به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 22:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    238
    سطح
    4
    Points: 238, Level: 4
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 51.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 34 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای خاله قزی...
    ممنون از به کار بردن لفظ بانو..به نظرم خیلی زیباست. .
    باهاتون موافقم که خواستگاری بهتره تلفیقی از سنتی و مدرن باشه. .و همینطور اینکه فرمودید خوشبختی به اون شکل که تصور میشه برای 30درصد اتفاق میافته. .اما دوستان که ازدواج میکنن فقط از خوبیاش میگن و اینکه چقدر خوش میگذره! !! اما راستش من همیشه این تو ذهنمه که وقتی ازدواج کنم...جزء اون 30 درصدم..
    درمورد متن دومتون هم به خوبی خیلی بزرگ همدردی. ..درست اشاره کردید
    ممنونم از راهنمایی هاتون

    Shivaram خانم
    کلی با جمله اولتون ارتباط برقرار کردم " چقدر این حس ها برام آشناست"..ممنونم از بیان احساس بسیار بسیار صادقانتون. .
    دقیقا این اتفاق برای منم افتاد...منم الان یه سری چیزها یاد گرفتم که قبلا به ذهنمم خطور نمیکرد..
    جملاتتون واقعا به دلم نشست..مث شما داشتم به همه نشون میدادم که شادی و راضی ام..حتی از چیزهای کوچک..اما اونقدر بهم القا کردن که چرا خوشحالی؟ الان باید بچه داشته باشی...که متاسفانه روم اثر گذاشت...یا دوستای متاهلم که ناله سر میدادن زمان مجردی...حس میکنم الان اون احساس رو نسبت به من دارن..تصور کنید به من میگن آدم که ازدواج کنه نه کار میخواد نه درس!!! این چه برداشتیه که از ازدواج دارن نمیدونم..نمیخوام مث اونا انقد معمولی باشم..
    من اگر بخوام شیوه شما رو پیش بگیرم باید همه رو بذارم کنار..خیلی خوشحالم که زندگی موفقی دارید. .
    قبول دارم" چیزی که دست ما نیست"..اما خیلی ها در جامعه ما..متاسفانه نگاهشون اینه دختری که ازدواج نکرده مشکلی داشته. .نمیدونید وقتی این جمله رو از یکی از نزدیکانم شنیدم چه حالی شدم..درصورتی که اصلا و ابدا اینطور نیست..با یه نگاه گذرا به اطرافمون هم میشه متوجه شد..راستش الان من اصلا نمیگم یکی منو ببینه با همه چیزش کنار میام. .اما امیدوارم بعدا هم نگم..
    خیلی کار خوبی میکنید..اینکه تو زندگی باید اولویت اول خودمون باشیم. .و اگر خودمون واسه خودمون ارزش قائل نشیم نباید از بقیه هم انتظار داشته باشیم. ..قابل تحسین
    اما درمورد نکته آخرتون. .راستش رو بخوایید خیلی به کار من نمیاد. .اما ممنونم از اینکه بیانش کردید. ..و از وقتی که به بنده اختصاص دادید. .



    انیسا جان..بله من سنم رو نگفتم و تشکر میکنم از همتون که سنم رو نپرسیدید. .اما اونایی که حدس زدن بزرگترن درست حدس زدن. .خودمم قبول دارم سنی نیست...
    درست اشاره فرمودید. .بیشتر احساس من ناشی از فشار اطرافیان و نگاه جامعه هست..باید روی خودم کار کنم ..ممنونم از توصیتون.

  2. 2 کاربر از پست مفید Tamanna12 تشکرکرده اند .

    hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (چهارشنبه 04 شهریور 94)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    منظور من از برنامه ریزی لزوما برنامه های خودم نبود.هر چند منم خیلی از برنامه هام با مادرم بود.یعنی خیلی نیاز به آزادی خاصی نداشت.

    یا مثلا قسمتی از خاطرات خوب من مربوط میشه به زمانی که کلاس زبان میرفتم.

    برنامه ریزی میتونه با توجه به شرایط و امکانات باشه.

    بعدم قرار نیست حرفهای بقیه اینقدر روی تو اثر بزاره.

    تجربه زندگی هر کسی به خودش مربوطه و کاملا منحصر به فرده . هیچ وقت نمیشه گفت یه نسخه یکسان برای خوشبختی در زندگی همه وجود داره.

    مثلا تصور کن خانومی که ازدواج کرده و مشکلات زیادی تو زندگیش داره.این خانوم ممکنه در مواجهه با شما برای اینکه مشکلات خودش رو فراموش کنه فرافکنی کنه

    و شروع کنه درباره صحبت و طعنه زدن که چرا شما ازدواج نکردین و این حرفها

    برای خود من دقیقا همچین چیزی پیش اومد. از یه فامیل نزدیک که دوستم هم بود قبل از عقدم کلی طعنه میشنیدم .بعدها درباره مشکلاتش باهام درددل کرد

    و گفت که به دخترهای مجرد حسودی میکنه.

    حالا به نظرت این حرفها باید روی ما اثر بزاره؟

    به هیچ وجه خودت رو از جمع و اجتماعات مختلف دور نکن . این اصلا به نفعت نیست.

  4. 3 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (چهارشنبه 04 شهریور 94), مصباح الهدی (سه شنبه 03 شهریور 94)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام و روزتون بخیر
    احساسات شما کاملا قابل درکه و این مسئله برای خیلی از دخترا وجود داره من خودمم همینم و خیلیای دیگه... دوستان در واقع همه چیزایی که باید گفته شه رو گفتن..اما واقعا هیچ چیزی و هیچ کاری نمیتونه این حس تنهاییرو از وجود ادم بگیره شاید کمرنگش کنه اما حذف نمیشه... یه گوشه ای از ذهن هست... این یه طرف..
    طرف دیگه اینکه فشار اجتماع و اطرافیان هم بدترش میکه و این با بالاتر رفتن سن و ترس از اینده بیشتر میشه...اینارو نگفتن که حرف منفی زده باشم فقط نظرم اینه حقیقتو باید بپذیریم این که الان شرایط اینه..و متاسفانه در زمانی از جامعه هستیم که ازدواج کردن به یه مشکل تبدیل شده.. تمام حرفایی که شما گفتینو ون لمس میکنم حتی اگر وقت عنوان تایپیکتونو یه دختری با شرایط خودمون بخونه کامل درک میکنه...
    من خودم هم شاغلم هم با کلاسو این ور او نور سرگرمم اما این حس همیشه هست برام.. در باره دوستان و اطرافیان که ازدواج کردن هم خودم به این نتیجه رسیدم ادم خودش یکم تو این شرایط حساستر میشه و ممکنه هر حرفیو به خودش بگیره... اگر دوست ادم از لحضات خوشیش تعریف میکنه شاید فقط چون خوشحاله میخواد حسشو تقسیم کنه همین... این نظر منه... البته کاملا میفهمم اینکه اطرافیان چطور به یه دختر مجرد نگاه میکنن .. اینکه در واقع متاسفانه متاسفانه... جامعه دختر مجردو نمیپذیره... یعنی اگر حتی با اون حس هم کنار بیایم این فشار اصلا قابل تحمل نیست...یه زمانی این موضوع خیلی ادمو اذیت میکنه تا جایی که ادم از جمع فاصله میگیره.....
    همه اینا واقعیته که تلخه اما وجود داره... اما اینو که دوستان گفتن واقعت قبول دارم خوشحالی درون ادماست از درون خودمون... اگر شاد باشیم و این شادیرو عمیقا داشته باشیم هیچ عامل بیرونی نمیتونه از بینش ببره...
    کاری که من خودم دارم میکنم اینه که دارم زندگی میکنم و اصلا دیگه سعی میکنم برام مهم نباشه حرفای اطرافیان و این فشار ها... کارایی که دوست دارمو انجام میدم و با اینکه دوستان اکثرا متاهلن و خودشون با زندگی خودشون سرشون گرمه سعی میکنم برنامه های خوئمو داشته باشم...
    تمنای عزیز د رواقع تنها چیز اینه که خودمونو به ازدواج محدود نکنیم همین....
    همیشه شاد باشی..

  6. 4 کاربر از پست مفید ida bahrami تشکرکرده اند .

    hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (چهارشنبه 04 شهریور 94), فدایی یار (جمعه 06 شهریور 94), مصباح الهدی (سه شنبه 03 شهریور 94)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام تنمای عزیز

    من جدیدا به یک نقطه جدیدی در زندگیم رسیدمو همین باعث شده نهایت لذتو از زندگیم ببرم..می دونه چیه؟؟؟ماهیچ وقت به چیزهایی که داریم قانع نیستیمو دائم مقایسه می کنیم که

    این ویژگی ذاتا بد نیستو اگه باعث بشه به اون چیزهایی که می خوایم برسیم خیلیم عالیههه..اما ..اما..وقتی هم بهشون می رسیم باز حسرت چیزهای قبلی رو می خوریم..دلیلشم اینه

    که فکر می کنیم زندگی فقط توی خواسته های نرسیدمون تعریف میشه و وقتی بهشون می رسیم اون عطش نخوابیده و هنوز سیراب نشدیم..

    حتی اینجاهم پر ازهمینجور چیزاست..تاپیک شیوا قبلا و الان..پستهای انیتا قبلا و الان..

    حالا بگذریم..ولی خب برای رهایی از این مشکل اولین کار اینه که دوستایی که باعث دل گرفتیت میشن تا جایی که می تونی ارتباطتو کم کن..قبول دارم که واقعا دوست رو ادم تاثیر می زاره

    ولی در عوضش دوستایی که مث خودت باشن بیشتر به ادم روحیه می ده..دقیقا مصباح راست میگه..ببین من یکی از دخترهای هم سن فامیلمونو که از اقوام نزدیکم هستیم تا حدی

    که میشه ارتباطمو باهاش کم کردم..چون اصلا دیدگاهامون باهم همخونی نداره و به جز مامان و بابام هم بقیه فامیل دیدگاه اونو دارن و کلا اذیت می شدم..از نظر اونا ارزش یعنی ازدواج تو

    سن پایینووجهیزیه و مهریه فلان..ارزش یعنی اینا..ولی خب من الان اگه جای اونا بودمو یک مدرک علمی کاربردی و یک شغل دست گرمی داشتم واقعا افسرده بودم نه الان..(البته چون

    فامیلیم نمیشه قطع ارتباط کرد اما سعی می کنم تو جمع خودمو یکجوری سرگرم کنم و زیاد بحث به این چیزا کشیده نشه)

    یک چیز دیگه نمی دونم حکمت اینکار چیه که وقتی زیاد به یک چیزی فکر می کنی ازت دور میشه همین که بی خیاش میشی بهت نزدیک میشه..برای بی خیال شدنم تا می تونی

    سر خودتو گرم کن..مثلا من جدیدا کلاس های خودشناسی می رم که هم تایماش طولانیه هم خیلی مفیده..(کلا بحثای روانشناسی خیلی به ادم تو زندگی کمک می کنه)زبان و ورزش و

    ..هم تو برنامت بچین..من جدیدا اینقد فعال شدم که فقط اکثر روزهام شبها وقتم خالیه..نمی دونی چه حس رضایتی نسبت به زندگی پیدا کردم

  8. 4 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), فدایی یار (جمعه 06 شهریور 94), مصباح الهدی (سه شنبه 03 شهریور 94), آخیش (چهارشنبه 04 شهریور 94)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 22:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    238
    سطح
    4
    Points: 238, Level: 4
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 51.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 34 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدای عزیزم..ممنونم که بازم اومدی..جو خانوادمون تقریبا همینطوره که گفتی اما نه شهرمون و این یه تناقضه. .
    .سیگنال مثبتم خوشروییم هست و مهربونیم..اتفاقا از گوشه و کنار میشنوم که دوستم دارن و تعریفمو میکنن که خیلی خانومم و هنرمند (آخه آشپزی و دیزاینم تعریف از خود نباشه خوبه)
    بازم چشم..حتما اگر در شرایطش قرار گرفتم راهنمایی هاتون رو بکار میگیرم. .


    خانم یا آقای m. gh
    ان شاء الله شما هم سلامت باشید..ممنونم ازتون...راستش قبول دارم تا حدی مقصر خودمم..اینکه خودم رو براشون دست نیافتنی کردم تاحدی درسته. .
    واسه زندگیم یه سری اهداف دارم اما این قضیه داره مانع میشه که ناراحتم. .امیدوارم واقعا سرافراز باشم
    حقیقتش خواستگار و من که نه. .ولی خانواده ام با دلایل واهی رد کردن!!!گاهی میگم نکنه یکی از همون ها بخت من بوده!!
    فقط یه نکته اینکه بنده نگفتم تا به حال خواستگار نداشتم. .گفتم الان خبری نیست..و دیگر اینکه واقعا نمیخوام به زور از خدا طلب کنم..
    در ابتدای تاپیک هم عرض کردم..چکار کنم آستانه تحملم بره بالا. .نشکنم وصبر کنم
    مجددا از همه دوستان تشکر میکنم. .خصوصا از همدردی ها و راهنمایی های مفیدتون

    خانم مصباح الهدی. ..
    یه حس خاصی نسبت به اسم انتخابیم داشتم همیشه. ..
    خودمم داشتم به این فکر میکردم که خداروشکر تاپیکم مورد استقبال واقع شده و برای دیگران هم مفید بوده. .و مهمتر ازهمه جمع دوستانه ای شده. .
    چند نفر که یه موضوع مشترک داریم و یه عده دوست خوب که راهنماییمون میکنن..
    حرفتون درباره امید داشتن متین. .اما امیدوارم همیشه همراهمون باشه. .
    منم خیلی وقتا از این طرف قضیه نگاه میکنم ولی راستش زیادی امیدوارم! ! فکر میکنم اگر روزی ازدواج کنم از اون گروه خوشبخت ها میشم!!
    چقد حس خوبیه وقتی کسی به واسطه اینکه توی شرایط خودت قرار داره کامل تو رو میفهمه. .اما ميتونه ناراحت کننده هم باشه وقتی که اون شرایط سخته...
    دعا کنید منم بی حس بشم تو این موضوع..گاهی بعضی ها طوری دلم رو میشکنند که واسه آینده شون نگران میشم..
    اولین سوال همه اینه. ..تو کی میری؟؟ آدم چی بگه واقعا در جواب؟
    لحن کلام دوستتون برام قابل تصوره. .امیدوارم این رفتارش رو به فرزندش آموزش نده..
    اجازه دارم یکم مخالفت کنم؟؟ حرفاتون رو قبول دارم...اما یه جورایی دلداریه. .هرچند واقعا به این دلداری دادنه نیازه اما همه کسانی که ازدواج میکنن قرار نیست این طوری بشن!
    گل گفتی..منم از وقتی دلم میشکنه خیلی خیلی بیشتر حواسم هست تا ناخواسته هم دل نشکنم و این دستاورد بزرگیه. .
    ان شاء الله که آخرش این روزها به بهترین شکل ممکن تموم میشه...ممنونم دوست من..

  10. 2 کاربر از پست مفید Tamanna12 تشکرکرده اند .

    hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), فدایی یار (جمعه 06 شهریور 94)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 اردیبهشت 95 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,809
    سطح
    25
    Points: 1,809, Level: 25
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 58 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به تمنای عزیز و همه دوستان خوبم که خیلی خوب همدیگه رو راهنمایی میکنن
    تمنا جون من حدودا 31 سالمه البته هنوز 31 سالم نشده ولی چیزی هم نمونده به وارد 31 سالگی شدنم.من یه خواهر دارم و یک برادر که برادرم چندین ساله ازدواج کرده و یه دختر ناز نازی هم داره و خواهرمم دو سه ماه پیش ازدواج کرد در حالی که 7 سال از من کوچکتره (اینکه میگم 7 سال کوچکتر و ازدواج کرده نه به خاطر اینکه برام سخت باشه، اصلا و ابدا و حتی از ازدواج کردنش خیییییییلی خییییلی خوشحالم،خدا خودش بهتر میدونهو از این بابت به تفاوت سنیمون و اینکه کوچکتر از منه و ازدواج کرده اشاره کردم که متوجه این باشی که اطرافیانم چه چیزایی ممکنه در این مورد چه از روی نگرانی و دوست داشتن من و چه از روی حس ترحم به من چه با شوخی و چه جدی بگن) نه اینکه بگم از حرفشون ناراحت نمیشم چون همچین چیزی اصلا امکگانپذیر نیست، ولی سعی میکنم از این گوش بگیرم و از اون گوشم در کنم و به حرفاشون فکر نکنم،خواستم بگم من شرایطم از تو خیلی سختت تره و خیلی تنها تر شدم.البته اینو بگم من حتی تا چند ماه پیش که خواهرم ازدواج نکرده بود اصلا به ازدواج به صورت جدی فکر نمیکردم(شاید اشتباه کرده باشم) ولی الان که خواهرم ازدواج کرده و متاهل شده و سرگرم زندگی خودشه (اگرچه برای منم خیلی وقت میزاره و سعی میکنه من احساس تنهایی نکنم ولی مثل دوران مجردیش که هر وقت دلمون میخواست باهم میگشتیم، میچرخیدیم، دوردور میکردیم،سینما، دور همی های دوستانه و دخترانه با دخترخاله و دخترعمه و فلان و فلان که نمیشه اونم محدودیت هایی داره) منم خیلی وقتا پیش میاد که خیییییییلی احساس تنهایی و دلتنگی میکنم بنابراین حستو خیلی خیلی خوب درک میکنم ولی فوقش کارش یه درد و دل با خداست و یه دست نوشته برای خدا که خییییییلی آرومت میکنه که البته این دلتنگی و احساس دل گرفتگی که فقط مختص مجردا نیست و در دوران متاهلی هم صد در صد این شرایطو گاهی تجربه خواهی کرد فقط الان چون ما مجرد هستیم همه این حسای تنهایی و دلتنگی رو به پای مجردیمون میزاریم.
    همه شرایطمو گفتم که بدونی همه حس دلتنگیتو میفهمم ولی همیییییییییشه امیدوار و شادم، اگرچه روزها و شبهایی بوده و هست که حوصله نداشته باشم ولی سریع تمومش میکنم که بازم میگم این حوصله نداشتنو گاهی حس غمگین بودنو برادر، مادر، خواهرم هم که متاهلن تجربه میکنن و گتهی این حس هارو تجربه کردن کاملا طبیعیه فقط نباید بسطش بدی و بزاری طولانی بشه، به نظر من کاری که تو میتونی بکنی برای رهایی از حس تنهایی و دلتنگیت اینکه دلتو خوش کنی به رفت و اومدهای فامیلو دوست و آشنا و خواهر و برادرتو سینما رفتن و دور هم جمع شدنای خانوادگیو دوستانه بدون فکر کردن به این حرف و حدیث ها.
    و اینکه هر وقت دلت گرفت بشین هرچی دوست داری از زمین و زمان بنویس و اگر با نماز خوندن و سر سجاده با خدا درد و دل کردن آروم میشی اینکاررو بکن چون من به شدت گاهی با این سر سجاده با خدا صحبت کردنا آروم و غنی میشم، دورتو شلوغ کن و تا میتونی بگرد بچرخ تفریح کن از کنار خانوادت بودن لذت ببر، و همیشه به خودت اینو گوشزد کن که الان مجردی و باید مجردی کنی چون وقتی ازدواج کنی و متاهل بشی یه روزی واسه دوران مجردیتم دلت تنگ میشه و مطمئن باش دوران متاهلی رو هم تجربه خواهی کرد و خودتو به خاطر مجردیت تنها و بی کس نبین این شرایط دیر یا زود تموم میشه و خاطراتش برات خواهد موند چه خوبه که خاطرات خوش برای خودت به جا بزاری.
    همییییییییییشه در حال زندگی کن این چیزیه که من چند سالی یاد گرفتم و بسیاااااااار روی خودم کار کردم تا این در زمان حال زندگی کردنو در خودم تقویت کردم و خیلی راضیم از اینکار.
    موفق و موید باشی عزیزم

  12. 4 کاربر از پست مفید امیدواری تشکرکرده اند .

    hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (چهارشنبه 04 شهریور 94), فدایی یار (جمعه 06 شهریور 94), آخیش (چهارشنبه 04 شهریور 94)

  13. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اسفند 94 [ 15:59]
    تاریخ عضویت
    1394-5-10
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    171
    سطح
    3
    Points: 171, Level: 3
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 15 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    وایی جقد نا امیدی برو حالشو ببر میخوای ازدواج کنی که چی ؟/بابا مجرد بودن به نظر من خیلی بهتره مسئولیت نداری ازادی هر کاری میخوای میکنی خوش میگذرونیی متاهل که بشی یکی دیگه هم هست باید با هم باشین مسئولیت داری موقعش که برسه عروسی میکنی عروس میشی من الان 1 ساله عروسی کردم ولی مجرد که بودم بیشتر بهم خوش میگذشت اینقدر غصه نخور بعدا عروس که شدی دلت واسه این روزات تنگ میشه والا به خدا موندم این شوهر چیه که همه ما دخترا دنبالشیم (از اقایون عذر میخوام)ولی جالب واسم واقعا اونقدر هام که میگن خوب نیست همین مجرد که باشی خودتیو خودت

  14. 2 کاربر از پست مفید p65 تشکرکرده اند .

    hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (چهارشنبه 04 شهریور 94)

  15. #28
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خدایی جو خیلی غمگین شد واااااای چقدر دختر مجرد توی تالار همدردی هستش

    قابل توجه بانو p65
    والا به خدا موندم این شوهر چیه که همه ما دخترا دنبالشیم (از اقایون عذر میخوام)
    شووهر دوای هر دردیه والا ما پسرها هم مجردیم همین وضعیت را داریم رفیقامون تا بهمون میرسن زن گرفتی بچه داری چیکار کردی و از اینجور حرفها فقط تفاوتش اینه ماها یکم کمتر احساساتی هستیم و کلا بیخیالیم یادمون میره چون فرصت بیرونر فتن هم داریم و سنمان وقتی بالاتر میشه آزادی عمل بیشتر یداریم کمتر احساس میشه ولی واقعا توی دوران مجردی برای پسرها همف رقی نداره وقتی دوستهایی که درای یکی یکی ازدواج میکنن و تنها میشی تقریبا همین احساس به آدم دست میده نیاز به کسی که کنارت باشه و درکت کنه.

    یاد بازی معروف ایرانیها افتادم کی از همه بدبختتره فقط کافیه دور هم جمع میشن یکی بگه مثلا من این مشکل را دارم و یکم بدبختم شروع میشه دیگه مثل دومینه هستش یکی یکی از مشکلات و بدبختیهاشون میگن واقعا بازی جالبیه

    توی آقایون هم هستش مثلا همسن های ما تا بهم میرسن زن گرفتی بچه دار یخونه خردی شغلت چیه درامدت چقدره پس انداز داری و...از این حرفهای صدمن یه غاز بعضی ها کلا درکشان از زندگی همینقدر بیشتر نیست واقعا قابل ترحم هستند اینگونه افراد و دیدی که دارند.

    پ.ن:راستی یه پیشنهاد میتونید یه تیم فوتبال دختران مجرد سایت همدردی تشکیل بدید آآآآآی چقدر خندیدم لطفا فقط همراه با لبخند بخوانید هیچگونه طعنه و کنایه ای پشت نوشته هام نیست!!!!
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  16. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  17. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 22:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    238
    سطح
    4
    Points: 238, Level: 4
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 51.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 34 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آنیتا جان منظورم این نبود که دقیقا برنامه های شما رو پیاده کنم..اما دوستان هم پیشنهادهای مشابهی دادن. .
    حق باشماست. .دوری از اجتماع به نفعم نیست..خودمم اشاره کردم نه میخوام نه میتونم ..روشی که الان پیاده میکنم نشنیدنه. .حس میکنم جواب دادن بدتره..هرچند اینکه چه برخوردی داشته باشی نسبی هستش
    ممنون ازشما


    آیداجان. ..
    باهاتون موافقم...هیچ چیز نميتونه این احساس رو از بین ببره..اما باید سعی کنیم کمرنگ بشه. .درعين حال که همیشه همراهمونه. .
    اگه آدم رو به حال خودش بذارن خیلی راحت تر کنار میاد ..به قول شما باید حقیقت رو پذیرفت هرچند که تلخ باشه..
    برام دعا کنید بتونم شاغل بشم...الان درگیر یه موضوعی هستم که نمیتونم کلاس هم برم...دعاکنید زودتر برطرف بشه. ..
    کاملا درست میفرمایید. .وقتی این مساله گوشه ذهنت باشه هر حرفی رو با منظور یا بی منظور به خودت ربط میدی. ...اما من سعی میکنم اگر روزی ازدواج کردم. ..از خوشیام انقدر با جزییات به کسی که مجرده نگم..
    عالیه که حرفمو میفهمید. .گفتید جامعه دختر مجرد رو نمیپذیره. .نمیدونم چرا متاسفانه وقتی ازدواج میکنی بیشتر برات ارزش و احترام قائلن و فکر میکنن بزرگ شدی!!!
    خصوصا وقتی مجردی تو خیلی از بحث ها جایی نداری...واسه مشورت یا گفت وگو هم شاید سراغت نیان. ..
    حرفاتون حرف دلم بود..من خودم شاید بتونم کنار بیام اما این نگاه .این فشار ها مثل یه ایست میمونه مقابل همه تلاش های من...طوری که تو بعضی جمع ها با ترس و لرز میرم...و چون طوری هستم که به هیچ عنوان چیزی رو بروز نمیدم. ..وقتی برميگردم کاملا تخلیه انرژی شدم...
    ممنونم ازتون


    سوگند....من خیلی این اسم رو دوست دارم
    چقدر همه دوستان حرفهای خوبی زدن و چقررحدفهاشون..حرف دلم بود...دوستی و همدردی خوبی بین اعضا هست اینجا. ..
    درست زدید به هدف. ..این کمال گرایی. ..این بینهایت طلبی در عین اینکه باعث پیشرفت میشه...ميتونه آرامش رو هم از آدم سلب کنه. ..
    اتفاقا دنبال دوستانی مثل خودمم ولی هنوز موفق نشدم
    دیدگاه خانواده منم با فامیل متفاوته خداروشکر. .
    مادرم هم نصیحت شما رو بهم کرد..اینکه وقتی مدام بهش فکر کنی بدتره. .بهش فکر نکن خودش میاد سراغت. .چرا اینطوریه؟ ؟؟
    حس رضایت از زندگی ..بهترین حسیه که آدم ميتونه داشته باشه. .براتون خوشحالم
    متشکرم..

  18. 2 کاربر از پست مفید Tamanna12 تشکرکرده اند .

    hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (پنجشنبه 05 شهریور 94)

  19. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 22:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    238
    سطح
    4
    Points: 238, Level: 4
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 51.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 34 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امیدواری جان...اسمتون عالیه
    من هم دارم سعی میکنم از شیوه در و دروازه استفاده کنم..یا حداقل اگر همون موقع هم ناراحت شدم لحظه ای باشه و بعدا بهش فکر نکنم..
    وقتی کسی میگه درکت میکنم خوشحال میشم. .حس خوبیه احساس مورد درک واقع شدن! !!
    منم با خدا درددل میکنم..غر هم میزنم گاهی ولی بعدا پشیمون میشم..
    قبول دارم احساس تنهایی مختص مجردها نیست..شاید این از ضعف منه که به دوران مجردی ربطش میدم..
    ممنونم از توصیه های خواهرانتون. .همیشه به دیگران میگم توی حال زندگی کنید...یکی هم باید به خودم میگفت. .


    خانم p65 عزیز. .
    من برعکس شما ناامیدی رو نه توی حرف های خودم احساس کردم نه سایر دوستان. .فقط دارم یه تعداد دوست میبینم که موضوع مشترکی دارن و در همین راستا تجربیاتشون رو در اختیار هم قرار داده و از هم کمک میگیرن. ..و یا احساس همدردیشون رو منتقل میکنن. .
    ببخشید ولی اگر مجردی بهتره چرا ازدواج کردید؟؟
    من به ازدواج از دید شما نگاه نمیکنم. .اینکه مجردی بهتره یا متاهلی نمیدونم فقط میدونم هرکدوم ویژگی های خاص خودشون رو دارن و یه دوره از زندگی هستن..
    نمیدونم از کدوم حرف بنده غصه خوردن رو برداشت کردید! !!
    ممنون از اینکه به تاپیکم سر زدید


    آقای خاله قزی...شما غمی میبنید؟ ؟؟ من که نمیبینم شکر خدا..ظاهراً نگاهم با شما و خانم p65 متفاوته. .
    پیام های دوستان من رو غمگین نکرد که هیچ روحیه هم گرفتم. ..امیدوارم واسه بقیه هم اینطور بوده باشه..
    تا حدی حرفتون رو قبول دارم..دیدم پسرهای مجرد که این احساس رو داشتن..
    جمله قشنگی بود" واقعا قابل ترحم هستن اینگونه افراد"..منم یه وقت ها دلم واسشون میسوزد بخاطر نگاه محدودی که دارن...
    تشکر

  20. 3 کاربر از پست مفید Tamanna12 تشکرکرده اند .

    hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (پنجشنبه 05 شهریور 94), فدایی یار (جمعه 06 شهریور 94)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا برای تامیین اینده ام…"""…… بیمه عمر ……"" تصمیم و گزینه درستی هست؟؟؟
    توسط عروس خوشبخت در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 اسفند 95, 21:30
  2. توصیه نوروزی یک روانپزشک: نه "چاقی" خانمها را به روی شان بیاورید، نه "کچلی" مردها را
    توسط khaleghezey در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 13:16
  3. ریشه همه مشکلاتمو پیدا کردم "دوستش ندارم"
    توسط mahtisa در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: جمعه 18 بهمن 92, 06:02
  4. دوستان این "غرور مردونه" که می گن دقیقاً میشه بگید چی هست؟!!!
    توسط مهرانا9 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 مرداد 92, 16:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.