به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 83
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم!

    عزیزم بهترین کار اینه که البته از نظر من :
    تمرکزت روی شوهرت و زندگیت باشه و کارهای مادرشوهرت رو نادیده بگیری
    چون نفرت داشتن از یکی، آدم رو حتی بدبین می کنه خیلی
    منم یه زمانی از یکی بدم میومد که به حد نفرت رسیده بودم به خاطر همین هر وقت توی جمع می دیدمش رفتارم ناخودآگاه عوض می شد و حتی نسبت به بقیه هم بدبین شده بودم یعنی در واقع خودم خودم رو خراب می کردم
    تا اینکه توی همین جا با کمک دوستانم تونستم خودم رو بهشون بیشتر نزدیک کنم و نکات مثبتشون رو بیشتر ببینم و الان هم دارم سعی بیشتر سعی می کنم
    پس شما هم سعی کن کمی به مادرشوهرت بیشتر اهمیت بدی و نکات مثبتش رو بیشتر به روش بیاری ، شاید اون هم از جایی رنج می کشد و شما رو به عنوان قربانی خودش انتخاب کرده و خالی می کند بر سر شما
    سعی کن به دلش نفوذ کنی بیشتر تا بیرون بره این نفرت

  2. 4 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    چشمک (یکشنبه 27 آذر 90)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم!

    مینای عزیز

    می دانی جای نفرت را تنها چه عنصری می تواند پر کند؟ ... فقط عشق!!!

    الان می گویی بهار هم یک چیزی برای خودش می گوید ها!!! ... من می گویم از مادر شوهرم

    متنفرم آنوقت بهار می گوید عشق!!! چه دل خوشی دارد بهار!!!جای گرم نشسته و از حال من

    خبر ندارد!!!


    اما عزیز دلم نفرت اولین ضربه اش را به خود شما می زند!!! تا وقتی که نبخشی و در قلبت نفرت

    باشد طبق قوانین جذب نیروهای مثبت و منفی ، امواجی که از ما ساطع می شود بر دیگران تاثیر

    مثبت یا منفی می گذارد!!!

    پس اگر نبخشی و دلت را از نفرت پاک نکنی رنگ آرامش را نخواهی دید و نفرت تو بر روی او

    ورفتارش با تو و متعاقبا رفتار همسرت با تو بسیار موثر است!!!


    اگر می خواهی از قید همه این افکار و ناآرامی ها و تلاطم های روحی خلاص شوی ، ببخش و

    با او مهربان باش تا با خودت مهربان باشی!!!


    اگر می خواهی یک نفر را جذب خودت کنی باید بی منت او را دوست داشته باشی و به او

    عشق بورزی تا بالاخره کم بیاورد و در مقابل روح بلند تو سر تعظیم فرود آورد!!!

    می گویی چه کنم تا متنفر نباشم؟

    او را ببخش و حرفهایش را اگر تلخ است فقط نشنیده بگیر و با سکوت و لبخند و مهربانی پاسخ

    بده...مطمئن باش اگر از لحاظ روحی سالم باشد ، محبت تو و امواج مثبت تو روی او اثر خواهد

    گذاشت!!! یک قدم بردار فقط به خاطر خودت و آرامش زندگی ات!


    مادر نامزد سابقم باعث به هم خوردن نامزدی من با عشقم شد اما من هنوز دوستش دارم و

    او را با تمام بدی هایش بخشیدم طوری که او هرگز به من بی احترامی در مقابل خودم نکرد...

    الان خوشحالم که قلبم عاری از کینه است و پیش خدای خود سرافرازم!!! شاید در آینده او بماند

    با یک دنیای شرمندگی اما من خوشحال ، آرام و راضی هستم!!!


    آتش نفرت اول خودت را می سوزاند بعد زندگیت و آرامشت را!!!! پس شعله این آتش را به خاطر

    خودت و آرامش زندگیت در قلبت خاموش کن و صبور و مهربان و بخشنده باش!!!


    موفق باشی دوست عزیز و مهربان






  4. 11 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (دوشنبه 14 فروردین 91)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم!

    پس سعی کن اول این کلمه نفرت رو از مغزت پاک کنی و هیچوقت به دلت راه ندی بعدش بهتر نیست کلمه تنفر رو هم از روی تاپیکت برداری چون به نظرت حیف نیست که قلب و مغزت رو با این کلمه ها آلوده کنی به خدا آدم حتی با دیدن این کلمات هم تحت تاثیر افکار منفی قرار می گیره پس دوست عزیزم خوب نیست که اولین قدم ها رو برای از بین بردن نفرت برداری و تلاش کنی برای قلب مهربونی که داره با نفرت ذره ذره آب می شه

  6. 3 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    چشمک (یکشنبه 27 آذر 90)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 91 [ 18:10]
    تاریخ عضویت
    1390-8-18
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    1,232
    سطح
    19
    Points: 1,232, Level: 19
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    137

    تشکرشده 138 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم!

    آفتاب همدرد عزیزم من کاملاً درکت می کنم، اما به نظرت امکان داره که تو محبت کنی و اون رفتار عکس رو نشونت بده؟ مادرها فوق العاده حساسند، به ویژه اگر ببینند پسرشون کسی رو دوس داره اما از توجهش نسبت به اونا کم کرده. منکه فکر میکنم از این نوع مادر حساس ها بشم حالا این هنر اون عروسه که بتونه این مادر رو از این فکر بیرون بیاره و توجه و نظرش رو جلب کنه و این هم فقط با محبت کردن چند باره امکانپذیره. شوهرت رو حساس نکن که اون این عدم صمیمیت رو از چشم شما ببینه. به قول دوستان سعی کن دیگه کلمه نفرت رو بکار نبری. حالا که خودش هم پیش قدم شده شما اینو به دیده خوبی نگاه کن صعی کن نوع رفتارت رو تغییر بدی میدونم تو عروسی و نیاز داری نازت کشیده بشه اما یه کم به این موضوع فکر نکن که مادر شوهرته و فکر کن مامان خودته و همونجوری باهاش رفتار کن و نازش رو تو بکش.
    اینقدر از رفت و آمدها نترس بذار این رفت و آمدها صمیمیتتون رو بیشتر کنه و شما رو به هم نزدیکتر،فقط محبت کن وقتی گفتن از محبت خارها گل می شود بیخود نیستا!
    موفق باشی

  8. 5 کاربر از پست مفید ch_1383615 تشکرکرده اند .

    ch_1383615 (شنبه 26 آذر 90)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 بهمن 90 [ 16:01]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    1,794
    سطح
    24
    Points: 1,794, Level: 24
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    762

    تشکرشده 768 در 239 پست

    Rep Power
    42
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم!

    نقل قول نوشته اصلی توسط آفتاب همدرد

    اما مادرشوهرم از همون روز اول با من بد بود، اخلاقش یه طوریه که خودش رو خیلی خیلی خیلی تحصیلکرده و بافرهنگ میدونه!از همون روز اول دلمو میشکست، اون اوایل شوهرم پشت سر ازم دفاع میکرد و حتی باعث شده بود که چند بار مادرشوهرم به من زنگ بزنه و از دلم دربیاره اما طبیعتا دعواهای بین من و شوهرم باعث شد که دیگه شوهرم این کارو نکنه و از مامانشم طرفداری کنه.
    .
    .1
    .
    مینا چرا جلو نرفتی؟مامان وایستید همونجا تا مینا بیاد باهاتون احواپرسی کنه!
    واسه مامانم دوباره چایی تعارف کن و ....
    پس از اول اینجوری نبود. مینا خانوم خرابش کرد. حالا هم باید درستش کنه. اینقد رابطه ات با شوهرت را عالی کن تا دوباره همه چی خوب بشه. مثل روزی اول.


    در ضمن شما به عنوانه میزبان باید جلو برین و مهمان را تحویل بگیرین. مادر یا مادر شوهر که دیگه بیشتر. چرا جلو نرفتی؟


  10. 7 کاربر از پست مفید شب نم تشکرکرده اند .

    شب نم (یکشنبه 27 آذر 90)

  11. #16
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم!

    نقل قول نوشته اصلی توسط آفتاب همدرد
    و هزارتا بدی دیگه که من هیچ کاری ازم ساخته نیس جز اینکه به خدا واگذارش کنم.

    من از بعد از سال تحویل دیگه نرفتم خونشون و تو این مدت زندگیمون خیلی آرومتر شده اما
    هفته پیش خیلی اتفاقی مادرشوهر و پدرشوهرم اومدند خونه ما
    سعی کنیم همینطور که بدیها رو زیر ذره بین میذاریم و بزرگشون می کنیم ، خوبیها رو هم ببینیم.
    در همین دو جمله از لحاظ نوشتاری پشت سر هم،
    یه بار توجه خودتون رو به طرز تلقی تون از رفتارها جلب می کنم:

    هزار تا بدی ... قطع ارتباط حدود 9 ماه از سوی شما ، آمدن اتفاقی اونها (فرض کنید خواهر کوچیکتون با شما قهر کرده ، اگه شما پیش دستی کنید اسم ش رو چی میذارید ؟؟!!)

    من به این نوع واکنش میگم بزرگوارانه برخورد کردن ! و برای این نوع برخورد با کسی که از ما بریده باید خیلی کارها با خودت و نفست کرده باشی که بتوانی صله رحم کنی ، تمی دانم شما اسم این حرکت رو چی میذاری؟

  12. 12 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (دوشنبه 14 فروردین 91)

  13. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم!

    مینا جان چیزی که هست تو باید باهاشون مدارا کنی.
    آنکه مدارا نکند با کسی که چاره ای جز مدارای با او ندارد حکیم نیست.امیرالمومنین علی (ع)
    این رفتار عکس العملیست که در بدترین شرایط ممکن می شه نشون داد.حالا ما هم مادر شوهرتونو جز افرادی حساب می کنیم که فقط می شه باهاش مدارا کرد.

  14. 4 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (سه شنبه 29 آذر 90)

  15. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم!

    نقل قول نوشته اصلی توسط شب نم
    شما به عنوانه میزبان باید جلو برین و مهمان را تحویل بگیرین. مادر یا مادر شوهر که دیگه بیشتر. چرا جلو نرفتی؟
    شبنم جان این تصور شوهرم بود، اصلا طرز برخورد ایشون طوری نبود که بخواد حال ادمو بپرسه،تازه خیلی سریع پشتشو به من کرد.نهایتا هم به اصرار شوهرم صورت منو بوسید!

    [quote=baby]
    نقل قول نوشته اصلی توسط آفتاب همدرد
    فرض کنید خواهر کوچیکتون با شما قهر کرده ، اگه شما پیش دستی کنید اسم ش رو چی میذارید ؟؟! من به این نوع واکنش میگم بزرگوارانه برخورد کردن ! و برای این نوع برخورد با کسی که از ما بریده باید خیلی کارها با خودت و نفست کرده باشی که بتوانی صله رحم کنی ، نمی دانم شما اسم این حرکت رو چی میذاری؟
    ممنون بی بی جان که واسم نوشتید. اما به نظرتون کسی که میاد خونمون، اما یا سکوت میکنه و نقش دیوار رو بازی میکنه، یا از پسرش مدام تشکر میکنه و یا اگه هم خواسته باشه با من صحبت کنه سوال پیچم میکنه و دوست داره یه جورایی دروغگو و پنهان کار نشونم بده هم، آدم بزرگواریه؟
    [align=center]خدايا آن گونه زنده ام بدار كه نشكند دلي از زنده بودنم
    و آن گونه بميران كه كسي به وجد نيايد از نبودنم...
    [/align]

  16. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم!

    نقل قول نوشته اصلی توسط آفتاب همدرد
    اصلا طرز برخورد ایشون طوری نبود که بخواد حال ادمو بپرسه،تازه خیلی سریع پشتشو به من کرد.نهایتا هم به اصرار شوهرم صورت منو بوسید!

    به نظرتون کسی که میاد خونمون، اما یا سکوت میکنه و نقش دیوار رو بازی میکنه، یا از پسرش مدام تشکر میکنه و یا اگه هم خواسته باشه با من صحبت کنه سوال پیچم میکنه و دوست داره یه جورایی دروغگو و پنهان کار نشونم بده هم، آدم بزرگواریه؟
    مینای عزیز

    بعضی آدم ها را می شناسم که به ذات مهربان هستند اما رفتار مهربانانه عملی را درست بلد

    نیستند...یکی از دوستان من از آن دسته آدمهاست که اگر از کاری پشیمان شود وقتی برای عذر

    خواهی می رود مثل مادر شوهر شما فتار می کند!!! یعنی وقتی مثلا برای آشتی پیش قدم

    می شود کار بزرگی از نظر خودش انجام داده وتوقع دارد که طرف مقابل هم یک قدم بردارد و به

    طرفش برود و اگر اینطور نشود توی ذوقش می خورد!!!

    مادر شوهر شما هم شبیه همین دوست من است...او خود را بزرگتری می بیند که حالا که

    برای آشتی پیش قدم شده و به قولی غرورش را زیر پا گذاشته ، توقع دارد که تو هم بسیار

    تحویلش بگیری و به اصطلاح قربان صدقه اش بروی!!! اخلاقش اینطور است! پس شما هم اگر

    طالب یک زندگی آرامی او را بشناس و رفتاری مهربانانه با او داشته باش تا پیش فرض ذهنی

    منفی اش نسبت به تو عوض شود و با تو مهربان باشد!!!

    این را هم در نظر بگیر که او دیگر سنی ازش گذشته و تغییر رفتارهایی مانند سوال پیچ کردن

    جزوی از عاداتش شده و تغییر رفتارش غیر ممکن است!!!


    از قدیم گفته اند که شنونده باید عاقل باشد که شکر خدا شما هم هستی!!!


    پس رفتارهای او را تا می توانی به حسن ظن و نیکویی برداشت کن و فکر دشمنی و دلخوری و

    کینه و نفرت را از قلبت بیرون کن!!! همین که به دیدنتان آمده یعنی یک گام مثبت اما نباید به

    یکباره منتظر باشی تو را در آغوش بگیرد و کلی قربان صدقه ات برود!!! تا همینجا هم خیلی خوب

    طاقت آورده و آمده پس 10 قدم هم شما بردار و کلید ارتباط با مادر همسرت را پیدا کن تا عزیز

    و محبوب قلبش شوی!!!

    این دیگر هنر شماست که این کلید ارتباطی را پیدا کنی!!


    کاری کن که او احساس نکند پسرش را از چنگش درآورده ای و به او بیشتر از محبتی که

    پسرش به او می کند در حقش محبت کن زیرا از محبت خارها گل می شود و واقعا این یک

    داروی جادوییست که در طولانی مدت پاسخ می دهد!!!


    شکیبا و هنرمند باش تا حاصل را روزی ببینی و مثل دو دوست برای هم باشید!

    برایت دعا می کنم که خداوند مهر شما را به دل او بیاندازد!

    خواندن دعای "نادعلی" 14 مرتبه در شب جمعه و فرستادن 100 صلوات هم برای برای جلب

    محبت او بسیار مفید است به شرط آنکه نیت و فکرت را نسبت به او درست کنی ;)

    از پیشنهادهای دوستان هم به صورت عملی استفاده کن تا نتیجه را ببینی!

    موفق باشی عزیز دل





  17. 5 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (دوشنبه 14 فروردین 91)

  18. #20
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم!


    نقل قول نوشته اصلی توسط baby
    نقل قول نوشته اصلی توسط آفتاب همدرد
    فرض کنید خواهر کوچیکتون با شما قهر کرده ، اگه شما پیش دستی کنید اسم ش رو چی میذارید ؟؟! من به این نوع واکنش میگم بزرگوارانه برخورد کردن ! و برای این نوع برخورد با کسی که از ما بریده باید خیلی کارها با خودت و نفست کرده باشی که بتوانی صله رحم کنی ، نمی دانم شما اسم این حرکت رو چی میذاری؟
    ممنون بی بی جان که واسم نوشتید. اما به نظرتون کسی که میاد خونمون، اما یا سکوت میکنه و نقش دیوار رو بازی میکنه، یا از پسرش مدام تشکر میکنه و یا اگه هم خواسته باشه با من صحبت کنه سوال پیچم میکنه و دوست داره یه جورایی دروغگو و پنهان کار نشونم بده هم، آدم بزرگواریه؟
    دقت کنید ، بنده عرض نکردم اینان بزرگوارند ، سخنم این بود که این حرکت وفعل ، بزرگوارنه است. وگرنه کسی که بخواد یه فرد صادق رو دروغگو نشون بده اشتباه می کنه.

    حالا فکر کنید اونها قطع ارتباط کرده بودند ، با اینکه شما کوچکترید ببینید چقدر سخت بود که شما بخواهید پیش دستی کرده و به منزل آنها بروید !!! اینجا از مقوله های صله رحم است.
    یه جای دیگه گفته بودم وقتی که در حالت عادی آدم خونه فک وفامیل می رود درسته صله رحم کرده اما اینهمه سفارش دین و شریعت به صله رحم دقیقا مال اونجائیست که شما با اکراه می روی ، برخلاف میل باطنیت میری ، خودت رو در ظاهر کوچیک کردی ...و اینها خیلی سخته.
    حالا حرفم اینه خوبیها رو بذارید زیر ذره بین و درشت نمائی شون کنید. اگرنه حداقل ذره بین رو از روی بدیهای طرف مقابل بردارید.



  19. 4 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (یکشنبه 27 آذر 90)


 
صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.