RE: از مادرشوهرم متنفرم!
نوشته اصلی توسط
شب نم
شما به عنوانه میزبان باید جلو برین و مهمان را تحویل بگیرین. مادر یا مادر شوهر که دیگه بیشتر. چرا جلو نرفتی؟
شبنم جان این تصور شوهرم بود، اصلا طرز برخورد ایشون طوری نبود که بخواد حال ادمو بپرسه،تازه خیلی سریع پشتشو به من کرد.نهایتا هم به اصرار شوهرم صورت منو بوسید!
[quote=baby]
نوشته اصلی توسط
آفتاب همدرد
فرض کنید خواهر کوچیکتون با شما قهر کرده ، اگه شما پیش دستی کنید اسم ش رو چی میذارید ؟؟! من به این نوع واکنش میگم بزرگوارانه برخورد کردن ! و برای این نوع برخورد با کسی که از ما بریده باید خیلی کارها با خودت و نفست کرده باشی که بتوانی صله رحم کنی ، نمی دانم شما اسم این حرکت رو چی میذاری؟
ممنون بی بی جان که واسم نوشتید. اما به نظرتون کسی که میاد خونمون، اما یا سکوت میکنه و نقش دیوار رو بازی میکنه، یا از پسرش مدام تشکر میکنه و یا اگه هم خواسته باشه با من صحبت کنه سوال پیچم میکنه و دوست داره یه جورایی دروغگو و پنهان کار نشونم بده هم، آدم بزرگواریه؟
[align=center]خدايا آن گونه زنده ام بدار كه نشكند دلي از زنده بودنم
و آن گونه بميران كه كسي به وجد نيايد از نبودنم...[/align]
علاقه مندی ها (Bookmarks)