به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 52
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    همه توی همدردی کنارتون هستیم.
    در مورد افکار منفی نوشتم همونطوری که ما به ناراحتی عادت می کنیم چندین و چند سال وقتی هم شروع کنیم می تونیم کم کم خودمونو به شادی عادت بدیم. چون اصل ذاتمون با شادی هماهنگه خیلی زودتر از اینکه به غم عادت کرده باشیم به شادی می رسیم. پس نگران نباشین که گاهی می بینین دوباره حالتای ناراحتی دارین. این همون عادته. اینطور وقتا نذارین افکار منفیتون ادامه پیدا کنه. هر کاری که دوست دارین برین بکنین که فکرتون منحرف شه و در واقع با اینکار جلوی عادت به افکار منفی خودتونو می گیرین. حالا هر کاری مثلا فیلم اموزنده و خوب کتاب خوندن یا هر چی که دوست دارین.
    موفق باشید.

  2. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 07 اردیبهشت 93), mohammad-ra (یکشنبه 07 اردیبهشت 93)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 اسفند 93 [ 10:05]
    تاریخ عضویت
    1392-12-13
    محل سکونت
    دشت
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    1,390
    سطح
    20
    Points: 1,390, Level: 20
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    834

    تشکرشده 492 در 107 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    22
    Array
    سلام آقا محمد رضا

    کسی قرار نیست حال ما رو خوب کنه اینو به تو میگم تا خودم هم بشنوم هیچ وقت نباید از کسی انتظار داشته باشیم حالمون رو خوب کنه و این فقط خودما هستیم. فقط و فقط خودمون حالمون رو عوض می کنیم و می تونیم خوشحال و ناراحت باشیم و اجازه بدهیم دیگران بر ما تاثیر داشته باشن و شادمون کنن.
    پس از هیچ کسی انتظار نداشته باشیم و خودمون دست به کار شیم.

    این نکات رو میگم امیدوارم سرسری از روش رد نشی و وقت و انرژی برای تحقق تک تک موارد بگذاری.

    _همینطور که دوست گلم مینوش گفت خودت رو ببخش ، آزاد و رها باش.

    _ وضعیت جسمیت رو بپذیر.آقا با غصه خوردن کاری درست نمی شه و روز به روز بدتر و بدتر میشه پس خودت رو دقیقا همونطوری که هستی قبول کن.

    _ هر وقت احساس ناراحتی داشتی نفس عمیق بکش و مکانت رو عوض کن و فکرت رو به چیزها و کارهای که دوست داری معطوف کن.

    _ یک لیست از هر چیزی که دوست داری تهیه کن عذا ، لباس،دوستان، اقوام،کارها،برنامه و .... هر چی که دوست دارید.

    _ حتماً و حتماً باشگاه برید و ورزش کنید در طول هفته هم شنا برید (مثل ما که کارمند نیستید حسرت به دل بمونید و آخر هفته هم انقدر برنامه داریم که به شنا نمی رسیم)

    _ بی چشم داشت محبت کن .مهربان، صبور و شاد و پر انرژی باش (مگه چقدر زنده ای که از زندگی لذت نبری)

    _مطالب روز ،جک ، لطیف و اطلاعات خودتون رو افزایش بدید. روزی یک ساعت دراینخصوص مطالعه کنید به مرور زمان در هر مجلسی صاحب سخن خواهید شد.

    _در رشته تحصیلی خودتون ببنید چی دوست داریدترجیح میدید چه کاری انجام بدید. حتی اگر نمی دونی شروع کن هر چیزی به ذهنتون میرسه در موردش تحقیق و تفحص کنید اینترنت دنیای علم و اطلاعات هست و هر چیزی که دوست دارید درموردش تخصص عالی به دست بیارید تا روز مصاحبه برای کار شما انتخاب بشد نه همکلاسیتون.

    _برای تحقق اهدافتون اولویت بندی کنید و برنامه دقیق و مدونی داشته باشید.

    پسر کاسه ی چه کنم چه کنم رو بذار زمین 21سال دستت بوده کافیه دیگه بی خیال.

    درحال خودت تدبیر کن برنامه ها و روابط رو کنترل و مدیریت کن.

    حتماً پیش مشاور برید ورزش کنید با یه دوست قابل اعتماد درددل کنید در غیر این صورت بیا اینجا و برای ما بنویس و یا داخل برگه برای خودت بنویس تا سبک و فارغ از غم بشی.

    یه توصیه بهت می کنم امیدوارم همیشه استفاده کنی هر مشکلی که داری به عنوان یک مشکل نبین اونو به عنوان یک مسئله فرض کن و استدلال و دلیل براش بیار و شروع کن به بررسی مسئله و کاملا بررسیش کن و بعد با روشهای مختلف سعی کن حل کنی حالا ببین نتیجه کدوم روش بهتر هست اون رو پیاده کن در ضمن در حل مسئله درگیرش نشو احساسی نشو از عقب و بدون احساس و کاملاً منطقی و هوشیار باش.


    موفق و پاینده باشید که آن هم در گروی خواست شما است.

  4. 3 کاربر از پست مفید fariba s تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 07 اردیبهشت 93), meinoush (یکشنبه 07 اردیبهشت 93), mohammad-ra (یکشنبه 07 اردیبهشت 93)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 شهریور 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-27
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    4,720
    سطح
    43
    Points: 4,720, Level: 43
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    84

    تشکرشده 80 در 54 پست

    Rep Power
    24
    Array
    ممنون از همه ی دوستان بابت راهنمایی و ای کاش همیشه همراه بنده باشید تا از این حال و هوای بد رهایی پیدا کنم .... راستی آقای m.reza 91 شما تجربیاتی مثل بنده داشتی اگه امکانش هست شما هم در این موضوع مشارکت کنید

  6. کاربر روبرو از پست مفید mohammad-ra تشکرکرده است .

    meinoush (یکشنبه 07 اردیبهشت 93)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    سلام دوست عزیز
    ببینید هر موجودی که توی این دنیای مادی هست تاثیر خیلی زیادی توی نظام هستی میذاره به طوری که اگه توی این دنیا نبود سرنوشت این نظام یه چیز دیگه ای میشد . مثلا مواد و مولکول های سازنده ی بدنتون رو در نظر بگیرید، همون طور که میدونید ذرات سازنده ی بدن انسان دائما در حال تغییر و جایگذینیه(مثلا سلول هایی که میمیرند،پاک شدن لایه های پوست،تعریق و...).حالا فرض کنید تویه یه زمان و مکان خاص سلول های مرده از بدن شما خارج میشند بعد از مثلا یک ماه مولکول های این سلول ها با مواد دیگه ای که تو محیط اند یه تر کیبی رو به وجود میارند و بعد این ترکیب به جاهای دیگه منتقل میشه و ترکیبات تازه ای تولید میشه و... تا اینکه بعد ده هزار سال یه تر کیب شیمیایی توی طبیعت تولید شده که اگه نبود یه ویروسی تولید میشد که میتونست همه ی آدم ها رو بکشه یا بذارید برعکس بگم ترکیب خیلی خطرناکی تولید میشد که کل بشریت رو از بین میبرد!!!! پس وجود شما فقط در یک لحظه و یک مکان میتونه تاثیرات شدیدی توی آینده های دور بذاره، میبینید، میتونید چه قدرتی داشته باشید! حالا وقتی شما یه همچین قدرتی دارید چطور القائات دیگران شما رو به این روز انداخته و البته این خود شمایید که این جو سنگین رو ایجاد کرده ،اعتماد به نفستون رو ازبین بردید که دیگران به خودشون اجازه میدند بهتون ترحم کنند ولی اگه به راه کارهایی که دوستان و بنده مطرح کردیم عنایت بفرمایید به مرور زمان این جو مسموم رقیق میشه و تازه میتونید نفس بکشید در اون صورت دلسوزی های ترحم گونه ی افراد دیگه اهمیتی براتون ندارند و به قول معروف "حالا بذا 4 تا خس و خاشاک یه چیزی بگند"!
    ضمنا به نظر من تصمیم ها ،موقعیت ها و یا کلا هر چیزی که خوشحالتون میکنه رو روی کاغذ بنویسید و هر روز مرور کنید .مشکل این جاست که حس های خوب رو بعد 5 دقیقه فراموش میکنید ولی حس های بد رو تو ذهنتون حکاکی میکنید .
    بدترین حالت این بود که به این دنیا نمیومدید ،حالا بهتر نیست از این موقعیت استفاده کنید و از موهبت های الهی لذت ببرید؟
    مسئولیت پذیر باشید ، زندگی مسئولیتیه که از جانب خدا به امانت ما گذاشته شده پس لحظاتش رو بیهوده تلف نکنید.
    به خدا ایمان بیارید(به نظر من نود و نه درصد مردم ایران به خدا اعتقاد ندارند و با 20 دقیقه صحبت کردن باهاشون میشه اونا رو کافر کرد.) ، راه حلش هم اینه که برید قرآن رو بفهمید وقتی بهش ایمان بیارید به صرف اینکه شما رو آفریده قدرتی رو پشت خودتون حس میکنید که دیگه هیچی جلودارتون نیست.
    به سم پاشی های دیگران اهمیتی ندید و اونا رو توی مغزتون فیلتر کنید.
    برید جلوی آینه و بگید "من به خودم افتخار میکنم."
    لباس های تمیز و اتو کرده بپوشید، ژولیده و پولیده نباشید!

    مواردی رو که تا حالا بررسی شده یه بار دیگه بخونید و موقعیت هایی رو که در آینده باعث ناراحتیتون میشه بیاید همین جا با جزئیات بیشتر بازگو کنید تا بشه راه حل های دقیق تر و اختصاصی تری داد.

    دوست عزیز حالت رو درک میکنم. قوی باش و تلاش کن.

    خدا حافظ

  8. 4 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    fariba s (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), meinoush (یکشنبه 07 اردیبهشت 93), mohammad-ra (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), پونیو (یکشنبه 07 اردیبهشت 93)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 شهریور 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-27
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    4,720
    سطح
    43
    Points: 4,720, Level: 43
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    84

    تشکرشده 80 در 54 پست

    Rep Power
    24
    Array
    دوستان با افکاری که شما به بنده انتقال دادید واقعا احساس میکنم از قبل حالم خیلی بهتر از قبل شده ولی بنده مشکلی که دارم اینه که کلا تو همه چیز نسبت به کارهایی که قبلا درش اشتباه کردم (اگه به پستهایی در موضوعات دیگه که قبلا زدم مراجعه کنید میفهمید چی میگم)خیلی حسرت میخورم و همین فکر از دست دادن دوران نوجوانی به خاطر غصه خوردنی که واسه تنها بودن و با کسی رفاقت صد در صدی نداشتن دارم هم بدجوری داره اذیتم میکنه و پیش خودم میگم بهترین سالهای عمرم که دوران نوجوانی و جوانیم هستش رو با تنها بودن(قبول کنید اگه بنده میخوام دوستی داشته باشم باید از دوران کودکی همچین دوستایی داشتم و هیچکی وقتی الان همسن منه و چندین دوست از زمان کودکی داره نمیاد با منی که از سالها قبل نمیشناستم دوستی صد در صدی داشته باشه)از دست دادم و دارم از دست میدم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید mohammad-ra تشکرکرده است .

    fariba s (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 مهر 94 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    2,764
    سطح
    32
    Points: 2,764, Level: 32
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    839

    تشکرشده 437 در 171 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقا محمد من به تاپیک های قبلیتون سر زدم همشو نخوندم ولی چیزی که دست گیرم شد اینه که اعتماد بنفستون پایینه واسه خرید کردن هر چیزی وسواس دارید . این وسواس شما شاید برای انخاب دوست هم باشه . یا نه فقط برای خرید لوازم ضروری مثل گوشی ولباس این حساسیت و وسواس رو دارید؟ نمیشه گفت همه بهترین دوستاشون رو از دوران کودکی پیدا کردن و فقط با اونا که قدیمی ترند صمیمی ترند اتفاقا چون گذر زمان شخصیت آدمو تغییر میده دوستامون عوض میشند. ممکنه نتونی مثل قبل باهاشون در ارتباط باشی. من که دوستای دوران مدرسمو نمیبینم اصلا نمیدونم الان چطوری شدن شاید خیلی تغییر کرده باشند ومن اصلا نشناسمشون . من هم اصلا آدم اجتماعی ای نیستم تعداد دوستامم کمه یه دوست صمیمی دارم که اونم فقط تو دانشگاه میبینم میترسم درسم تموم شه اونم از دست بدم ! ولی خودمم خیلی اهل این نیستم که مدام به یکی زنگ بزنم خیلی کم حرفم برا همین انتظاری از دوستم ندارم . اگه خودتون خیلی به کسی نزدیک نشید از کجا بفهمه که میتونه با شما رفیق و صمیمی باشه ؟ ببخشید خیلی خوب نمیتونم راهنمایی کنم چون منم مشکلاتم همینه .اما تصمیم گرفتم بیشتر وارد اجتماع بشم دوستای جدید پیدا کنم میتونم کلاس زبان برم و... ترسام رو بزارم کنار از آدما فرار نکنم .
    موفق باشی
    ویرایش توسط پونیو : چهارشنبه 10 اردیبهشت 93 در ساعت 12:57

  12. 4 کاربر از پست مفید پونیو تشکرکرده اند .

    fariba s (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), m.reza91 (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), meinoush (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), mohammad-ra (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93)

  13. #17
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    گذشته به هر حال گذشته. چاره ای نیست جز قبولش. چون اگه قبول نکنیم و مقاومت کنیم هم اخرش یه روزی به جایی می رسیم که ناچار شیم قبول کنیم. پس هر چه زودتر بهتر تا بتونیم از مابقی عمرمون بهتر استفاده کنیم. همه امون چیزای زیادی داریم برای افسوس خوردن. حتی سال های زیادی.

    در مورد اینکه بتونین با گذشته کنار بیاین برای من تفسیرهای اشعار مولانا کمک کننده بودن تا حدی. اینکه باید در لحظه زندگی کنیم و لحظه و این لحظه ی حال رو درک کنیم و توش زندگی کنیم. اینکه زمان گذشته افسوسه و زمان اینده ترس و اینکه حال و لحظه ی اکنون زمان نیست. خود زندگیه که جاریه. و باید سعی کنیم این لحظه رو درک و زندگی کنیم.
    اینکه با پذیرش این لحظه بدون فکر بدون قضاوت و بی سوال جواب از خودمون می تونیم اماده شیم برای درک لحظه. و اینکه خوشبختی ما همین الانه. همین الان احساس خوشبختی کنیم با تمام چیزایی که داریم و نداریم. همه رو بپذیریم بی دلیل و بی سوال و جواب از خودمون. و برای احساس شادی و خوشبختی منتظر یه لحظه در اینده ننشینیم. این احساس خوشبختی ای که دنبالشیم به هیچ چیز بستگی نداره و ازاده از هر چیزی. جاریه برای همه ی ما و موجودات فقط باید حسش کنیم. ازاده از هر رسیدنی و از هر به دست اوردنی.
    اینارو فعلا از تفسیرای اشعار مولانا فهمیدم. اگر احساس خوبی پیدا کردین و به نظرتون کمک کننده است شما هم تفسیرای اشعار مولانا رو بخونین یا گوش بدین.
    موفق باشید.

  14. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    fariba s (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), m.reza91 (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), mohammad-ra (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), پونیو (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 اسفند 93 [ 10:05]
    تاریخ عضویت
    1392-12-13
    محل سکونت
    دشت
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    1,390
    سطح
    20
    Points: 1,390, Level: 20
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    834

    تشکرشده 492 در 107 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    22
    Array
    سلام آقا محمد

    گذشت که گذشته دقیقاً مثل اینه های بغل ماشین هستند اصل موضوع مقابلت هست، رو به روت ،یعنی حالی که داری طی می کنی ،تک تک دقایی که رد میشن و تو در خیال و توهمی

    داداش گلم گذشته تموم شده الان رو دریاب تا ده سال دیگه افسوس امروزتو نخوری

    من خیلی دوستای قدیمی داشتم با خیلیا در دوران مدرسه و دبیرستان و دانشگاه و .... والانم توی محیط کارم دوست بودم و هستم ولی با دوستای قدیمی کمتر درارتباط خیلی کم شاید سالی یک بار ببینمشون یا دوسال یک بار ولی دوستانی که الان توی مسجد باشگاه یا شرکت دارم روابطم باهاشون خوب هست حتی با ریسم. بعضیاشون واقعاً انسانهای شایسته هستند و دوستانی فوق العاده عالی هستند.

    وقتی تو خوب باشی وقتی مهربون با گذشت بادرک باشی وقتی کسی بهت مراجعه می کنه و باتو در ارتباط هست بتونی حس خوب و انرژی خوب بهش بدی و درکش کنی مطمئن باش اون هم ذات پاک و نور الهی که در نهادش هست رو به تو عرضه می کنه.

    به نظرم چون تو فکر می کنی یه نقص کوچیک داری به دیگران عشقو محبت نمی دی

    داداش گلم اول خودتو دوست داشته باش و به خودت عشق بورز (یه چیزی بگم بهم نخند من جای تو بودم روزی دوسه بار پای ناقصم رو بوس می کردم و از خدا بابت اینکه می تونم ازش استفاده کنم تشکر می کردم ).

    از همین الان شروع کن و دوستای خوب برای خودت پیدا کن اولم ازخانواده شروع کن.

    ببخشید اگه پرحرفی کردم

    موفق باشید
    بیاموزیم بی قید و شرط عشق بورزیم،

    بی قصد و قرض حرف بزنیم،

    بی دلیل ببخشیم،

    و از همه مهمتر

    بی توقع به انسانها
    محبت کنیم

  16. 3 کاربر از پست مفید fariba s تشکرکرده اند .

    m.reza91 (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), mohammad-ra (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), پونیو (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93)

  17. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 شهریور 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-27
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    4,720
    سطح
    43
    Points: 4,720, Level: 43
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    84

    تشکرشده 80 در 54 پست

    Rep Power
    24
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پونیو نمایش پست ها
    سلام آقا محمد من به تاپیک های قبلیتون سر زدم همشو نخوندم ولی چیزی که دست گیرم شد اینه که اعتماد بنفستون پایینه واسه خرید کردن هر چیزی وسواس دارید . این وسواس شما شاید برای انخاب دوست هم باشه . یا نه فقط برای خرید لوازم ضروری مثل گوشی ولباس این حساسیت و وسواس رو دارید؟ نمیشه گفت همه بهترین دوستاشون رو از دوران کودکی پیدا کردن و فقط با اونا که قدیمی ترند صمیمی ترند اتفاقا چون گذر زمان شخصیت آدمو تغییر میده دوستامون عوض میشند. ممکنه نتونی مثل قبل باهاشون در ارتباط باشی. من که دوستای دوران مدرسمو نمیبینم اصلا نمیدونم الان چطوری شدن شاید خیلی تغییر کرده باشند ومن اصلا نشناسمشون . من هم اصلا آدم اجتماعی ای نیستم تعداد دوستامم کمه یه دوست صمیمی دارم که اونم فقط تو دانشگاه میبینم میترسم درسم تموم شه اونم از دست بدم ! ولی خودمم خیلی اهل این نیستم که مدام به یکی زنگ بزنم خیلی کم حرفم برا همین انتظاری از دوستم ندارم . اگه خودتون خیلی به کسی نزدیک نشید از کجا بفهمه که میتونه با شما رفیق و صمیمی باشه ؟ ببخشید خیلی خوب نمیتونم راهنمایی کنم چون منم مشکلاتم همینه .اما تصمیم گرفتم بیشتر وارد اجتماع بشم دوستای جدید پیدا کنم میتونم کلاس زبان برم و... ترسام رو بزارم کنار از آدما فرار نکنم .
    موفق باشی
    واسه انتخاب دوست نه این وسواسی ها رو ندارم...گرچند دیگه تصمیم گرفتم تو انتخاب هرچیزی که خانواده خودشون میتونن انتخاب کنن و شخصا به خود من مربوط نمیشه تصمیم گرفتم دیگه دخالت نکنم چون حال و حوصله ی غصه خوردن بعدش رو ندارم مثلا همین دیروز خانواده رفتن پرده انتخاب کنن و من بیخیال شدم و نرفتم چون بنظرم اگه تو این چیزای کوچیک وسواسی داشته باشم در آینده در انتخاب های مهمتری به مشکل میخورم...و درباره ی این صحبتتون:""اگه خودتون خیلی به کسی نزدیک نشید از کجا بفهمه که میتونه با شما رفیق و صمیمی باشه ؟""شما هیچ وقت برعکسشو در نظر گرفتید؟؟ چون بنده در نزدیک شدن با بعضیها تلاش کردم ولی خود طرف در ادامه رغبت نشون نداده و منم بیخیالش شدم...منم مثل شما دیگه تصمیم گرفتم برم تو اجتماع و تا میتونم مثب بیاندیشم...

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط meinoush نمایش پست ها
    گذشته به هر حال گذشته. چاره ای نیست جز قبولش. چون اگه قبول نکنیم و مقاومت کنیم هم اخرش یه روزی به جایی می رسیم که ناچار شیم قبول کنیم. پس هر چه زودتر بهتر تا بتونیم از مابقی عمرمون بهتر استفاده کنیم. همه امون چیزای زیادی داریم برای افسوس خوردن. حتی سال های زیادی.

    در مورد اینکه بتونین با گذشته کنار بیاین برای من تفسیرهای اشعار مولانا کمک کننده بودن تا حدی. اینکه باید در لحظه زندگی کنیم و لحظه و این لحظه ی حال رو درک کنیم و توش زندگی کنیم. اینکه زمان گذشته افسوسه و زمان اینده ترس و اینکه حال و لحظه ی اکنون زمان نیست. خود زندگیه که جاریه. و باید سعی کنیم این لحظه رو درک و زندگی کنیم.
    اینکه با پذیرش این لحظه بدون فکر بدون قضاوت و بی سوال جواب از خودمون می تونیم اماده شیم برای درک لحظه. و اینکه خوشبختی ما همین الانه. همین الان احساس خوشبختی کنیم با تمام چیزایی که داریم و نداریم. همه رو بپذیریم بی دلیل و بی سوال و جواب از خودمون. و برای احساس شادی و خوشبختی منتظر یه لحظه در اینده ننشینیم. این احساس خوشبختی ای که دنبالشیم به هیچ چیز بستگی نداره و ازاده از هر چیزی. جاریه برای همه ی ما و موجودات فقط باید حسش کنیم. ازاده از هر رسیدنی و از هر به دست اوردنی.
    اینارو فعلا از تفسیرای اشعار مولانا فهمیدم. اگر احساس خوبی پیدا کردین و به نظرتون کمک کننده است شما هم تفسیرای اشعار مولانا رو بخونین یا گوش بدین.
    موفق باشید.
    همین جمله ای که گفته شده که: آدمی باید با عبرت از گذشته و استفاده از امروز و امید به فردازندگی کنه در حالی که بنده و خیلیای دیگه با حسرت گذشته و از دست دادن امروز و ترس از فردا زندگی میکنیم گرچند ولی از روزی که این تاپیک رو شروع کردم با کمک بچه های خوب همدردی تصمیم به تغییر گرفتم و امیدوارم موفق باشم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad-ra نمایش پست ها
    واسه انتخاب دوست نه این وسواسی ها رو ندارم...گرچند دیگه تصمیم گرفتم تو انتخاب هرچیزی که خانواده خودشون میتونن انتخاب کنن و شخصا به خود من مربوط نمیشه تصمیم گرفتم دیگه دخالت نکنم چون حال و حوصله ی غصه خوردن بعدش رو ندارم مثلا همین دیروز خانواده رفتن پرده انتخاب کنن و من بیخیال شدم و نرفتم چون بنظرم اگه تو این چیزای کوچیک وسواسی داشته باشم در آینده در انتخاب های مهمتری به مشکل میخورم...و درباره ی این صحبتتون:""اگه خودتون خیلی به کسی نزدیک نشید از کجا بفهمه که میتونه با شما رفیق و صمیمی باشه ؟""شما هیچ وقت برعکسشو در نظر گرفتید؟؟ چون بنده در نزدیک شدن با بعضیها تلاش کردم ولی خود طرف در ادامه رغبت نشون نداده و منم بیخیالش شدم...منم مثل شما دیگه تصمیم گرفتم برم تو اجتماع و تا میتونم مثب بیاندیشم...

    - - - Updated - - -


    همین جمله ای که گفته شده که: آدمی باید با عبرت از گذشته و استفاده از امروز و امید به فردازندگی کنه در حالی که بنده و خیلیای دیگه با حسرت گذشته و از دست دادن امروز و ترس از فردا زندگی میکنیم گرچند ولی از روزی که این تاپیک رو شروع کردم با کمک بچه های خوب همدردی تصمیم به تغییر گرفتم و امیدوارم موفق باشم
    راستی در آینده آثار مولانا و دیگر کتب مفید رو میخونم تا بیشتر روم تاثیر داشته باشه...ممنون

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط fariba s نمایش پست ها
    سلام آقا محمد

    گذشت که گذشته دقیقاً مثل اینه های بغل ماشین هستند اصل موضوع مقابلت هست، رو به روت ،یعنی حالی که داری طی می کنی ،تک تک دقایی که رد میشن و تو در خیال و توهمی

    داداش گلم گذشته تموم شده الان رو دریاب تا ده سال دیگه افسوس امروزتو نخوری

    من خیلی دوستای قدیمی داشتم با خیلیا در دوران مدرسه و دبیرستان و دانشگاه و .... والانم توی محیط کارم دوست بودم و هستم ولی با دوستای قدیمی کمتر درارتباط خیلی کم شاید سالی یک بار ببینمشون یا دوسال یک بار ولی دوستانی که الان توی مسجد باشگاه یا شرکت دارم روابطم باهاشون خوب هست حتی با ریسم. بعضیاشون واقعاً انسانهای شایسته هستند و دوستانی فوق العاده عالی هستند.

    وقتی تو خوب باشی وقتی مهربون با گذشت بادرک باشی وقتی کسی بهت مراجعه می کنه و باتو در ارتباط هست بتونی حس خوب و انرژی خوب بهش بدی و درکش کنی مطمئن باش اون هم ذات پاک و نور الهی که در نهادش هست رو به تو عرضه می کنه.

    به نظرم چون تو فکر می کنی یه نقص کوچیک داری به دیگران عشقو محبت نمی دی

    داداش گلم اول خودتو دوست داشته باش و به خودت عشق بورز (یه چیزی بگم بهم نخند من جای تو بودم روزی دوسه بار پای ناقصم رو بوس می کردم و از خدا بابت اینکه می تونم ازش استفاده کنم تشکر می کردم ).

    از همین الان شروع کن و دوستای خوب برای خودت پیدا کن اولم ازخانواده شروع کن.

    ببخشید اگه پرحرفی کردم

    موفق باشید
    با صحبتهای شما دوستانه که دوباره شارژم فول میشه و واسه تغییری که دارم میکنم بیشتر انگیزه میگیرم و راستی از این حرف شما که تا خودم خودمو دوست نداشته باشم چطور میخوام که دیگران بنده رو دوست داشته باشن هر روز سر زبانم هست و تا میتونم باید سعی کنم خودم رو دوست داشته باشم و با بقیه هم با گرمی رفتار کنم تا موفق بشم و واقعا قبول دارم که هر عملی به عکس العملی داره فقط چون قبلا عادت کرده بودم هی به خودم غر بزنم بعضی وقتا در طی هدفم شارژ خالی میکنم ولی با صحبت با بچه های گل همدردی دوباره شارژم پر میشه و ادامه میدم تاجایی که دیگران رو راهنمایی کنم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad-ra نمایش پست ها
    واسه انتخاب دوست نه این وسواسی ها رو ندارم...گرچند دیگه تصمیم گرفتم تو انتخاب هرچیزی که خانواده خودشون میتونن انتخاب کنن و شخصا به خود من مربوط نمیشه تصمیم گرفتم دیگه دخالت نکنم چون حال و حوصله ی غصه خوردن بعدش رو ندارم مثلا همین دیروز خانواده رفتن پرده انتخاب کنن و من بیخیال شدم و نرفتم چون بنظرم اگه تو این چیزای کوچیک وسواسی داشته باشم در آینده در انتخاب های مهمتری به مشکل میخورم...و درباره ی این صحبتتون:""اگه خودتون خیلی به کسی نزدیک نشید از کجا بفهمه که میتونه با شما رفیق و صمیمی باشه ؟""شما هیچ وقت برعکسشو در نظر گرفتید؟؟ چون بنده در نزدیک شدن با بعضیها تلاش کردم ولی خود طرف در ادامه رغبت نشون نداده و منم بیخیالش شدم...منم مثل شما دیگه تصمیم گرفتم برم تو اجتماع و تا میتونم مثب بیاندیشم...

    - - - Updated - - -


    همین جمله ای که گفته شده که: آدمی باید با عبرت از گذشته و استفاده از امروز و امید به فردازندگی کنه در حالی که بنده و خیلیای دیگه با حسرت گذشته و از دست دادن امروز و ترس از فردا زندگی میکنیم گرچند ولی از روزی که این تاپیک رو شروع کردم با کمک بچه های خوب همدردی تصمیم به تغییر گرفتم و امیدوارم موفق باشم

    - - - Updated - - -


    راستی در آینده آثار مولانا و دیگر کتب مفید رو میخونم تا بیشتر روم تاثیر داشته باشه...ممنون

    - - - Updated - - -


    با صحبتهای شما دوستانه که دوباره شارژم فول میشه و واسه تغییری که دارم میکنم بیشتر انگیزه میگیرم و راستی از این حرف شما که تا خودم خودمو دوست نداشته باشم چطور میخوام که دیگران بنده رو دوست داشته باشن هر روز سر زبانم هست و تا میتونم باید سعی کنم خودم رو دوست داشته باشم و با بقیه هم با گرمی رفتار کنم تا موفق بشم و واقعا قبول دارم که هر عملی به عکس العملی داره فقط چون قبلا عادت کرده بودم هی به خودم غر بزنم بعضی وقتا در طی هدفم شارژ خالی میکنم ولی با صحبت با بچه های گل همدردی دوباره شارژم پر میشه و ادامه میدم تاجایی که دیگران رو راهنمایی کنم
    فقط ببخشید اگه اشتباهات فعلی تو جملاتم هست چون سریع تایپ میکنم و امکان ویرایش هم نیستو خیلی از همه ی بچه های همدردی تشکر میکنم و امیدوارم بازهم کمکم کنید

  18. کاربر روبرو از پست مفید mohammad-ra تشکرکرده است .

    fariba s (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93)

  19. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    سلام،چه عجب تشریف آوردید!!!
    ببینید این الان یه موضوع جدید شد که توی همه عمومیت داره و صرفا به خاطر وضعیت خاص شما نیست در حقیقت وضعیت شما مصداق دیگه ای از این موضوعه.
    بیاید این طوری نگاه کنیم؛الان 21 سالتونه ،تا 6 -7 سالگی که آدم چیزی نمیفهمه ،13 -14 سال گذشته رو هم به خاطر این موضوع ذهنتون درگیر بوده و نتونستید اون طور که باید و شاید با بقیه خوب، ارتباط برقرار کنید ، همش توی خونه تنها بودید، در مورد اون یه دوستی هم که داشتید (که نمیدونم هنوز باهاش در ارتباطید یا نه) احتمالا دوستتون بوده که میخواسته ارتباط داشته باشه و یا اینکه هر دو تویه یه چیز مشترک بودید، و یا بی هدفی توی زندگی و چیزای دیگه.حالا شما اینا رو مدونید و میخواید تا پنج سال آینده به این فکر کنید که چرا تو گذشتم منفعل بودم ، چرا هدف نداشتم، چرا نمیتونم کار پیدا کنم، چرا این همه زمان از دست دادم و ... . توی بیست و شش سالگی به این فکر میکنید که چرا 20 سال گذشته رو حروم کردم و این روند ادامه داره تا کل عمرتون رو بر باد بدید . تازه به این فکر کنید که تا چند وقت دیگه نیاز عاطفی به جنس مخالف هم پیدا کنید (اگه تا الان این اتفاق نیافتاده باشه) اون وقت مشکلات و حسرتاتون از گذشته چندین برابر میشه و تازه معنی "مشکل" رو متوجه میشید و اون وقت بازم حسرت میخورید که ای کاش توی گذشتم بهتر عمل میکردم.اگه شما 80 سال زندگی کنید و از همین الان حسرت خوردن رو کنار بگذارید و در زمان حال زندگی کنید بازده (!) شما 75% میشه ولی اگه همه رو حسرت بخورید میشه 0% . از نظر مهندسی اولی بهتره !!
    این یه روند منطقی از گذشته تا حال وآینده بود ،که خودتون هم حتما میدونید.بهتر نیست این روند رو همین جا با یه تصمیم عاقلانه متوقف کنید و نگذارید که احساسات منفی جلوی اجرای این تصمیم رو بگیرند؟ سعی کنید حسرت از گذشته رو تبدیل به عبرت از گذشته برای اصلاح آینده بکنید. بعضی وقت ها بد نیست آدم جسورانه یه کاریی رو که دوست داشته در گذشته انجام بده ،انجام بده؛ اون وقت میبینه آسمون به زمین نمیاد. ضمن اینکه منش رفتاریتون رو هم تغییر بدید مثلا در بین همکلاسی هاتون، عقایدتون و نظراتتون رو مطرح کنید و چون همیشه هم نظر آدم پیدا میشه این طوری میتونید دوست پیدا کنید وقتی همیشه ساکت باشید دیگران نمیتونند بفهمند که شما از نوع بشر هستید و به تبع اون باهاتون ارتباط بر قرار نمیکنند. وقتی دو تا انسان اشتراک هاشون با هم زیاد بشه با هم دیگه دوست میشند،به همین راحتی!؛ پس این عقیدتون که میگید باید از دوران کودکی دوست داشته باشم و ... ، باور کنید غلطه و ساخته ی همین احساسات منفیه که به شما مسلط شدند. ضمنا یه دوست فقط یه دوسته یعنی باهاش باید حد و مرز داشته باشید هر درد دلی ،هر حرف سیاسی،هر مشکلی و ... رو نباید با یه دوست مطرح کرد پس دنبال رفیق فابریک 100% نگردید که به درد نمیخوره در حد 30-40 % کافیه.با یه دوست باید طوری رفتار کرد که اگه با آدم دشمن شد نتونه سوءاستفاده کنه.با این حال اگه یه همچین دوستی میخواید باید ازدواج کنید . ضمنا از ظاهر آدمایی که با هم دوست 20-30 ساله هستند قضاوت نکنید همین الان یاد موردی افتادم که حدود 5 سال قبل یه دوست از یه دوست 20 سالش 400 میلیون کلاه برداری کرد و به خاک سیاه نشوندش. تنها دلیلشم اعتماد و دوستی افراطی بود.

    از زندگی لذت ببرید ،از گل ها درخت ها پرنده ها آدم ها و...
    خداحافظ

  20. 3 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    fariba s (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), mohammad-ra (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), پونیو (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.