دوسش دارم اما رهام کرد و رفت (اون هم یه دفعه)

[ستیلا]

بعضی وقتا فکر می کنم داره بهم دروغ میگه
مثلا همین جا
ایشون یه خواهر بزرگتر از خودشون دارن و تو طرفای ما اینجوری رسمه که اول خواهر بزرگه ازدواج می کنه بعد کوچیکه مگر در مواقع استثنا که سن و سال خواهر بزرگه خیلی بره بالا و......... و شرایط اینا اونجوری نیست.
که این با چیزی که گفتن نمی خونه یا این که مطرح کردن که قضیه خاستگاری مال یه سال پیش بوده ولی خانواده ایشون مخالف بودن و پرونده بسته شده و تموم شده بوده از طرف طرفین تا همین امروز(یعنی پریروز) پسره یه بار دیگه با ایشون مطرح کرده و ایشون هم با باباش صحبت کرده و به قول خودشون باباش در کمال تعجب ایشون، قبول کرده و در ضمن برادراش و مادرش ون هم مخالف این ازدواجن
خوب به نظر شما این بیشتر شبیه داستان ساختگی نیست تا واقعیت؟
نمی دونم دلیلش هم از این قضیه چیه چون اصرار دارن که وضعیتشون خاصه و میگن اگه منم تو شرایط ایشون بودم ، حق رو به ایشون می دادم.
درباره ازدواج هم باید بگم خوب، علاقه اولیه ایجاد شده و من خودم حتی از خیلی از رفتاراش خوشم امده و خیلی از کارایی رو هم که دارم واسه آینده انجام می دم بهشون میگم. حتی وقتی داشتم خونه می خریدم هم ایشون رو توجریان گذاشتمو........
و همش به این فکر می کردم که با توجه به این که ایشون خواهر بزرگتر دارن من و ایشون فرصت بیشتری داریم واسه فکر کردن و ......... که زد و اینجوری شد
(راستی مرسی که دنبال می کنی و داری راهنماییم می کنی)

اقا فرزاد نمیشه با دوتا احتمال و شک و حس فهمید که این دختر خانم دارن دروغ میگن .حتی خود شما هم مطمین نیستیدید.اینکه خواهر بزرگترشون ازدواج کنه یا نه مربوط به خانواده خودشون هست .بعضی خانواده ها اجازه میدن دختر کوچکتر ازدواج کنه.بعید نیست که این دختر خانم خواستگار نداشته باشند .اما چیزی که من میتونم بگم اون دختر خانم هم به شما علاقه داره ولی چون میدیدن موضوع داره دنباله دار میشه پس بهترین راه رو انتخاب کردن و رابطه رو تموم کردن که کارشون درست بوده از طرف دیگه شما هم به ایشون علاقه دارید.شما هم با خانواده خودتون صحبت کنید و با توجه به اینکه مادرتون هم گفتن خانواده خوبی هستن از طریق خانواده ها اقدام رسمی کنید .اینجوری نه شما حسرت میخورید اینده که چرا نشد و از طرف دیگه اون دختر خانم هم عکس العمل جدی شما رو میبینه .اگه با هم به تفاهم رسیدید و معیاراتون به هم نزدیک بود نامزد کنید تا زمانیکه شرایط برای ازدواج براتون مهیا بشه.(ضمنا به اون دختر خانم هم بگید که شرایط مالیتون چگونه هست .خواستگاری و نامزد کردن هزینه ایی نداره )

[کاغذ بی خط]

آقا فرزاد من یه چی به شما بگم اگه دوسش داری و تو رفتاراش تناقض می بینی اون مطالب رو روی یه ورق بنویس و ازشش بخواه جایی بیاد و باش مطرح کن بعضی موقع ها زهن ماست که مارو به بیراهه می بره و اگه قانع شدی تصمیم بگیر که می خوای همسرت باشه؟؟؟؟؟؟؟؟بعد از اون قدمت رو محکم کن و بش بگو من می خوام از طرف خونواده اقدام کنم و شرایطم این که تا دو سال قسط دارم و اگه خانوادها قبول کنن ما نامزد بمونیم تا دو سال .....
فقط مهم اینه که نزاری تو دلت شک ایجاد بشه ....و البته بمونه
نکته بعدی این که گاهی دخترا موضوع خواستگار رو مطرح می کنن تا میزان علاقه طرف مقابل رو بسنجن که تا چه حد علاقه بش دارن....

[صبوری]

ناتویی =؟؟؟

سلام آقا فرزاد.
به نظر من شما داريد ناپخته عمل ميكنيد.زمان حلال مشكلات هست شما لازم نيست نگران دو سال باشيد .فقط كافيه يك ماه صبر كنيد.
چند حالت داره يا ايشون براي جلب توجه شما داستان خواستگار رو مطرح كردن كه از خواستگار خبري نميشه و اون موقع بايد تصميم بگيريد يا واقعا قضيه خواستگاري جدي هست .
دخترها وقتي احساسي به فردي دارند نميتونن يك شبه به خواستگاري فرد ديگه فكر كنند وبازم جواب دختر خانوم منفي ميشه و بازم برگ برنده براي شماست.
واحتمال آخر ايشون به خواستگار جواب مثبت ميدن كه در اين صورت دو حالت داره يا علاقه اي به شما نداشتن يا سر لج و لج بازي اين كار رو كردن و مطمعنا دختري كه بخواد با لج بازي زندگيش رو به خطر بندازه مناسب شما نيست.

[farzad122]

اقا فرزاد نمیشه با دوتا احتمال و شک و حس فهمید که این دختر خانم دارن دروغ میگن .حتی خود شما هم مطمین نیستیدید.اینکه خواهر بزرگترشون ازدواج کنه یا نه مربوط به خانواده خودشون هست .بعضی خانواده ها اجازه میدن دختر کوچکتر ازدواج کنه.بعید نیست که این دختر خانم خواستگار نداشته باشند .اما چیزی که من میتونم بگم اون دختر خانم هم به شما علاقه داره ولی چون میدیدن موضوع داره دنباله دار میشه پس بهترین راه رو انتخاب کردن و رابطه رو تموم کردن که کارشون درست بوده از طرف دیگه شما هم به ایشون علاقه دارید.شما هم با خانواده خودتون صحبت کنید و با توجه به اینکه مادرتون هم گفتن خانواده خوبی هستن از طریق خانواده ها اقدام رسمی کنید .اینجوری نه شما حسرت میخورید اینده که چرا نشد و از طرف دیگه اون دختر خانم هم عکس العمل جدی شما رو میبینه .اگه با هم به تفاهم رسیدید و معیاراتون به هم نزدیک بود نامزد کنید تا زمانیکه شرایط برای ازدواج براتون مهیا بشه.(ضمنا به اون دختر خانم هم بگید که شرایط مالیتون چگونه هست .خواستگاری و نامزد کردن هزینه ایی نداره )

مرسی از راهنماییت
آخه بدبختی یکی دو تا نیست که
هر چی بهش اصرار کردم که قضیه جدیه یا نه گفت واقعاً جدیه
گفت که از اول هم قرارمون این نبود که عاشق بشیم و صرفاً قضیه من و تو دوستی اجتماعی بود
وقتی گفتم که حالا من زدم زیر قول و قرارمون و بیشتر از یه دوست اجتماعی تو قلبم برات جا باز کردم. باز عکس العملی نشون نداد
بدبختی بعدی اینه که تو رسومات ما حداکثر نامزدی 6 ماه(نمی دونم کدام ......... این رسم رو گذاشته آخه)
البته دارم یه جورایی به جمع بندی نزدیک می شم
احتمالا امشب دوباره باهاش حرف بزنم ببینم چی میشه.

- - - Updated - - -

ناتویی =؟؟؟

سلام آقا فرزاد.
به نظر من شما داريد ناپخته عمل ميكنيد.زمان حلال مشكلات هست شما لازم نيست نگران دو سال باشيد .فقط كافيه يك ماه صبر كنيد.
چند حالت داره يا ايشون براي جلب توجه شما داستان خواستگار رو مطرح كردن كه از خواستگار خبري نميشه و اون موقع بايد تصميم بگيريد يا واقعا قضيه خواستگاري جدي هست .
دخترها وقتي احساسي به فردي دارند نميتونن يك شبه به خواستگاري فرد ديگه فكر كنند وبازم جواب دختر خانوم منفي ميشه و بازم برگ برنده براي شماست.
واحتمال آخر ايشون به خواستگار جواب مثبت ميدن كه در اين صورت دو حالت داره يا علاقه اي به شما نداشتن يا سر لج و لج بازي اين كار رو كردن و مطمعنا دختري كه بخواد با لج بازي زندگيش رو به خطر بندازه مناسب شما نيست.

نه خداییش ناتو نیستم
نمی گم بنده مخلص خدام
اما آدم کثیف هم نیستم خداییش خدا هم هوامو داره.
اصلا رابطه ام هم با ایشون پاک بود اصلا هیچ وقت به کثافت کاری با کسی فکر نکردم
یه همکار دارم که هم سن و سالیم (با هم استخدام شدیم) تو اداره همه بهمون میگن دو قلو چون همه کارا مون با همه. اون همکارم از کل ماجرا خبر داره و بهم می گه چون نیتت پاک بوده، خدا جلوی پات چیز بد نمی زاره. (این یه خورده دلمو گرم میکنه)
البته بگما خود دختره بهم میگه خیلی مثبتی و....... این که گفتم ناتو ، منظورم این بود که شاید خواهر ایشون در باره من اینجوری حدس بزنن و .........

[صبوری]

آقاي فرزاد اون =جلوي ناتويي يعني معنيش چي ميشه؟؟؟

[ستیلا]

مرسی از راهنماییت
آخه بدبختی یکی دو تا نیست که
هر چی بهش اصرار کردم که قضیه جدیه یا نه گفت واقعاً جدیه
گفت که از اول هم قرارمون این نبود که عاشق بشیم و صرفاً قضیه من و تو دوستی اجتماعی بود
وقتی گفتم که حالا من زدم زیر قول و قرارمون و بیشتر از یه دوست اجتماعی تو قلبم برات جا باز کردم. باز عکس العملی نشون نداد
بدبختی بعدی اینه که تو رسومات ما حداکثر نامزدی 6 ماه(نمی دونم کدام ......... این رسم رو گذاشته آخه)
البته دارم یه جورایی به جمع بندی نزدیک می شم
احتمالا امشب دوباره باهاش حرف بزنم ببینم چی میشه.

پس صحبت کردن شما باید قطعانه باشه . حتما با خانوادتون هم صحبت کنید چون خیلی مهم هست .به ایشون بگید من مایل هستم با خانواده برای شناخت بیشتر خدمتتون بیایم.دو حالت داره 1.ایشون قبول میکنند و شما هم با خانواده صحبت کنید و....(میتونید بعد از شش ماه نامزدی و صیغه محرمیت عقد دایم کنید که اون مشکل مربوط هم حل بشه). 2.ایشون قبول نمیکنند و قضیه تمام میشه (این هم باید بپذیرید که ایشون به هر دلیلی حق انتخاب دارند و در صورت نپذیرفتن مهم نیست و براسون ارزوی خوشبختی کنید).اما در هر دو حالت شما مطمین هستدید و اینده حسرت نمیخورید که چرا همه چی تموم شد و رهاتون کرد.

[farzad122]

آقاي فرزاد اون =جلوي ناتويي يعني معنيش چي ميشه؟؟؟

ناتو دیگه
نشنیدی میگن فلانی خیلی ناتوه؟
معنیش یعنی آدم آب زیر کاه، کثیف(از نظر فکری)، کسی که از در دوستی وارد میشه اما هدفش یه چیز دیگست و ...........
دیگه بیشتر از این چیزی به ذهنم نرسید.

[صبوری]

هر چی بهش اصرار کردم که قضیه جدیه یا نه گفت واقعاً جدیه
گفت که از اول هم قرارمون این نبود که عاشق بشیم و صرفاً قضیه من و تو دوستی اجتماعی بود
وقتی گفتم که حالا من زدم زیر قول و قرارمون و بیشتر از یه دوست اجتماعی تو قلبم برات جا باز کردم. باز عکس العملی نشون نداد

به نظر من اين خانوم لايق عشق پاك شما نيست. اينقدر به آب و آتيش زدن و زنگ زدن نداره.
اگر در يك رابطه بيشتر از عشقي كه دريافت ميكنيد عشق بورزيد اون رابطه به مشكل ميخوره.

[farzad122]

البته یه چیز رو هم باید اضافه کنم
ما کلا به صورت ارثی موی سرمون می ریزه
البته از 35 به بعد
عملا همه ازدواج می کنن بعد 7 الی 8 سال می ریزه
حالا این وسط من زیاد فشار اوردم به این کله از الان ریزش شروع شده
در حدی که مشخصه که موهام داره می ریزه
هفته پیش بنده خدا با کلی معذرت خواهی بهم گفت چون براش مهمم داره این رو میگه که پیش یه متخصص برم
منم حرفشو گوش کردم همون فرداش رفتم
البته به دکتر هم گفتم که من کنار امدم نامزدم گیر داده بود که امدم خدمتتون
به خودش هم گفتم که به دکتر گفتم که به اسرار تو رفتم پیشش(پرسید دقیقا چی گفتی که واژه نامزد رو دیگه نگفتم بهش)
بعد گفتم بهش که ریزش موی من حتمی هست حالا با دوا درمون یه چند سال شاید دیرتر اما حتمی بودنش حتمیهالبته این رو از قصد گفتم که در جریان باشه)
به نظر تون این موضوع هم می تونه موثر باشه تو این قضیه؟

[reza 12]

جناب farzad122:
من به احتمال 90 درصد به بالا با چیزایی که مینویسی بهت میگم اون دختر رو دوس نداری بلکه به خاطر وابستگی که بهش پیدا کردی یه کمی آشفته شدی و دنبال این هستی که یه جورایی خودتو آروم کنی یعنی یه جورایی عذاب وجدان گرفتی شاید نمیدونم ولی به نظرم مشکل خود تویی نه اون دختر!!!
یا دوسش داری یا نه دیگه!!!اگه دوسش داری به عنوان همسر اینده فورا برو خاسگاریش یا بهت بله میده یا نه!!!اگرم که دوسش نداری دیگه دنبال چی میگردی با فکر کردن به این چیزا که مشکلی حل نمیشه!!!
ولی میدونی به نظرم چیزایی که شما داری اینجا میگی بیشتر شبیه اینه که خودت درون خودت شک داری و میخوای ماها کمک کنیم که تو بدونی این دخترو دوس داری یا نه؟!یعنی مشکل ریشه ای خود دوس داشتن شماست که یه حس شخصیه!!اگه اون حس تو وجودت نیس به زور که نمیشه اون حسو ایجاد کنی!!بشین با خودت فک کن که با همه چیزایی که تو رابطه شما بوده دوسش داری یا نه!!؟؟اگه داری خاسگاری و اگه نداری دیگه بهش فکرم نکن چون از شواهد پیداست دختره اگه قراره باهاتون باشه این بودن رو فقط به عنوان همسر میبینه نه دوست دختری که هیچ تعهدی بهش نداشته باشی،پس اول مشکلو با خودت حل کن...