چطور همسرم را راضی به جدایی کنم؟

[رهاوتنها]

آنه ماری عزیز ،
میدونم غرورت خدشه دار شده . میدونم خسته و کلافه ای . ولی اول به آینده دخترت فکر کن و بعد به خودت . شما میخوای جدا بشی میتونی اول خونه رو ترک کنی .بچه رو برداری ببری یا نبری . فکر کن الان طلاق گرفتی . روز بعدش چکار میکنی . الان همون کار رو بکن .
مردها همینن دیگه . دیگه مستقل تر و قوی تر از هیلاری کلینتون که نیستی . اونم یه دنیا درست و غلط فهمیدن شوهرش زیرآبی رفته .ولی جاخالی نداد.با بچه هم طلاق الکیه. تا آخر عمرتون بند شما به هم وصله . اسم بچه هم تو شماسنامه ایشون . نه به حرف من گوش کنید نه کاربر دیگه نه حتی مشاور های پولکی این دوره و زمونه. آخرش شما میمانید و بچه و دست تنهایی . من که جای شما بودم بچه دوم میاوردم زندگی میکردم با بچه هام . چند سال دیگه این حسرت بیشتری میشه واستون تا دو تا خیانت و جفتک پرانی همسر .

[آنه ماری]

ممنونم اقا امین

حقیقتش تا چند سال پیش روابطمون بیشتر بود بیشتر سر میزدیم ولی از چند سال پیش که همسرم ارتقای شغلی پیدا کرد تقریبا تمام هفته از شنبه تا پنجشنبه از ساعت 6 صبح تا 9 شب محل کارشون هستند.البته این حرف همسرمه. ممکنه این مدت جای دیگه های غیر از محل کارشون هم باشند.

جمعه ها را هم معمولا استراحت میکنند. به همین دلیل ارتباطاتمون کم شد.

قبلا همسرم را خیلی تشویق میکردم که رفت و امد را بیشتر کنیم ولی خب ایشون معمولا خستگی و استراحت را بهانه میکردند که خونه باشند من هم دیگه زیاد اصرار نکردم.

ممنون از پیشنهاداتی که دادید .خودم هم فکر میکنم این دوری از خانوادش روی بدتر شدنش تاثیر زیادی داشته.

درباره اینکه پرسیده بودید در مسائل دیگه با همسرم مشکل ندارم. اگر چه اخلاق و رفتارهای همسرم روز به روز بدتر میشه ولی اون مشکلی که مد نظر شماست نه دیگه مشکلی ندارم.


ممنون سحر جان

1.سحر جان خانواده من شهرستان هستند ولی خانواده همسرم تهرانند با این حال با هر دو خانواده رابطه کمی داریم. اما اگر بخواهم کلی بیان کنم من بیشتر با خانواده خودم در ارتباطم تا خانواده همسرم اگر چه با خانواده همسرم هم رابطه خوبی دارم.

2.هیچوقت با حالت سرزنش یا تحقیر با همسرم صحبت نکردم مگر زمان دعوا. ولی حالت دستوری پیش اومده که بصورت ناخواسته این کار را کرده باشم.

3.نه هیچوقت نشده. کلااز نت خیلی کم استفاده میکنم. فامیلم که اصلا دور هستند . ارتباط با دوستانم هم محدوده به پارک و گردش برای زمانیه که همسرم محل کارشه.

4.مادیات نه خیلی پررنگه نه خیلی کمرنگ. اگر بخوام اولویت بندی کنم در اولویت سوم زندگیمونه

5.بله مخصوصا این اواخر.



خیلی ممنون امیر اقا

چه خوب شد که برام نوشتید چون تصمیم داشتم بعد از تعطیلات به خانه پدرم برم.

الان همین کاری را که شما فرمودید انجام میدهم.

درباره پنهان کردن مدارکش هم واقعا نمیدونم چی پشت پرده داره که اینقدر محتاطه.

گفته بودم که وقتی بعد از قهر به خونه برگشتم مشخص بود که همسرم چند شب خونه نبوده و چون بسته کاندوم را هم برده بود احتمال خیلی زیاد خونه یک زن بوده.

خیلی وقتها فکر میکنم شاید یه زن صیغه ای داره.

حتی در باره رابطه جنسی بعضی وقتها شک میکنم که شاید از جای دیگه ای هم تامین میشه.

متاسفانه من خیلی ساده بودم و اونم خیلی محتاط بود. مثلا تا مدتها میفهمیدم که همسرم محل کارش نبوده.ولی خب حتی نمیتونستم به خودم ثابت کنم که اشتباه میکنم.

بعد از مدتها متوجه شدم ایشون سه سال با یه خانمی بودن که با هم شرکت زدن ولی وقتی شرکت به سود رسیده بود خانم به شوهرم کلک زده بود و حقشو خورده بود. اینو از ایمیلهاشون متوجه شدم.

ایشون حتی شماره مستقیم محل کار خودش را هم به من نداده که متوجه نشوم چه زمانهایی سرکار هست و چه زمانهایی نیست. هر چقدر هم که اصرار کردم فایده نداشته.

در مورد حضانت فرزندم اتفاقا چندین بار این مسئله پیش اومده که بخواهد حضانت بچه را از من بگیره.

اون دو ماهی که من قهر بودم همسرم بجای اینکه دنبال درست کردن اشتباهش باشه دنبال وکیل بوده که چطور حضانت بچه رابگیره یا چطور بزور منو برگردونه.

باز هم ممنونم امیر اقا حتما به حرفهای شما عمل میکنم.


ممنونم اقا امین.

بله من همین کار را خواهم کرد. دیگه اصلا به زندگی با ایشون فکر هم نمیکنم.

ممنون اقای یه دوست.

حقیقتش اون خانم مال چند سال پیشه . همون زمان هم فکر کردم شخصیت من اینجور نیست که با همچین دخترای بی حیایی هم کلام بشم. به همین دلیل دیگه هیچوقت سراغ هیچکدومشون نرفتم.


ممنونم گیسو کمند عزیز و میس بیوتی عزیز و رهای عزیز

زندگی من بعد از طلاق تا سالها اصلا راحت نخواهد بود. میدونم دنیایی از سختیها در انتظارمه. میدونم تنهایی با خیلی چیزها باید بجنگم. ولی اینا همه تاوان اشتباه خودمه. تاوان نادانی و سادگیمه. اینا منو از جدایی نمیترسونند .

میتونم کار پیدا کنم میتونم حتی درس بخونم مثل سابق. میتونم گلیم خودم را از اب در بیارم. ولی نمیتونم برای فرزندم پدر بشم. اینه که منو دو دل میکنه. اینه که منو میترسونه.


ممنونم گیسو کمند جان از سوالهایی که نوشتید ولی اگر جواب همه انها منفی باشه باز هم راه دیگه ای غیر از جدایی دارم؟

[گیسو کمند]

اگر جواب همه انها منفی باشه باز هم راه دیگه ای غیر از جدایی دارم؟

جواب منفی بود یعنی چی ? یعنی شرایط زندگی ، کار ، تامین مالی و امنیت روانی و.. به خطر میوافته ?
آیا سوالات برای شرایط بعد از جدایی فقط همون سوالات کلی که نوشتم بود ?
خودتون چیزی اضافه و کم نکردید با توجه به شرایطتون ،

به هر حال گویا شما با پرسشهای شرایط بعد از طلاق به این نتیجه رسیدی خیلی سخته و نشدنی ولی چاره ای نداری !

سوالات در مورد شرایط ادامه هم بپرس :

همسرم با این کارش چه آسیبی بهم میزنه ?
مثلا آبروم در خطره ، تحقیر میشم ، در منزلم آرامش و امنیت نیست و...

همسرم چه نیازهایی رو تامین میکنه (با فرض اینکه من این کارش رو نادیده بگیرم )
مالی ، امنیت اجتماعی ، استقلال و...

ببین ماری جان ،
شرایط ات رو برای بعد جدایی نگفتی من یه مثال از بیرون میزنم ،
یه خانم بخاطر اینکه نمیتونه خیانت همسرش رو ندید بگیره در سن 36سالگی جدا میشه ، بعدش باید بره سرکار بااین سن و مهارت نداشته اش کجا بهش کار میدن ?! تولیدی و بازار ، با کی سرو کله میزنه? عمله و کارفرماهای قشری خاص که محیط کار رو با نظام برده داری اداره میکنن ،
بعدش بخاطر یه مرخصی یه تاخیر یا هرچیزی باید تحقیر بشه ،

نهایتش هم حقوقی دریافت کنه که به زور کفاف زندگی اش رو بده ،
برای یه کار کوچک مردونه هم کلی باید منت یه خانواده یا اطرافیان بدفرهنگ یا حتی مریض رو بکشه،،

نهایتا روزی به این نتیجه میرسه که من خانم خونه خودم بودم ،
منتی بالای سرم نبود ، مجبور نبودم اینهمه سختی بکشم حرف بشنوم وو... ،
یعنی اینجا تازه میفهمه بین بد و بدتر ، اتفاقا بدتر را انتخاب کرده !

لذا شما ببین کدام برایتان بد و کدام بدتر است ،
میگی رگ خواب همسرت رو بلدی ،
اشتباهت هم متوجه شدی که انفعال این سالهای شما بهتون آسیب زده ،
نمیخوام بگم درست میشه نه واقع بین باشیم باید معجزه شه که درست بشه ،
میخوام بگم شاید بتونی راهی پیدا کنی که دقیقا با همین شرایط ، ولی رویکردت رو تغییر بدی و از زندگی خودت و دخترت با هم لذت ببرید ،
ببخشید عامیانه و سطحی ترین حالتش این است ؛

همسرت شما را کلفت خودش و دخترش میداند ، و این حداقل انتظارش از شماست (چیزی که شما برای او تامین میکنید)
شما خودت را خانم خونه خودت بدون و حضور همسرت را یک امنیت ظاهری اجتماعی ، و درآمدش را برای امرار معاش راحت خودت و دخترت بدان .

میخواهی بعد از طلاق خلا های عاطفی ات را چگونه پر کنی ، فکر کن طلاق گرفته ای
این خلا ها را الان در این زندگی پر کن .

** اینها همه مثال است ، مثال برای وقتی که بین بد و بدتر ،
اگر با توجه به شرایطی که خودتان به آن مسلط هستید، ادامه دادن بد بود و طلاق هم بد بود، اما طلاق بدتر باشد .

اینجا را بخوان : کارگاه بهترین شکل تصمیم گیری

بخشی اش رو برات میذارم :

** تصمیمی بهتر است که موجب شود ما از چگونگی اتخاذ آن راضی باشیم و نتایج بهتری به دنبال داشته باشد . منظورم از تصمیم بهتر آن

است که در زمان اتخاذ راجع به ارزش آن ، هیچ سئوالی برای ما مطرح نشود و قاطعانه تصمیم بگیریم **

به نظرم در اینجا منظور نویسنده از این عبارت که : ** منظورم از تصمیم بهتر آن است که در زمان اتخاذ راجع به ارزش آن ، هیچ سئوالی برای ما مطرح نشود و قاطعانه تصمیم بگیریم ** این است که تمام زوایای تصمیم چنان برای ما روشن شده و بهترین تصمیم شناخته باشیمش که جای هیچ ابهامی باقی نگذارد و فرد با اطمینان ، جدیت و قاطعیت آنرا به اجرا در آورد .



** برای اتخاذ یک تصمیم بهتر ، قدم اول باز ایستادن از یک تصمیم ضعیف است **

تصمیم های ضعیف فرد را نیز ضعیف خواهد ساخت ، زیرا باعث به وجود آمدن اشتباهات و مشکلات دیگر می شود و همین خود علاوه بر آنکه دغدغه آفرین است و انرژی را هدر می دهد ،


اما ما اغلب از آن می ترسیم که آنچه را داریم از دست بدهیم و چیز بهتری به دست نیاوریم ( ترس )


** همه ما گرفتار چنین ترسی هستیم ، شهامت می خواهد که بگذاریم چیز آشنا به راحتی از دست برود ** [ وابستگی ، به آنچه به آن عادت کرده ایم یا برایمان آشناست (ن.ش )]


"دقت کردید و دیدید که در این جا دو نکته استخراج شد ، که بهتره بگوییم عمده ترین موانع ترک تصمیم ضعیف و اتخاذ یک تصمیم بهتر است .

1 – ترس از دست دادن و بدست نیاوردن

2 - وابستگی به آنچه داریم و یا برایمان آشنا تره

در حالی که به نظر جانسون مطمئن ترین و قابل اعتماد ترین راه برای بدست آوردن نتایج بهتر همین ترک تصمیمات ضعیف است ."(ن.ش)

** چرا ما به انجام دادن کاری ادامه می دهیم که می دانیم مفید نیست ؟

زیرا ما اغلب احساس خطر می کنیم که چیزی آشنا را تغییر دهیم . با تغییر ندادن احساس امنیت بیشتری می کنیم . در نتیجه روش غیر مؤثر ولی آشنا مورد قبول واقع می شود **
[/COLOR][/B]

روش آری یا نه :

[B][COLOR=#C71585]
** روش آری یا نه ، سفری دو مرحله ای است برای رسیدن به تصمیم بهتر .

برای رسیدن به مقصد ما دو جنبه یک تصمیم را از طریق دو سئوال از خودمان در نظر می گیریم ، یک سئوال عملی و یک سئوال شخصی ، و پس از آن فوراً تصمیم خود را می گیریم .

این روش چگونه به عمل در می آید ؟

1 – به روش عادی تصمیم اولیه را می گیریم

2 – سپس برای خود سئوالاتی را طرح می کنیم که عقل آن را مطح کرده است

3 – نوبت سئوالاتی می شود که از دل برخاسته است

4 – گوش سپردن به خود و دیگران

5 – گرفتن تصمیم بهتر و عمل کردن به آن

از مردد بودن و گرفتن نیمه ای از تصمیمی که بر نیمی از حقیقت متکی باشد اجتناب خواهم کرد .از هر دو قسمت یک روش قابل اعتماد استفاده خواهم کرد ، تا تصمیمات بهتری بگیرم .

یک عقل سرد و یک قلب گرم :

از عقلم استفاده خواهم کرد با پرسیدن یک سئوال عملی از خود

و با دلم مشورت خواهم کرد با پرسیدن یک سئوال شخصی از خود

سپس بعد از گوش کردن به خودم و دیگران یک تصمیم بهتر خواهم گرفت و به آن عمل خواهم کرد

فرشته مهربان

.

امیدوارم نوشته های فرشته مهربان ، حداقل همین چند خط بتواند عمیق منظورم را برساند ،

آنه ماری عزیز هر اتفاقی که بیوافتد ، انتخاب توست ،
توکل کن که تو خدا را داری .
خدا گر ز حکمت دری را بسته حتما در رحمتی را باز گذاشته ،
آن درب در را پیدا کن .

[sahar.66]

ممنون سحر جان

1.سحر جان خانواده من شهرستان هستند ولی خانواده همسرم تهرانند با این حال با هر دو خانواده رابطه کمی داریم. اما اگر بخواهم کلی بیان کنم من بیشتر با خانواده خودم در ارتباطم تا خانواده همسرم اگر چه با خانواده همسرم هم رابطه خوبی دارم.

2.هیچوقت با حالت سرزنش یا تحقیر با همسرم صحبت نکردم مگر زمان دعوا. ولی حالت دستوری پیش اومده که بصورت ناخواسته این کار را کرده باشم.

3.نه هیچوقت نشده. کلااز نت خیلی کم استفاده میکنم. فامیلم که اصلا دور هستند . ارتباط با دوستانم هم محدوده به پارک و گردش برای زمانیه که همسرم محل کارشه.

4.مادیات نه خیلی پررنگه نه خیلی کمرنگ. اگر بخوام اولویت بندی کنم در اولویت سوم زندگیمونه

5.بله مخصوصا این اواخر.

؟

خب عزیزم متشکرم از توضیحت.
من سؤال پرسیدم که اطمینان حاصل کنم.
از این به بعد طبق جمع بندی نظرات دوستان میتونین عمل کنین.
امید موفقیت و فردایی بهتر برای شماست.
(من درباره بحث جدایی بندرت نظر میگذارم و توی این امر دخالت نمیکنم)

با آرزوی بهترین ها برای شما

[رهاوتنها]

آنه ماری عزیز ،
خیلی خوبه که دودل هستی. فکر کنم دخترت الان کوچیکه ولی حتی اگر حضانتش رو بگیری نهایتا به سمت پدر خواهد رفت به دلیل قدرت مالی که شوهرتون داره و حمایتی که یه دختر میخواد. شما با مسولیت بچه هرگز نخواهید تونست هم پای شوهرتون به قدرت مالی برسید .حتی اگر هم برسید باز نمی تونه جای خانواده و پدر رو بگیره. اگر شوهرتون بنیان خانواده رو میخواد نگه داره شما برهم زننده اون نباشید چون به احتمال 90 درصد مورد شماتت فرزند تون در آینده قرار خواهید گرفت

[میس بیوتی]

پست اخر گیسو کمند جان عاااالی بود !مخصوصا این قسمت :" شما خودت رو خانم خونه خودت بدونو حضور همسرت رو یک امنیت ظاهری اجتماعی و..."

[آنه ماری]

ممنون گیسو کمند جان از پستهای خوبت.

من بدقت میخونم و سپس نتیجه را مینویسم.

ممنونم میس بیوتی عزیز و مهربان


ممنونم رها جان که اینجور دلسوزانه برای من مینویسی.

مطالب را به دقت میخونم و باز هم مینویسم.

همچنین ممنونم سحر جان

[behzzad]

کاربر گرامی آنه ماری

خواسته بودید که نظرم رو در تاپیک شما بنویسم. متاسفانه یا خوشبختانه نظر من با سایر کاربران بسیار متفاوت ولی با خانم رهاوتنها نزدیک هست:

تمایلات جنسی و روان یک مرد بسیار با زن متفاوت هست و میتونه همزمان چند زن داشته باشه. در قدیم الایام هروقت مردی قدرت یا ثروت زیادی داشت چند زن میگرفت و اکثر بزرگان ایران (نه فقط اعراب)، این کار رو کرده اند. حرارت و نیاز جنسی یک مرد بارها بیشتر از یک زن هست و به لحاظ روح و روان هم ، زن میخاد فقط مال یک مرد باشه و مرد هم نمیتونه زنش رو با کسی شریک بشه. در واقع روح و روان مرد کاملا نابود میشه اگر حتی تصور کنه زنش فقط مال خودش نیست.

با مقدمه ی بالا منظورم این نیست که کار شوهرتون خوبه!!

همسرتون با اینکار باعث تحقیر شما میشه. یعنی ممکنه این پیام رو به شما بده که شما به اندازه ی کافی به لحاظ جنسی جذاب نیستید. بعلاوه عدم صداقت ایشون هم مشکل رو دوچندان میکنه چون میخاد مساله رو مخنی نگهداره چون میدونه که جامعه ی امروز دیگه سنت چندزنه بودن رو بد میدونه. آخرین ایراد کار اینه که همسرتون ممکه بخاد با بداخلاقی شما رو منفعل کنه. یعنی شما رو تحت فشار بزاره تا شما اجازه بدید آتش نیاز جنسی خودش رو ارضاء بکنه.

با توضیحات بالا میخام به شما بگم که من توصیه به جدایی نمی کنم، به شرط اینکه:

مشکل شما فقط آتش جنسی همسرتون باشه. یعنی اگر خودتون رو به ندانستن بزنید در این خصوص، دیگه هیچ کم و کسری در زندگی ندارید. یعنی ایشون شما رو به لحاظ جنسی راضی میکنه و شما رو واقعا دوست داره. به لحاظ رفاه و آسایش هم باید شما رو کاملا تامین کرده باشه.

آقایان بسیاری هستن این روزها که تنوع طلبی جنسی خودشون رو راضاء می کنن ولی همسر اول و اصلی خودشون رو در جایگاهی به مراتب بالاتر میدونن. در واقع شرکای جنسی همسر شما ممکنه از نظر ایشون صرفاً یک کالای جنسی باشن ولی شما براش زن زندگی باشی که فقط شما رو واقعا دوست داره و یک تار موی شما رو به همه ی اونا نمیده.

مردان در سن 30 تا 50 سال به شدت تحت فشار تمایلات جنسی هستن ولی کم کم این آتش آرام میگیره و در سنین بالاتر ممکنه شرمنده هم بشن و فقط به شما و بچه شون رسیدگی کنن. اگر شما خواهر من بودی ، من توصیه می کردم که اگر شوهرتون چیزی برای شما کم نمیزاره و فقط مشکلش بی وفایی جنسی هست ، از ایشون جدا نشید. حتی تا حدی خودتون رو به نفهمیدن بزنید و کم کم روی ایشون اثر بزارید تا به تدریج دست از این کار بکشه. آشکارا جنگیدن در این خصوص نه تنها قبح اون رو میشکنه بلکه زندگی رو تلخ تر میکنه و دیگه حرمتی بین شما باقی نمیزاره.

تحت تاثیر باورهای برابری زن و مرد ، خیلی از افراد با نظرات من به شدت مخالف هستن. ولی این افراد نمیدونن که زن و مرد از اساس برابر نیستن! نه به لحاظ جسمی و جنسی ، نه به لحاظ روحی و روانی ، هیچ برابری بین زن و مرد نیست. متاسفانه مدیران تالار مقالات علمی ای رو که از دانشگاه استنفورد براتون گذاشته بودم حذف کردن.

یک استاد زن دانشگاه استنفورد (دومین دانشگاه جهان بعد از هاروارد)، در مقاله ی تحلیلی و بلند بالای خودش توضیح میده که جنبش برابری زن و مرد ظرف 30 سال بنیان خانواده رو در امریکا نابود کرده. در واقع در یک پژوهش علمی ایشون با یک مطالعه ی آماری نشون میده که زن سنتی امریکا بسیار خوشبخت تر از زن مدرن امریکایی هست. دلیلش اینه که جنبش برابری زن و مرد قبلا نبود و الان در امریکا بیداد میکنه. میتونید مقاله ی زیر رو در همین خصوص بخونید:

https://www.telegraph.co.uk/men/thin...-marriage.html

مقاله فوق بسیار عمیق هست و در وبسایت بسیار معتبر تلگراف چاپ شده و نتایج یک پژوهش علمی رو منتشر کرده. این مقاله اثر مخرب جنبش و باورهای برابری زن و مرد رو ظرف 30 سال در غرب بررسی کرده. اگر کسی به خوشبختی خودش و عزیزانش علاقه ای داره، بهتره عاقبت اعتقاد به برابری زن و مرد رو ببینه!

در واقع جنبش برابری زن و مرد یکی از بدبختی های غرب هست ولی عوام الناس فقط کورکورانه اون رو با کلاس میدونن و دنبال میکنن.

[آنه ماری]

ممنونم اقا بهزاد از نظرتون.

حقیقتش اگر هوس بازیهای همسرم را کنار بزارم می تونم بگم مرد خوبیه و البته همین الانشم پدر خیلی خوبیه.
من هم خوب بلدم چه کاری بکنم که خوبیهاش را نشون بده.
ولی حتی اگر بهترین مرد هم باشه باز تحمل اینجور رفتارها خیلی سخته.

حرفهای شما درسته اما چیزی که من را عذاب میده نگرانی از آیندست.

اگر همسرم در یکی از رابطه هاش به طرف مقابلش وابسته شد چی؟ اگر قید زن و بچه و زندگیش را زد چی؟ اونم زمانی که شاید دیگه من قدرت درست کردن اوضاع را نداشته باشم.

مثلا ده سال دیگه که من 45 سالمه هنوزم شوهرم من را زن زندگیش میدونه؟

توی پنج سال اخیر خیلی از فرصت ها را که میتونست زندگی شخصیم را عوض بکنه بخاطر حفظ زندگی مشترکم کنار گذاشتم که اگر میدونستم روزی به جایی میرسم که شوهرم شب را خونه زن دیگه باشه. ومن باید تحمل کنم هرگز از دستشون نمیدادم. حالا من موندم و حسرت و پشیمونی.

میترسم که ده ساله دیگه حسرت امروز را بخورم.

به همین دلیله که نمیتونم تصمیم بگیرم با این زندگی چکار کنم.
باز هم ممنونم اقا بهزاد.

[هادی60]

میدونیم دختربچه هاا وقتی بفهمند پدرشون چه کاری میکرده و مادرشون چه موضعی اتخاذ کرده چه رفتاری خواهند داشت و چه اینده ای براشون رقم میخوره؟
اون پدر میدونه این سبک زندگی جنسی ناخوداگاه چه تاثیری در تربیت فرزندش خواهد گذاشت؟

اگر بچه تو سنین کودکی متوجه این موضوع پدرش بشه چی میشه؟
اگربچه مادرش رو مدام با این حس ببینه و تعامل ناقص خونه رو درک کنه به چه رفتاری تو بزرگسالی میرسه؟شاید به بزرگسالی نرسه؟!

حداقل میرفت زن دوم میگرفت که یه بار معنایی داشته باشه.اگر این توصیه ها بخاطر بچه باشه که اون دختر هرزگی رو حس کنه اینده خوبی خواهد داشت؟

مردی که ازنظر روحی عاطفی سلامت داشته باشه نمیتونه با زنی که ارتباط عاطفی برقرار نکرده و میدونه هرشب ممکنه تو بغل کس دیگه ای بوده باشه همخواب بشه و ارامش بگیره.رفتار این اقا بیشتر شبیه روان گسیختگیه.از طرفی کسی که الوده همچین روابطی بشه دیگه بیرون کشیدنش کار حضرت فیل هس.رابطه با یکنفر رو میشه ولی با چندنفر...

شما خانوم خودتون ممکن هست بخاطر هرزگی جنسی همسرتون در دام روابط نادرست بیفتین؟ اگر تصمیم به ادامه زندگی داشتین حداقل نباید مچش رو میگرفتین.ایشون پیش شما پرونده و نقطه ضعف دارند و شما چطور؟پیش ایشون نقطه ضعفی دارین؟ اگه تحت فشار زندگی میکنید یعنی نقطه ضعف خاصی ندارند واینطوری کنترل میکنند زندگی رو.شما پوشش اجتماعی ایشون هستین.ایشون دریافتند شما هیچکاری در مقابل هرزگی هاشون نمیتونید بکتید.

اگر به بچه تون بگین بخاطر هرزگی پدرتون جدا شدم،قطعا اثر منفی داره
اگر به بچه تون نگین چرا جدا شدین؟محکوم هستین.
اگر زندگی تون تامین باشه و دخترتون چیزی بدست بیاره که با وجود پدر هرزه نمیتونست داشته باشه،ممکنه در قبال جدایی تون تنها شمارو مقصر ندونه.

جایی نوشته بودین رگ خواب همسرم رو دارم،این نشان از استیل خاص شخصیتی شما و همسرتون داره.همسرتون در روابطش با دیگران اون روی خودش رو داره بازی میکنه.

جنس فرهنگ،رفتارخانم،سبک زندگی،سبک ازدواج،شخصیت زن و شوهر،منطقه ای که ساکن هستند،خانواده هایی که دارند،و از همه مهمتر دلیل مدارا ده ساله خانم با علم به هرزگی اقا عوامل مهمی در توصیه به ادامه زندگی یا طلاق میتونه باشه و لزوما یک تحلیل در مورد همه صدق نمیکنه.

و دست آخر اینکه چون هیچ چیز رو نمیتونید اثبات کنید، اصلا شما نمیتونید طلاق بگیرین. اگر هم بشه بدون مهریه و بچه میشه.پدر هم بچه بی مادر نمیخواد.از طرفی از بچه هم نمیتونه دل بکنه.عملا نمیتونید.سعی کنید به کارهایی که میتونید فکر کنید حداقل اگر طلاق نمیشه زندگی سالمی برای دخترتون و خودتون رقم بزنید.

ایکاش میشدبعضی چیزا در یک لحظه حل میشد و رنج ادما رو کمتر میکرد.به قلبم فشار میاد.اونی که شما رو خلق کرده همیشه هست