خب در مورد صحبتهاي جناب مدير
قبول دارم كه بنده احساسي هستم ! اما آيا هميشه احساسي بودن بد هست؟
اون احساسي بودني بد و نا پسند هست كه طرف منطق و عقل رو بكار نبره و صرفا به صورت احساسي برخورد كنه !
يعني بعد از اين همه مدت شناخت شما فكر مي كنيد كه بنده تا اين حد احساسي هستم كه به هيچ وجه به جنبه هاي عقلاني و منطقي فكر نمي كنم ؟!!
پس چطور بدون داشتن حمايت و به اينجايي كه الان هستم رسيدم؟!!
چطور از لحاظ موقعيت شغلي و كاري در جايگاه مناسبي هستم؟!!
آيا شما طرز برخود من با اجتماع و محيط پيرامون رو ديده ايد ؟!!
پس به طور قطع نمي تونيم بگيم كه بنده از لحاظ احساس نخستين فرد تالار هستم ؟!!! شما مثل اينكه مشكلات حادي كه ديگران مطرح كرده اند و شكستهاي زيادي تو زندگيشون خوردند رو ناديده گرفتيد؟!! يعني اون تصميمات از سر احساس نبوده ؟!!
چرا شما فكر مي كنيد شخصي كه اون نوع كليپها رو مي سازه صرفا حال و روز خودش رو بيان مي كنه ؟!!
بنده نسبت به سليقه هاي گوناگون كليپ درست مي كنم يا تاپيك مي زنم !! اما آيا اين دليل اينه كه حرفهاي توي كليپها يا تاپيكها همش حرفاي منه ؟!! يا احساس اون لحظه من رو نشون مي ده ؟!!!
در چندين مورد كليپ يا تاپيكهام متن نوشته ها رو دوستاني از طريق ايميل يا پيغام خصوصي ارسال كردند كه بنده متون اونها رو تبديل به كليپ يا تاپيك كردم !! پس تمام كليپها احساس من و حرف من نيست !!
من مثل يه كارگردان بودم كه در فيلمهاش از قصه هاي مختلف فيلم مي سازه آيا تمام فيلمهاي كارگردانان سرگذشت خودشون هستند ؟!! يا حرفهاي دل خودشون هستند ؟!! آيا كارگردانهايي كه فيلمهاي عاشقانه مي سازن همگي انسانهاي احساسي و دور از منطقي هستند ؟!!
در صورتي كه اينطور نيست در اغلب موارد يك تهيه كننده فيلمنامه رو از شخصي مي گيره و اون رو به كارگردان متبحري مي ده تا فيلم رو بسازه گاهي موارد خود كارگردان هم نوسينده است هم تهيه كننده كه در برخي تاپيكهاي بنده هم همينجوريه اما همه موارد رو نميشه به احساس خود بنده نسبت بديد ؟!!!
من قبول دارم كه تا حدودي احساسي هستم و اين رو اصلا خصلت بدي نمي دونم ! و دوست دارم كه هميشه عاشقانه زندگي كنم و اين هم به اين مورد اخير بنده يا مورد قبلي مربوط نميشه خوي و خصلت عاشقي نه صرف زميني اون بلكه دوست داشتن جهاني كه خداوند پايه گذار اون بوده و هست و در نهايت دوستي معبود و بندگان مخلصش در ذات بنده هست و نمي تونم از اينها جدا بشم !!!
در عين حال رفتارهاي متين و منطقي و... بنده رو كساني كه در اجتماعي كه باهاش سر و كار دارم مي تونند مشاهده كنند .
اما جناب سنگ تراشان قبول دارم كه بعد از اون اتفاق تا حدودي احساسم لطمه خورد چون به خاطر صداقت و سادگي خودم به فردي اطمينان كردم كه نبايد مي كردم !!!
ولي دليل نميشه كه هميشه اشتباه كنم اتفاقا اون تجربه اي خوبي براي بنده بود تا اسير مطلق احساس نشم و راههاي عقلاني رو بكار ببرم !
اين كليپها و كارهايي رو هم كه شما مي فرماييد هيچ ربطي به احساس بنده نداره ، يعني به عقيده شما تمام هنر مندها افرادي احساسي و بي خرد هستند ؟!!
و بايد دست از هنر خودشون بكشند كه بتونن عقلاني فكر كنند ؟!! من قبول دارم كه رمانتيك و تا حدودي آرماني هستم ولي به عقيده خودم رمانتيك و آرماني بودن بهتر از اينه كه انسان صفتهاي زشت رو در خودش جا بده مثل :
گرگ بودن به بهانه زرنگي ، داشتن اخلاق سو استفاده از ديگران ، حسود بودن ، دورويي و عدم صداقت و ......
به عقيده من انساني كه طينتش پاك باشه واحساس پاك رو در قلبش جا بده از خيلي از رذايل اخلاقي دور مي مونه حالا شايد در برهه اي از زمان هم به خاطر اين احساس پاكش لطمه بخوره ولي اين رو هم تقدير الهي مي دونم و همچنان دوست دارم احساسات پاك رو در خودم تقويت كنم اما در كنارش از عقلم نيز استفاده كنم .
با اينكه حرف شما رو در زمينه ساخت كليپ و كارهاي خودم قبول ندارم اما به سفارشات شما گوش مي دم و تستهاي شما رو انجام مي دم
ممنون از راهنماييهاي ارزشمندتون
علاقه مندی ها (Bookmarks)