عنوان ( مذهبی ) شناخته می شود. با اینکه یک آدم معمولی هستم مثل بقیه ایرانی ها اما قرآن همیشه راهنمای خوبی برایم بوَده است و بسیاری از مشکلاتم را حل کرده است.
    ویرایش توسط نوروزیان. : پنجشنبه 17 مرداد 92 در ساعت 10:42

  6. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    m_eros (پنجشنبه 17 مرداد 92)

  7. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    به نظر من مصرف دارو اشکالی ایجاد نمی کند به شرط اینکه :
    - مایعات و آب به اندازه کافی مصرف کنی که داروی اضافی از بدنت دفع شود.
    به خاطر ماه رمضون آب کمتر می خوردم ولی چشم بیشترش می کنم حتما
    - درست طبق تجویز مصرف کنی و زیاد و کم نکنی. دقت کنی که اگر خواستی داروی دیگری مصرف کنی با پزشکت معالجت یا اگر نبود دکتر دارو ساز مشورت کنی تا مطمئن شوی با داروهای خودت تداخل ندارد حتی اگر خواستی مسکن مصرف کنی این کار را بکن . به هیچ عنوان و به هیچ دلیلی مصرف داروی اعصاب را یک باره قطع نکن.
    دقیقا طبق تجویز مصرف میکنم شب و صبح ولی ساعت مصرفم حدودیه دقیق نیست دکتر هم نگفت دقیقا چه ساعتی بخورم.قبلا هم یه ماه دارو مصرف کرده بودم یهو قطعش کردم !!! 2 روز حالم بد شد افتضاح.. تجربشو دارم.
    - حتما هر روز ورزش کنی و نگذاری برنامه خوابت به هیچ عنوان و به هیچ دلیلی برهم بخورد. اگر شما یک شب برنامه خوابت به هم بخورد تا چندین روز به همین منوال می ماند و درمانت عقب می افتد. تغذیه ات هم باید بسیار مناسب و مفید باشد. می توانی از پزشک معالجت مکمل هم بگیری. مثلا قرص های امگا ، زینک پلاس و ب کمپلکس و مولتی ویتامین از داروهایی است که به عنوان مکمل غذایی برای درمان بیماری های اعصاب به کار می رود.
    شربت اشتهای باریج خود دکتر واسم نوشت روزی 3 بار میخورم ولی یکی از مکمل هارو هم حتما میگیرم.
    - تاریخ دقیق قاعدگی ات را مشخص کنی. معمولا سندرم قبل از قاعدگی در خانم هایی که این نوع بیماری را دارند شدیدتر است و ممکن است اطرافیان فکر کنند که بیماری آنها بدتر شده است. اما اگر بدانی به خاطر قاعدگی است استرس کمتری هم به شما و هم به خانواده وارد می شود. می توانی با نظر پزشک از سه روز قبل از قاعدگی قرص ویتامین ب 6 مصرف کنی تا روزی سه یا چهار عدد هم می توانی بخوری. به هر حال قاعدگی ات را باید کاملا کنترل کنی و هر تغییری در آن ایجاد شد یا هر چیز مشکوکی در این مورد را به پزشک خودت اطلاع دهی.
    در مورد قاعدگی باید بگم من از ابتدا یعنی دوره راهنمایی مشکل داشتم و قاعدگیم منظم نبود یعنی دیر به دیر میشدم هر 2 3 ماه هر بار هم که میشدم با درد ها و علائم وحشتناک .. چندین بار دکتر رفتم و قرص هم مصرف کردم ولی فقط تا زمانی که مصرف میکردم خوب بودم بعدش هیچی....الان دردهام خیلی کمتر شده مقدار خونریزیمم کم شده یکمی هم منظم تر شده... آزمایشات لازم رو دادم یکی از پزشکا هم گفت نگران نباش بعضیا این مشکلات رو دارن خیلی غیر طبیعی نیست... این سری از وقتی داروهای ضد اضطرابو شروع کردم و حالم بهتر شده قاعدگیمم شروع شده به صورت خیلی نرمال و دقیقا وسط ماه طبق معمول ! فک میکنم یه ربطی به افسردگی و استرسم داشته باشه.
    - علاوه بر قاعدگی باید پوست بدنت را هر چند روز چک کنی و اگر دانه های پوستی یا کبودی های مکرر داشتی به پزشکت اطلاع دهی. همچنین خارش یا اگزما یا هر نوع حساسیت پوستی .
    فعلا که خدارو شکر چیزی مشاهده نکردم.
    - یک نکته خیلی مهم که بیشتر پزشکان به شما نمی گویند این است و خیلی مهم است : شما باید شکمت خوب و مرتب کار کند. نمی توانی تصور کنی همین کار نکردن درست روده بزرگ چه قدر بیماری شما را بدتر می کند. پس همیشه مواظب این موضوع باش.
    نه ازون لحاظ هم اصلا مشکلی ندارم.
    - نگران خواب آور بودن داروها هم نباش. مخصوصا این داروها را خواب آور کرده اند که بیماران آرامش پیدا کنند و مغزشان مدتی خاموش شود و استراحت کند. معمولا مغز آنها بیش از حد کار می کند و به استراحت بیشتری احتیاج دارد. پس دارو هم باید خواب آور باشد. اما اگر طوری بی حال شدی که از انجام کارهای شخصی خودت بازماندی و بیش از حد خواب آلود بودی به پزشکت اطلاع بده. در این مواقع به احتمال زیاد پزشک دوز دارو را تغییر می دهد.
    عزیزم دوز داروهام زیاد نیس اصلا به اون صورت خواب الودگی ایجاد نمیکنه فقط صبحا که بیدار میشم اولش گیجم بعدش خوب میشم حتی رانندگی میکنم. حتی گاهی فک میکنم دکتر باید دوز داروهامو بیشتر میکرد.
    - همچنین استرس بی خودی برای خودت درست نکن. مثلا لازم نیست اخبار را مرتبا گوش کنی یا فیلم های ناراحت کننده نگاه کنی. در عوض کارتون های شاد دخترانه مثلا باربی ( خودم خیلی دوست دارم ) یا هر کارتون آرام دیگر نگاه کن. به موسیقی های بی کلام گوش بده چون آهنگ های الان متاسفانه همه اش از شکست عشقی و خیانت یا تحریک جنسی سخن می گوید و بسیار تحریک کننده است.
    حتما به این موضوع توجه میکنم.
    - و نکته آخر که این که دارو درمان کامل نیست. بلکه فرصتی فراهم می کند تا شما در آرامش به درمان خودتان بپردازید. بنابراین بدون اقدامات لازم دارو درمانی نتیجه زیادی ندارد و باید در کنار آن نکات لازم را رعایت کنید.

    حق با شماست خودمم الان به شدت دنبالشم چون الان میفهمم این اطلاعات تو زندگی چقدر به دردم میخوره و از هر چیز دیگه ای با ارزش تر

    - - - Updated - - -

    اما در مورد خودشناسی منابع زیادی در دسترس هست. اما با توجه به وضعیت شما و اینکه خودتان گفتید به خدا ایمان دارید و نیز با توجه به مشغله زیاد باید منبعی را برای شروع انتخاب کنید که هم بسیار غنی باشد و هم بسیار مطمئن یعنی هیچ شکی در مضامین آن نباشد و استرس هم درست نکند. همچنین باید قابلیت اجرایی برای شما داشته باشد. این منبع باید آموزش پایه ای داشته باشد تا مبنایی شود برای مطالعات بعدی . من خودم پیشنهادم این است : قرآن به تنهایی یا اگر توانستید به همراه یک تفسیر ساده عمومی مثل تفسیر نمونه یا نور که قابل دانلود هم هست.
    البته من خودم آدم مومن یا حتی مذهبی نیستم. اما هر چه در زندگی ام داشته ام و پایه همه موفقیت هایم قرآن است. من آیاتی در قرآن دیدم که بعدها به من ثابت شد که به تنهایی نصف زندگی هستند. مثلا این آیه که نمی دانم در کدام سوره بود اما ترجمه اش این بود : و در کارهایی که نمی دانید وارد نشوید. چه قدر از شکست های آدم ها به این دلیل است که نداسته و بدون مطالعه راهی را در پیش می گیرند و بعد فقط پشیمانی می ماند. خود من از این آیه خیلی استفاده کردم و بسیار باعث آرامش من شد. یا آیه ای که می گفت : کسانی که وسیله ازدواج نمی یابند پاکدامنی پیشه کنند باشد که خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز کند. نمی دانی چه قدر موثر بود. چون در ایران اگر متاهل نباشی مشکلات زیادی داری و اعتبارت کمتر است. گفتن ندارد همه می دانند چه می گویم. اما با این آیه فهمیدم پیش خدا این حرف ها ارزش ندارد و ملاک خدا متفاوت از آدم ها است واقعا احساس کردم خداوند دوستم دارد و به حرف آدم ها کاری ندارد. همچنین از آیات قرآن فهمیدم که زندگی بدون سختی نیست و نیز همراه سختی آسانی است. پس اگر بیش از حد راحتی کنم زندگی ام از نرم خارج می شود. بعدها فهمیدم طبق تحقیقات روانشناسی این نکته ثابت شده است که میزان معقولی از استرس و فشار زندگی برای سلامتی بدن لازم است و اگر خیلی بدون استرس باشیم بیمار می شویم.

    به هر حال این روش از هر نظر مطمئن است و از خطاهای انسانی و بدبینی های فلسفی در قرآن خبری نیست. همچنین یک شناخت همه جانبه به دست می آوری و مثل مکاتب انسانی یک بعدی نیست.
    به هر حال من تجربه خودم را گفتم.
    پیشنهاد خوبیه من با قرآن خوندن آرامش میگیرم چه عربی چه فارسی ... اتفاقا منم به هیچ وجه مذهبی نیستم ولی انجام کارهای دینی کلا آرومم میکنه سبکم میکنه از نظر روانی
    اگر کتب روانشناسی دیگه ای هم میشناسین بهم معرفی کنین از کتاب خوندن لذت میبرم و فکر میکنم
    فعلا تنها چیزیه که فکرمو از چیزای دیگه منحرف میکنه در عین حال اطلاعاتمو زیاد میکنه....

    0
    واقعا ازتون ممنونم


    - - - Updated - - -

    نوپو جان عزیزم میخواستم راجع به یه موضوع دیگه هم باهاتون مشورت کنم ... من قبلا تو تاپیکای قبلیم راجع به یه پسری صحبت کرده بودم
    الانم حدود 3 هفتست که ارتباطمو به طور کامل باهاش قطع کردم . چندین بار سراغمو گرفت دید محلش نمیذارم اونم دیگه چیزی نگفت.
    من مشتری مغازشون بودم انصافا هم چیزای قشنگی داره و تکه تو شهر ..البته پوشاک نیست .
    چند وقت دیگه عروسی دعوتم میخواستم برم ازش خرید کنم .
    البته اینو بگم من تصمیممو کاملا گرفتم و آدم بی اراده ای هم نیستم اگر بخوام کاریو انجام بدم یا ندم حتما ادامش میدم حتی اگه سخت باشه
    در رابطه با ایشونم همینه چون رابطمو با خواستو اراده ی خودم تموم کردم دیگه هیچ حس بدی هم ندارم و حتی خوشحالم ازین بابت
    باور کن اینارو بی اغراق میگم.
    اما چون سر کوچه ی ما مغازشه اگر بخوام زیاد از حد بسوزونمش ممکنه درصدد انتقام گیری بره به کسی چیزی بگه هر چند که میدونم چنین آدمی نیست ولی خوب آدمیزاده و مردا هم دوس ندارن غرورشون له شه جلوی یک دختر واسه همین نمیخوام طوری وانمود کنم که من باهات بدم میخوام عادی باشه همه چیز البته اینطوری بیشتر هم حرص میخوره.
    در هر صورت من نه به فکر اذیت کردنشم نه حرص دادن اون ، فقط الان به فکر خودم سلامتیم و روحیمم . به هیچ کسم دیگه این اجازرو نخواهم داد که بازیش بگیره . این اقا هم دیگه واسم یه ادم عادی شده مثه بقیه ادما .. و من خواستگارای بهتر از این میان سراغم شکی ندارم.
    من فکرامو کردم تصمیمم گرفتم فقط به خاطر شرایط میخوام یه رفتار عادی داشته باشم.
    حتی میتونم با خواهرم برم مغازش چون اجناسشو دوس دارم ، اونم آدمی نیست که به روی خودش بیاره عادی رفتار میکنه اینو میدونم .
    میدونم این موضوع ربطی به تاپیک الانم نداشت عذر خواهی میکنم ولی اگه میشه نظرتونو راجع به این موضوع بگین . چون نظراتتون به نظرم منطقی میاد . مرسی

  8. #26
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من هنوز زود است که دوباره با او روبه رو شوید. باید زمان بیشتری بگذرد. چون او افکار شما را نمی داند و تنها از روی رفتارتان قضاوت می کند. ممکن است رفتن شما به مغازه خودش را نوعی اظهار تمایل یا نوعی روکم کنی تلقی کند. کسی در مدت سه هفته یک رابطه را فراموش نمی کند بنابراین به خاطر احساساتی که بعد از قطع رابطه وجود دارد این برداشت ها یا هر برداشت غیر واقعی دیگر از او انتظار می رود. پس بهتر است زمان بیشتری بگذرد. هنگامی می توانی روابط عادی داشته باشی که برایت واقعا از ته دل فرقی نکند او چه کار می کند و چه حسی دارد و نیز دودل نباشی. واقعا مطمئن باشی . همین الان که این حس را داری یعنی هنوز آمادگی نداری و احتمالا او هم همین طور است. باید زمان بگذرد و زمان مناسبش را خود شما احساس خواهی کرد.

  9. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    m_eros (پنجشنبه 17 مرداد 92)

  10. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [quote=نوپو;286894]به نظر من هنوز زود است که دوباره با او روبه رو شوید. باید زمان بیشتری بگذرد. چون او افکار شما را نمی داند و تنها از روی رفتارتان قضاوت می کند. ممکن است رفتن شما به مغازه خودش را نوعی اظهار تمایل یا نوعی روکم کنی تلقی کند. کسی در مدت سه هفته یک رابطه را فراموش نمی کند بنابراین به خاطر احساساتی که بعد از قطع رابطه وجود دارد این برداشت ها یا هر برداشت غیر واقعی دیگر از او انتظار می رود. پس بهتر است زمان بیشتری بگذرد. هنگامی می توانی روابط عادی داشته باشی که برایت واقعا از ته دل فرقی نکند او چه کار می کند و چه حسی دارد و نیز دودل نباشی. واقعا مطمئن باشی . همین الان که این حس را داری یعنی هنوز آمادگی نداری و احتمالا او هم همین طور است. باید زمان بگذرد و زمان مناسبش را خود شما احساس خواهی کرد. [/quote

    بله درسته زوده، در هر صورت من کاری به افکارش ندارم ، دیگه خودمم نمیخوام رابطه ی نزدیکی باهاش داشته باشم حتی اگه اون دوباره بخواد، مگه اینکه از راه درستش وارد بشه و اونوقت حرفمو میزنم و میخوام که خونواده در جریان باشن اگرم نخواست که بازم به نظر من همه چیز تموم شدست با اینکه بهش علاقه داشتم و هیچ وقت بدی واسش ارزو نمیکنم.

    در مورد قرص های ویتامین و ویتامین b6مشکلی ایجاد نمیکنه اگه همزمان با داروهای ضد اضطرابم مصرف شه ؟ تو اینترنت اشاره ای به این موضوع نشده . در ضمن از توصیه های خیلی خوبتم ممنونم. چون روانپزشک 10 مین بیشتر وقت نمیذاره و اینو میدونم که باید ریشه ی مشکلاتمو حل کنم.

    در مورد خودشناسی حرفاتونو قبول دارم و میدونم باید خیلی رو خودم و اعتماد به نفسم کار کنم . و حتما دنبال اطلاعات بیشتری میرم چون تو این زمونه اگه نتونی از خودت آدم قوی بسازی از پا در میای نمونش خودم و چیزایی که تو محل کارم میبینم. اما آیا واقعا این میتونه جلوی تنهایی رو بگیره ؟ شما قبول دارین که هر انسانی احتیاج به یه همدم داره و مطمئنا اگه ادم معقولی باشه تو آرامش آدم خیلی تاثیر گذاره .و البته بر عکسشم صادقه !

  11. #28
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در مورد دارو ها با روانپزشک و داروساز مشورت کن . در مورد خودشناسی هم باید بگویم اگر از این طریق نیازهای واقعی خودت را به عنوان یک انسان بشناسی و برآورده کنی ، قابلیت های وجودی ات را شکوفا کنی ارتباط شما با دیگران بهتر می شود. ببینید من هم از نظر فکری مجالی ندارم که آن طور که ارضاء می شوم با کسی صحبت کنم . کسی حوصله این حرف ها را در رابطه های معمولی دوستی و فامیلی ندارد . اما از یک طرف سعی کردم از درستی افکارم مطمئن شوم و در وهله بعد از طریق اینجا خودم را ارضاء می کنم. اگر هم اینجا نبود وبلاگ نویسی می کردم مثل خیلی ها و حتی می توانستم برای خودم داستان بنویسم. چرا این کار را می کنم ؟ چون من درونگرا هستم و این گونه ارضا می شوم. این را با مطالعه فهمیدم. اما آدم برونگرا راه های دیگری پیدا می کند.
    اما از نظر احساسی یاد گرفتم که باید سعه صدر داشته باشم و یک سری خصوصیات دیگر تا بتوانم با خانواده خصوصا و دوستانم مرتبط باشم. من فهمیدم نیازهایی در وجودم است که فقط پدر و مادرم می توانند برآورده کنند. بنابراین رابطه خودم را به همین سمت بردم. خلاصه من از این طریق که گفتم توانستم تغییراتی کنم و احساساتم بهتر شود. از همه مهمتر فهمیدم که احساسات من ، نشانه افکاری است که در سرم دارم و اگر افکارم عوض شود احساساتم تغییر می کند.
    می بینی چه قدر راه حل وجود دارد!! اینها راه حل های من بود برای حس تنهایی ام . اما شما خصوصیات متفاوت داری و راه حل های مناسب خودت پیدا می کنی. به شرطی که ( شناخت ) به دست آوری.

  12. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    m_eros (جمعه 18 مرداد 92)

  13. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    در مورد دارو ها با روانپزشک و داروساز مشورت کن . در مورد خودشناسی هم باید بگویم اگر از این طریق نیازهای واقعی خودت را به عنوان یک انسان بشناسی و برآورده کنی ، قابلیت های وجودی ات را شکوفا کنی ارتباط شما با دیگران بهتر می شود. ببینید من هم از نظر فکری مجالی ندارم که آن طور که ارضاء می شوم با کسی صحبت کنم . کسی حوصله این حرف ها را در رابطه های معمولی دوستی و فامیلی ندارد . اما از یک طرف سعی کردم از درستی افکارم مطمئن شوم و در وهله بعد از طریق اینجا خودم را ارضاء می کنم. اگر هم اینجا نبود وبلاگ نویسی می کردم مثل خیلی ها و حتی می توانستم برای خودم داستان بنویسم. چرا این کار را می کنم ؟ چون من درونگرا هستم و این گونه ارضا می شوم. این را با مطالعه فهمیدم. اما آدم برونگرا راه های دیگری پیدا می کند.
    اما از نظر احساسی یاد گرفتم که باید سعه صدر داشته باشم و یک سری خصوصیات دیگر تا بتوانم با خانواده خصوصا و دوستانم مرتبط باشم. من فهمیدم نیازهایی در وجودم است که فقط پدر و مادرم می توانند برآورده کنند. بنابراین رابطه خودم را به همین سمت بردم. خلاصه من از این طریق که گفتم توانستم تغییراتی کنم و احساساتم بهتر شود. از همه مهمتر فهمیدم که احساسات من ، نشانه افکاری است که در سرم دارم و اگر افکارم عوض شود احساساتم تغییر می کند.
    می بینی چه قدر راه حل وجود دارد!! اینها راه حل های من بود برای حس تنهایی ام . اما شما خصوصیات متفاوت داری و راه حل های مناسب خودت پیدا می کنی. به شرطی که ( شناخت ) به دست آوری.
    من تو مدت 2 3 سالی که این علائمو پیدا کردم خیلی از دکتر رفتن میترسیدم همش میترسیدم به قرص عادت کنم و مجبور شم همیشه مصرف کنم .. واسه همین تحمل میکردم و خیلی وقتا که حالم بد میشد خونوادمم نمیذاشتم بفهمن جون نمیخواستم پدر و مادرم ناراحت من باشن . همش تو خودم میریختم با اینکه از خونواده پدریم یه مقداری زمینه ارثی هم وجود داره .
    روز اول هم به روانپزشک گفتم که از مصرف قرص واهمه دارم که گفت نترس اینایی که من الان برات تجویز میکنم مشکلی ایجاد نمیکنه وعادتی در کار نیست... اما حسم میگه اگه شرایطو تغییر ندم درمان بشو نیست.
    نمیدونم از کجا باید دقیقا شروع کنم که زندگیم تغییر کنه ترسهام بریزه . ولی فعلا تصمیم گرفتم که تفسیر قرآن که گفتی شبی یه ساعت وقت بذارم بخونم . چون یه بارم سر یه موضوعی نذر کردم که یه دور معنی قرآنو بخونم فک کنم الان وقتشه !
    و باید دست به دعا شم.

  14. #30
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نگران قرص ها نباش. اصلا نگران نباش. اینها باورهای عامیانه است و کسانی اینها را بر سر زبان ها انداخته اند که حتی نمی توانند یک سلول را بفهمند چه برسد به این چیزها. دکتری که دوازده سال درس خوانده است را زیر سوال می برند. اصلا به این حرف ها گوش نده. حتی بعضی ها می گویند انسولین اعتیاد آور است. می دانی چرا ؟ چون وقتی بیمار دیابتی انسولینش را قطع می کند حالش بد می شود و قند خونش بالا می رود اینها می گذارند به حساب اعتیاد به انسولین. دیگر فکر نمی کنند که انسولین در بدن این بیمار ترشح نمی شود و به همین دلیل حالش بد می شود نه به خاطر اعتیاد. بیماری اعصاب هم همین است. بعضی انتقال دهنده های عصبی یا هر ماده دیگری که در دستگاه عصبی است کم یا زیاد می شود یا به هر دلیلی اثر نمی کند. داروها این مکانیسم را به حالت نرمال برمی گردانند. حالا بیمار که یک دفعه دارو را قطع می کند و درمان ناقص می ماند دوباره تعادل این مواد در بدن به هم می خورد و بیمار حالش بد می شود. اما نه به خاطر اعتیاد به دارو بلکه به خاطر وجود بیماری که درمان نشده است و دوباره عود کرده است.
    فقط بعضی داروها ممکن است وابستگی بیاورد آن هم به دلیل مصرف خودسرانه و بدون تجویز پزشک است. مثلا طرف افسرده است و خوابش نمی برد. به جای داروی افسردگی و درمان بیماری قرص مخصوص خواب می خورد و تعادل بدنی را که خودش می تواند به خواب رود ، به هم می ریزد.
    در حالی که این قرص مال عده ای است که با هیچ دارو و درمان دیگری به خواب نمی رود و پزشک باید تجویز کند. حتی مصرف بیش از اندازه مسکن هم می تواند تعادل بدن را به هم بریزد. کسی که می تواند درد را تحمل کند نباید قرص بخورد تا بدن درد را خنثی کند یا اصل و اساس بیماری را که درد ایجاد کرده درمان کند.
    پس قرصی که برای درمان بیماری و با تجویز پزشک است مشکل اعتیاد ندارد. بلکه آدم هایی که بیماری اصلی را درمان نمی کنند و فقط برای از بین بردن علایم بیماری مانند درد یا بی خوابی و بدون تجویز پزشک قرص مصرف می کنند دچار مشکل می شوند.

  15. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    m_eros (جمعه 18 مرداد 92)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.