ممنون ارم جان از نظر و پیشنهادت.
عزیزم چون چند تا تازه عروس تو جمع بود من ازش پرسیدم از بین اونا نظرشو در مورد چهره میخوام بدونم اون هم با مهربونی و لوس کردنم پرسیدم نه رسمی و خشک. درضمن ما هنوز سر زندگیمون نرفتیم که بعد مهمونی تو خونه ازش میپرسیدم.
کلا یکی از بزرگترین مشکلاتش غرور بیش از حدشه که با اینکه میدونم نظر واقعی و تو فکرش چیه، ولی هیچوقت دوست نداره به زبون بیاره و پررنگ بشه ویژگیهای مثبتم چه زیبایی چه تحصیل چه کار چه خوانواده و ...، ولی کوچکترین عیبی رو زودی پیدا میکنه و پررنگش میکنه. انگار میخواد اعتماد بنفسمو ازم بگیره . ولی این خصوصیت در مورد خودش کاملا عکسه. یه کار کوچیک یا یه ویژگی مثبتشو که برا من ممکنه خیلی بی اهمیت باشه رو انقد بزرگ نشون میده که انگار شاهکاره. کلا خونوادگی اینطورن، همش میخوان به زور و با دروغ و تجزیه تحلیل بی منطق، دیگران رو کوچیک نشون بدن تا کوچیکی خودشون به چشم کسی نیاد!!!
بخدا من اصلن نمیخام تعریف بیجا بشنوم، فقط میخوام واقعیتارو ببینه و بگه تا اعتمادبنفسم گرفته نشه.
تحمل این رفتارا و طرز برخورد باهاش واقعا برام سخته
علاقه مندی ها (Bookmarks)