به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 49
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 88 [ 20:12]
    تاریخ عضویت
    1387-10-04
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    3,067
    سطح
    34
    Points: 3,067, Level: 34
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: مـن ، تـرديـد ، ازدواج

    سلام آرمان جان،

    به نظر من، میتونی‌ به این خانم نزدیک تر شئ و هم رو بهتر بشناسین، من هم قبول دارم تحصیلات ه دو نفر باید با هم بخوره، ولی‌ این کاملا بستگی به ۲ طرف داره، بله اون خانوم کار بهتری شاید داشته باشه و درامد بیشتر، ولی‌ مهم اینه که با این وجود شما چقدر میونی عزت نفستو حفظ کنی‌، و با چه دیدی به یک همسر نگاه میکنی‌، آیا بالا تر بودن اون موجب می‌شه شما فکر کنی‌ بی‌لیاقتی؟ یا این که میونی بهش افتخار کنی‌؟ به نظر من در چنین موردی جنبهٔ پسر خیلی‌ مهمه، و اون خانوم هم آیا احساس ه بر تری می‌کنه برای تحصیلات بیشترش یا تحصیل رو جدا از شعور و انسانیت افراد میدون. این مساله زمانی‌ مشکل سازه، که دو نفر ظرفیت پذیرش این تفاوت رو نداشته باشن، من هم دانشجو ه Ph.D هستم، و اصلا برام مهم نیست اگه با یک لیسانس ازدواج کنم، مسائل خیلی‌ مهم تری هست که اهمیت تحصیلات رو کمرنگ می‌کنه، عجله نکن...در ضمن، علاقه مند شدن یک دختر در نت، هیچ دلیلی‌ بر ضعف ه اون نیست، دختری که بتونه ابراز علاقه کنه به نظرم خیلی‌ هم دختر محکمی میتوون باشه..بهترین‌ها رو برات آرزو می‌کنم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید maryam7777 تشکرکرده است .

    maryam7777 (دوشنبه 07 اردیبهشت 88)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 شهریور 89 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    75
    امتیاز
    3,299
    سطح
    35
    Points: 3,299, Level: 35
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 64 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مـن ، تـرديـد ، ازدواج

    ارمان عزيز به نظر من درك و فهم اون دختره و علاقش به شما مهمه اگه واقعا علاقمند شما و با شعور باشه اختلاف سطح تحصيلي و فرهنگي نمي تونه رو اون تاثير بزاره از طرف ديگه شخصيت خود شما هم مهمه اگه در اينده در امد اون بهتر از شما باشه يا تحصيلاتش بيشتر باشه بهتون بر ميخوره يا نه ؟ ولي چيزي كه خانم 1380 مطرح كرده بود منو نيز نگران كرد با اينكه گفتدين اون خانم سختگير و سنگينه اما نميشه بهش ايمان داشت و شايد پاش بلغزه چون دختر ا تقريبا ميشه گفت همشون احساساتي اند و زود تحت تاثير قرار ميگيرند احتمالا خانمتون در زمان ادامه تحصيلي به همكارانش و همكلاسي هاش علاقمند شه و.... به هر حال ارمان جون زود تصميم نگير چون ديگه نمي خوايم شكست ات را ببينيم . موفق و خوشبخت باشي داد اشي من

  4. کاربر روبرو از پست مفید پاييز خزان تشکرکرده است .

    پاييز خزان (دوشنبه 07 اردیبهشت 88)

  5. #13
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: مـن ، تـرديـد ، ازدواج

    آرمان جان صبر كنيد و صبر كنيد و باز هم صبر كنيد . به هر روي هنوز مهر طلاق شما د رشناسنامه خشك نشده شايد مشكلاتي بود كه كار طلاق به تعويق افتاد ولي به هر روي تمام اين مسائل در زماني جرقه اش خورده شده كه شما به لحاظ احساس و فكري كاملا آسيب خورده بوديد و صد البته هستيد . يعني بستر براي رشد چنين تفكر و احساسي كاملا مهيا بوده است . ميخواهيد بگوييد عاشق نيستيد. قبول مي كنم و لي باز هم مي گويم صبر صبر صبر حداقل يكسال

  6. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (دوشنبه 07 اردیبهشت 88)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 دی 91 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    338
    امتیاز
    4,957
    سطح
    45
    Points: 4,957, Level: 45
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 286 در 92 پست

    Rep Power
    50
    Array

    RE: مـن ، تـرديـد ، ازدواج

    آرمان گرامی سلام،به نظر من بعد از هر رابطه ای که تمام میشود هر چند که بد و دلخراش بوده و یا حتی هیچ علاقه ای در آن نباشد،خیلی بهتره که چند ماهی در تنهایی به سر برد تا هم اثرات احیانا ناشی از جریحه دار شدن احساسات کمرنگتر بشه،هم ذهن در مورد خواسته ها و معیار ها شفاف تر تصمیم بگیره
    موفق باشی
    [align=justify][align=center]
    [size=large]عشق یکسان ناز درویش و توانگر میکشد
    این ترازو سنگ و گوهر را برابر می کشد[/size][/align]
    [/align]

  8. 2 کاربر از پست مفید lمریم تشکرکرده اند .

    lمریم (دوشنبه 07 اردیبهشت 88)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 آذر 88 [ 22:18]
    تاریخ عضویت
    1387-9-24
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,411
    سطح
    36
    Points: 3,411, Level: 36
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    98

    تشکرشده 100 در 62 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: مـن ، تـرديـد ، ازدواج

    من به واسطه هم رشته بودن با خانم مقابل شما چند نکته رو بیان می کنم...
    طبق صحبت شما وی اکسترن(کارآموز) است و الان این دوره در دوره پزشکی دورانی است که تمام دختران پزشکی به فکر ازدواجند.چرا؟
    چون قبل از اینترنی است ..همه سال بالایی های پزشکی می گن قبل از اینترنی ازدواج کنید چون در زمان اینترنی با اون همه کشیک آنقدر خسته اید که قدرت تصمیم گیری ندارید....و بعد از آن فارغ التحصیل.....دختران اکسترن معمولا در این مرحله چون وقت آزاد زیادی دارند پزشکی رو شوخی می دونن ....و هنوز خود رو به عنوان پزشک قبول ندارند. شما با ایشان ازدواج می کنید و 5/2 سال دیگه وی اینترن است...یعنی 10 کشیک در ماه..یعنی خستگی یعنی کاهش توجه به طرف مقابل..باید اینها را بپذیرید و وارد شوید...کشیک های مداوم با رزیدنت هایی که گاه بسیار دختران رو هوایی می کنند پس دقت کنید این خانم چقدر محکم و با شخصیت است...عمق شناخت و عشقش رو نسبت به خودتون بسنجید و وارد شید...نذارید به خاطر احساسات یک خانم دوباره شکست بخورید ..من در اطرافم بسیار دیدم که دوستانم با مهندس و پزشک نامزد و عقد کردند و در اینترنی و بعد از ان جدا شدند...چرا چون یا خانم یک رزیدنت یا یک همکار عالی دیده که بهش علاقه مند شده و یا پسر درک نکرده....اینا حقیقته ..نه همیشه ولی هست..پس خوب فکر کن...
    صبح تا شب با یک رزیدنت یا یک همکلاسی بودن گاهی بعضی دختر ها رو وسوسه می کنه...


    آفرین

    شما رو به خاطر صداقتتون تحسین میکنم........موفق باشین.....

    بنا به دلایلی.... گه گداری به دانشگاه های پزشکی رفت و آمد دارم!.....هر چند خودم اوضاع اون جاها رو دیدم....اما جالبه بدونی یکی از دفعات هم که رفته بودم پیش همون آشنای خودمون(استاد هست....) دنبالش.....بهم گفت: کامی..... یه دفعه میای اینجا عاشق نشی یه بار!!!(با لحن طنز...).......بعد هم با هم بحث کردیم و چه حقایق نادیدنی که .....بعدها با چشم هم دیدم!!!.......من نمیگم همه اون ها اینطورن اما اکثریتشون یه سری روابطی دارن که اگه واستون مهمه باید دقت کنین.....

    راستی آرمان جان....ببین...من کاملا با ازدواج فامیلی مخالفم.....بنا به دلایل زیادی که هست و میتونه باشه!.....خلاصه خیلی حواست جمع باشه...من نمیگم این دختر,دختر خوبی نیست و...میگم دقت کن.....احساسات اکثر دختران کاملا متغیره و .......بررسی کن......پرس و جو کن...امتحانش کن.......با تجرییاتی که داری و تازه بزرگترم که هستی....خودت بهتر میدونی...

  10. کاربر روبرو از پست مفید کامران007 تشکرکرده است .

    کامران007 (دوشنبه 07 اردیبهشت 88)

  11. #16
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 خرداد 03 [ 13:48]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,437
    امتیاز
    287,971
    سطح
    100
    Points: 287,971, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,608

    تشکرشده 37,112 در 7,017 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: مـن ، تـرديـد ، ازدواج

    سلام
    غالبا آدمها وقتی كه در یك احساس قرار می گیرند، خودشان نمی توانند همه جانبه و تحریف نشده زوایای مثبت و منفی موضوع را ببینید، یا اگر دیدند توجه كنند.
    متاسفانه اگر این احساس از یك حدی بالاتر برود، حتی اگر دیگران جوانب مغفول مانده را گوشزد كنند باز با دلایل منطقی (كه البته همه اینها در جهت احساس سازماندهی شده اند)َ،‌توجیه خواهد شد.
    حتی خود مشاوران در چنین مواقعی سعی می كنند، از نظر همكاران كه خارج از گود احساسی هستند كمك بگیرند.
    اگر نگویم شما احساسی ترین فرد تالار هستید، لیكن مقام و مرتبه های نخست را دارید.
    اگر موضوعات و پستهایت را تحلیل كنی متوجه می شوی:
    سلیقه به خرج دادن.
    موسیقی
    ادبیات
    تعاملهای گاه بسیار احساسی با اعضاء چه به صورت حمایتی، یا دلتنگی یا حتی ناراحتی یا خشم.
    در واقع اكنون مشكلی جدی تر از نوع انتخاب پیش روی شماست.و این مشكل( به قول دوستان )خود این احساس است كه علیرغم كنترلی كه بر آن اعمال می كنید باز مركز تصمیم گیری شما را به عهده دارد.
    توصیه اكید من علاوه بر صبر و دست كشیدن از ازدواج ،‌اینست كه طی این مدت انرژی زیادی باید روی روشهای كنترل احساس بگذارید.(و شاهد هستم تا كنون هم اقدامات زیادی داشته ای،‌اما كافی نیست)
    همچنین به هیچ وجه شیوه انتخاب همسر به اینگونه را توصیه نمی كنم. هیچ امتیازی از نظر شناختی برای شما ایجاد نمی كند،‌ و آن احساس هایی كه با منطق توجیه می شوند نیز عمرش خیلی خیلی كوتاه خواهد بود.

    شاید برای یك فرد احساسی بهتر این باشد كه خیلی سنتی ازدواج كند و احساسش را عقب نگه دارد. فامیل بودن یا نبودن معیار مناسبی برای ازدواج نیست. بلكه ممكن است شناخت بیشتری نسبت به فامیل داشته باشید كه اگر اینگونه باشد امتیاز بالای هست.

    نتیجه:
    یكم : زمان ازدواج شما نرسیده است.
    دوم: به هیچ وجه با توجه به احساسات قوی و ظریفی كه دارید به این روشها دست به انتخاب نزنید.
    سوم:‌ طی زمانی كه برای بازسازی خودتون می دهید، روی كنترل احساس خود سرمایه گذاری كنید، و یك مدت نگذارید كه احساس زیادی هوایی بخورد.
    در پایان این مدت برای اینكه ببیند چقدر احساسات خود را در كنترل دارید موارد ذیل را تست كنید:
    - حداقل 3 ماه هیچ كلیپ رایگان ، تصویر و ... عاشقانه ای نساز
    - حداقل طی این 3 ماه از كسی رنجیده نشوی ، دلخور نشوی، عصبانی نشوی، و دلتنگ نشوای. (یعنی نسبت به قبل این موارد به حداقل رسیده باشد نه اینكه حذف بشود)
    - تا پایان دوره بازسازی خودت و این مدت 3 ماه جهت تست، با ایشون هیچ ارتباطی اعم از تلفنی،‌ sms ، ایمیل ،‌حضوری و .... نداشته باش و مسئله ازدواج را با او فراموش كن.
    - طی 3 ماه تست، هیچ متن عاشقانه ای ننویس، و تمایلات مثبت و منفی خود را در قبال دیگران به خصوص در فضاهای مجازی مثل تالار گفتگوی همدردی به حداقل برسان.


    آسیب و خطر بسیار جدی هست، هوشیار باش

  12. 2 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 07 اردیبهشت 88)

  13. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: مـن ، تـرديـد ، ازدواج

    با عرض سلام و تشكر از تمامي دوستان عزيزي كه بنده رو راهنمايي نموده و خواهند نمود‎ .‎


    دوستان عزيز من مواردي رو كه شما عزيزان متذكر شديد اينجا به اختصار مي نويسم و بعد در موردشون يه ‏توضيح مي دم و باز منتظر راهنماييهاي ارزشمند شما هستم‎ .‎

    ‎********************‎
    خانم‎ rsrs1380 :‎

    ايشون با توجه به هم رشته بودن با دختر خانم مذكور و درك موقعيتها و تجربياتي كه در زمينه اين رشته تحصيلي ‏و فضاي حاكم بر اون داشته و دارند سعي كردند تا جنبه هاي اجتماعي و نگرانيهاي مطرح شده رو يادآوري كنند و ‏همچنين در مورد نوع رابطه كه از دنياي مجازي آغاز شده و به نظر ايشون بر اساس احساسات بوده !! و.... رو ‏متذكر شدند كه از ايشون ممنون و سپاسگزارم در توضيح بايد عرض كنم‎ .‎

    كه صحبتهاي شما رو قبول دارم و به طور كلي در مواردي هم به قول شما صدق ميكنه ، اما در مورد محيط ‏دانشگاه ايشون يه خورده با اون فضايي كه متصور هست متفاوته و اونم به خاطر گزينشي بودن اين دانشگاه هست ‏، نه تنها ايشون بلكه خيلي از بچه هايي كه در اين دانشگاه درس مي خونن از خانواده هاي متدين و مقيد هستند ! ‏البته در هر محيطي انسانهاي خوب و بد پيدا ميشه ولي جو كلي اين دانشگاه تقريبا جو خوبي هست ( دانشگاه شاهد‎ ‎‎)‎

    خود اين دختر خانم از خانواده ايثارگر هستند و پدرشون جانباز هست به همين خاطر نوع محيط و تربيتي كه ‏درش رشد كردند بيشتر مذهبي و تا حدودي خشك بوده و ايشون هم به تمام معنا ظواهر و اصول اسلامي رو ‏رعايت مي كنند‎ !!‎

    به گفته چند تا از دوستانشون ايشون بسيار سختگير هستند حتي در برخورد با دوستان همجنس خود با احتياط و ‏متانت خاصي برخورد مي كنند‎ !!‎

    دوستان قصد تعريف ندارم چون بنده هنوز نه عاشق ايشون شدم و نه اسير احساسات شدم و صرفا چيزهايي كه ‏اين مدت دستگيرم شده روبيان مي كنم و خداي ناكرده نمي خوام توجيه كنم يا ايشون رو از هر گناهي مبرا بدونم ‏ولي بالاخره چيزايي رو كه در مورد ايشون مي دونم اينجا بيان مي كنم تا شما بهتر راهنمايي كنيد‎ .‎

    ‎*************‎
    اما در مورد نوع رابطه بايد بگم ايشون همونطور كه قبلا عرض كردم فقط يكبار به تالار اومده بودند و ابتدا به ‏مدير همدردي در مورد مشكلشون پيغام داده بودند اما از آنجايي كه مدير همدردي هميشه سرشون شلوغ هست به ‏كارشناسان افتخاري اين تالار كه اون زمان به لطف آقاي مدير بنده هم هر چند صلاحيت نداشته اما اسم كارشناس ‏افتخاري رو يدك مي كشيدم‎ .‎

    اون موقع بنا به وظيفه و حس همنوع دوستي سعي مي كردم كه به بيشتر مشكلات دوستان پاسخ بدم و ايشون از ‏طريق ايميل مطرح كرده بودن كه بنده بهشون گفتم از طريق فضاي عمومي تالار مشكل رو مطرح كنيد كه ‏عرض كردند وقت سر زدن و اينترنت اومدن رو ندارند و ترجيح مي دهند كه از طريق ايميل به صورت خلاصه ‏پاسخشون رو بدم‎ ‎
    كه بنده هم طي چند سوال و جواب به مشكلشون پاسخ دادم و بعد از راهنمايي مدير همدردي ايشون رو به يه ‏مشاور معرفي كردم و مشكلشون حل شد‎ .‎

    اما به هر حال ايشون گاهي از طريق ايميل و به صورت دوستانه حال بنده رو مي پرسيدند‎ ‎

    تا اينكه بعد از جريان ازدواج كذايي و طلاقم بنده ( در ضمن طلاق در شناسنامه من ثبت نشده ) روحيه درست ‏و حسابي نداشتم و بعد از يكي از ايميلهاي ايشون كه حال بنده رو پرسيده بودند يه خورده از جريان زندگيم رو به ‏صورت درد و دل به ايشون گفتم و باعث شد كه اين ارتباط يه خورده بيشتر بشه و چون بنده يكبار به ايشون كمك ‏كرده بودم ايشون سعي كردند كه بنده رو آروم كنند و شايد هم قصد جبران يا تلافي داشتند‎ .‎

    اما به هر حال هنوز يك ماه از اين ارتباط نگذشته بود كه با توجه به تجربه قبلي نخواستم كه اين ارتباط مجازي ‏ادامه پيدا كنه و به توصيه روانشناسان اين ارتباط مجازي رو قبل از بوجود اومدن احساس تبديل كردم به يه ‏ملاقات دوستانه يعني در ماموريتي كه به تهران داشتم از ايشون خواستم تا ملاقاتي در دانشگاه داشته باشيم ، و ‏بعد از اون و بيان يك سري صحبتها و شناخت بيشتر باعث شد كه ايشون صحبتهايي رو بيان كنند كه برداشت ‏بنده اين بود كه علاقه مند هستند كه جهت شناخت بيشتر و در صورت تاييد هر دو طرف جهت ازدواج با هم ‏صحبتهايي رو داشته باشيم‎ !!‎

    خب اين شماي كلي قضيه بوده ! پس به صرف ديدن تاپيكهاي احساسي يا مطالب بنده در تالار نبوده به جرات مي ‏تونم بگم كه ايشون حتي يك مطلب از بنده رو در تالار نخوندن و چون زياد اهل اينترنت نبوده و نيستند و از دنياي ‏اينترنت سر در نميارن بعد از اون ماجرا اصلا به تالار سر نزدند و همين الان هم نمي دونن كه بنده با نام آرمان ‏در تالار فعاليت مي كنم شايد اصلا به كلي آدرس تالار همدردي رو هم فراموش كرده باشند !!پس من عقيده دارم ‏اين آشنايي از سر احساس نبوده هم براي ايشون هم براي بنده چون من ديگه تو موقعيتي نيستم كه بخوام از روي ‏احساس يا ترحم يا هر چيز ديگري تصميم بگيرم‎ !!!‎

    ‎*************************‎
    اما در مورد صحبتهاي خانم زمانه و دوستاني كه در مورد اختلاف تحصيل صحبت كردند با تشكر از اون ‏دوستان توضيحاتي هم در اين مورد مي دم‎ :‎

    دوستان عزيز تحصيلات بنده الان ليسانس هست و ايشون هم انشاالله قصد دارند پزشكي و شايد هم تا تخصص يا ‏فوق تخصص ادامه بدهند‎ ‎

    بنده با حداقل شناختي كه از خودم دارم نه تنها تحصيلات عاليه همسر آينده ام حالا هر كي كه مي خواد باشه ‏موجب نارضايتي بنده نميشه بلكه هر چقدر از نظر تحصيلات و ايمان و اخلاق در سطح بالاتري باشند مايه افتخار ‏و مباهات بنده است‎ .‎

    اما بنده بيشتر به جنبه انسان بودن درك كردن و ارزشمند بودن و فضائل اخلاقي طرفم اهميت مي دم و مطمئنا ‏اگر فضائل اخلاقي در كنار تحصيلات عاليه در فرد وجود داشته باشه باعث رشد بيشتر و طي كردن آسان درجات ‏كمال انساني ميشه و باعث ميشه خود بنده بهتر بتونم با ايشون كنار بيام و جاي پيشرفت براي بنده نيز باز ميشه چه ‏بسا باعث تشويق بنده بشه كه خود من هم از نظر تحصيلات پيشرفت كنم‎ !!‎

    اما راه براي ادامه تحصيل بنده هم بسته نيست و مي تونم در كنار كارم به تحصيلاتم ادامه بدم !! و اين نكته رو هم ‏يادآور ميشم كه اگه ايشون از نظر تحصيلات از بنده بالاتر هستند اما بنده هم از نظر وجهه شخصيتي و پرستيژ ‏كاري موقعيتم در اجتماع نه تنها كمتر از يك پزشك نيست شايد در مواردي بالاتر هم باشه !پس دليلي براي ‏سرخوردگي يا نارضايتي بنده وجود نداره و اين هم بستگي به درك متقابل هر دو طرف داره - همانطور كه ‏ايشون از لحاظ تحصيلي در موقعيت خوبي هستند بنده هم از لحاظ كاري و شغلي در موقعيت خوبي هستم جداي ‏بحث حقوقش كه مطمئنا حقوق بنده يك دهم حقوق يك پزشك نيست اما از لحاظ شناخته شدن و مطرح بودن ‏الحمدالله مشكلي ندارم و به لطف خدا به عنوان جوانترين مسئول ..... در استان شناخته شده هستم‏‎ !‎
    ‎*****************************‎
    اما در مورد گفته هاي خانم شاد و عزيزاني كه بنده رو به صبر تشويق كردند‎ ‎

    كاملا موافق هستم و عقيده دارم كه بعد از اون ماجرا بنده بايد صبر مي كردم ولي خداييش من كه نمي دونستم ‏قراره همچين جرياني بوجود بياد و اصلا به اين مورد فكر هم نمي كردم حالا شايد هم خواست خداوند بوده كه تو ‏اون موقعيت حساس و آسيب پذير با ايشون آشنا بشم اما همين آشنايي زود هنگام باعث شد به خاطر نداشتن ‏روحيه مناسب در اوايل خيلي اين دختر خانم رو اذيت كنم و گاهي وقتا با حرفام و با رفتارم باعث بي احترامي به ‏ايشون شدم اما ايشون با درك بالايي كه دارند موقعيت روحي من رو مي فهمن و شايد هم باعث ناراحتيشون شدم ‏‏ اما به قول خودشون به پاي اون ارتباط قبلي مي زارن و ناراحتي و نفرتي كه از اون ارتباط قبلي و ‏دروغگوييهاي طرفم داشتم رو درك مي كنند ‏‎ ‎

    اما دوستان در مورد ارتباط قبليم اصلا عاشق طرفم نبودم ، صرفا محبت بنده به خاطر دلسوزي بيجايي بود كه به ‏اون خانم دروغگو داشتم و دلسوزي تا زماني ادامه داره كه آدم حس كنه طرفش صداقت داره و مواردي كه باعث ‏دلسوزي ميشه وجود داره و حقيقته !!! اما آيا حقيقت بود؟!!!‏‎!!‎
    زماني كه من متوجه شدم اين خانم بنده رو فريب داده و به دروغ متوصل شده ديگه چه دليلي براي دوست داشتن ‏يا دلسوزي وجود داره؟‎!!‎

    خب معلومه هر كس ديگه هم جاي بنده بود اين خانم رو از زندگيش بيرون مي كرد كه بنده هم همين كار رو كردم ‏چون دليلي براي زندگي كردن با ايشون نداشتم !! و عمرا نمي تونم و نمي تونستم با انساني كه صداقت نداره ‏زندگي كنم !!! البته شايد اگه كسي ديگه جاي من بود با توجه به ثروت زيادي كه طرف قبلي داشت قصد سو ‏استفاده مي كرد و اونو به خاطر ثروتش نگه مي داشت اما بنده به خاطر ثروتش باهاش ازدواج نكردم و نه به ‏خاطر موقعيتش پس ديگه دليلي نداشتم كه اون زندگي رو ادامه بدم و جدايي رو بهترني راه ديدم‎ ‎
    و خداوند هم كمك كرد تا تونستم خلاص بشم هر چند تاوان زيادي دادم و باعث بي اعتبار شدن خودم در بين ‏خانواده و فاميل شدم اما خب هر كس اشتباه مي كنه مهم اينه كه وقتي به اشتباهم پي بردم در صددد جبران بر ‏اومدم ، و الان هم خدا رو شاكرم كه به من كمك كرد تا بتونم به نحو خوبي از شر اون تجربه تلخ خلاص بشم‎ ‎
    ‎************************‎
    اما قبول دارم كه روح من زخم خورده بود نه از عشق نه از محبت بلكه از دروغ و عدم صداقت و احساس بدبيني ‏نسبت به دختران به من دست داده بود كه هنوز هم اندكي از اون با من هست و بد قضيه اينه كه چون هنوز زمان ‏زيادي از جدايي من از اون دروغگو و آشنايي بنده با اين دختر خانم مذكور نگذشته بود به خاطر شرايط روحي ‏بدم بعضي جاها باعث آزار اين دختر خانمي كه در موردش حرف مي زنيم شدم ولي ايشون بخشش زياده و خيلي ‏گذشت كرده و مي كنند و ميگن كه درك مي كنم كه تو چه شرايطي هستي
    ‎*****************************‎
    بحث ما در مورد صبر بود اره دوستان صبر رو قبول دارم و نمي خوام ديگه با عجله پيش برم فعلا كه به خاطر ‏انتقالي بهانه آوردم يعني واقعا هم بهانه دارم چون به اين راحتي ها انتقالي نمي دن و به ايشون گفتم كه بايد ‏ارتباطمون محدود باشه از اين ور من تلاش مي كنم تا انتقاليم رو بگيرم خود اين پروسه انتقالي ممكنه يكسال يا ‏بيش از يكسال طول بكشه و اين زمان خوبي براي فكر كردن و پرس و جو كردن و تحقيق بيشتره‎ !!‎

    مثل اينكه خيلي صحبت كردم الان با توجه به حرفهايي كه زدم اگه دوستان سوال يا ‏پرسش و راهنمايي دارند بفرمايند تا منم ادامه بدم‎

    مثل اينكه همزمان جناب مدير همدردي لطف نمودند و پاسخ دادند كه خواهش مي كنم متن بالا رو مطالعه كنند و دوباره بنده رو راهنمايي كنند

    خب در مورد صحبتهاي جناب مدير

    قبول دارم كه بنده احساسي هستم ! اما آيا هميشه احساسي بودن بد هست؟

    اون احساسي بودني بد و نا پسند هست كه طرف منطق و عقل رو بكار نبره و صرفا به صورت احساسي برخورد كنه !

    يعني بعد از اين همه مدت شناخت شما فكر مي كنيد كه بنده تا اين حد احساسي هستم كه به هيچ وجه به جنبه هاي عقلاني و منطقي فكر نمي كنم ؟!!

    پس چطور بدون داشتن حمايت و به اينجايي كه الان هستم رسيدم؟!!

    چطور از لحاظ موقعيت شغلي و كاري در جايگاه مناسبي هستم؟!!

    آيا شما طرز برخود من با اجتماع و محيط پيرامون رو ديده ايد ؟!!

    پس به طور قطع نمي تونيم بگيم كه بنده از لحاظ احساس نخستين فرد تالار هستم ؟!!! شما مثل اينكه مشكلات حادي كه ديگران مطرح كرده اند و شكستهاي زيادي تو زندگيشون خوردند رو ناديده گرفتيد؟!! يعني اون تصميمات از سر احساس نبوده ؟!!

    چرا شما فكر مي كنيد شخصي كه اون نوع كليپها رو مي سازه صرفا حال و روز خودش رو بيان مي كنه ؟!!

    بنده نسبت به سليقه هاي گوناگون كليپ درست مي كنم يا تاپيك مي زنم !! اما آيا اين دليل اينه كه حرفهاي توي كليپها يا تاپيكها همش حرفاي منه ؟!! يا احساس اون لحظه من رو نشون مي ده ؟!!!

    در چندين مورد كليپ يا تاپيكهام متن نوشته ها رو دوستاني از طريق ايميل يا پيغام خصوصي ارسال كردند كه بنده متون اونها رو تبديل به كليپ يا تاپيك كردم !! پس تمام كليپها احساس من و حرف من نيست !!

    من مثل يه كارگردان بودم كه در فيلمهاش از قصه هاي مختلف فيلم مي سازه آيا تمام فيلمهاي كارگردانان سرگذشت خودشون هستند ؟!! يا حرفهاي دل خودشون هستند ؟!! آيا كارگردانهايي كه فيلمهاي عاشقانه مي سازن همگي انسانهاي احساسي و دور از منطقي هستند ؟!!

    در صورتي كه اينطور نيست در اغلب موارد يك تهيه كننده فيلمنامه رو از شخصي مي گيره و اون رو به كارگردان متبحري مي ده تا فيلم رو بسازه گاهي موارد خود كارگردان هم نوسينده است هم تهيه كننده كه در برخي تاپيكهاي بنده هم همينجوريه اما همه موارد رو نميشه به احساس خود بنده نسبت بديد ؟!!!

    من قبول دارم كه تا حدودي احساسي هستم و اين رو اصلا خصلت بدي نمي دونم ! و دوست دارم كه هميشه عاشقانه زندگي كنم و اين هم به اين مورد اخير بنده يا مورد قبلي مربوط نميشه خوي و خصلت عاشقي نه صرف زميني اون بلكه دوست داشتن جهاني كه خداوند پايه گذار اون بوده و هست و در نهايت دوستي معبود و بندگان مخلصش در ذات بنده هست و نمي تونم از اينها جدا بشم !!!

    در عين حال رفتارهاي متين و منطقي و... بنده رو كساني كه در اجتماعي كه باهاش سر و كار دارم مي تونند مشاهده كنند .

    اما جناب سنگ تراشان قبول دارم كه بعد از اون اتفاق تا حدودي احساسم لطمه خورد چون به خاطر صداقت و سادگي خودم به فردي اطمينان كردم كه نبايد مي كردم !!!

    ولي دليل نميشه كه هميشه اشتباه كنم اتفاقا اون تجربه اي خوبي براي بنده بود تا اسير مطلق احساس نشم و راههاي عقلاني رو بكار ببرم !

    اين كليپها و كارهايي رو هم كه شما مي فرماييد هيچ ربطي به احساس بنده نداره ، يعني به عقيده شما تمام هنر مندها افرادي احساسي و بي خرد هستند ؟!!

    و بايد دست از هنر خودشون بكشند كه بتونن عقلاني فكر كنند ؟!! من قبول دارم كه رمانتيك و تا حدودي آرماني هستم ولي به عقيده خودم رمانتيك و آرماني بودن بهتر از اينه كه انسان صفتهاي زشت رو در خودش جا بده مثل :
    گرگ بودن به بهانه زرنگي ، داشتن اخلاق سو استفاده از ديگران ، حسود بودن ، دورويي و عدم صداقت و ......

    به عقيده من انساني كه طينتش پاك باشه واحساس پاك رو در قلبش جا بده از خيلي از رذايل اخلاقي دور مي مونه حالا شايد در برهه اي از زمان هم به خاطر اين احساس پاكش لطمه بخوره ولي اين رو هم تقدير الهي مي دونم و همچنان دوست دارم احساسات پاك رو در خودم تقويت كنم اما در كنارش از عقلم نيز استفاده كنم .

    با اينكه حرف شما رو در زمينه ساخت كليپ و كارهاي خودم قبول ندارم اما به سفارشات شما گوش مي دم و تستهاي شما رو انجام مي دم

    ممنون از راهنماييهاي ارزشمندتون

  14. کاربر روبرو از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده است .

    آرمان 26 (دوشنبه 07 اردیبهشت 88)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 شهریور 89 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    75
    امتیاز
    3,299
    سطح
    35
    Points: 3,299, Level: 35
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 64 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مـن ، تـرديـد ، ازدواج

    آرمان عزيز من گفته هاي شما را تاييد ميكنم چون خودم هم تقريبا شخصيتي مشابه شما دارم دلم پاكه و همه را به چشم پاك ميبينم دوست دارم عاشقانه زندگي كنم اما آرمان جان اين گفته افلاطون را نيز آويزه گوش ات كن
    اگه با دلت كسي يا چيزي را دوست داشتي زياد جدي نگير چون كار دل دوست داشتنه درست مثل كار چشم كه ديدنه . اما هر وقت با عقلت كسي را دوست داشتي بدون كه اين عشق واقعيه

  16. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: مـن ، تـرديـد ، ازدواج

    سلام بر آرمان گرامی دوست و برادر عزیزم....انشاالله که خوب هستید...
    واقعا چقدر زیبا تمام مسائل را توضیح دادید که دیگر جایی برای سوال نیست و فقط پاسخی مانده.....

    در مورد """احساساتی"" بودن بنده به هیچ عنوان با مدیر گرامی موافق نیستم....چرا؟؟
    چون ما با توجه به ملاک ها و سخنان و حتی رفتار فردی نمی توانیم به قطع او را احساساتی نامیم بخصوص وقتی که فردی را در دنیای مجازی مورد تحلیل قرار می دهیم....این یک دلیل و دلیل دوم اینکه::::حتما شما هم خود می دانید رفتار انسان ها در هر محیطی تابع شرایط و جو خاص و راحتی خاص آن محیط است....پس این می شود که آرمان عزیز در تالار چون کسی او را نمی شناسد و چون آزادی عمل دارد پس رفتار خود را با محیط منطبق می کند و دوست دارد قدری از هنر خود را نشان دهد حتی شاید تلاش کند خ.ود را بسیار هم عاشق نشان دهد.......اما همین آرمان در محل کار به عنوان فردی جدی و اجتماعی ظاهر می شود پس با محیط منطبق می شود......

    در واقع بهتر بود به جایی واژه ""احساساتی"" از واژه ""انعطاف پذیری"" استفاده می کردیم..
    برویم سر اصل موضوع......

    آرمان عزیز در مورد اختلاف سطح تحصیلات شما به آن خانوم که خود به زیبایی مورد تحلیل قرار دادی باید بگوییم بله اختلاف سطح تحصیلی بسیار مهم است اما اگر فردی که از نظر تحصیلی از طرف مقابل در مرتبه پایینی قرار دارد سعی نماید که با بالا بردن اطلاعات عمومی و معلوماتش خود را به مرتبه او برساند هیچ اشکالی در این مورد نمی بینم...همان گونه که ارمان هم از لحاظ کاری و هم از لحاظ اطلاعات با آن خانوم برابر است حتی بالاتر از آن...

    اما در مورد ادامه رابطه....باید بگوییم شما چون از لحاظ عاطفی به کسی نیازمند هستید (بخاطر آن ضربه قبلی) و قطعا هم دنبال کسی هستید که خلوص نیتی داشته باشد و از ابتدا صادقانه رفتار نماید بنابراین به سمت کسی جذب می شوید که حتی اگر خصوصیات دیگر را هم نداشته باشد این دو خصوصیت در او موج زند و این طبیعیست.
    اما در این راه شاید این دو خصویت مورد نظر ما را از قضیه اصلی منحرف سازد و این قضیه همان ....داشتن آمادگی برای ازدواج و صبر کردن( که با توجه به نیاز بسیار دشوار است)

    به نظر من شما کم کم و رفته رفته از میزان رابطه بکاهید.....و در آخر بکلی رابطه را قطع کنید
    البته نه به صورتی که ان خانوم احساس کند واقعا راه برگشتی نیست می توانید مشکلات کاری را بهانه قرار دهید....
    در این مدتی که رابطه خاصی با ایشان ندارید .....کمی استراحت کنید و اصلا به این موضوع فکر نکنید تا قدری ذهنتان ارام گیرد....
    بعد از مدتی که ارامش یافتید آن وقت بدون اینکه دیداری با او داشته باشید یک بار دیگر تمام جوانب امر را بسنجید و اگر لازم باشد از مشاوران کمک بگیرید تا در تصمیم گیری دچار خطایی نشوید.....البته قطعا دچار خطایی نمی شوید چون در این مدت که هیچ رابطه ای با ایشان ندارید ذهن و احساسی ارامش یافته دارید که می تواند بدون عجله و بدون هیچ گونه دخالتی موقعیت را پردازش نماید/

    اگر در این مدت.. که بهتر است یک و نیم ماه یا دو ماه باشد توانستید پاسخ تمام سوال هایتان را بیابید و دیگر هم نیازی به کمک دیگران برای راهنمایی نداشتید آن وقت بدون اطلاع دادن به خانوم مخفیانه رفتارها و اعمالش را زیر نظر قرار دهید..... و اگر همان کسی بود که شما می خواستید یک قرار ملاقات بگذارید برای شناخت بیشتر....
    در ضمن قبل از ازدواج با او یا هر کس دیگری خواهش می کنم به مراکز مشاوره و ازدواج برای ارزیابی تشریف ببرید آنها با گرفتن تست ها و جلسه هایی خواهند گفت چقدر امادگی ازدواج دارید و ایا اصلا در حد هم هستید...
    موفق باشید...

  17. کاربر روبرو از پست مفید حسین پور تشکرکرده است .

    حسین پور (دوشنبه 07 اردیبهشت 88)

  18. #20
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 خرداد 03 [ 13:48]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,437
    امتیاز
    287,971
    سطح
    100
    Points: 287,971, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,608

    تشکرشده 37,112 در 7,017 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: مـن ، تـرديـد ، ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرمان 26

    خب در مورد صحبتهاي جناب مدير

    قبول دارم كه بنده احساسي هستم ! اما آيا هميشه احساسي بودن بد هست؟

    اون احساسي بودني بد و نا پسند هست كه طرف منطق و عقل رو بكار نبره و صرفا به صورت احساسي برخورد كنه !

    يعني بعد از اين همه مدت شناخت شما فكر مي كنيد كه بنده تا اين حد احساسي هستم كه به هيچ وجه به جنبه هاي عقلاني و منطقي فكر نمي كنم ؟!!

    پس چطور بدون داشتن حمايت و به اينجايي كه الان هستم رسيدم؟!!

    چطور از لحاظ موقعيت شغلي و كاري در جايگاه مناسبي هستم؟!!

    آيا شما طرز برخود من با اجتماع و محيط پيرامون رو ديده ايد ؟!!

    پس به طور قطع نمي تونيم بگيم كه بنده از لحاظ احساس نخستين فرد تالار هستم ؟!!! شما مثل اينكه مشكلات حادي كه ديگران مطرح كرده اند و شكستهاي زيادي تو زندگيشون خوردند رو ناديده گرفتيد؟!! يعني اون تصميمات از سر احساس نبوده ؟!!

    چرا شما فكر مي كنيد شخصي كه اون نوع كليپها رو مي سازه صرفا حال و روز خودش رو بيان مي كنه ؟!!

    بنده نسبت به سليقه هاي گوناگون كليپ درست مي كنم يا تاپيك مي زنم !! اما آيا اين دليل اينه كه حرفهاي توي كليپها يا تاپيكها همش حرفاي منه ؟!! يا احساس اون لحظه من رو نشون مي ده ؟!!!

    در چندين مورد كليپ يا تاپيكهام متن نوشته ها رو دوستاني از طريق ايميل يا پيغام خصوصي ارسال كردند كه بنده متون اونها رو تبديل به كليپ يا تاپيك كردم !! پس تمام كليپها احساس من و حرف من نيست !!

    من مثل يه كارگردان بودم كه در فيلمهاش از قصه هاي مختلف فيلم مي سازه آيا تمام فيلمهاي كارگردانان سرگذشت خودشون هستند ؟!! يا حرفهاي دل خودشون هستند ؟!! آيا كارگردانهايي كه فيلمهاي عاشقانه مي سازن همگي انسانهاي احساسي و دور از منطقي هستند ؟!!

    در صورتي كه اينطور نيست در اغلب موارد يك تهيه كننده فيلمنامه رو از شخصي مي گيره و اون رو به كارگردان متبحري مي ده تا فيلم رو بسازه گاهي موارد خود كارگردان هم نوسينده است هم تهيه كننده كه در برخي تاپيكهاي بنده هم همينجوريه اما همه موارد رو نميشه به احساس خود بنده نسبت بديد ؟!!!

    من قبول دارم كه تا حدودي احساسي هستم و اين رو اصلا خصلت بدي نمي دونم ! و دوست دارم كه هميشه عاشقانه زندگي كنم و اين هم به اين مورد اخير بنده يا مورد قبلي مربوط نميشه خوي و خصلت عاشقي نه صرف زميني اون بلكه دوست داشتن جهاني كه خداوند پايه گذار اون بوده و هست و در نهايت دوستي معبود و بندگان مخلصش در ذات بنده هست و نمي تونم از اينها جدا بشم !!!

    در عين حال رفتارهاي متين و منطقي و... بنده رو كساني كه در اجتماعي كه باهاش سر و كار دارم مي تونند مشاهده كنند .

    اما جناب سنگ تراشان قبول دارم كه بعد از اون اتفاق تا حدودي احساسم لطمه خورد چون به خاطر صداقت و سادگي خودم به فردي اطمينان كردم كه نبايد مي كردم !!!

    ولي دليل نميشه كه هميشه اشتباه كنم اتفاقا اون تجربه اي خوبي براي بنده بود تا اسير مطلق احساس نشم و راههاي عقلاني رو بكار ببرم !

    اين كليپها و كارهايي رو هم كه شما مي فرماييد هيچ ربطي به احساس بنده نداره ، يعني به عقيده شما تمام هنر مندها افرادي احساسي و بي خرد هستند ؟!!

    و بايد دست از هنر خودشون بكشند كه بتونن عقلاني فكر كنند ؟!! من قبول دارم كه رمانتيك و تا حدودي آرماني هستم ولي به عقيده خودم رمانتيك و آرماني بودن بهتر از اينه كه انسان صفتهاي زشت رو در خودش جا بده مثل :
    گرگ بودن به بهانه زرنگي ، داشتن اخلاق سو استفاده از ديگران ، حسود بودن ، دورويي و عدم صداقت و ......

    به عقيده من انساني كه طينتش پاك باشه واحساس پاك رو در قلبش جا بده از خيلي از رذايل اخلاقي دور مي مونه حالا شايد در برهه اي از زمان هم به خاطر اين احساس پاكش لطمه بخوره ولي اين رو هم تقدير الهي مي دونم و همچنان دوست دارم احساسات پاك رو در خودم تقويت كنم اما در كنارش از عقلم نيز استفاده كنم .

    با اينكه حرف شما رو در زمينه ساخت كليپ و كارهاي خودم قبول ندارم اما به سفارشات شما گوش مي دم و تستهاي شما رو انجام مي دم

    ممنون از راهنماييهاي ارزشمندتون
    سلام
    من گرچه همان نظر قبلی در پست 16 را دارم لیكن ذكر چند نكته را لازم می دانم.
    یكم:‌ جناب نقاب تصور كردند كه من آن خانم را می گویم احساساتی، در حالیكه من نظرم روی آرمان 26 هست.(گرچه آن خانم هم جای بحث بیشتر دارد)

    دوم: جواب شما همانطور كه انتظار می رفت دفاعی بود. یعنی به جای تامل كافی كه به نظرم حداقل چند روز فكر نیاز داشت،‌ با فاصله كمی پست زده شد و همین طور كه خود شما در تالار شاهدید این یكی از نشانه های احساسی بودن و بلافاصله موضع گرفتن هست.
    در این گونه موارد خطاهای شناختی بسیاری هم رخ می دهد. و سوء برداشتها اجتناب ناپذیر است.

    لطفا دقت فرمایید.
    اصلا بحث این نیست كه احساسات خوب هست یا بد. اگرچه دامنه احساسات وسیع هست. و كلمه احساس وقتی توسط یك مشاور به كار گرفته می شود با معنی های عامه آن متفاوت هست.
    وقتی می گویم احساسات منظورم یك مشت حرفهای عاشقانه و مهر و محبت و ... نیست.
    احساسات وسیع هستند از یك طرف شاد بودن ، خوشحالی هست،‌تا ناراحتی و عصبانی بودن و تنفر و ...
    پس وسیع هست.
    اما از این مهم تر تصمیم های احساسی سریع گرفته می شود. و تك بعدی.
    در واقع تك بعدی بودن آن اثر تالی سرعت تصمیم گیری هست. اگر تصمیمی بخواهد دقیق باشد یا گفته ای بخواهد عمیق باشد نیاز به زمان برای ارزیابی جوانب آن دارد.

    آنچه كه درمورد كلیپ و هنر و ... گفتم. اصلا و ابدا به معنی نامطلوب بودن آن نیست. بله ممكن است بخشی از آن از احساس تاثیر گرفته باشد. اما به معنی منفی آن نیست.
    توضیحاتم در این مورد توجه دادن به سرنخهایی هست كه نشان می دهد كه بعد احساسی شما در زمانهای مهم اثربخش و تصمیم گیرنده هست.
    اصلا منطقی بودن و احساسی بودن در برابر هم نیست كه شما را محكوم به احساسی بودن بكنم.
    بلكه این دو جزء در همه به چشم می خورند، اما منشاء‌ اثر بخشی و تصمیم گیرندگی در بعضی افراد بیشتر تابع احساسات هست. و البته این احساسات بد نیست و تصمیمش هم می تواند بد نباشد،‌به شرطی كه خویشتنداری ، صبوری و همه جانبه گرایی در آن لحاظ شود.
    مثلا در مورد شكست قبلی اتان،‌ نه شما آدم بدی بودید،‌ نه احساساتتان بد بود و نه ....
    بلكه روش شما و تصمیمات شما بیشتر تحت تاثیر زلالی احساستان بوده است.

    شما از خودتان و كلیپها و روشتان دفاع كردید. اما نمی دانم در برابر چی دست به این دفاع زده اید.
    تصور می كنم من نظرم را مبهم داده ام. خودت بهتر می دانی من شاید بیشتر از هر كس دیگری در تالار به خاطر هنرمندی ها و خلاقیت هایت تشویقت كرده ام. نه بحث انتقاد نیست. بلكه می خواهم توجه كافی داشته باشید كه انرژی فراوانی كه برای تولید و یا انتخاب كلیپ یا ... می گذارید سرنخهایی هست به قدرت احساسی شما و البته در این مورد مثبت هست.
    احساسات شمشیر تیز و برنده ای هست. كه یك لبه اش تا جایی می رود كه دیگران عشق می نامند و یك لبه اش تا تنفر....
    شاید این جمله كه عشق و تنفر قرین هم هستند را شنیده باشید. این جمله فقط در مورد كسانی صدق می كند كه احساسات مركز تصمیم گیری آنها را در دست دارد.

    خلاصه:
    پست قبلی ام را به دقت مطالعه كن.
    توضیحات من به هیچ وجه به معنی نقد و حمله به شما را ندارد و میدانم فرد موفق و با صلاحیتی هستید. همانطور كه در این تالار نشان داده اید. اما هر چه بالاتر باشیم هم احتمال افتادنمان بیشتر هست و هم شكستنمان درناكتر. و خود می دانید من فقط در برابر اندك مراجعانی كه توانسته ایم اعتماد قوی با هم پیدا كنیم چنین رك و صریح خطرها را گوشزد می كنم و انتقادهایم را مطرح می كنم.

    در ضمن تحقیقات میدانی شما ، بیشتر حداقل های یك انتخاب را به اثبات می رساند ، لكن خصوصیات ریزی كه افراد دارند، با این تحقیقات كمتر به دست می آید.

    همه اینها به معنی منفی بودنم نظرم در رابطه با ازدواج با این خانم نیست، به معنی نظر منفی ام به طور كلی در مورد ازدواجت در شرایط كنونی هست. به طوری كه چنان همه جانبه و با شناخت ازدواح كنی كه هرگز بعدا این جمله را از زبانت نشنویم كه :



    زماني كه من متوجه شدم اين خانم بنده رو فريب داده و به دروغ متوصل شده ديگه چه دليلي براي دوست داشتن ‏يا دلسوزي وجود داره؟‎!!‎

    خب معلومه هر كس ديگه هم جاي بنده بود اين خانم رو از زندگيش بيرون مي كرد كه بنده هم همين كار رو كردم ‏چون دليلي براي زندگي كردن با ايشون نداشتم !! و عمرا نمي تونم و نمي تونستم با انساني كه صداقت نداره ‏زندگي كنم !!!
    یعنی:
    احساست سریع می آید و با تحریف شناخت ها ، چشم عقل را بسته و با توجیه، انتخاب را مثبت نشان می دهد. همین احساس بعدا با دیدن نقطه منفی به صورت انفجاری عمل كرده و احساس شكست می دهد و همه چیز را سیاه نشان می دهد.
    لذا اگر احساس را فقط چاشنی كار كنیم و با خونسردی و منطقی ازدواج كنیم، پس از ازدواج هم لازم نیست فردی را از زندگیمان بیرون كنیم و همه تقصیر را به گردن او بیندازیم.
    اگر كسی كه انتخاب كرده ایم نقاط ضعف دارد ، یا نقاط منفی دارد یا اینكه ما را فریب خواهد داد ،‌ پس ما هم آنقدر مقصر بوده ایم كه به خاطر تسامح فریب بخوریم. و به خاطر همه جانبه ندیدن از روی این نقاط ضعف به سادگی عبور كرده ایم.

  19. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (سه شنبه 17 شهریور 88)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.