به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 29 نخستنخست 1234567891011121323 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 290
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!

    سلام وهم عزیز
    ازخوندن نوشته هات و درد دلهات و اینکه رابطه تون به این سمت کشیده شده متاثر شدم.
    ما در زندگی باید سعی کنیم " وهم" و احساس را از واقعیت جدا کنیم .از نوشته هات معلومه که واقعیت اینه که همسرت تورو دوست داره ولی به هر دلیل و یا تصور ذهنی ایشون ،اعتمادش نسبت به شما کم شده . شماحتما با یک مشاور مجرب در تماس باش .همسرت رو تشویق و ترغیب کن و اگر موفق نشدی حداقل خودت حتما به مشاوره حضوری مراجعه کن و مسائل تون رو مطرح کن و راهنمایی بگیر .
    مطلبی که به نظرمن می رسه و بهتون توصیه می کنم اینه که اعتماد طرفین نسبت به هم یکی از پایه های اساسی زندگی مشترکه . که این اعتماد بیشتر می تونه در دوران عقد و شناختی که حاصل میشه به دست بیاد و رشد کند .لذا هر چه زودتر علت و ریشه ی کم اعتمادی و بر خوردهای سرد همسرتون روبا کمک یه متخصص پیدا کن و اونها رو حل و فصل کن در غیر این صورت، این نامزدی رو خاتمه بده .چون بی اعتمادی سوهان روحه دو طرفه !
    ارزومی کنم شما زوج محترم بتونید در کمال اطمینان و عشق و علاقه نسبت به هم در جاده ی زندگی با هم همراه وهم گام بشید
    صبور باش عزیزم و دنبال راه حلها بگرد !

  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    117
    Array

    RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!

    به نظر منم حالا که همسرت نمی یاد خودت برو پیش یه مشاور و فعلا رو خودت کار کن تا حداقل بدونی چه جوری با هاش برخورد کنی

  3. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 دی 89 [ 16:43]
    تاریخ عضویت
    1387-4-03
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    5,593
    سطح
    48
    Points: 5,593, Level: 48
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 157
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    58

    تشکرشده 59 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!

    گاهي سكوت چاره درد نيست .خود رو از پشتيباني خانواده ات محروم نكن. احتمالاً نسبت به خانواده شما دچار عقده خودكم بيني شده .موفق باشي

  4. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 88 [ 05:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-07
    نوشته ها
    264
    امتیاز
    4,364
    سطح
    42
    Points: 4,364, Level: 42
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 186
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 81 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!

    سلام خانمی
    معلومه ازت که تا حالا تو زندگیت سختی نکشیدی و هر مشکلی و اون قدر بزرگش می کنی که خودت توش غرق میشی. همه آدمهای روی این کره خاکی دارن با یک مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنن که اگر یک گوشه از اون ببینی تنت به لرزه میوفته. در ضمن خدا داره امتحانت میکنه ببینه در شرایط سختی هم یادش هستی مطمئن باش که خدا هیچ وقت تنهات نمی زاره و از رگ گردن بهت نزدیکتره. فقط محکم باش و با درایت مشکلاتت رو حل کن و ناشکری نکن که وضعیتت بدتر خواهد شد. یه کم تند رفتی. صبور باش عزیزم صبور

  5. #25
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اسفند 88 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1387-8-27
    نوشته ها
    482
    امتیاز
    5,545
    سطح
    47
    Points: 5,545, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    78

    تشکرشده 77 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط شادزی
    سلام خانمی
    معلومه ازت که تا حالا تو زندگیت سختی نکشیدی و هر مشکلی و اون قدر بزرگش می کنی که خودت توش غرق میشی. همه آدمهای روی این کره خاکی دارن با یک مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنن که اگر یک گوشه از اون ببینی تنت به لرزه میوفته. در ضمن خدا داره امتحانت میکنه ببینه در شرایط سختی هم یادش هستی مطمئن باش که خدا هیچ وقت تنهات نمی زاره و از رگ گردن بهت نزدیکتره. فقط محکم باش و با درایت مشکلاتت رو حل کن و ناشکری نکن که وضعیتت بدتر خواهد شد. یه کم تند رفتی. صبور باش عزیزم صبور
    ممنون از همدردیتون من توی زندگیم خیلی مشکل داشتم پدر من جانباز جنگه و مادرم بیماری میگرن و دیابت دارن آخرین بچه خونه هستم یعنی کوله باری از مشکل بر دوشم بوده خب برادرام توی دوران جوانیشون بلند پرواز هم بودن که این هم خالی از مشکل برای خونواده نبوده توی یه مقطعی از اشتغالم هم ورشکست شدم که بدهی بالی 150 میلیون به بار اوردیم
    اینا رو گفتم تا بدونید من در زندگیم خیلی مشکل داشتم ولی همیشه عرصه زندگی اینقدر برام تنگ نبوده همیشه در مقابل مشکلاتم آرامش خودم رو حفظ کردم صبور و دور اندیش بودم به همین خاطر برخلاف سن و سالم (24 سالمه) تجربه کاری و زندگی خوبی داشتم ولی الان نمی تونم آرامش خودم رو حفظ کنم درمانده و ناراحتم روحیه ام رو باختم مشکلاتم کم نیست من از اولین روزی که با نامزدم آشنا شدم تمام سعی خودم رو کردم که اشتباهی نکنم و همه کنارم باشن اصلا یکی از دلایل ازدواجم همین بود که دوست داشتم عزیزان اطرافم بیشتر از پیش بشه و محبت بیشتری بکنم و در مقابل محبت بیشتری هم ببینم ولی جواب تمام خوبی های من بدی شده هر بار که با مادر شوهرم صحبت میکنم حرفهای جدید تری میشنوم که تحملش اصلا راحت نیست فکر کنید بعد از 6-7 ماه که ازعقدم میگذره بهم بگن پدر شوهرت اصلا تمایلی به این وصلت نداشته و مخالف این ازدواجه این حرف برای کسی که شرط اولش رضایت خانواده ها بوده میدونید چه معنی داره؟
    فکر می کردم مشکل توی زندگیم داشته باشم ولی از این قبیل به هیچ وجه به ذهنم خطور نمی کرد نامزد من مردی بسیار محافظه کارو با درایته ولی این کار رو فقط در مورد دیگرون انجام میده نه من در مقابل من بی مهابا بهم میگه برو گمشو دیگه نمی خوام ببینمت این جمله رو متاسفانه بارها و بارها از دهنش شنیدم تا به حال برای چندین بار که حتی از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کنه از من عذرخواهی کرده که البته اونهم اول من پیش قدم شدم بعد ایشون عذر خواهر کردن عادت کردم به این وضعیت که ایشون هر کاری دوست دارن بکنن و من در آخر قضیه بهشون بگم من اشتباه کردم که چنین انتظاری از شما دارم ببخشید بذار این روز بد تموم نشده
    hypocrite
    boredom sets into the boring mind

  6. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اسفند 88 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1387-8-27
    نوشته ها
    482
    امتیاز
    5,545
    سطح
    47
    Points: 5,545, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    78

    تشکرشده 77 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط N.DELNAZ
    گاهي سكوت چاره درد نيست .خود رو از پشتيباني خانواده ات محروم نكن. احتمالاً نسبت به خانواده شما دچار عقده خودكم بيني شده .موفق باشي
    من هم به این نتیجه رسیدم و میدونم ایشون با خانواده من مشکل دارن و دوست دارن همه ایشون رو یه جوری توی جمع خودشون بها بدن ایشون خواستار احترام و عزتی هستن که به پدر من گذاشته میشه حتی خیلی مواقع به من میگه چرا پدرت من رو با برادرات به یه چشم نگاه میکنه می خواد که توی خانواده ما تافته جدا بافته باشه این در حالیکه توی خونه خودشون با ایشون مثل بقیه برادراش باهاش رفتار میشه و این مشکل رو من در خونه خودشون ندیدم
    hypocrite
    boredom sets into the boring mind

  7. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اسفند 88 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1387-8-27
    نوشته ها
    482
    امتیاز
    5,545
    سطح
    47
    Points: 5,545, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    78

    تشکرشده 77 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط setareh
    سلام وهم عزیز
    ازخوندن نوشته هات و درد دلهات و اینکه رابطه تون به این سمت کشیده شده متاثر شدم.
    ما در زندگی باید سعی کنیم " وهم" و احساس را از واقعیت جدا کنیم .از نوشته هات معلومه که واقعیت اینه که همسرت تورو دوست داره ولی به هر دلیل و یا تصور ذهنی ایشون ،اعتمادش نسبت به شما کم شده . شماحتما با یک مشاور مجرب در تماس باش .همسرت رو تشویق و ترغیب کن و اگر موفق نشدی حداقل خودت حتما به مشاوره حضوری مراجعه کن و مسائل تون رو مطرح کن و راهنمایی بگیر .
    مطلبی که به نظرمن می رسه و بهتون توصیه می کنم اینه که اعتماد طرفین نسبت به هم یکی از پایه های اساسی زندگی مشترکه . که این اعتماد بیشتر می تونه در دوران عقد و شناختی که حاصل میشه به دست بیاد و رشد کند .لذا هر چه زودتر علت و ریشه ی کم اعتمادی و بر خوردهای سرد همسرتون روبا کمک یه متخصص پیدا کن و اونها رو حل و فصل کن در غیر این صورت، این نامزدی رو خاتمه بده .چون بی اعتمادی سوهان روحه دو طرفه !
    ارزومی کنم شما زوج محترم بتونید در کمال اطمینان و عشق و علاقه نسبت به هم در جاده ی زندگی با هم همراه وهم گام بشید
    صبور باش عزیزم و دنبال راه حلها بگرد !
    ایشون همونطور که قبلا گفتم به مشاور مراجعه نمیکنه من هم مشکل مراجعه حضوری رو دارم
    ایشون بارها به من میگن من قصد تربیت تو رو ندارم نمی خوم عوضت کنم و همینجوری که هستی همین جوری قبولت دارم نمی خوام تغییر کنی گربه رو دم هجله نمی خوام بکشم و از اینجور حرفها که به نظر من ایشون می خواد همین کارها رو بکنه وگرنه به زبون نمی اورد مشکل اینجاست که من دلیلی برای این کار ایشون نمی بینم من نه در پوششم و نه در بیانم مشکلی ندارم از هر لحاظ هم پایه و مرتبه ایشون هستم اگه بیشتر نباشم کمتر هم نیستم حتی به خاطر علاقه ایشون به سیاست الان به حدی رسیدم که می تونم ایده های سیاسی بدم و مثل یه تئوریسین موضوعها رو تحلیل و بررسی بکنم منی که از سیاست متنفر بودم من با حرف شما موافقم که ایشون نسبت به من بی اعتماد شدن ولی دلیلش رو نمی تونم پیدا کنم البته ناگفته نماند که خانواده ایشون نسبت به دختر تهران نشین دیدگاه خوشی ندارن و دختری که مانتو بپوشه یه جورایی مشکل حجاب داره حالا می خواد زیر این چادر هر چی بپوشه حتی بعد از عقد نامزدم خونه مانموند تا وقتیکه به دکتر مراجعه کردم و نامه بکارت رو گرفتیم و متاسفانه این نامه رو آنچنان قبول ندارن و معتقد که باید قبل از عروسیمون هم به دکتر زنان مراجعه بکنیم تا خیالشون راحت بشه
    من نامزدم رو دوست دارم و نمی خوام ازش جدا بشم به من کمک کنید بتونم درکش کنم و یه زندگی خوب باهاش داشته باشم خواهش می کنم
    hypocrite
    boredom sets into the boring mind

  8. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 اسفند 89 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1387-8-01
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    4,483
    سطح
    42
    Points: 4,483, Level: 42
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    69

    تشکرشده 73 در 47 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!

    تنها كاري كه مي توني بكني صبره. حتماً از مادرت كمك بخواه كه رابطه ات رو با اعضاي خانواده ات خوب كنه. و خودت هم به مشاوره مراجعه كن. حضوري خيلي بهتر مي توني مشكلت رو حل كني. اگر مي خواهي شماره يه مشاوره رو بهت بدم.
    عميق ترين درد در زندگي مردن نيست، پنهان كردن قلبي است كه به اسفناك ترين حالت شكسته است.

  9. #29
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اسفند 88 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1387-8-27
    نوشته ها
    482
    امتیاز
    5,545
    سطح
    47
    Points: 5,545, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    78

    تشکرشده 77 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط harfedel
    تنها كاري كه مي توني بكني صبره. حتماً از مادرت كمك بخواه كه رابطه ات رو با اعضاي خانواده ات خوب كنه. و خودت هم به مشاوره مراجعه كن. حضوري خيلي بهتر مي توني مشكلت رو حل كني. اگر مي خواهي شماره يه مشاوره رو بهت بدم.
    ممنون میشم شماره مشاور رو بهم بدید
    hypocrite
    boredom sets into the boring mind

  10. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط harfedel
    تنها كاري كه مي توني بكني صبره.


    عزيزم
    حرف دل واقعا جمله زيبايي به شما گفتند

    به حرفهايي كه بهت مي زنن مو به مو گوش كن و روشون فكر كن

    خيلي از حرفهايي كه زده مي شه و اقعا موثره واگر بتوني روشون كار كني موفق مي شي


 
صفحه 3 از 29 نخستنخست 1234567891011121323 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.