به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 اسفند 87 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1387-1-27
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    4,255
    سطح
    41
    Points: 4,255, Level: 41
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 32 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    سلام mke عزيز
    کل حرفامو به عنوانه يه دوست بهت ميگم.اميدوارم از حرفام فکر بد نکني
    ببين عزيزم تو ميگي عاشقش شدي اما شايد اون اصلا" به اين طرز عاشق شدن اعتقاد نداره.شايد حرفتو باور نکنه.شايد به نظرش مسخره بياد که کسي رو که نديده و حتي باهاش حرف نزده عاشقش بشه.ببين تو با ابرو خيلي تفاوت سني داريد.خيلي هم تفاوت ديدگاه.اون سنش بيشتر از توه.تو هم يه آدم مذهبي هستي.بهش حق بده که با فهميدن عقايد و حرفات و فهميدن تفاوت هاتون (از نظر فکري)نخواد که وابسته بشه.شايد اينارو مسخره بدوني اما رشد فکري دخترا با پسرها متفاوته.تو تا 10 ساله ديگه ميشه 30 سالت اما اون چي؟يه پسر 30 ساله که تازه ميخواد بره کوه.بره تفريح و مسافرت.اما اون دختر آرامش ميخواد.از هيجان پذيريش کم شده.نميتونه پا به پاي تو بياد.بعد هر دوتون از هم خسته ميشيد.اون ميشه مامانه بچه هات و تو حوصلشو نداري.نگو اينجوري نيست چون نميدوني توي آينده چه اتفاقي ميفته.شايد اون دختر از تو خوشش بياد اما خيلي فاکتورها جمع ميشه تا شما بتونيد يک نفر رو به عنوان شريک زندگيت بپذيري.به عقيده منم اين دختر به درده زندگي با تو نميخوره.بهتره اگر فکرشو دوست داري باهاش دوست باشي تا از افکارش استفاده کني.

  2. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    ممنون رویا جان ولی من فک کنم واسه این قبول نکرده شاید سوالات شما رو داشته و بی جواب مونده شاید فکر کرده من 4 سال وقت می خوام شاید...
    من این تاپیکو باز کردم که غیر مستقیم جوابشو بدم و بقیه رو به خودش بسپارم بقول ANDIYA اگه مایل باشه بهم میل میزنه!!!من می دونم موقعی که من 34 سالمه اون40 سالشه ولی من وقتی بایه آدم 40 ساله احساس خوشبختی کنم چه لزومی داره با یه 30 ساله باشم اما...
    من مگه واسه قیافشه که دوسش دارم که بعدا هم واسه قیافش ازش دور بشم؟ اگه از افراد سن بالا هم بپرسین میگن که قیافه تو زندگی خیلی مهم نیست!
    و همین طور از شما راه حل بگیرم مثل:
    واقعا ولش کنم؟و چطور؟
    پیگیر باشم؟و چطور؟
    .
    .
    .

  3. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    نگین جان ممنون که نظر دادی!
    خود شما هم از آینده خبر نداری و من باید بگم که من کاملا می فهمم چی می گی دخترا از نظر جسمی ضعیفن و در آینده با این اختلاف سنی واضح تر میشه اما من می تونم مثل ان باشم. چرا؟
    چون والدین من اینطورین و من تو این سنم با اونا راحت کنار اومدم و عاشقشونم نیستم!!!چه برسه به30 سالگی!
    من می دونم از نظر مذهبی منظورت چیه اون عاشق رقص و آوازه و من مداحی دوست دارم!
    ولی منم رقص زنمو خیلی دوست دارم و بنظرت چرا من دوسش دارم چون اون مستقله(فکری) در آینده هم ما با زندگی تا حدی چیزایی از هم خواهیم دید که خوشمون میاد و مثلا من هم رقص یاد می گیرم و اونم ممکنه به دین علاقه مند بشه!
    من گفتم که آدم خشکه مقدسی نیستم من خیلی دوست دارم زنم آرایش کنه و به خودش برسه! مثلا مامان من اصلا اهل آرایش بیرون خونه نیست ولی اگه مطبش نبود حقوقش کفاف خرجاشو نمی داد چه برسه به دختری که به آرایش هم علاقه داره!!!
    من چرا حوصلشو ندارم چون حوصله ی پیاده روی نداره؟ چون حوصله ی مهمون نداره؟ چون حوصله چی نداره؟
    اگه مهمونه این روزا کسی خودش کار نمی کنه! اگه پیاده رویه که من با اون خوشم چه فیلم ببینیم چه باغ بریم چه مسافرت و من آدم بسیار انعطاف پذیری هستم و اینو تو زندگیم ثابت کردم!!! من از خونواده ای که اینقدر بهم گیر می دن خسته نشدم چه برسه به کسی که دوسش دارم!
    نظر شما خیلی خوب بود لطفا هر چی به فکرتون می رسه بگید و همینطور از دیگران هم صمیمانه نظر می خوام.
    من از ابرو فرصت می خوام با هم حرف بزنیم تا اگه و اگه مشکلی نیست بعد تصمیم بگیریم حتی اگه بصورت دوستی یا هرچیزی باشه!

  4. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    در ضمن نگین جان من درسته که عاشق فکرشم ولی نمی تونم انکار کنم که همین طور هم می تونم ادامه بدم بدون این که امید داشته باشم یه روز (با عرض پوزش)لباشو می بوسم!
    می تونم یه مدت با امید اینکه یه وقتی بهش می رسم صبر کنم اما فکر اینکه بعنوان همسر از دستش بدم آتیشم می زنه!
    قبول کن که یه نفر اگه عاشق کسه دیگه باشه نمی تونه به رابطه ی دورادور بسنده کنه(منظورم صرف جنسی نیست!!) اون به محبت خالصانه ی معشوقش بعنوان زنش نیاز داره و یه دختر هیچ وقت نمی تونه تا زن کسی نباشه اون محبت واقعی رو نثارش کنه!
    اونوقته که می فهمم دارمش!!!(این کلمه اینقدر سخت بود که...)

  5. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 آبان 91 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1387-5-30
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    9,023
    سطح
    63
    Points: 9,023, Level: 63
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 476 در 164 پست

    Rep Power
    69
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    يك چيزي رو بهت بگم و خيالت رو راحت كنم :
    شما حالا كه فكر ميكني كه هيچ مشكلي با اين موضوعات نداري و اصلا هم در آينده نظرت عوض نميشه ( كه خدا ميدونه بشه يا نه و اميدوارم كه نشه و احتمالش هم هست كه نظرت عوض نشه ولي شايدم بشه )....اميدوارم كه خوب فكرهاتو كرده باشي و جايي واسه ي پشيموني توي آينده ات نگذاشته باشي .....ميمونه نظر خانواده ات كه ميتوني غير مستقيم ازشون جويا بشي كه آيا با اين قضيه (سن دختر از پسر بيشتر باشه )مشكل دارن يا نه ... اگه مشكلي نداشتن قضيه ظاهرا از جانب تو حل شده است و فقط ميمونه نظر اين خانم .... اميدوارم كه شرايطت رو قبول كنه... ما هم بدي شما رو كه نميخوايم
    ميدوني شايد چون كسي الان در وضعيت تو نيست نميدونه كه بايد چي بهت بگه و كدوم راه حل درسته .... ولي اين رو ميدونم كه صحبت كردن و مشخص كردن همه چيز واسه اين خانم راه حل مناسبيه .
    اگه اون خانم سوالهاش مثل منه و منتظر جوابه پس چرا نشستي؟؟؟؟ بهش يك ميل بزن يا ازش بخواه بياد اينجا شرايطت رو بخونه و بعد نظر بده .... ( نگذار مثل مني كه هنوز كلي سوال بي جواب دارم اون هم سوالهاش بي جواب بمونه و چون هنوز بهت علاقه اي چنداني نداره ( البته شايدم داشته باشه ها من نميدونم ) تر جيح ميده كه بي خيال بشه)
    هستن پسر هايي كه با دختران بزرگتر از خودشون ازدواج ميكنن و هر دو خوشبخت ميشن و من توي فاميلمون دارم ( ظاهرا كه خوشبخت هستن و مشكلي ندارن )
    شما بايد اول مطمئن باشي كه ايشون شما رو ميخواد يا نه؟ ما كه اين رو نميتونيم به شما بگيم .... ميتونيم ؟؟؟؟؟ بهتره قبل از هراقدامي اول همه ي شرايطت رو به اون خانم بگي ... اگه ايشون قبول كردن كه ديگه مشكلي نميمونه....ميمونه؟؟؟؟؟؟؟
    من خودمم تا حدي شرايطم شبيه تو هستش .... پس بدون هرچي كه من ميگم از روي درك كردن شرايط ميگم ... واسه اينكه بلاخره اون كسي كه ممكنه تو اينجور ازدواجها ضربه بخوره دختره.... اونه كه ممكنه بعد از يك مدت پشيموني شوهرش رو ببينه و از زندگي نا اميد بشه .... اونه كه ممكنه سركوفت هاي ديگران رو بشنوه و ناراحت بشه.....و فقط شوهر و قرص و محكم بودنش و بي اعتنايي اون به اين حرفها و ابراز عشقش به خانمش توي اين موقعيت هاست كه ميتونه خانم رو از ازدواجش شاد و راضي نگه داره . ( تا حالا ازش پرسيدي كه تحملش روي اينجور حرفها كه معمولا زده ميشه چقدره ؟؟؟ واسش مهمه يا نه ؟؟؟؟؟؟ من خودمم توي همين شرايطم ( البته فاصله سني ما 1 ساله )
    واسه همين دارم بهت ميگم كه بهترين تسكين دهنده براي دختر توي اين موقع ها اطمينان از عوض نشدن نظر شوهره
    نميدونم كه اون برنامه تلويزيوني كه چند وقت پيش گذاشته بود رو ديدي يا نه ولي يك حاج آقايي داشت راجع به قول ازدواج حرف ميزد:
    ميگفت كه جوونا به دختر ها قول ازدواج ندين ..... اصلا از كجا ميدونين كه تا اون زمان كه موقع ازدواجتون ميشه زنده بمونين كه دارين قول ميدين... اصلا از كجا ميدونين كه نظرتون عوض نميشه ؟؟؟؟( ميدوني چقدر اس ام اس به برنامه شون زده بودن و پسره گفته بود كه من از يك دختر خوشم اومد و بهش قول ازدواج دادم ولي حالا بعد از گذشت چند مدتي حالا پشيمونم و ديگه ايشون رو براي ازدواج نميخوام و به نظرم براي هم ساخته نشديم و اون دختر براي من مناسب نيست و ..... و حالا نميدونم چه جوري به اون دختر خانم بگم كه من تورو نميخوام كه نفرينم نكنه و حلالم كنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اون آقا پسر تقصير كاره كه همچين قولي رو به خانم داده . خوب الان هم دست خودش نيست . نظرش تغيير كرده و فهميده كه به درد هم نميخورن ..... ولي اين وسط كسي كه ضربه ميخوره دختره است....( يعني كم نيستن افرادي كه نظرشون بعد از يك مدت عوض ميشه )
    ميگفت كه حتي اگه اين قول ازدواجتون محقق هم بشه ... ميدونين تا اون موقع زندگي اون دختر خانم رو چقدر توي استرس و نگراني قرار ميدين تا به ازدواج برسين ؟؟؟؟
    البته زمان ازدواج شما كه چندان دير نيست ..... من هم نگفتم كه شما همچين آدمي هستينا!!!!( فقط خواستم از دغدغه ها و نگراني هاي دخترها توي اينجور مواقع بگم ) حالا كه شما واقعا از تصميمتون مطمئنين كه ديگه كسي حرفي نداره كه به شما بزنه .... فقط راضي كردن اون خانمه كه يه كم سخته ولي اگه واقعا مصمم باشي و بخواي و خيري توي اين ازدواج باشه .... مطمئن باش كه خدا كمكت ميكنه
    راستي سوالي كردي كه خودتم جوابش رو ميدوني .... آدم عاشق همينه ديگه : "ميپرسه ولش كنم يا پيگيرش باشم ؟؟؟؟؟؟"
    هدف آدم عاشق از طرح اين سوال تنها اينه كه به محرك و مويد احتياج داره كه تكونش بده كه بهش بگه : پيگيرش باش . راهت درسته و برو جلو و از هيچ نترس !!!!!من تضمينت ميكنم. ( البته شايد شما همچين قصدي نداشتين ولي من خودم همچين سوالهايي كردم و از تجربه ي خودم ميگم ولي شايد شما همچين هدفي نداشتين!!!!)
    تنها آرزو و درخواست فرد عاشق اينه كه بهش بگن ما تضمينت ميكنيم و برو دنباش ..... انگار كه دنيا رو بهش دادن .
    وگرنه اگه عالم و آدم هم بهش بگن ولش كن باز هم اين كار رو نميكنه چون دوستش داره و دلش ميخواد پيگيرش باشه و فقط منتظره كه هه تاييد كنن كه پيگيرش باش !!!! فقط اون موقع است كه مصمم ميشه و فكر ميكنه كارش كاملا درسته و انجامش ميده
    ولي يك نصيحتت بكنم كه اگه منتظر چينين معجزه اي هستي كه هه بهت بگن پيگيرش باش و تاييدت كنن داري اشتباه ميكني !!!!(تجربه ي خود منه ) معجزه فقط خودتي كه اگه بخواي و خدا باهات يار باشه و كارت درست باشه ميتوني
    اميدوارم موفق باشي

  6. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 10 تیر 90 [ 00:55]
    تاریخ عضویت
    1387-1-04
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    4,361
    سطح
    42
    Points: 4,361, Level: 42
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 89 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    سلام mkeجان
    به هیچ وجه نمیخوام و علاقه ای ندارم ادای پلیس یا کلانتر این تالار رو در بیارم ولی شما طبق پست دومتون قوانین همدردی رو نقض کردید :
    2 - دوستیابی و همسریابی ممنوع
    هر گونه ارتباط مراجعان به صورت خصوصی یا عمومی جهت دوستیابی ، همسریابی از اعم دائمی و موقت (صیغه) در تالار گفتگوی همدردی ممنوع می باشد. و مسئولیت و پیامد چنین ارتباطاتی متوجه خود عضو خاطی می باشد.

    در توضیح هم عرض کنم که تا جایی که من اطلاع دارم این قانون در تمام فرومها مشترکه مگه اینکه فرومی در همین رابطه بوجود اومده باشه که تعدادشون کم هم نیست !
    با تمام این عرایض ، مطمئنا هیچ یک از اعضای تالار مخالف شناخت و حتی ازدواج شما با عضو دیگه ای نخواهند بود ولی به این فکر کنید که بعدها خود شما با توجه به شرایط سنی و انتظاراتی که شما از یه شریک زندگی داشته اید مخالف این نوع انتخاب نخواهید شد ؟ پیشهاد میکنم در برخورد با این موضوع خط قرمزهایی رو در ارتباطهای اینترنتی برای خودتون قائل بشید ! بعد به این فکر کنید که گذر از این خط قرمزها چه مضراتی برای شما خواهد داشت ؟ عکس العمل خانوادتان در برخورد با اختلاف سن شما چه خواهد بود ؟ و چه چیزهایی رو از این تجربه بدست خواهید آورد و چه چیزهایی رو از دست خواهید داد (هر چند تازگی این تجربه در اوایل آشنایی به چشم نخواهد آمد)؟ من در این تالار با بیش از ده موضوع به عنوان ازدواج و یا رابطه های اینترنتی برخورد کردم که با یه سرچ میتونید این موضوعات رو پیدا کنید و تجارب مجازی بسیاری بدست بیارید . در آخر هم به عنوان یه دوست توصیه میکنم دنیای نت جایی برای بروز احساسات خفته ی شما نیست .

  7. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    رویا جان منم واسه همینه که اینو ایجاد کردم که بهش بگم مشکلش چیه؟ همه چی با صحبت حل میشه. من هیچ وقت نگفتم اون 100% بدردم می خوره من گفتم اینطور بنظر میاد و باید صحبت کنیم تا قطعی بشه یا منحل! راجع به نظرمم این نظر امروز و دیروز من نیست که فردا و پس فردا عوض بشه! این نظر همه ی عمرم بوده که واسه ازدواج علاقه مهمترینه که می تونه به خیلی عوامل برتری داشته باشه همون طور که عملا هم دیدم!
    فک کردین دختر دایی مامانم شوهرش چیکارست؟ تو تهران تو ایرن خودرو قراردادی کار می کنه و زنشم خونه داره و سرمایه ی پدری و خونوادگی (که اصلا مهم هم نیست)زیادی هیچ کدوم ندارن ولی واقعا از بودن با هم کمال رضایت رو دارن این رو تو فامیل هیچ کس نمیتونه قبول نکنه! وقتی مرد همه ی محبتشو نشون بده و نشون بده عاشق زنشه کسی جرات نمی کنه زخم زبون یا ... داشته باشه و این رو من تو دو خونواده دیدم که یکیش زنه 6 سال و اون یکی 10 سال از شوهراشون بزرگترن ولی ...خوشبختن.
    اونی که 10 سال اختلاف دارن شوهر عین ماه شب 14 میمونه ولی زنه پوست دستش پیر شده و کمی از این بابت ناراحته ولی ای کاش می دونستین رفتار شوهر چه جوریه و زنش چه آرامشی با اون داره! چرا؟
    چون شوهره خود واقعی زنشو دوست داره نه چیزه دیگه!
    تازه بقول خودتون من کار رو سریع تموم می کنم(بعد از شناخت)و جایی برای نگرانی طرفم نمیزارم و خدایی نکرده بهر دلیلی نتونم این کار رو بکنم اون خانوم مدت زیادی رو ازدست نداده و می تونه رو آیندش حساب کنه البته اونم ممکنه مثه قدیم باشه یعنی خواستگاری براش نیاد و فقط یه مدت با من باشه و بعد تموم. البته این حرفا زدنش راحته و واسه من قابل تحمل نیست و من به امید خدا ار رو تموم می کنم. کاملا شرعی و رسمی. من مشکلم اینه:1)طرفمو به اندازه ی کافی نمیشناسم 2)طرفم حاضر نیست اجازه بده بشناسمش!!! من موندم صحبت برای شناخت بیشتر چه مشکلی داره واقعا اون از کجا میتونه بگه نه؟ شاید من بدردش بخورم. هر چند بنظر میاد اون از من خوشش میاد ولی بخاطر ترس از عواقبش جلو نمیاد ولی باید بدونه که من می خوام صحبت کنیم تا عواقبش رو بررسی کنیم و اگه قابل حل بودن بعد به ازدواج واین حرفا فک کنیم اونم من یه فرصت چند ساله نمی خوام یه فرصت چند ماهه ولی کاملا واقع بینانه و بدون خود نمایی!!! یعنی هر دو واقعیت هارو بگیم و خودمونو نسبت به هم بهتر از اونی که هستیم نشون ندیم! که البته ایشون با توجه به تجربیاتشون شک دارم این کار رو انجام بدن و منم که نظرم رو همینه. ولی راست میگی من پشتیبان می خواستم اما من فکر کنم قبلا هدفم واضح بوده و من به صدای درونم گوش می کنم شاید بگید کور شدی ولی همتون با شنیدن حرفای من قلبن می بینین مشکلی نیست اما همه مثه شما حاضر نیستن واقعیت رو بپذیرن و همش می خوان بگن حق با اوناست!!! در حالی که همه می دونن 2 نفر اگه هم رو بخوان باید کاملا واقع بینانه در بارش صحبت کنن و منم همینو می خوام اما چون بحث اختلاف سنی میاد وسط همه چششون رو می بندن و میگن نمیشه!!!
    hshجان شما درست میگی ولی من دنبال کسی نگشتم پیش اومد و از این بابت هم کاری از من ساخته نیست الان هم دارم از دوستان درباره ی این پیش آمد خوب مشورت می گیرم.

  8. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 10 تیر 90 [ 00:55]
    تاریخ عضویت
    1387-1-04
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    4,361
    سطح
    42
    Points: 4,361, Level: 42
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 89 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mke
    hshجان شما درست میگی ولی من دنبال کسی نگشتم پیش اومد و از این بابت هم کاری از من ساخته نیست الان هم دارم از دوستان درباره ی این پیش آمد خوب مشورت می گیرم.
    بازم سلام
    mke عزیز فکر کنم پست من رو بد برداشت کردید من به هیچ وجه قصد نهی از منکر و حتی اینکه بیام سنگ کسی دیگرو به سینه بزنم ندارم چون چیزی عایدم نمیشه . صحبت من اینه که اگه قانونی نوشته میشه یا همونطور که گفتم اگه خط قرمزهایی وجود داره و این قوانین در همه جا داره اعمال (اعمال که نه ولی بهتره بگم پیشنهاد ) میشه به این منظوره که ما بشینیم و کمی در موردشون فکر کنیم و ببینیم بین این قوانین و شخصیت ما ( که مهمترینش اجتماعی و مخصوصا فرهنگی ) تضادی وجود نداشته باشه در این صورته که میتونیم قبولشون کنیم .

  9. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    hsh عزیز می دونم چی می خوای بگی ولی من کاری نکردم که پشیمون باشم یا شخصیت منو زیر سوال ببره و من آدم بسیار بسیار سنگینی هستم ولی این عشق...
    غرور انسان رو خرد می کنه و باعث میشه شما فکر کنی من کاری کردم که از شخصیت من کم می کنه!
    ببین ابرو چی بسرم آوردی ...
    منم می دونم که این قوانین برای چی هستن ولی من نمی تونم وقتی عاشق شدم بگم نشدم چون شدم!
    و دنبال عشق هم نبودم(طبق قوانین خودم) اما این عشق بود که منو اسیر خودش کرد...

  10. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آبان 87 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1387-8-27
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    3,112
    سطح
    34
    Points: 3,112, Level: 34
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    تو خودت چند سالته؟ من اسمم محمد 18سال دارم حرفات جالب بود ولي زياد ساده و پيش پا افتاده است . بهتر بود درباره ي مسائل مهمتر مطلب بنويسي


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک فوری نیاز مالی شوهرم را بر طرف کنم؟؟؟
    توسط دريا88 در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 فروردین 96, 17:21
  2. بازار کار کدوم رشته ها خوبه؟؟؟
    توسط Najvaa در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 آذر 94, 16:53
  3. آیا رفتار من در مقابل عصبانیت و خودخواهی همسرم صحیح هست یا؟؟؟
    توسط سفیدبرفی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: سه شنبه 21 خرداد 92, 14:34
  4. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  5. همه می دونند!!!؟؟؟
    توسط حسین پور در انجمن راههای شکست در زندگی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 آذر 87, 18:28

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.