به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 39

موضوع: دلم شکست

  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 17 فروردین 92 [ 14:56]
    تاریخ عضویت
    1388-11-12
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    2,491
    سطح
    30
    Points: 2,491, Level: 30
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    77

    تشکرشده 83 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    سلام سایه خانم!

    بابت اتفاقی که برات اتفاق افتاده، متاسفم. کاملاً درک میکنم چه حالی داری.. اما همه ی اینا واست یه دنیا تجربه میشه که بعدها می تونی ازشون استفاده کنی.

    می خوام 2تا نکته ی مهم بهت بگم که تو حل این قضیه خیلی می تونه کمکت کنه، اما به شرطی که خوب روشون فکر کنی..!

    نکته اول: ببین سایه جان اگه خوب بشینی با خودت و به احساست و به بدی هایی که اون پسر در حقت کرده فکر کنی، میبینی که تو الان دیگه عاشق اون پسر نیستی بلکه، عاشق اون خاطرات قشنگ و رابطه ای که با اون آقا داشتی هستی و دلتنگ اون روزهایی نه دلتنگ اون آقا.
    اما چون اون پسر خالق اون لحظه ها و روزها بوده، تفکیک این مطلب که آیا هنوز عاشق اونی یا خاطراتش، برات خیلی دشواره و فهمیدن این موضوع نیاز به گذر زمان داره.
    کاری که خیلی می تونه کمکت کنه اینه که دائم بدی های اون آقا رو برای خودت مرور کنی (و سعی کنی با خودت منطقی و روراست باشی که آیا همچین آدمی می تونست همسر خوبی برای تو باشه؟) و به اون مکانهایی که با اون آقا می رفتی بری، و بدون حضور اون برای خودت در اون مکانها خاطرات قشنگ درست کنی.(می دونم اوایلش سخته، اما این کار خیلی بهت کمک می کنه تا احساس تنفری که نسبت به اون پسر داری اما پشت این خاطرات قشنگ پنهان شده رو در خودت پیدا کنی)این خاطراتن که تو رو وابسته ی اون کردن نه ویژگی های شخصیتی اون پسر..

    قبل از اینکه نکته ی دوم رو بگم، اینو بهت یادآوری کنم که تو الان به خاطر احساس نیازی که به داشتن اون نوع رابطه ها داری، خیلی بیشتر از قبل باید حواستو تو برقراری رابطه با جنس مخالف جمع کنی تا مبادا این احساس نیاز، تو رو ناخواسته به رابطه ای بدتر نکشونه.

    و اما نکته ی دوم: دلیل دیگه ای که تو هنوز فکر میکنی به اون پسر احساس علاقه داری، این می تونه باشه که تو نمی خوای و برات سخته که قبول کنی دچار همچین شکستی شدی..
    می دونم 2.5 سال که اونو تو آینده ی خودت و همراه همیشگی خودت تصور میکردی. و 2.5 سال زمان کمی نیست .
    اما سایه می دونی که خیلی ها بعد از 10-12 سال به این شکست خودشون پی می برن؟ پس تو از خیلی ها جلوتری.. و این نشون می ده که خدا تو رو خیلی دوست داشته که نذاشته تو بیشتر از این تو این باتلاق فرو بری..
    همین الان به شکرانه ی این نعمت سر به سجده بذار و از خدای خودت طلب کمک کن برای یه شروع دوباره..

    به خدای ارحم الراحمین میسپارمت!

  2. 4 کاربر از پست مفید bek تشکرکرده اند .

    bek (شنبه 07 اسفند 89)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مرداد 91 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1389-11-06
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    یک دنیا از وقتی که برام گذاشتین ممنون.
    bek عزیز تک تک جمله هایی که نوشته بودید و قبول دارم،خودمم می دونم که ارزش دوس داشته شدن رو نداره،این کارهایی رو که گفتید خودمم بهشون رسیدم و دارم انجام میدم،تمام روز با خودم کلنجار میرم که اینهمه بدی کرد دوسش نداشته باشم اما به محض اینکه 1چیزی پیش میاد که خاطره ای ازش برام یاداوری میکنه باز انگار تمام وجودم درد داره،باز دلتنگش میشم،دلم میخواس میتونستنم باهاش حرف بزنم و خداحافظی کنم،اما جوابمو نمیده
    مدتیه به اصرار خانوادم و دوستام که در جریان شکستم بودم نامزد کردم،ادم خیلی خوبیه ،دوستم داره،همه تاییدش کردن،اما من دوسش ندارم،اگه نتونم عاشقش شم چی؟
    راستش بخواین توی وجود نامزدم دنبال عشقم میگردم،نگاش نمیکنم،اگرم نگاهش کنم اونی که عاشقش بودم جلوی چشمم میبینم،1وقتایی احساس میکنم دارم به عشقم خیانت میکنم،تورو خدا یکی به من بگه چکار کنم،میترسم که تحت تاثیر شکستم اشتباه کرده باشم

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 خرداد 91 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1389-6-05
    نوشته ها
    152
    امتیاز
    3,248
    سطح
    35
    Points: 3,248, Level: 35
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    286

    تشکرشده 286 در 114 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    سلام دوست گرامی
    اگه می خواین دوستان کمک دقیق و تخصصی بکنن ، لطفا شرح حال کلی و مختصری ارائه کنین تا راهنمایی های دوستان هم جامع تر باشه .
    نگران نباشید ، محیط این تالار مقدس و اعضاش مشکلات حاد تر از مشکل شما رو با راهکارهای معقول و منطقی به نتیجه رسوندن و .......
    1-آرامش خودتون رو حفظ کنین 2-توکل مطلق به عنایت خدا داشته باشین 3- با آرامش و خونسردی شرایططون رو مطرح کنین .
    یقینا دوستان عزیز دستتون رو به گرمی و محبت خواهند فشرد .

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 خرداد 91 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1389-6-05
    نوشته ها
    152
    امتیاز
    3,248
    سطح
    35
    Points: 3,248, Level: 35
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    286

    تشکرشده 286 در 114 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    شرایط شما و اون آقا و نامزدتون ، از جمله :
    سن ، نحوه آشنایی ، تحصیلات ، شغل و سایر اطلاعات مربوط.
    معیارهایی که واسه ازدواج داشتین.
    میزان شناختتون نسبت به اون آقا ( چه شایستگی ها و ویژگی هایی در ایشون دیدید که علاقمند به تشکسل زندگی مشترک و ازدواج با ایشون شدید )
    بعد از بروز اولین دروغ های ایشون ، چه اهرمی شما رو به سوی ارتباط با ایشون سوق داد و علاقمند کرد . ( صرفا احساسات و تخیلات یا ....؟؟؟؟ )
    الان بغیر از احساس چه عامل دیگه ای بنظرتون بر علاقه کاذب شما به ایشون پافشاری می کنه ؟
    نامزدی تون بعد از چه مدتی از کات شدن رابطه قبلی تون شکل گرفته ؟
    آیا تحت فشار خانواده به نامزدی تن دادین یا .....؟؟؟؟؟
    آیا نامزد فعلی تون تونسته بود شرایط معیار هاتون رو احراز کنه یه ؟؟؟؟؟
    و سایر مسائل مربوط دیگه که بنظرتون مهم و برجسته میاد .

  6. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مرداد 91 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1389-11-06
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    دو ماه بعد از جداییمون بود،نه خانوادم مجبورم نکردن،اما همه حتی دوستم که کامل در جریان بود اصرار داشت که قبول کنم،نامزدم اشناس پس شناخت داریم روش،خودم هیچ عیبی توی نامزدم نمیدیدم،مخصوصا اینکه از خیلی قبل عاشقم بود و خواستگارم بود،و زمانی اومد که در شرایط خیلی بدی بودم،دنبال راهی برا عوض شدن شرایطم،من با اون اقا که دوسش داشتم هم کلاسی بودماز یکسری رفتارهاش خوشم میومد،1جورایی مثل خودم بود،(البته من دروغ نمگم)،میدونید؟شایدم حرفایی میزد که حس میکرد من دوس دارم بشنوم،به قول دوستم دروغ که مالیاتی نداشت،میشه گفت گرایش من بیش از 90% احساسی بود تا عقلانی،وقتی فهمیدم دروغ میگه علاقم نذاش ازش جدا شم،علاوه بر این دروغاش زمانی مشخص شد که خودش دید بیش از این نمیتونه دروغ ادامه بده شرایط طوری درس میکرد یا اینکه تکه تکه دروغارو طوری میگف که بتونم باهاش کنار بیام البته ناگفته نمونه دفعه اولی که فهمیدم داغون شدم میخاستم ترکش کنم(گرچه قلبم نمیذاشت)،التماسم کرد،گریه کرد،حتی آخرش زد زیر حرفش گفت دروغ نبودن میخواستم امتحانت کنم،اینجوری وقتی مدتی بعد باز گفت که دروغ بودن دیگه برام اون گناه کبیره نبود باهاش کنار اومدم،1جورایی ذهنم اماده پذیرشش شده بود.
    الان تنها چیزی که نسبت بهش دارم عشقی که به اون خاطرات قشنگ دارم.
    نامزدم از نظر تحصیلی بهتر از اونه،و داره تلاشش میکنه که معیایای من براورده کنه

  7. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: دلم شکست

    سایه خانم،

    من فکر می کنم شما یه خورده زود نامزد کردین.

    برای حل مشکلتون به مشاور مراجعه کردید؟ به نظر من برید مشاوره و سعی کنید که این موضوع را تمام و کمال برای خودتون حل کنید و تمامش کنید. ادامه دادنش و کشوندنش به جلو ( توی ذهنتون ) نمی ذاره زندگی راحتی داشته باشید. همونطور که بک و خودتون هم گفتید شما دلتنگ عشق می شید نه دلتنگ ایشون. اگه برید مشاوره بهتون کمک می کنه که این عشق را در زندگیتون و در نامزدتون پیدا کنید و شاد زندگی کنید.

    مساله ی دوم این که فعلا به نامزدتون چیزی نگید. برید مشاوره و اگه مشاور لازم دیدند نامزدتون را در جریان بذارید. چون ممکنه مشکل بعدیتون این بشه که حالا این ذهنیت یا ناراحتی را از ذهن همسرم چطور پاک کنم و ...

    موفق باشی

  8. کاربر روبرو از پست مفید بهشت تشکرکرده است .

    بهشت (دوشنبه 15 فروردین 90)

  9. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 اسفند 89 [ 16:29]
    تاریخ عضویت
    1389-10-28
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,605
    سطح
    23
    Points: 1,605, Level: 23
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    [align=justify]سلام سايه جان
    حرفهات منو به ياد گذشته خودم انداخت. روزهايي كه فكر كنم واسه اكثر آدمها به شكلهاي مختلف وجود داشته. روزهاي تلخ جدايي، وابستگي و دلتنگي واسه چيزهايي كه عقل اون رو رد ميكنه و دل شديدا طلب مي كنه.
    باور كن با تمام وجودم دركت مي كنم و اميدوارم كه هر چه زودتر اين دوران رو طي كني.
    همه حالتهاي تو كاملا طبيعيه و به نظر من تنها داروي موثر واسه تو گذشت زمانه. حرفهاي من و ساير دوستان تنها مي تونه يه تسكين قلبي باشه واسه تو. فراموش كردن گذشته و خاطرات تو با اون شخص تنها با گذر زمانه كه درمان ميشه عزيزم. چون خودت هم خوب ميدوني كه اون فرد بهت دورغ گفته و با اين وجود هنوز هم دوستش داري...
    من بهت نمي گم فراموشش كني چون چيزيه كه بايد روند خودشو طي كنه و در افراد مختلف بسته به شخصيتش[/align]ون زمان فراموشي متفاوته. شايد باورت نشه اما واسه من اين دوران فراموشي 3سال طول كشيد...
    اما چيزي كه هست تو مي توني سعي كنه بسته به شناختي كه از خودت داري راهي رو پيدا كني كه باعث بشه كمتر بهش فكر كني. مثلا از تجربيات فردي خودم بگم، يكي از عواملي كه باعث ميشه ديرتر بتوني فراموشش كني اينه كه دائم توي ذهنت به رفتارهاش و دورغهاش فكر كني و دنبال جوابي واسه اونها باشي...
    سعي نكن بخواي چيزي رو واست توضيح بده. بهت بگه چرا دروغ گفته يا اينكه الان چه حسي داره . حتي سعي نكن توي ذهنت محاكمش كني...
    چون مطمئن باش اينطوري تنها كسي كه آسيب ميبينه خودتي عزيزم.
    بايد فكر كني كه وجود نداره. كه ديگه هيچ راهي واسه حرف زدن باهاش نيست، حتي توي ذهنت...
    در مورد نامزد كردنت هم قطعا اين تصميمي بوده كه در شرايط سخت زندگي گرفتي و عزيزم به نظر من با وضعيت روحي كه داشتي كار درستي نبوده كه با اين عجله اقدام به اين كار مي كردي. اما الان كه در اين وضعيت قرار گرفتي بايد سعي كني با يه مشاور خوب در ارتباط باشي تا در حد امكان جلوي آسيب هايي كه ممكنه اين رابطه رو تهديد كنه بگيري.
    در نهايت واست يه دل شاد آرزو مي كنم و اميدوارم روزي برسه كه بتوني حقيقت و حكمت اين جدايي رو كه خدا واست رقم زده درك كني. حقيقتي كه قطعا به نفعت بوده ....[/align][align=justify]

  10. 2 کاربر از پست مفید maryam591 تشکرکرده اند .

    maryam591 (دوشنبه 15 فروردین 90)

  11. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 11 تیر 90 [ 10:01]
    تاریخ عضویت
    1389-8-30
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,083
    سطح
    27
    Points: 2,083, Level: 27
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    90

    تشکرشده 90 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    سايه عزيز من مطالبتون رو خوندم. راستش من چند ساله كه ازدواج كردم.شوهرم اصلا آدم احساساتي نيست .راستش اوايل خيلي از اين موضوع در عذاب بودم.اما يه چيز هميشه به من قوت قلب ميداد واون اين بود كه شوهرم خيلي به زندگي پايبنده وتعهد داره واين براي من خيلي مهمه.
    حالا كه رو به جلو ميرم وباگذشت زمان احساس ميكنم كه چقدر اين خصيصه رو در اون دوست دارم .درسته هيچ وقت بهم نميگه كه عاشق سينه چاك منه ولي هميشه مثل يك كوه پشت سرمه واز من حمايت ميكنه.
    شما عاشق زبون چرب ونرم اون پسر شدي.عاشق حرفهاي قشنگ اون كه هيچ هزينه اي براش پرداخت نكرده.
    سعي كن مردي رو پيدا كني كه عاشق مرامش بشي.عاشق مردونگي اون بشي.
    اگه فكر ميكني نامزدت اين خصيصه رو داره وفكر ميكني در اينده بتوني دوستش داشته باشي پس باهاش بمون.اما اگه فكر ميكني ازش متنفري پس رهاش كن.چون مطمئنا نامزدت هم دوست نداره با كسي زندگي كنه كه جسمش پيش اونه وفكر وذكر وروحش پيش يكي ديگست.
    درضمن بدون اون پسره اگه برگرده ودوباره بهت ابراز علاقه كنه بازهم به دردت ديگه نميخوره چون اون مرد زندگي وتعهد داشتن نيست










  12. 6 کاربر از پست مفید sima3030 تشکرکرده اند .

    sima3030 (پنجشنبه 05 اسفند 89)

  13. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 فروردین 90 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1389-9-10
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    1,870
    سطح
    25
    Points: 1,870, Level: 25
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 60 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    سلام مهربونم
    اول قبل از هر چیز باید بگم تو اولین و آخرین کسی نیستی که یک انتخاب اشتباه داشته پس خواهش میکنم خودت رو آنفدر سرزنش نکن و از الفاظ بد برای خودت استفاده نکن . شرایط خیلی سختی داری میدونم ولی عزیزم همچین آدمی با چنین خصوصیان اخلاقی ارزش نداره که بخوای انقدر توی پیله بری، واسه نامزدی باید کمی به خودت فرصت میدادی تا به حداقل شرایط طبیعی میرسیدی، تو برای فراموش نکردن این شخص تنها یک دلیل داری که اونم منطقی نیست ولی برای فراموش کردنش چندین دلیل منطقی داری ، دروغگویی خیلی خصلت بدی و باعث تضعیف روابط میشه و فرد رو در نظر همه بد جلوه میده ، اصلا عشق عزیزم این چیزی نیست که تو تصور میکنی هر رابطه ای رو نمیشه اسم عشق روش گذاشت آدم عاشق هیچ وقت به عشقش دروغ نمیگه هیچ وقت شخصیت طرفش رو خرد نمیکنه ،داد نمیزنه ، کاری نمیکنه که طرفش اشکش در بیاد جز در مواردی که فداکاری بیش از حدش باعث گریه بشه،این وسط دیگه خودت تنها نیستی یه نامزدی هم هست که با همه وجود میگی دوست داره با برنامه ها و رویاهای پاکی جلو اومده اذیتش نکن ، پاشو یه نفس تازه بکش و برای داشتن یک عشق به معنای واقعی تلاش کن وقتت رو صرف شناخت بیشتر از نامزدت کن تا اون فرد رو فراموش کنی اگه که نامزدت تفاهم داری مورد خوبی از هر لحاظ سعی کن عشقی رو که توقع داشتی بهش بدی.و خدارا شکر کن که رابطه تو بااون آدم .... با آمدن یک فرد خوب تمام شد . فراموش کردن سخت اما با داشتن این همه نقاط ضعف از طرفت، نه خیلی. این آدمی که تو میگی بی ارزش تر از اونی که بیشتر از 1 ساعت در طول زندگیت بهش فکر کنی. تو قدرتی داری که با اون میتونی به همه خواسته هات برسی و بدون که تو لیاقت بهترین ها رو داری. برو با نامزدت لحظات خوبی رو بساز که هر لحظش بهتر از لحظه فبلیش باشه.به خودت ثابت کن که ضعیف نیستی و یک تجربه داری که میتونه تو زندگی خیلی کمکت کنه.خیلی حرف زدم میدونم .

  14. کاربر روبرو از پست مفید sogandpiar تشکرکرده است .

    sogandpiar (سه شنبه 12 بهمن 89)

  15. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مرداد 91 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1389-11-06
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکست

    نمی دونم چکار کنم،دلم میخاد نامزدیم بهم بزنم،اما میترسم وقتی با این شکستم کنار بیام پشیمون شم.چکار کنم...

    داشتم پیام هایی که شما عزیزانم برام گذاشته بودید میخوندم،1جا همیشه تنها عزیز نوشته بودن،رابطه دوستی،اون رابطه برا من هیچ وقت دوستی نبود،روز اول بهش گفتم که من دوس نمیشم واون بدون تامل گفت که برا دوستی نمیخادو اگه اجازه بدم میاد خواستگاری،و من از همون روز اول با خانوادم در میون گذاشتم،حتی وقتی دیدم خیلی طول کشید مجبورش کردم با یکی از اعضای خانوادم که البته بزگترم هست ملاقاتی داشته باشه،خیلی سعی کرد ملاقات نکنه اما من اصرار کردم،وقتی با هم ملاقات کردن اونی که دیده بودش گفت به نظرم ادم صادقیه،اما همین چند وقت پیش بهم گفت اگه بهترین روانشناسم میدیدش در صداقتش شک نمیکرد،لازم به ذکر که عضو خانوادم خودش مشاور هست و تو 1 مرکز مشاوره کار میکنه

    داشتم پیام هایی که شما عزیزانم برام گذاشته بودید میخوندم،1جا همیشه تنها عزیز نوشته بودن،رابطه دوستی،اون رابطه برا من هیچ وقت دوستی نبود،روز اول بهش گفتم که من دوس نمیشم واون بدون تامل گفت که برا دوستی نمیخادو اگه اجازه بدم میاد خواستگاری،و من از همون روز اول با خانوادم در میون گذاشتم،حتی وقتی دیدم خیلی طول کشید مجبورش کردم با یکی از اعضای خانوادم که البته بزگترم هست ملاقاتی داشته باشه،خیلی سعی کرد ملاقات نکنه اما من اصرار کردم،وقتی با هم ملاقات کردن اونی که دیده بودش گفت به نظرم ادم صادقیه،اما همین چند وقت پیش بهم گفت اگه بهترین روانشناسم میدیدش در صداقتش شک نمیکرد،لازم به ذکر که عضو خانوادم خودش مشاور هست و تو 1 مرکز مشاوره کار میکنه


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست حذف کاربری، خواهشمند است مدیران سایت توجه فرمایند
    توسط ترنم1 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 آبان 95, 17:13
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 20 خرداد 91, 14:03
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.