حاج اقا مصطفي سلااااام
من چند روزيه كه يه طوري شدم به قول خودم جني شدم به همي دليل هم تا تنها ميشم گوشي رو بر ميدارم و به اين و اون زنگ ميزنم و البته نام همسرم در صدر اين جدوله
ممكنه كه خانم شما از تنهاييش بترسه؟شما بهتر ميشناسينش ممكنه اينطور باشه؟
تشکرشده 4,202 در 1,430 پست
حاج اقا مصطفي سلااااام
من چند روزيه كه يه طوري شدم به قول خودم جني شدم به همي دليل هم تا تنها ميشم گوشي رو بر ميدارم و به اين و اون زنگ ميزنم و البته نام همسرم در صدر اين جدوله
ممكنه كه خانم شما از تنهاييش بترسه؟شما بهتر ميشناسينش ممكنه اينطور باشه؟
parnian1 (یکشنبه 22 فروردین 89)
تشکرشده 679 در 210 پست
نه، اون اينطوري نيست! البته همينطور كه دوستان خوبم هم گفتن بيشتر احساس تنهايي است كه باعث ميشه تماسهاي مكرري با من داشته باشه.
تشکرشده 1,685 در 458 پست
سلام آقا مصطفی،
من با نتیجه ای که گرفتید موافق نیستم.
طاهره عزیز درست می گن:
من هم این خصوصیت شما رو خیلی می پسندم. اما در این مورد خاص حس می کنم دارید به خطر "سازش" نزدیک می شید!نوشته اصلی توسط طاهره
لطفا این پست رو با دقت بخونید:
نوشته اصلی توسط taravat
در ضمن من پست یه شخص تیز بین دیگه رو براتون می ذارم که مطمئنم خیلی ازش استفاده خواهید کرد.
فقط کافیه در نظر داشته باشید که ما همه قبل از اینکه زن یا مرد باشیم، انسان هستیم.و ریشه ی احساساتمون با هم مشترکند!
( این پست رو از این جهت میارم که فکر می کنم مشکل خانم شما همون مشکل taravat باشه!! )
نوشته اصلی توسط mostafun
لزومی ندیدم که تغییرات جزئی رو اعمال کنم.
THEN (شنبه 19 اردیبهشت 88)
تشکرشده 679 در 210 پست
از philosara به خاطر توجه دقيقش به مساله ممنونم.
درسته! شايد فقط احساس تنهايي نباشه، اما به نظر من قسمت عمده مساله همونه!
من و خانمم با هم زياد صحبت مي كنيم. در مورد همكارهاي مونث بنده، (اگر چه حسادتهاي زنانه رو هم نميشه انكار كرد) ايشون بدبيني يا شك و شبهه اي نداره الحمدلله! فقط در حد شوخي گاهي به اين مساله اشاره مي كنه، اما هيچ وقت از اون به عنوان دليل تماسهاش حرفي نزده. و البته اگه بود حتما مي گفت، چون وقتي حسادتش گل مي كنه، بدون تعارف ميگه!
چيزي كه نظر من رو در اين زمينه تاييد مي كنه اينه كه وقتي مهمون داريم، اين تماسها به "صفر" مي رسه! اون موقعه كه من (كه حالا به زنگ زدنش عادت كردم) دلتنگ ميشم و يه زنگ به خونه مي زنم!
خدا رو شكر اون منو خوب درك مي كنه (در حدي كه انتظار دارم) منتها نمي تونه جلوي نگراني خودشو بگيره! به من ميگه كه قبلا اين نگراني رو نسبت به مادرش داشته و حالا به من منتقل شده!
در مورد مشاور هم خودش هم موافقه كه بره. مشاور هم نزديكمون هست و تقريبا مجاني! فقط هنوز به نظرمون اونقدر مساله جدي نيست كه بخاطرش بره مشاوره.
اگه واقعا جديه كه بره (يا بريم)؟
تشکرشده 4,202 در 1,430 پست
با توضيحاتي كه از زندگي مشتركتون ميشنوم واقعا لذت ميبرم.....همدلي و همزبوني تو زندگي تون پررنگه
عاليه.....خداروشكر
parnian1 (شنبه 19 اردیبهشت 88)
تشکرشده 45 در 28 پست
mostafun عزيز تازه چه خبر؟ تماسهاي خانمتون كمتر نشده؟
به نظرم چند تا فيلم طنز براي ايشون بخريد به همراه چند تا كتاب و نتيجه رو برامون بنويس.
taravat (یکشنبه 20 اردیبهشت 88)
تشکرشده 679 در 210 پست
taravat عزيز، ممنون از توجهت.
توي اين چند روز، چند بار خودم تماس گرفتم. به نظر موثر مياد. يعني توي روحيه اش خيلي تاثير مي ذاره، اما تلفنهاي اونو چندان هم كم نكرده!
البته من نمي تونم زياد به خونه زنگ بزنم! چون واقعا درگير كار ميشم، مدتي كه سر كار هستم، اونقدر فكر و ذكرم رو كار پر ميكنه كه تقريبا تا موقع ناهار نمي تونم به موضوع ديگه اي فكر كنم (البته نه به اين شوري شور!!)
يه چيز ديگه اي هم هست. من بر اساس منطق خودم، بايد با يه نفر "كار" داشته باشم تا باهاش تماس بگيرم و براي يك تلفن "احساسي" هم اداره رو جاي مناسبي نمي دونم. براي همين "انگيزه" اي براي زنگ زدن پيدا نمي كنم.
خوب اون توي خونه راحت مي تونه بگه: "عزيزم چطوري؟" يا "دلم تنگ شده" يا ... اما من چي؟ به همون دلايلي كه گفتم نمي تونم توي محل كارم خيلي صميمانه با همسرم صحبت كنم.
به هر حال دارم شروع مي كنم!
ضمنا كامپيوترمون هم مملو از انواع كارتون و فيلم هست!
تشکرشده 58 در 39 پست
سلام
چرا همین حرفا رو توی خونه با محبت و ارامش(تو خونه که میتونید؟!) به همسرتون نمیگید؟ که خانومه گلم من که جلو همکارام نمیتونم باهات راحت حرف بزنم ؟مجبورم رسمی صحبت کنم خودم هم ناراحت میشم ولی مجبورم.... ایشون هم که بچه نیست حتما میپذیرن مگر اینکه بخوان بهونه بگیرن! بهتون حق میدم خوب شما هم منطق خودتون دارین البته تا حدی هم درسته به نوبه خودش اما یادتون باشه طرف مقابلتون دوست و همکارتون نیست! خانوم شما هستن! میشه تا حدی همونطور که میگین انجام دادین منعطف تر باشین .... این خیلی خوبه ولی با خانومتون بیشتر توی خونه از شرایط کاریتون و محیط کارتون بگید..اینکه احساستون چیه اون لحظه و یا ممکنه همکاراتون چی بگن....
ester (یکشنبه 20 اردیبهشت 88)
تشکرشده 6,060 در 1,481 پست
سلام
نظر همه دوستان بسیار خوب و کارشناسی بود
اما پیشنهاد من به ارتباط تلفنی اکتفا نکنید sms,email,off راههای دیگه ای هستند که شما میتونید خیلی راحت بدون توجه به محیط به همسرتون ابراز احساسات کنید.
راستی به نظرتون اشکالی داره اگه همسرتون هم با این تالار آشنا بشن؟
صبا_2009 (یکشنبه 20 اردیبهشت 88)
تشکرشده 375 در 164 پست
مصطفاي عزيز برادر خوبم
مي بينم كه داريد پدر مي شيد و صد البته كه خانم شما از اين بابت بخاطر اينكه توي اين شهر غريبه كمي احساس ترس و نگراني مي كنه و چون كار ديگه اي نداره و شما هم به قول خودتون بخاطر غيرتي كه داريد نمي تونيد جوابهاي احساسي بديد خوب باعث ميشه كه براي شنيدن چنين كلماتي مجدد و مجدد زنگ بزنه چون اين يه حس توي اكثر خانمها مي تونه باشه كه اگر از اون صحبتي كه مي كنند چيزي كه مي خوان به دست نيارن اينقدر تلاش مي كنند كه به نتيجه و آرامش كه ميخوان برسن اينكه خودتون تماس ميگيريد خيلي خوبه ولي باز تفاوت چنداني نداره وقتي كه اون كلمات آرامش بخش و با محبتي كه انتظارش را داره نشنوه خوب مي گيد بارداره و نمي تونيد جلوي همكارها بگيد دوستش داريد بگيد نگرانشيد بگيد مراقب خودش و بچه باشه بگيد ... خودتون كه اوستاييد با دوستان مشاور مثل طاهره خانم و دوتاي ديگه از دوستان موافقم اما هميشه نمي تونه اين حركت صرف اين باشه كه به شما اعتماد نداره مثلا من خودم وقتي احساس كنم نياز دارم فقط صداي كسي را بشنوم تا احساس آرامش كنم پس اين تماس را ميگيرم اين را مي تونيد در مورد همسرتون درك كنيد كه حتما مي تونيد ولي خوب سرگرم كردنش با كارهاي مفرح و بيرون رفتنش از خانه باعث مي تونه بشه كه توهماتي كه در ذهن داره كمتر بشه و كمتر احساس نگراني كنه
موفق باشيد و شاد و خوشبخت
او مـانده و قلب آهنـــی تان مردم!
یا می نگـرد به دشمنی تان مردم!
این پاسخ لطف یک درخت است؟تبر؟
لعنت به نمکدان شکنی تان ! مردم!
sayehhaye_mah (یکشنبه 20 اردیبهشت 88)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)