به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 62
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 94 [ 16:29]
    تاریخ عضویت
    1393-11-13
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    567
    سطح
    11
    Points: 567, Level: 11
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باران خانوم سلام.
    خانوم من هم الان خانوم چندماهه قهر کرده رفته و هر چی التماس می کنم بر نمی گرده. کل ماجرا رو تو تایپیکم (یک زن از مردش چه توقعاتی داره.) آوردم و بخونین موضوع چی بوده. من فکر می کنم خانوما خیلی احساساتی هست و تازه فهمیدم چقدر اشتباهان سطحی و ریز تو زندگیم داشتم که همسرم رو اذیت کرده. دارم می رم پیش مشاوره و دائم در حال یادگیری هستم. اما خانومم راضی به برگشت نیست و من واقعا دارم کم می یارم و خدا نکنه منم از تلاشم برای زندگیم دست بردارم که اون موقع دیگه نمی شه درستش کرد.
    ما هم تمام تلاشتون رو برای زندگیتون بکنید. ببینید واقعا همسرتون رو دوست دارید یا نه؟ خوبی ها و بدی هاش رو روی کفه ترازو بزارید و بعد تصمیم بگیرید.
    یک بار برای همیشه سنگاتونو با همسرتون وا بکنید و تموم خواسته هاتونو بگید. ایشالا مشکلتون حل می شه.
    خوشحال می شم نظرتون رو تو تایپیک من هم بزارید و به من کمک کنید تا زنم رو برگردونم. دیگه اصلا جواب تلفنم رو هم نمی ده.
    ه نظر شما واقعا قصدش جدا شدنه؟ وقتی عصبانی می شه دیگه به هیچ چیز فکر نمی کنه و ما داریم سر یه چیزای پیش پا افتاده زندگیمون رو از دست می دیم.
    ویرایش توسط majid_majid : چهارشنبه 22 بهمن 93 در ساعت 00:00

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 اسفند 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1393-11-17
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    31

    تشکرشده 29 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان خصوصا آقایون لطفا خواهش میکنم نظربدید
    یک مرد وقتی نظرش طلاقه یعنی تصمیمش قطعیه وهیچ چیزنمیتونه نظرشو عوض کنه؟؟؟؟
    این روباتوجه به این مسئله پرسیدم که میگن آخه مردها حدوسط ندارن یعنی وقتی راجب یه موضوعی تصمیمشون رواعلام میکنن یعنی پیش خودشون بستن وبه یه اطمینان رسیدن

  3. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 اسفند 93 [ 11:51]
    تاریخ عضویت
    1393-7-22
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,189
    سطح
    28
    Points: 2,189, Level: 28
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    213

    تشکرشده 213 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام باران عزیز چقدر خوبه که به ایرادات خودت پی بردی وممنون که سخنرانی ها رو گوش کردی یک نکته باران جون اینکه من هم تا یک مدتی فکر میکردم خیلی این مهارت ها رو ندارند اما خیلی خوب زندگی می کنند اما اگر کمی دقیق بشی می بینی این مردها اقتدارشون از جای دیگه تامین می کنندیا کلا فقط کنار همسرشون دارند زندگی سر میکنند اینومطمئن باش عزیزم

    اینکه همسرت قبول نداری توی پست اولت متوجه شدم اینکه توضیح دادی برای اینکه ایشون سیکل دارنداماشما براتون چیزهای دیگه ای مهم بوده عزیزم چند خصوصیت جزئی گفتی که واقعا می تونی بهشون افتخار کنی مثل کاری بودنشون صاف ساده بودنشون این ها یعنی چیزهای که تو م تونی بهشون افتخار کنی وبا ای نه به شوهرت بال پپر بدی عزیزم فقط این ماجرا کرم نبوده ایشون مردند ومتوجه قبول نداشتن شما توی این یک سال نیم شدند یک ماجرا کوچیک باعث رنجش ایشون نشده

    ببین عزیزم توی این دعوای اخیر شما چند تا اشتباه بزرگ مرتکب شدی 1 اول اینکه نیاز تون به کسی دیگه ای گفتی 2 وقتی ایشون اعتراض کردند که چرا خریدی به جای طرح نیاز که(مثلا میگفتی خیلی نیاز داشتم)ایشون کوبوندین که از پول تو نبوده انتظار داشتی این بنده خدا چی بگه

    باران عزیز بهترین راه برای برگشتن ایشون همون طرح نیازه بهشون اس بدید وتولدتشون تبریک بگید وبرای ماجای کرم بگیدخیلی دوست داشتیدبهش نیاز داشتیدیک اس مثل این شوهرم گفت این اس بهش بده شوهرم میگه مرد باید کوه زنش باشه شما زدید این کوه خاکشیر کردید پس نباید انتطار دیگه ای داشته باشیدشوشو گفت خودت جای اون بذار اول اس تبریک تولد بده بعد این اس عذر خواهی بده

    سلام تولدت مبارک تنها تکیه گاه من میدنم شاید ازمن ناراحت باشی ببخش من خیلی بدم که غرور تنها تکیه گاه خورد کردم ببخش حالم خیلی بده

    - - - Updated - - -

    سلام باران عزیز چقدر خوبه که به ایرادات خودت پی بردی وممنون که سخنرانی ها رو گوش کردی یک نکته باران جون اینکه من هم تا یک مدتی فکر میکردم خیلی این مهارت ها رو ندارند اما خیلی خوب زندگی می کنند اما اگر کمی دقیق بشی می بینی این مردها اقتدارشون از جای دیگه تامین می کنندیا کلا فقط کنار همسرشون دارند زندگی سر میکنند اینومطمئن باش عزیزم

    اینکه همسرت قبول نداری توی پست اولت متوجه شدم اینکه توضیح دادی برای اینکه ایشون سیکل دارنداماشما براتون چیزهای دیگه ای مهم بوده عزیزم چند خصوصیت جزئی گفتی که واقعا می تونی بهشون افتخار کنی مثل کاری بودنشون صاف ساده بودنشون این ها یعنی چیزهای که تو م تونی بهشون افتخار کنی وبا ای نه به شوهرت بال پپر بدی عزیزم فقط این ماجرا کرم نبوده ایشون مردند ومتوجه قبول نداشتن شما توی این یک سال نیم شدند یک ماجرا کوچیک باعث رنجش ایشون نشده

    ببین عزیزم توی این دعوای اخیر شما چند تا اشتباه بزرگ مرتکب شدی 1 اول اینکه نیاز تون به کسی دیگه ای گفتی 2 وقتی ایشون اعتراض کردند که چرا خریدی به جای طرح نیاز که(مثلا میگفتی خیلی نیاز داشتم)ایشون کوبوندین که از پول تو نبوده انتظار داشتی این بنده خدا چی بگه

    باران عزیز بهترین راه برای برگشتن ایشون همون طرح نیازه بهشون اس بدید وتولدتشون تبریک بگید وبرای ماجای کرم بگیدخیلی دوست داشتیدبهش نیاز داشتیدیک اس مثل این شوهرم گفت این اس بهش بده شوهرم میگه مرد باید کوه زنش باشه شما زدید این کوه خاکشیر کردید پس نباید انتطار دیگه ای داشته باشیدشوشو گفت خودت جای اون بذار اول اس تبریک تولد بده بعد این اس عذر خواهی بده

    سلام تولدت مبارک تنها تکیه گاه من میدنم شاید ازمن ناراحت باشی ببخش من خیلی بدم که غرور تنها تکیه گاه خورد کردم ببخش حالم خیلی بده

  4. 2 کاربر از پست مفید کیانا 93 تشکرکرده اند .

    واحد (شنبه 25 بهمن 93), باران 93 (پنجشنبه 23 بهمن 93)

  5. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 اسفند 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1393-11-17
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    31

    تشکرشده 29 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کیانای عزیزم من اشتباهات خودم رو پذیرفتم واگریه فرصت دیگه فراهم میشد سعی درجبرانشون داشتم اما اینها همه بستگی داره طرف مقابل چجوری فکرکنه یعنی اونم مثل من فکرکنه دیروز میخواستم اس ام اسی که گفتی بفرستم اما قبلش باید با خانواده مشورت میکردم چون دیگه الآن وضعیت طوریه که بدون مشورت با اونا اگه کاری کنم یه جورایی انگارخراب کردن اوناست(امیدوارم متوجه منظورم شده باشی) وقتی دیروزباخانواده ام صحبت کردم نظرشون این بود که اون دیگه تمایلی به ادامه نداره و الا تواین 5ماه یه حرکتی میکرد وباتوجه به حرفاش که به دوستم گفته بود من سردشدم وتصمیم هم با اوناست یعنی براش فرقی نمیکنه همه میگن بسه دیگه تمومش کن اون اصلا توشان تو نیست تو انتخابت اشتباه کردی باید با هم سطح خودت ازدواج میکردی آدمی که تواین 5ماه هیچ حرکتی نکرده دیگه به دردزندگی نمیخوره

    - - - Updated - - -

    رابطه ما دیگه تموم شده است باورم نمیشه که دوسم نداره دیروز تولدش بود اما انگارنه انگار ازجانب من هم نشد که هیچ حرکتی بشه یعنی نمیشد..... این چه رابطه ایه
    تصمیم گرفتم جداشم اما ازوقتی این تصمیمو گرفتم یه حسی درونم میگه دوسش دارم این حس لعنتی چیه که آزارم میده وقتی اون ذره ای دیگه به من علاقه نداره وسرد شده منم باید سرد شم پس این حس چرا آزارم میده آیا واقعیه؟؟؟؟؟
    یادمه اون موقع ها که باهاش بودم همیشه ازخودم می پرسیدم آیا واقعا حس من دوست داشتنه یا وابستگی؟ دوستم میگفت خب یه مدت نبینیش مشخص میشه خب الان چی؟ 5ماهه ندیدمش اما یه حسی ته دلم میگه تو دوسش داری قلبم نمیتونه باورکنه که اون دیگه منو نمیخواد
    من ازهمه لحاظ ازاون سرترم وهمه تعجب میکنن ومیگن اونی که نباید بخواد تویی نه اون چراتمومش نمیکنی این آدم هیچی نداره

  6. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 05 اردیبهشت 94 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1393-11-04
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,463
    سطح
    21
    Points: 1,463, Level: 21
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 103 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باران جان عزیزم این اختلاف تحصیل هم تو زندگیتون مشکلی به وجود آورده؟؟؟؟؟

  7. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 اسفند 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1393-11-17
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    31

    تشکرشده 29 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط M.S.H نمایش پست ها
    باران جان عزیزم این اختلاف تحصیل هم تو زندگیتون مشکلی به وجود آورده؟؟؟؟؟
    سلام عزیزم
    راستش من اصلا برام مهم نبود واسه همینم به صورت مستقیم تاثیرنداشت یعنی من برام مهم نبود اگه جایی چیزی رو متوجه نبود ونمیدونست اصلا نه به روش میاوردم نه ناراحت میشدم چون اصلا اصلا برام مهم نبود اما فکر میکنم به صورت غیرمستقیم تاثیرخیلی زیادی داره مثلا یه نمونه اش اینکه من تو این مدت مطالعه کردم مشاوره رفتم سعی کردم ریشه یابی کنم موضوع رو اززوایای مختلف ببینم اما اون نه یعنی اگه اونم به نظرم این چیزهارو میفهمید وسعی میکرد مطالعه داشته باشه ازکسی کمک بگیره کاربه اینجا نمیکشید اون الآن خودش رو مقصرنمیدونه درحالی که اگه خوب فکرمیکرد به اشتباهات خودشم پی میبرد میدونست که یه مرد باید بره دنبال همسرش ومشکلش روحل کنه نه اینکه ازهمسروخانواده همسرفقط انتظارداشته باشه که همه چی رو حل کنن

  8. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 اسفند 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1393-11-17
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    31

    تشکرشده 29 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فکرمیکردم تواین سایت دوستان زیادی میان نظرمیدن کمکم میکنن اما انگار...
    من واقعا بین عقل واحساسم گیرافتادم نمیدونم الان باید منطقی برای زندگیم تصمیم بگیرم یا احساسی؟!!!یعنی طبق نظراونایی که صلاحم ومیخوان به این فکرکنم که خب این آدمی که 5 ماهه خبری ازش نیست باید دیگه قیداین زندگی روزد یا به احساسم رجوع کنم همسرم ودرک کنم غرورش و مشکلاتش وشرایطی که هردومون توش گیرکردیم :(حرفمون همه جا پیچیده وخیلی بدگویی ها شده) ای کاش نمیذاشتم کاربه اینجا بکشه انقد طولانی بشه میتونستم بعد یه ماه برم اصلا بزنم توگوشش بگم چرا یه ماهه همسرت و ول کردی همون جا حرف میزدم وتکلیف ومشخص میکردم نه اینکه هم من دست رو دست بزارم هم اون وکاربه جایی بکشه که همه مطمئنن جدایی مون حتمیه وای خدا چقد شرایط بدیه کاش میشد آینده رو دید کاش میشد بفهمم چی توسرهمسرمه واقعا یعنی میخواد جداشیم واسه اینکه مطمئن شم میخواستم باهاش حرف بزنم اما اینطوری ممکنه درگیراحساسات شیم وبازنظرواقعیش ونگه

  9. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 اسفند 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1393-11-17
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    31

    تشکرشده 29 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امروز عروسی یکی ازدوستان رفته بودم وقتی ازیکی میشنوم که میگه همسرم خیلی دوسم داره خیلی حالم بد میشه وقتی برگشتم خونه همش دارم گریه میکنم کارم شده شبانه روزگریه کردن دارم خودم ومیبازم این آدم اعتمادبه نفسم عزت نفسم وآرامشم وهمه چیو ازم گرفت همش با خودم میگم من چیم ازبقیه کمتره چراباهام اینطوری کرد چرا دوسم نداره چرا چرا چرا؟؟؟؟؟؟ دوستان چرا هیشکی نیست باهام همدردی کنه یه کم باهام حرف بزنه دارم افسردگی شدید میگیرم حالم خیلی بده

    - - - Updated - - -

    امروز عروسی یکی ازدوستان رفته بودم وقتی ازیکی میشنوم که میگه همسرم خیلی دوسم داره خیلی حالم بد میشه وقتی برگشتم خونه همش دارم گریه میکنم کارم شده شبانه روزگریه کردن دارم خودم ومیبازم این آدم اعتمادبه نفسم عزت نفسم وآرامشم وهمه چیو ازم گرفت همش با خودم میگم من چیم ازبقیه کمتره چراباهام اینطوری کرد چرا دوسم نداره چرا چرا چرا؟؟؟؟؟؟ دوستان چرا هیشکی نیست باهام همدردی کنه یه کم باهام حرف بزنه دارم افسردگی شدید میگیرم حالم خیلی بده

  10. کاربر روبرو از پست مفید باران 93 تشکرکرده است .

    بارن (جمعه 24 بهمن 93)

  11. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    باران جان سلام . عزیزم مگه میشه همسرت دوستت نداشته باشه . اون دوستت داره همون طور که شما اونو دوست داری . ولی دیواری بینتون هست که مانع رسیدن شما به همدیگه میشه . عزیزم شما از اون سرتری . نمیدونم این چقدر واقعی و چقدر توهم میتونه باشه . ایشون هر چقدر هم که مرد کاری و پر تلاشی باشه از نظر شما چون مدرک لیسانس نداره پایین تره . ایا ملاک برتری انسانها رو مدرک تعیین میکنه؟ همین دیواره که مانع میشه اون به طرفت بیاد . همین دیواره که باعث شده اون به طلاق فکر کنه . چون احساس میکنه همسری که شما لایقشی نیست . اگه به همسرت علاقه داری و میخواهی زندگیت رو درست کنی باید بتونی از این دیوار رد بشی . برای رد شدن هم اراده و علاقه و تلاش خودت لازمه . اونجا که گفتی دوستم رو فرستادم تا باهاش صحبت کنه . جای تاسف داره . اونجا هم که گفتی یه کرم صد و پنجاه تومنی گرفتی بازم متاسف شدم . به نظر میرسه نه تنها سر تر نیستی خیلی هم ناپخته ای .

  12. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    کیانا 93 (شنبه 25 بهمن 93), باران 93 (شنبه 25 بهمن 93)

  13. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 اسفند 93 [ 11:51]
    تاریخ عضویت
    1393-7-22
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,189
    سطح
    28
    Points: 2,189, Level: 28
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    213

    تشکرشده 213 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    باران جان ببخش که این چند روز نیومدم شارژ اینترنتم تومو شده بود فقط به خاطر تو شارژ کردم عزیزم ببین اینکه گفتی با خانواده مشورت کردی قبول دارم شاید تا حدی درسته اما من هم زمانی فکر می کردم وقتی دونفر با هم مشکل دارند بهترین راه جدایی اما وقتی مطالعه کردم سخنرانی گوش کردم گفتم وای چه جالب همه ی او نهایی که ازهم جدا میشند یا زندگی تلخ دارند مشکل از بد بودن یک طرف نیست مشکل شون یاد نداشتن مهارت هاست مهارت هایی مثل کلید مرد مثل کلید زن مثل سخنرانی هایی که براتون گذاشتم عزیزم جدایی شما یا خیلی های دیگه مثل این میمونه یک نفر سرما بخوره امایادکتر داروی اشتباهی بده یا ندونه چه دارویی مصرف کن اون بمیرهخیلی مسخرست مگر نه
    عزیزم منم مطالعه زیاد میکنم اما شوهرم یا وقت نمیکنه یا زیاد دوست نداره این ها تفاوت های فردی نه تفاوت تحصیلاتی اونوقت میدونی من چیکار می کنم جاهای مهم اون کتاب از نظر خودم خط میکشیدم میدادم اون بخونه اینطوری خیلی به نفع من بود جاهایی که دوست داشتم اون می خوند یا این سخنرانی ها رو خودم براش میگم
    دیدی عزیزم من گفتم همسرت دوست داره حالا هی حرف ما رو گوش نکنبشین گریه کن

    کاربه اینجا بکشه انقد طولانی بشه میتونستم بعد یه ماه برم اصلا بزنم توگوشش بگم چرا یه ماهه همسرت و ول کردی همون جا حرف میزدم وتکلیف ومشخص میکردم اخ اگر اینکارو میکردی چقدر خوب بود اگر با همین احساسی که من از این موضوع برداشت کردم بری وبگی توبه چه حقی من اشتباه کردم قبول زنتو انداختی رفتی اونوقت میدونی اون چه برداشتی میکرد که من تکیه گاه این زنم من دوست داره به من احساس نیازه داره
    با حرفهایی اقای واحد صد در صد موافقمتواز چه لحاظ هایی برتری ایا این اقا خیلی زشته 2 کدوم دانشگاه چه رشته ای با چه معدلی خوندی 3 چرا به این اقا جواب بله دادید ایا برتری های نداشتند 4عزیزم مطمئن باش طلاق اخرین بدترین راه حل عزیزم و90درصد کسایی که طلاق می گیرند بعد پشیمون میشند تورو خدا یک حرکتی بکن بدون واسطه بدون غرور منتظر ت هستم

  14. 2 کاربر از پست مفید کیانا 93 تشکرکرده اند .

    واحد (شنبه 25 بهمن 93), باران 93 (شنبه 25 بهمن 93)


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. موندم چه تصمیمی بگیرم؟ کمک کنید...............
    توسط yase sefid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 10:55
  5. چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط arah در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 17:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.