ليلا جان عزيزم جوابشو قبلا دادم:چون تك فرزنده و غير از ما كسيو ندارن و عليرغم دعواهاي هميشگي شون به شدت بهم وابسته وعلاقه مندن.
تشکرشده 582 در 62 پست
ليلا جان عزيزم جوابشو قبلا دادم:چون تك فرزنده و غير از ما كسيو ندارن و عليرغم دعواهاي هميشگي شون به شدت بهم وابسته وعلاقه مندن.
فرشته سفيد (یکشنبه 30 بهمن 90)
تشکرشده 2,035 در 738 پست
مي دوني اين دو تا خيلي تناقض داره : دعواهاي هميشگي و به شدت بهم وابسته وعلاقه مند بودن .
ليلا موفق (یکشنبه 30 بهمن 90)
تشکرشده 582 در 62 پست
سلام بچه ها
ديروز دوباره بحث بينشون بالا گرفت اخه مادرشوهرم واسه كاري اومده بود خونمون....ولي من اروم بودم دخالت نكردم و خودم رو كنار كشيدم.همه ش حرفهاي ani و blue sky رو مرور مي كردم و اروم ميشدم.شب يهويي يه چيزي بهم الهام شد كه خيلي ارومم كرد.من قبلا به خاطر دعواهاي پدر ومادرم افسرده مي شدم چون مامانم همش وقتي دعوا مي كردن مي گفت بابات اينجوره بابات اونجوره ولي يه بار كه رفتم پيش يه روانپزشك بهم گفت هيچ وقت توي دعواشون دخالت نكن چون شايد بابات شوهر عالي واسه مامانت نباشه ولي پدر بي نظيري براي توئه.يعني نقشش رو در قبال تو خوب انجام داده....با خودم فكر كردم شايد شوهرم پسر عالي واسه پدر و مادرش نباشه (و اين دقيقا بخاطر شيوه تربيتي خودشونه چون اون داره رفتاراي خودشونو بهشون بر مي گردونه)ولي واسه من همسر بي نظيريه...
ani جان به نظرت چطور ميتونم بهتر توي اين موقعيت ها ارامش پيدا كنم؟مي خوام اين ذهنيتم رو كه شوهرم بي ادب و عصبيه از بين ببرم و كاملا بي تفاوت باشم تو اين موقعيت ها...خيلي وقتا صرفا فكر به اينكه اون گاهي نسبت به پدر و مادرش بي ادبي مي كنه يا عصبي هستش منو نسبت بهش سرد مي كنه.كمك كنين تا بتونم ذهنيت منفيمو نسبت بهش اصلاح كنم...
ببخشيد من يه سوال مهم ديگه هم دارم كه يه جورايي از بزرگترين مشكلات زندگيمه ...طبق اونچه گفتم ديگه ميدونين كه خونواده همسرم جلو بقيه با هم دعوا ميكنن.مثلا شوهرم توي جمع سر پدر مادرش داد ميزنه مادرش سر پدرش ...من خيلي شرمنده ميشم كه مثلا توي جمع فاميلشون كه من توش غريبه م شوهرم با مادرش دعوا كنن و كنترلشو از دست بده.يه جورايي خورد ميشم جلو عروسهاي هم سن و سال خودم بخاطر اين رفتارشون.مخصوصا رفتار شوهرم...چون شايد رفتار پدر مادرش به من مربوط نباشه ولي اون شوهرمه... ما3 بار دعواي بزرگ كرديم با هم كه همش دقيقا بخاطر اين مورد بوده..كه اون توي جمع با مادرش دعوا كرده...يه جورايي همه تو فاميل اين موضوع رو ميدونن انگار واسشون عاديه ديگه كه بقيه دعواشونو ببينن...حس مي كنم فاميل مسخره شون ميكنن هم اونو و هم مادر پدرشو...خودم چند بار اتفاقي شنيدم...مي دونين نگاه بقيه توي اين مواقع و اينكه همه فكر مي كنن شوهر من عصبي و روانيه منو له ميكنه بخدا...
تشکرشده 582 در 62 پست
من منتظر يه راه حلم...يه پيشنهاد ...
گلنوشani،blue sky وقتي جلوي فاميل اين موضوع پيش مياد چطور بايد بر خورد كنم؟
تشکرشده 582 در 62 پست
دوستان كسي منو راهنمايي نمي كنه؟
تشکرشده 4,874 در 1,141 پست
احساستون رو درك ميكنم حق داري ناراحت بشيد از اين رفتار .
ولي عزيزم چه ميشه كرد.شما چه مقابل فاميل چه در جمع هاي خودتون اصلا دخالت نكنيد
به هر حال فاميل شوهرتون به اين قضايا عادت دارند و مطمئن باشيد هيچ كس به چشم
رواني به شوهرتون نگاه نميكنه چون رفتار خوبش رو مقابل شما يا خواهر شهرتون ديدن.
گلنوش67 (سه شنبه 02 اسفند 90)
تشکرشده 582 در 62 پست
گلنوش جان به نظرت اين بعدا واسه بچه مون بد نيست من از اين نگرانم كه بچه م در اثر اين رفتارا به من وبابا ش توهين كنه يا پرخاشگر بشه...هميشه از اين ميترسم كه اگه يه روز خونواده من بينن چطوري با مادرش رفتار مي كنه چه فكري درباره ش مي كنن؟بخاطر همين هر وقت كه شوهرم ميگه بيا خونواده هامون با هم بريم گردش تنم مي لرزه بخدا...
فرشته سفيد (دوشنبه 01 اسفند 90)
تشکرشده 93 در 31 پست
سلام فرشته جان
من خیلی کوچیک تر از اونی هستم که بخوام شمارو راهنمایی کنم اما من فقط نظرمو میدم
ببین عزیزم در رابطه با اینکه میگی جلوی تو چطور باهم برخورد میکنن به نظر من هم اینکه اصلا به روی خودت نیاری خیلی خوبه
من دقیقا توی این موقعیت قرار گرفتم
اونم سر سفره
تو موقعیتی بودم که نمیتونستم محل رو ترک کنم
تنها کاری که کردم یه جوری رفتار کردم که اصلا من این حرفایی که زده میشه رو نمیشنوم
مثلا ذل زدم به تلوزیون و خودم و مشغول دیدن تلوزیون نشون دادم و اصلا به روی خودم نیاوردم
توهم سعی کن این طور باشی توی ان شرایط اگه میتونی حتما از اونجا برو بیرون مثلا از توی اون اتاق برو تو آشپز خونه و خودت و مشغول کن
اصلا اصلا هم به روی شوهرت نیار
در مورد فامیل هم اصلا بهشون فکر نکن
اونا دیگه یه جورایی کنار اومدن از طرف دیگه هم فکر کردی اگه شوهرت دیگه این رفتارو انجام نداد اونا دیگه هیچ حرفی نمیزنن
از قدیم گفتن در دروازه رو میشه fست اما در دهن مرد مو نمیشه بست
در ثانی مگه ما برای مردم زندگی میکنیم حرفشون برات مهم نباشه مطمین باش اونا هم خیلی از این مشکلات توی زندگیشون دارن فقط نمیزارن کسی بفهمه
عزیزم در مورد بچه دار شدن هم به نظر من یه کم صبر کن فعلا بچه دار نشید بهتره
مسلما روی بچت تاثیر منفی میزاره
عزیزم خیلی مواظب باش تو میگی همسرت با تو خیلی رابطه ی خوبی داره
من خیلی خیلی ناراحت شدم وقتی که گفتی اون شب احساس میکردی داره آروم گریه میکنه
گلم شوهرت این طور که معلومه تمام زندگیشو امیدش تویی در واقع تو یه جور سایه آرامشی براش
نذار احساس کنه که تو هم اونو درک نمیکنی سعی کن همیشه و همیشه تحت هر شرایطی پشت شوهرت باشی توی شرایط روحی تکیه گاهش باشی پشتشو خالی نکن
امیدوارم بتونی اونطور که دوست داری با مشکلت برخورد کنی
برات آرزوی موفقیت میکنم
baharann (سه شنبه 02 اسفند 90)
تشکرشده 582 در 62 پست
متشكرم بهاران عزيز.از اينكه مي بينم فرشته مهربان هم به تاپيكم سر زده خيلي خوشحالم چشمك عزيز من اتفاقي فهميدم شما به مشاور ها خبر دادين منو راهنمايي كنن يه دنيا ممنون خواهر گلم .بخدا همه شما عزيزاي اين تالار اجر اخرويتون پبش خدا محفوظه.حالم از اول هفته خيلي بهتره...همين كه متوجه شدن بهترين كار چيه يه دنيا بهم ارامش داد هنوز تو اين موقعيت ها هول ميشم ولي دارم سعي ميكنم خوشحالي خودم و خوشبختي خونواده كوچولومون رو از اونا و كلا بقيه جدا بدونم و توي مشكلاتشون غرق نشم...
من بينهايت از همه ممنونم.اين دومين تاپيكيه كه توي تالار گذاشتم و از نتيجه ش حتي بيشتر از مشاوره حضوري راضي ام...
فرشته سفيد (چهارشنبه 03 اسفند 90)
تشکرشده 63 در 25 پست
فرشته سفید عزیز
از این که روابط خوبی با همسرتان دارید خوشحالم. ani عزیز توصیه بسیار خوبی به شما نمودند. فراموش نکنید این شما هستید که وارد چنین بافت فرهنگی شدید بنابراین در پیش گرفتن رفتار مناسب برای شما بسیار راحت تر از اصلاح رفتارهای غلط خانواده همسرتان می باشد. چنین تلاشی برای تغییر شرایط می تواند منجر به بروز اختلاف بین شما و همسرتان گردد. چنانچه بحران به حدی است که خطرساز شده است توصیه میکنم موضوع را به صورت دوستانه با همسرتان در میان گذاشته و بدون آن که وی و یا خانواده وی را متهم نمایید نگرانیهای خود را مطرح و نظر وی را جویا شوید . سعی کنید جهت کاهش چنین رفتارهایی ، تصمیماتی را که با همسرتان توافق کرده اید به صورت یک قرار داد مکتوب در آورده و امضا کنید. در صورت عدم همکاری ایشان و یا ناتوانی از حل مساله مراجعه به روان شناس و مشاور خانواده جهت جلسات زوج درمانی مثمر ثمر خواهد بود. درمانگر به شما کمک خواهد نمود در رابطه با این موضوع راحت تر و بدون درگیری صحبت و توافق نمایید.
موفق باشید
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)