جواب من با همه فرق داره.
به پزشک طب سنتی مراجعه کن.
طبعت باید تعدیل بشه.
تشکرشده 183 در 100 پست
جواب من با همه فرق داره.
به پزشک طب سنتی مراجعه کن.
طبعت باید تعدیل بشه.
خانم قاضیانی (سه شنبه 18 اسفند 94)
تشکرشده 31 در 10 پست
خیلی دلم میخواد طب سنتی رو هم امتحان کنم اما نمیدونم واقعا کارگشاست یا نه از طرفی فعلا از پس هزینه دکترش و کلی داروی گیاهی گرون برنمیام
ممنون اقای باغبان خیلی نوشته تون کمک کرد
واقعا برادر دلسوزی هستید خوب فهمیدید من الان اونقدر توانایی ندارم که چنین نعمت هایی رو به ذهنم بیارم.کمکتون مفید بود
maral569 (چهارشنبه 19 اسفند 94)
تشکرشده 56 در 29 پست
طب سنتی خیلی الکی و پول هدر کردنه و هیچ پایه علمی نداره. به نظر من بهترین کار اینه که ورزش ملایم کنی. کسایی که مشکل کمر دارند معمولا می تونن شنا یا پیاده روی بکنن. ورزش حتی در همین حد هم باعث آزاد شدن مواد شیمیایی تو بدن می شه که به آدم نشاط و شادابی می ده. به علاوه این فعالیت ها تعاملات اجتماعی شما رو افزایش می ده و باعث می شه کلی دوست و رفیق جدید پیدا کنید. اگر باز هم نگرانی به دکترت مراجعه کن و ازش بخواه که ورزش های مناسب رو بهت پیشنهاد کنه.
موفق باشی
مامان کوچولو (سه شنبه 18 اسفند 94), خانم قاضیانی (چهارشنبه 19 اسفند 94)
تشکرشده 183 در 100 پست
بله بسیار ممنون از اینکه تجربه من رو پول هدر کردن و بدون پایه علمی جلوه دادین.
خانم قاضیانی (چهارشنبه 19 اسفند 94)
تشکرشده 31 در 10 پست
ماارل عزیز من که گفتم فعلا پس خرجش بر نمیام.این خانم یا اقا هم که نظر شخصیش رو گفت وبرای ما محترمه به هرحال نظر ایشونه. شما هم میتونستید توضیح کامل تری بدید مثلا بگید شما چه مشکلی داشتید بعد چه داروهایی گیاهی استفاده کردین و چه نتیجه ای گرفتین شاید نتیجه بهتری میداشت
امیدوارم اکثرشون درست باشن.البته بیشتر شون خصیه اخلاقی هستن
- خدای خودم مونس لحطه ها ی خوس و ناخوشم رو دوس دارم
- خودمو دوس دارم برای ارزوهای قشنگی دارم
- ارزوهام رو دوس دارم
- هدفام رو دوس دارم
- چشم هایی دارم که چیزایی که دوست دارم رو باهاشون میبینم
- صدای خودم رو دوست دارم
- سقفی که بلای سرمه
- پدرم که هست و خرجیم رو میده و تا یه حد حتی متوسط رفع احتیاجاتم رو کرده
- علاقه خودم به حیوانات رو دوس دارم
- موسقیایی که دارم وقتی گوش میدمشون
- همیشه دوس دارم یه چیزی یاد بگیرم
- خندینم رو دوس دارم هرموقع یاد خندیدن خودم میفتم باز میخندم!
- دستام رو دوس دارم هرموقع نگاشون میکنم فتبارک الله احسن الخالقین
- عقاید مذهبیم رو دوس دارم
- شیطونی هام رو دوس دارم
- بی توجهیم به رفتارای همه بجز مادرم رو دوس دارم
- یه چندتایی فیلم دارم که خیلی دوسسشون دارم
- اینکه بی بند و بار نیستم خوشحالم و نمیخوام کسی ازم بگیرتش
- نجابت و شرم خودم رو دوس دارم کاریم به حرف و فکر بقیه ندارم
- قدرت خودداری خودم رو دوس دارم
- من اون یک تکه جا رو دوست دارم که وطنمه
- .مهربون بودن خودم رو دوست دارم
- صداقت خودم رو دوست دارم
- یه رشته ورزشی هست خیلی دوسش دارم طرفداریش رو دوس دارم
- از اینکه همیشه سعی میکنم حق دیگران رو ضایع نکنم خوشحالم و نمیخوام این حال رو از دست بدم
- سلیقه خاصم توی خرید رو دوس دارم که همه دور وبری هام هم ازم تقلید میکنن
- حافظه و هوش نسبی خودم رو دوس دارم
- از اینکه همیشه دنبال یاد گرفتن موضوعی هستم خوشحالم
- از اینکه الان دنبال بهتر شدنم خوشحالم و میخوام همینطوری بمونم
- هارد دیسکم رو دوس دارم!
- شوخ طبعی خودم رو دوس دارم
- ظاهر خودم رو تا حد قابل قبولی دوس دارم
- موهام رو خیلی دوس دارم
- نوع نگرش خوشبینانه خودم به دنیا رو دوس دارم
- چندتا کتاب دارم که هروقت میبینمشون ذوق میکنم
- عکسای قدیمیم رو دوس دارم
- تک و توک خاطره قشنگ درام که دوسشون دارم
- تنهاییم رو تا حد زیادی دوس دارم
- ضعف هام رو دوس دارم چون باعث میشه به خدا نزدیکتر بشم
- خوش روییم رو دوس دارم
- سادگی وجوودم رو دوس دارم
- امام ها رو دوس دارم همین که هراز گاهی یبه یادشون اروم میگیرم
- اطلاعات تخصصی اندکم که توی یه تعداد رشته دارم و اینکه اگه یه مطلبی ببینم کاملا مبهوت نمیشم
- اطلاعات عمومیم رو دوس دارم
- دست وپای سالم
- قلب سالم
- کلیه سالمی که خیلی اذیتش میکنم
- خواهری که اگرچه دلسوزم نیستت اما وقتایی که خیلی دلم میگیره میرم و با شوخی و خنده حال خودمو عوض میکنم
- شهرم رو به عنوان جایی که متولد شدم دوس دارم
- گوش هام رو علیرغم اذیت هاش دوس دارم
- کبد
- معده
- و همه اندامهای داخلی سالمی که دارم
- دوستای ناجوری که ندارم
- یه چیزی دارم خیلی خاصه نمیتونم بگم یه توانایی که کلا الان دلم فقط به همون خوشه
- فامیل و بستگانی که در حالت کلی سالی چندبار دور و هم بودنمون هرچند از دور برای نشاط رروح بد نیست
- یه قران دارم خیلی نمیخونمش ولی همین هم گاهی باعث ارامشمه
- همون یه کم اعتقاد به حضرت محمد و دوازده امامون
- حق الناس را تا بتونم رعایت میکنم
- بد نبودن رو تا بتونم رعایت میکنم
- حلال و حرام رو تا بتونم رعایت میکنم
- اهل حسادت نبودنم رو دوس دارم
- واردنشدن توی رقابت پسر تورکردن با سایر دخترا
- از اینکه دیگران شاد باشن ناراحت نمیشم
- اینکه کم نمیخوام رو دوس دارم و نمیزارم کسی به کم مجبورم بکنه
- خیلی برای نداشتن یه سری چیزای مهم توی زندگیم بی تابی نمیکنم وگرنه الان حالم خیلی بدترمیبود
- اینکه به نماز و روزه معتقدم رو همیشه نقطه قوت خودم میدونستم
- برای خوشی دنیا تن به ذلت ندادم هیچوقت اینو دوس دارم میخوام برام بمونه
- از تموم موقعیت های خوب موقت دنیایی که زمانی داشتم چشمپوشی کردم و میخوام همیشه همینطوری باشم
- کاراهای هنری گاه به گاهم رو دوس دارم
- هرازگاهی دعاخوندنم رو دوس دارم
- غذا دادن به حیوانات کوچه رو دوس دارم
- بلند طبعیم رو با وجود شرایطم دوس دارم
- اینکه هیچوقت امیدم رو به کل از دست نمیدم(علیرغم مقطعی از دست دادنش) رو دوس دارم
- دنبال چشم و همچشمی نیستم ومیخوام همینطوری بمونم
- دنیام کوچیک نیست و میخوام همینطور بمونه
- اینککه زندم و میتونم دنبال هدفام برم رو دوس دارم
- کسایی که میخوان با ضعفا م کوچیکم کنن کمترین تاثر ممکن رو روی من دارم.میخوام همینطوری بمونم
- تاحد قابل قبولی صبورم
- کسایی که من رو برای ضعف نمیخوان یا کم ارزش میدونن من رو کمترین تاثیر رو روی من دارن میخوام هوینطوری بمونم
- هیچ چیز توی دنیا برام مهم نیست مگه اینکه خلافش بهم ثابت بشه
- پسرا برام مهم نیستن میخوام همینطوری بمونم یا حتی بیشترش
با سلام و تشکر از مشاور محترم سایت.
من فعلا نمیتونم بیشتر از این پیدا کنم.میدونم خیلیشون هم موادر خیلی جالبی نبودن
حقیتش وقتی 40 تای اول رو مینوشتم شاید خیلی خوشحال نشدم ولی چیزی رو متوجه شدم ک من همیشه گمان میکردم ادم دنیا دوستی نیستم،اما اینا رو که نوشتم فهمیدم کاملا هم دنیا دوستم! اگه ظاهرم بد بشه ناراحت میشم اگه اهنگام نباشه ناراحت میشم اگه کامپیوترم نباشه ناراحت میشم .همه اینها با بلند طبعی که فکر میکنم دارم باعث شده خیلی اندوه اشته باشم یا غصه نداشتنشون تو ی اینده یا غصه نرسیدن به هدفام توی اینده. همه اینها دلیل میشه به اظطراب و غم واندوه
اقای باغبان من موارد شما رو که از بر نکردم منتها شاید ببینید که من حداقل پنجاه درصد از خوشی های شما رو ندارم او ان چیزایی که شما دارید و یا قدردانش هستید چیزهای بهتری هستن نسبت به چیزهایی که من دارم. مال من بیشتر یا مادین یا وابسته به حال و روحیات خودم
دوست صمیمی و واقعی داشتن خیلی خوبه البته اگه دوست باشه .به نظرمن دوست یعنی فقط دوست کسی که باهاش لحظه های خوشی رو داشته باشی و بتونی بدون ترس باهاشون دردودل کنی. تو یدخترا همچین چیزی پیدا نمیشه. دخترا فقط برای منفعتشون تورو میخوانو امکان اینکه دشمنت بشن خیلی زیاده .فامیل خوب و کلا داشتن ادمهایی که لااقل ازار رسان نیستن هم خیلی خوبن من از این نعمت هم محرومم چون کل فامیل مادریم مثل مادرم هستن .فامیل پدری هم که تقریبا رفت و امد نداریم همسایه ها هم اونهایی که مادرم باهاشون رفت وامد میکه مثل خودشن
حالا چیکار کنیم اقای مدیر؟
Rainbow-Dance (چهارشنبه 19 اسفند 94), نارجیس (چهارشنبه 19 اسفند 94), مدیرهمدردی (پنجشنبه 20 اسفند 94), باغبان (چهارشنبه 19 اسفند 94)
تشکرشده 6,813 در 2,382 پست
سلام
میدونی رهایی واقعی چیه ؟
وقتی خودمان را با تمام وجود قبول کنیم !
وقتی جسم خودمان – ظاهرمان – پدر و مادرمان – برادر- خواهر – اقوام و ......همه و همه را قبول کنیم ! دیگه آزادیم !
ما چهره خودمان را انتخاب نمی کنیم – ما پدر و مادرمان را انتخاب نمی کنیم – ما محل تولد خودمان را انتخاب نمی کنیم و ......
ولی شخصیت خودمان را خودمان اتخاب می کنیم – مسیر زندگیمان را خودمان انتخاب می کنیم .
وقتی تمام چیزهایی که از روی حکمت پروردگار به ما رسیده ، قبول کنیم و از خداوند تشکر کنیم ،،،، دیگه آزادیم !
وقتی خدا را داشته باشیم ، وقتی از ته دل به او باور واقعی داشته باشیم ، دیگه همیشه شادیم !
وقتی شادی اصلی ما بر اساس محیط تعریف بشه ، همیشه غصه اینو می خوریم که یه موقع اون را از دست بدیم !
ودر این صورت ، شاد زیستن را از دست می دهیم !
در اتفاقات زندگی هم همین جور هست ، مثالا خدایی نکرده یه اتفاق بدی می یافته ، اولین رمز آرامش اینکه اون اتفاق را قبول کنیم
وقتی قبول کردیم - حالا باید دنبال راه چاره بگردیم !
ولی اگر همیشه از خودمان بپرسم چرا ؟ - چرا این اتفاق باید برای من بیافتد و ..... این چرا ها ما را از آرامش دور میکنه – این چرا ها ما را به دنیای دنیوی ها نزدیک تر میکنه !!!
وقتی همیشه در گذشته زندگی کنیم ، وقتی همیشه به گذشته بال و پر بدیم – وقتی گذشته را رها نکنیم ( منفی ) شاد بودن دیگر معنا ندارد
این گذشته چه سودی دارد که رهایش نمی کنیم !
از طرفی آینده هم همین هست – وقتی همیش در آینده باشیم – وقتی با رویا پردازی ، زمان حال را از دست بدیم – همیشه استرس داریم و ناراحتیم !
گذشته که گذشت ، و آینده که نمی دانم کجاست ،، کجاست ؟
هر موقع تو زندگی ناراحت میشی و یا خدایی نکرده اتفاقی باب میل شما نمی یافته ، اول برو وضو بگیر و دو رکعت نماز بخون و به خدا بگو : شکرت ! - اگر این کار را کنیم دلمون و چشممون روشن میشه !
.......................................
می دونی بزرگترین شادی چیه ؟
وقتی مورد ظلم قرار میگیری و از طرفی می تونی از خودت دفاع کنی ، ولی سکوت می کنی ! ( مثلا اختلافات در خانواده )
و میری بر شخصی که بر تو ظلم کرده نماز هدیه میدی و بدی هاش را می بخشی !
اینجاست فرشته ها میگن انسان ارزش سجده کردن را داشت !!
این انسانها روئین ذهن هستند !
روئین تن بودن یعنی ، هیچ ضربه ای به او شخص اثر نمی کند
روئین تن بودن شاید افسانه باشد !!!!!
ولی روئین ذهن بودن افسانه نیست !!
روئین ذهن بودن یعنی ، در دیگران دنبال خوبی بگردی و با بدی هاشون بسازی و لبخند بزنی !!
یعنی شادی را بیرون از خودمان پیدا نکنیم – یعنی شادی را وابسته به محیط ندانیم !!
...............................
وقتی از آسمان بارون می یاد ، خیلی ها فرار می کنند !! – خیلی میگن چرا داره بارون می یاد !!!
عده ای چترهای خودشان را باز میکنند !
عده ای چترها را می بندند و با باران هم بدن میشن و باران را به آغوش می کشند !!
عده ای همیشه بالای ابرها هستند ، وقتی بالای ابر باشی ، دیگه ابری نیست که باران بریزد و تو را خیس کند !!!
اگر باران به مفهوم مشکلات زندگی باشد
شما جز کدام گروه هستید ؟؟ چرا ؟؟
ما هستیم که انتخاب می کنیم جزء کدام گروه باشیم - و خداوند به انتخاب ما احترام می گذارد !!
برای رسیدن به این مهم باید تمرین کنیم !
اگر شادی واقعی که دوستی با خداست را رها کنیم و شادی های زودگذر که به محیط وابسته ست را جایگزین آن کنیم - با کوجکترین اتفاقی شادمانی خود را از دست می دهیم .
به نظرم این میتونه پایه و اساس بنیان یه انسان در تمام مراحل زندگیش باشه ( کار – ازدواج – تحصیلات و .....)
وقتی به باور این مهم رسیدیم – حالا می تونیم از زندگی مون هم لذت ببریم :
مثلا ماهی دوبار کوه بریم – شنا بریم – در پارک ورزش بریم – باشگاه بدنسازی بریم – کتاب های روانشناسی بخونیم – کارتون ببینیم - فیلم های شاد و طنز ببنیم – با خانواده باشیم – شوخ باشیم و .......
ولی اگر به شادی واقعی نرسیم( شادی معنوی ) و از درون خالی باشیم !! – کوه را میریم – شنا هم میریم – اون وقت اگر اتفاقی در زندگیون بیافته دیگه شاید شادی واقعی را حس نکنیم !!
و با کوچک ترین اتفاق ناگواری ( از دید فرد ) شادی خودمان را از دست می دیم .
.................................................. .................................................. ..
به این عکس نگاه کنید لطفا :
به نظر شما اگر این شخص تمرین آقای مدیر انجام بده ، باید چی بنویسه !!!
ولی می دونستی دو تا لیسانس داره - مربی روحیه در جهانه - یه مستند داره به نام نه دستی نه پایی نه غصه ای - خیلی جالبه شاید دیده باشی !!
یه انسان بسیار شاد - چون شادی خودش را از درون پیدا کرده !
در مصاحبه ای با ایشون انجام دادند ، ایشون فرمود همه منو مسخره می کردند - به خودم گفتم اگر یه نفر دیگه منو مسخره کنه دیگه خودم را می کشم !
در کنار خیابون یه خانمی بهش میگه تو میتونی خیلی برای مردم مفید باشی !!
از اون روز تصمیم میگیره به تمام دنیا روحیه بده !!
..............................
من موارد که شما اون را نعمت می دونستید و نوشتید را مطالعه کردم
شما خانم خوشبختی هستید !
و شما 100 مورد منو فکر کنم داشته باشید !!
ببخشید .
dooo (پنجشنبه 20 اسفند 94), مدیرهمدردی (پنجشنبه 20 اسفند 94), خانم قاضیانی (پنجشنبه 20 اسفند 94)
تشکرشده 31 در 10 پست
از سر شب هرکاری کردم نمیتونسستم بیام سایت
ببخشید چرا اینجا نمیشه اصلا ویرایش کرد حتی ده دقیقه بعد از نوشتن یا بلافاصله بعد از نوشتن؟ نوشته هامو کپی پیست کردم بعد دیدم مشاره ها خراب شده چیزی هم نمیشد ویرایش کرد
ممنونم اقای باغبان حرفاتون رو خوندم یه چندتا سوال دارم اول چندبار دیگه میخونم اگه سوال داشتم مزاحم میشم
مثلا اینکه چطوری میشه تلاش کرد به فکر اینده بود اما اظرابی نداشت .ادمهایی که توی زندگیشون به زیاد میرسن ارامش هم دارن ؟ ارامش توی وجود حرص برای رسیدن به جاهای بالا نشد که نداره این همه ادم توی دنیا ثابت کردن که میشه
حالا بعد شاید بیام باز بپرسم
راستی من یه دوست دانشگاهی قدیمی دارم که با اون در حد همین حرفایی که توی این سایت مینویسم درددودل میکنم اینم نعمته دیگه .کاملا هم در جریان من و این سایت هست!
شما ببخشید امیدوارم همیشه توی زندگیتون ارامش ذهن و قلب داشته باشید و به ارامش نزدیک باشید هیچ چیز بهتر از اینها نیست
تشکرشده 557 در 227 پست
سلام منم تکلیف اقای مدیرو انجام دادم پست باغبانم خوندم جالب بود فقط10درصدخوشیاشوداشتم خخخ 30تاش که فامیلات بودهیچکدومو نداشتم
خانم قاضیانی وقتی از مادرت میگفتی فکرکردم گفتم مادر منم اینجوریه تازه من میرم دردودل میکنم گاهی میاد پیش بابام زیرابمومیزنه فقط تواینجوری نیستی
یا اصلا راز نگه دار نیس
حساس نباش اگه میبینی مامانت با حرفاش ناراحتت میکنه چیزی بهش نگو منم همینکارو میکنم بیشتر باکسی که بهت ارامش میده حرف بزن
واس خودتم سرگرمی درست کن
خانم قاضیانی (پنجشنبه 20 اسفند 94)
تشکرشده 37,121 در 7,019 پست
با سلام
بسیار بسیار سپاسگزارم از اینکه سعی بسیار خوبی در این زمینه انجام دادید.
شما با مراجعه به تاپیک ذیل می توانید به خودتون تقلب برسونید:
http://www.hamdardi.net/thread-11329.html
ببینید این مسیر که من به شما نشان دادم. مسیری فقط برای این نیست که چند دقیقه در چند خط نعمتها و شادیها و داشته ها را بنویسی، بلکه به معنی این فرایند و روش جدیدی هست که شما باید در زندگی پیش بگیرید.
باید ذهن کنجکاو، خلاق و دقیق و تحلیل گر شما از این پس کار قبلی خودش را رها کند (یعنی رها کند نقطه دیدن منفی های دیگران و خودت و نداشته ها و ضعفها و ناامیدی ها را)
از این پس انرژی و کاوشگری و تحلیل های شما باید در همین زمینه یعنی ثبت وقایع مثبت، اتفاقات خوب، نعمت ها و داشته های هیجان انگیز باشد و روی آنها متمرکز شود.
تا کجا باید ادامه داشته باشد؟!
تا جایی که پس از چند نکته مثبت و داشته ها کم نیاوری و در ذهنت داشته ها و نکات دوست داشتنی میل به بی نهایت بکند.
یعنی آنقدر این مسائل مثبت همه ذهن و دلت را اشغال کند، که اصلا فرصتی برای دیدن ضعف و منفی ها و ناامیدها برایت نگذارد.
به دیگر سخن:
سبک اندیشیدن شما تغییر می یابد.
یعنی:
اگر تاکنون دفتری داشتی که موقع فشار نکات منفی و احساسات منفی و دلخوریها و ناامیدی ها و دردسرها و تنهایی هایت را در آن می نوشتی
از این پس
آن دفتر را به زباله دانی می اندازی
دفتری تهیه می کنی
و در آن:
باید هر وقت که نقطه مثبتی، امیدی، مسئله جالبی، هیجان خوبی، اتفاق قشنگی در زندگی ات افتاد در آن یادداشت می کنی.
مثل همین موارد که برای ما نوشتی، هر روز ، یا هر هفته به این دفترت اضافه می کنی.
اینگونه ذهنت متمرکز بر شادی ها می شود. ارتباطاتت با دیگران تسهیل می شود. مثبت بینی در خودت و دیگران به شما نشاط می دهد.
و کم کم چیزهای دیگری هم در زندگی می بینی که قبلا کمتر به آن توجه می کردی.
و جالب هست وقتی شما تصمیم به ثبت این مسائل می کنید. کم کم از حالت گزارشگری و ثبت بیرون می آیید و در جهت خلق و ایجاد مسائل مثبت و امیدوار کننده اقدام می کنید.
یعنی اگر برای یک روز نعمت یا داشته مثبت یا اقدام مثبتی نیافتید که یادداشت کنید، خودتون آنروز خلق می کنید و یادداشت می کنید. مثل زنگ زدن به مادر بزرگ برای شادی او، یا هدیه دادن به یک دوست خوب، یا انجام یک دعا، یا .....
پس کم کم جهت دهی رفتار برانگیزاننده هم در شما شکل می گیرد.
هلیاجون (پنجشنبه 20 اسفند 94), zzzz (پنجشنبه 20 اسفند 94), باغبان (پنجشنبه 20 اسفند 94), خانم قاضیانی (پنجشنبه 20 اسفند 94), عشق آفرین (پنجشنبه 18 خرداد 96)
تشکرشده 6,813 در 2,382 پست
سلامی به زیبایه ، آسمانها
باید از پدیده های اطراف خودمون یا بگیریم :
ما باید رفتار کودکان و بزرگترهای با تجربه + شوق و انگیزه جوانی خودمان را بکار بگیریم
کودکان :
کودکان در زمان حال زندگی می کنند – و دوست دارنند در لحظه لحظه های زمان حالشون باشند
مثلا یه سوسک را می ببنند – به خودشان میگن این چیه دیگه - برای همین غرق تماشای آن میشند – و از دیدن این جونور لذت می برند !
یعنی یرای اینکه شاد باشند ، شادی خودشون را به آینده نمی سپارند و سعی می کنند در زمان حال باشند و شاد باشند !!
کودکان به فکر ناهار خودشون نیستند – کودکان نگران آن نیستند که شام چی دارنند – چون می دونند همه چی درسته !
بچه ها راز خندیدن را می دونند آنها به طور طبیعی و خیلی راحت و بدون خجالت می خندند ! انگار می دانند که یه خنده کامل می تونه آنها را سالم و با نشاط نگه داره !
کودکان مهربان هستند – زود می بخشند و آشتی می کنند .
بزرگترها ی با تجربه :
نوشته زیر نوشته یه پیرمرد 85 ساله ست در آستانه ی مرگ :
- اگر وقت دوباره ای برای زندگی کردن داشتم ، آنگاه می کوشیدم اشتباهات بیشتری مرتکب شوم
- دلم می خواست آن زمان مثل حالا اینقدر بی عیب و کامل نباشم !
- استراحت بیشتری می کردم – بیشتر مراقب خودم می شدم
- خیلی مسائل در زندگیم ام بود که نباید آنها را زیاد جدی می گرفتم
- از فرصت هام بیشتر بهره می گرفتم
- بیشتر سفر می رفتم
- از کوه های بیشتری بالا می رفتم
- در رودخانه های بیشتری شنا می کردم
- به جاهای دیدنی بیشتری می رفتم
- بستنی بیشتری می خوردم
- من از آن آدم هایی بودم که هرگز بدون دماسنج و کیسه آب گرم و مسواک و چتر ،، سفر نمی کردم – اگر دوباره فرصتی برا زندگی داشتم – سبک تر سفر می کردم !!
- صبح های بهاری زودتری از خواب بلند می شدم - چرخ و فلک بیشتر سوار می شدم – بیشتر به غروب خورشید نگاه می کردم- با بچه های بیشتری همبازی می شدم و ............
می تونیم از بزرگترها یاد بگیریم ، که زندگی اون قدر هم پیچیده نیست - چون تجربه مسیر را دارنند
باید خودمان را در رودخانه زندگی بندازیم – بذاریم آب ما را ببره
یعنی باید خودمان را تو حوادث زندگی بندازیم و با اتفاقت زندگی آشتی کنیم .
می تونیم از کودکان زندگی در زمان حال را یاد بگیریم – می تونیم یاد بگیریم نگران آینده نباشیم .
..................................
برای شاد بودن حتما نباید دنیا را تغییر داد !!!!
بلکه باید خودمان را عوض کنیم !
پیرمرد در جوانی همیشه نگران آینده بود – و تفریحات خودش را به آینده می انداخت و زمان حال را از دست داده بود
پیرمرد فهمید چیزی که در زندگی مهمه ، رسیدن به هدف نیست ! بلکه مسیر رسیدن به هدف مهمه !! مسیر تلاش و کوشش مهمه ! - مسیر این شادی مهمه - شاد بودن بودن در این مسیر مهمه !!
اون حسی که میگه من دارم نسبت به دیروزم پیشرفت می کنم مهمه ! ( معنوی – کاری – تحصیلی و ......)
وقتی ما برا خودمون هدف تعیین می کنیم ، درسته باید به هدفمان ایمان داشته باشیم – ولی نباید وابسته به اون هدف بشیم
چون اگر این کار را کنیم باز از شادی واقعی دور می شیم . یکی از دلایل نگرانگی و اضطراب اینکه ، ما می ترسیم در آینده به هدفمان نرسیم !
باید برای آینده ی خودمان هدف گذاری بکنیم - ولی نباید وابسته به اون هدف ها باشیم
نباید شادی خودمان را محدود به رسیدن به اون هدف ها کنیم – باید از مسیر زندگیمون لذت ببریم و شادی واقعی را جای دیگر پیدا کنیم ( شادی معنوی )
................................
من کلی خدمتتون عرض می کنم :
این زیاد رسیدن در زندگی باید تعریف بشه – و این برای هرشخصی فرق میکنه
یه فردی از نظر معنوی به درجات بالای میرسه - یه نفر تو دنیای دنیوی خودش به هدفش میرسه !!
البته زندگی معنوی داشتن به این معنی نیست که امورات زندگی خودمون را رها کنیم !!
زندگی معنوی داشتن یعنی با خدا بودن – یعنی سالم زندگی کردن !!
و این کار آسانی ست ! ولی بعضی از انسانها دوست دارنند کار سخت را انجام دهند !
رسیدن به جاها و مقام های بالای دنیوی شاید برا بعضی آرامش بیاره (آرامش از نگاه خودشان ) – ولی به چه قیمتی ؟؟؟؟!!!
مثلا یه شخص تلاش میکنه مدیر عامل یه شرکت باشه – ولی سئوال که پیش میاد اون به چه قیمتی حاضره مدیر عامل بشه ؟
سر دوستاشو کلاه بزاره – دروغ بگه – مال و اموال دیگران را بخوره – رانت کنه - حق مردم ر ناحق کنه !
خیلی هستند به چیزهایی زیادی می رسند و هنور آرامش ندارنند – چون حرص و طمع دنیا اونها را وارد دنیای دنیوی ها کرده
چون شادی واقعی خودشان را ، رسیدن به هدف های دنیوی خوشان می دونند – برای همین وابسته به هدف های زندگی خودشان هستند
شاید این انسانها با آمدن وزش باد ملایمی دوباره افسرده و نا امید بشن .
.................................
من از 100 مورد خودم چیزی که باعث میشه شاد باشم ، اینکه به این باور محکم برسم که خدا را دارم ! ( دارم تمرین می کنم )
و این برای همه انسانها مشترکه !
به باور انسانها ارتباط پیدا میکنه که شادی واقعی را در خدا و وجودشان پیدا کنند – یا در محیط بیرون از خودش این را پیدا کنند .
درسته که به غروب خورشید نگاه می کنم و لذت می برم و این را نعمت می دونم – ولی اگر غروب خورشید هم نباشد باز شادم !!
یعنی باید این جور باشم . اگر نباشم در خداشناسی ایراد دارم .
تمام مشکل انسان از عدم خودشناسی و خداشناسی سرچشمه میگیره .
.......................................
به نظرم تمرین آقای مدیر اینو می خواد برسونه که به داشته هایمان توجه کنیم – وقتی به چیز هایی که داریم توجه کنیم – بیشتر شادی را جذب می کنیم .
ولی اگر به نداشته هایمان تمرکز کنیم – افسردگی و ناراحتی را جذب می کنیم.
ما خودمان را نباید با دیگری مقایسه کنیم !!!
هر آدمی یه درخت اندوه و غصه ای داره
ولی این اندوه و غصه هم خودش نعمت هست !!!
باور به عدالت خداوند - باور به حکمت خداوند ....... خودش یه شادی هست !
اگر نپذیریم ، همیشه ناراحت و افسرده خواهیم بود .
خانم zzzz شما خیلی راحت 100 مورد خودتان را دارید !!
بیشتر تفکر کنید
وقتی به داشته هایت تمرکز کنی – دیگه آزادی !
خیلی ار کودکان سرطانی نمی دانند چرا بیمار هستند!
ولی دارنند زندگی می کنند و خیلی هاشون از ما شاد ترنند !
پس ، پرواز کن
ای کبوتو دلواپس پرواز
dooo (پنجشنبه 20 اسفند 94), هلیاجون (پنجشنبه 20 اسفند 94), مدیرهمدردی (پنجشنبه 20 اسفند 94), zzzz (پنجشنبه 20 اسفند 94), خانم قاضیانی (پنجشنبه 20 اسفند 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)