نوشته اصلی توسط
suzana
ممنونم baby که حرفامو شنیدی
جواب سوال1: یه زمانی خیلی دوسش داشتم. ولی این رفتارای بدش به مرور از درجاتش کاست. وقتی که دعوا نداریم بیشتر حس دلسوزی نسبت بهش دارم. با کاراش هم خودشو تحقیر می کنه هم منو. آدم بدی نیست ولی روی بعضی چیزها اونقدر واسه خودش حساسیت درست کرده که در صورت کوچکترین برخوردی یا حرفی از طرف من عصبی می شه از کوره در می ره.علی الخصوص خونوادش که بسیار پرتوقع هستند.
سلام ، درسته دقیقا اعتراف نکردی که دوستش داری ، اما نمیشه گفت که ازش متنفری.
لذا فرض رو میذاریم بر اینکه گاهی دوستش داری. همین کافیه که بگم:
زندگی شما مستحق جدائی نیست ، زندگی تون پتانسیل بالائی برای بازسازی داره.
بنابراین می ریم در مسیر بازسازی. پس استفاده از واژه های طلاق (حتی برا تهدید) ، قهر ، رام کردن همسر و از این قبیل حرفها ممنوع !!
سالهای اولیه زندگی کم و بیش از این جور مسائل پیش میاد.[/size]
جواب سوال 2: اوایل ازدواجمون مثنوی رو برداشته بود هرجا که اسمم بود شعراشو دراورده بود با خط خوش برام نوشته بود گذاشته بود لای کتابام.
یه بارم sms های قبل ازدواجمونو پرینت گرفته بود و یه شب باهم خوندیم حال کردیم.وقتی گوشیش خراب شد تا چند روز ناراحت بود که smsهارو از دست داده.
[size=medium]در سالهای اول زندگی - سالهای 1تا 5- معمولا آسیبها ناشی از سوئ تفاهمات ، انتظارات بعضا نابه جا ، شناخت نادرست از تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی خانواده دو طرف ، تمرکز بر ایده آلها بجای واقعیات و... ببوده و باعث بروز مسائلی می گردد. اینگونه آسیبها ، اسیبهای خیلی جدی نیست.
سعی کن دوز این لحظات رو تو زندگی بیشتر کنی.
http://www.hamdardi.net/thread-10532-post-251256.html#pid251256
جواب سوال 3: اونم راضی نیست. امروز باهم بحث کردیم اونم راضی نیست ولی نمی خواد زندگیشو از دست بده. من بهش گفتم با این شرایط ادامه زندگی غیرممکنه و همه چی برام تموم شده.بازم می ره برام از بیرون ناهار می گیره و به بچه میرسه. توی مسائل ارتباطی تفاهم نداریم.
امیدواریها برا ترمیم زندگی تون بسیار زیاده ، او هم رضایت به این کتک کاریها نداره ، باید تلاش بشه که زندگی تون تو مسیر صحیح بیفته.
یه مرد وقتی اقدام به کتک کاری می کنه که راهها رو بسته می بینه. او هم فکر می کنه که همه چی تموم شده ف در حالیکه واقعا اینطور نیست.
وقتی که اقتدارش ، غرورش شکسته میشه ، مستاصل میشه و منطق رو کنار میذاره ، شروع به فحاشی و کتکاری می کنه.
راه حل چیه : اقتدار مردت رو بهش برگردون ، چطوری:
پاسخش تو این تاپیکه:
http://www.hamdardi.net/thread-23419-post-241319.html#pid241319
گفتیم که غیر ممکن ، تموم شده و... آفت بازسازی زندگیه.
جواب سوال4: چندین بار سر ایجور چیزا باهم تصمیم گرفتیم اگه توافقی رفتیم خونه مادرش مشکلی پیش نمیاد ولی اگه توافقی رفتیم خونه مادر من توی ذهنش نگه می داره و بعدا بهم غر می زنه. می دونین اون در مورد جلب رضایت همه اطرافیانش تلاش می کنه متاسفانه اینم امکان نداره و باعث میشه ساده ترین حقوق من به عنوان همسر لگدمال بشه. ضمنا تا حدود زیادی هم سطحی و ساده هست. جلب رضایت اطرافیانو دقیقا همون جوری که ذکر می کنن می خواد نه با سیاست و تفکر و آینده نگری.
در خصوص حق و حقوقتون و نحوه بیان جراتمندانه خواسته تون ، از این کارگاه
http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
و در خصوص آداب گفتگوی سالم ، نحوه نشستهای خانوادگی ، مقالات بسیار مفیدی در سایت هست.
جواب سوال 5: در بیشتر موارد بحث مون سر رفتن به خونه مادرش بوده. تصور کنین شب از سفر اومدیم با ساک نرسیده شوهرم میگه بریم خونه مامانم من ازش یه نیم ساعت واسه روبراه شدن خودم و بچه می خوام اون دعوا راه می اندازه.
ببینید ، شما دقیقا می دونید که چی همسرتون رو خوشحال می کنه ، کلید نفوذ تو قلب شوهرتون هم خانوادش وبطور خاص مادرشه ، شما می تونید خیلی ساده تمام این مشکلات را به فرصت هائی برای بهبود رابطه تون با همسر استفاده کنید. یه جائی گفته بودید رگ خواب همسرتون رو پیدا نکردید ! رگ خوابش همینه.
امتحان کنید ، این بار که ازتون خواست برید خونه مادرش ، شما با روی باز بدون غرزدن ، بدون ناراحتی برید اونجا هم نمی خواد کار خاصی انجام بدید کاملا معمولی و عادی رفتار کنید. توی جمع باشید.
نتیجه اش رو بعد از سه ماه بیان کنید.
من شاغلم با این وجود ما دو شب در میون خونه اونها هستیم و اگه تعطیلات باشه حتما شبو می مونیم.در حالی که فاصله خونمون 20دقیقه هست.
یه مقدار با دل همسرت همراهی کن ، این موندنها موقتیه ، گذر زمان خیلی از این عادتها ، خیلی از این برنامه ها رو بهم خواهد زد. بعد از چند سال تعادل در زندگی تون در رفت و آمدهاتون بوجود میاد.
بعد از خوندن کارگاهها خواسته هاتونو رو در یه فضای بهتر ، بیان کن .
"بهش گفتم که دلم می خواد شبو باهم باشیم نه جای دیگه" در عین حال حق موندن پیش خانوادش رو هم ازش نگیر.
طولانی شد ببخشید ولی خیلی ناراحت و کلافه ام.
علاقه مندی ها (Bookmarks)