سلام
اقلیما جان در مورد ابراز احساسات همسرت ایا قبل ازدواج ابراز میکرده؟ جوری بوده که تورو ارضا کنه؟
اگه که اینطور بوده و الان تغییر کرده و دیگه هیچ خبری از اون حرفا نیست بهتره که تو به یادش بیاری اما با سیاست و مهارت خیلی حرفش اسونه اما باید تلاشت رو کنی مثلا با محبت بهش یاد بده البتع اینکار صبر زیادی می خواد ولی با گذشت زمان به مرور یاد میگیره که تو چقدر دوستش داری و مستحق عشق همسرت هستی هرچی خوش برخوردتر نتیجه ی بهتر.
عزیزم بذار این زمان بگذره به خصوصیات مثبت همسرت بیشتر فکر کن و خصوصیات منفیش رو بسنج اگه مثبت ها ارزش بیشتری داره سعی کن با هر مهارتی که شده منفی هاشو تو درست کنی که در این مورد مشاور و روانشناس مجرب بسیار کمک میکنه بهت.
در مورد روابط مادرشوهر و همسرت با آقای همدردی موافقم تو اگه بتونی همسرت رو متعاقد کنی که به تو هم کمک کنه کم کم همون رفتارها رو با تو هم خواهد داشت یه بار دیگه نظر همدردی رو بخون.
عزیزم به نظر من تو بیشتر ناراحتی هاتو میریزی توی خودت بعد بجای درست بیان کردنش به شوهرت میپری و خب معلومه که اونم اروم نمیشینه و واکنش نشون میده و بجای بهتر عمل کردن بدتر میکنه.
به نظرم اگه چیزی ازارت داد مثل مسئله باغ و خونه بجای پریدن بهش بهتر بود آخر شب باهاش حرف میزدی و میگفتی که چرا ناراحتی با کلام ارام و پر محبت عزیزم یکم در این مورد باید تغییر کنی تو توی ذهن خودت تفسیر میکنی و بجای حرف زدن پریدن به همسرت رو انتخاب میکنی و این از روی عصبانیتته عزیزم سعیتو بکن امتحانش می ارزه واسه زندگیته
بهتره بعد از این چند روز فاصله شروع به تغییر این روش کنی همسرت دوستت داره که درخواست جدایی تورو قبول نکرده دوستت داره که بعد از جر و بحث باهات رابطه برقرار کرده و باور کن همین روابط جنسی میتونه خیلی از دعوا هارو به دست فراموشی بسپاره به شرطی که تو اونو منفی برداشت نکنی و عشق همسرت به تو بدونیش.
به امید روزهای روشن
توکل به خدا
علاقه مندی ها (Bookmarks)