به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 62
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1390-10-10
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    2,107
    سطح
    27
    Points: 2,107, Level: 27
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    496

    تشکرشده 501 در 152 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    واي ترانه

    چيكار كردي خانم، آخه اينا چه كاري بود!!!!!!!!!!!!!

    چرا به رفتارت مسلط نبودي، بنده خدا شوهرت را به جنون رسوندي.

    فعلاً صبر كن،

    هيچ اقدامي نكن

    به مادرت و خاله‌ات ديگه زنگ نزن

    اگر اون‌ها هم زنگ زدن بگو كه تقصير خودت بوده و الكي شلوغش كردي و كار را به اونجا كشوندي.

    به شوهرت بگو ناراحت بودي، افسرده بودي، ناراحتيت از سقط بچه است.

    نمي‌دونم فعلاً يه جوري آرومش كن

    اون تو رو دوست داره.


  2. کاربر روبرو از پست مفید omid- zendegi تشکرکرده است .

    omid- zendegi (چهارشنبه 13 اردیبهشت 91)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 تیر 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1390-7-28
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    370

    تشکرشده 371 در 137 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ساناز جون کار از این حرفها گذشته دیروز خیلی التماس کردم حتی رگ دستمو زدم ولی میگه دیگه همه چی تموم شده تو نباید به مادرت میگفتی اخه مادرم صبح همون روز باهاش صحبت کرد و هرچی از دهنش درومد به شوهرم گفت حالا میگه همه حرمتها از بین رفته ضمنا تو همیشه گفتی طلاق میخوام دیشبم 3 بار منتتو کشیدم التماست کردم غرورمو شکستم ولی گفتی تو واسم مردی
    دیروز عصر منو برد کافی شاپ وقتی خواستیم بیبایم گفت فقط از خوانوادم بپرس من با کیا میام تو این کافی شاپ، من با هرکی بخوام خداحافظی کنم میام اینجا پس همه چی تموم شده
    مهریم 114 تا سکه و یه خرمن گل مریم
    گفت نصفشو نقدی میدم واسه بقیشم بندازنم زندون دیگه برام هیچی مهم نیست
    خودشم میگه من دوست دارم و مطمئنم که بعد از جدایی خیلی پشیمون میشم ولی دیگه ذهنم خراب شده و از دلم رفتی نمیتونم باهات زندگی کنم دیشب بهم میگفت برو تو اتاق خوابت بخواب باید عادت کنی دیگه تنها بخوابی تنها زندگی کنی اون که اینارو میگفت منم هق هق میزدم
    تورخدا بگین چکار کنم
    قبلا که تاپیک بچه هارو میخوندم مثلا سبکتکین پشت مانیتور براش گریه میکردم میگفتم خدایا چقدر دردناکه حالا همین بلا داره سر خودم میاد

    ساناز حون کار از این حرفها گذشته
    دیروز مدام از اژانس مسکن میومدن خونه رو میدیدن من گریه میکردم میگفتم اقا کنسل کنید ما اختلاف داشتیم شوهرم تصمیم گرفته خونه رو تحویل بده ولی الان پشیمون شدیم میخوایم زندگی کنیم به صاحب خونه زنگ زدم گفتم لطفا به آزانسها بگین مشتری نفرستن واسه خونه کنسل کنید گفت خانم طرف قرارداد من همسرتونه باید خودشون بگن
    بعدشم دیروز منو برد کافی شاپ و گفت من با هرکی بخوام خداحافظی کنم میام اینجا من اینقدر تو کافی شاپ گریه کردم که همه نگام میکردن هرچقدر به شوهرم گفتم پشیمونم منصرف شو گفت دیگه فایده ای نداره
    میگه خوانوادها فهمیدن مادرت همه چیو شنید و هرچه خواست به من گفت حرمتها از بین رفت دیگه این زندگی فایده ای ندارم خودشم ناراحته میگه من دوست دارم و مطمئنم پشیمون میشم از کارم ولی دیگه مهرت از دلم رفته و نمیتونم باهات زندگی کنم
    قبلا تو این تالار تاپیک بچه هارو میخوندم مثلا سبکتکین رو میگم پشت مانیتور همینجوری اشک میریختم واسش که خدایا این دختر چه عذابی داره میکشه و حالا همین بلا سر خودم اومد

  4. 2 کاربر از پست مفید taranee تشکرکرده اند .

    taranee (چهارشنبه 13 اردیبهشت 91)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1390-10-10
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    2,107
    سطح
    27
    Points: 2,107, Level: 27
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    496

    تشکرشده 501 در 152 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ترانه جان
    اينقدر خودت را اذيت نكن.

    شوهرت خيلي دوست داره. داره تنبيهت مي‌كنه تا دست از اين اخلاق‌ها و گيردادن هات‌ برداري.

    كمي آروم باش
    به خودت و شوهرت فرصت بده.

    من مطمئنم اون اينكارو نمي‌كنه. فقط از دستت خيلي ناراحته.

    يه مقدار زمان مي‌بره تا آروم بشه.

    ديگه نمي‌خواد التماس و گريه زاري و دست به خودكشي بزني.

    اروم و موقر باش.
    كارهاي خونت رو انجام بده، بهش محبت كن اما آروم و تودار.

    بهش بگو يك هفته يا دو هفته هميجوري زندگي كنين تا ببينين چي پيش مي‌آد.

    بگو بعداً تصميم مي‌گيريم كه چكار كنيم. بدور از هيجانات و احساسات گذرا.

    بعدش مطمئنم آروم مي‌شه.

  6. 4 کاربر از پست مفید omid- zendegi تشکرکرده اند .

    omid- zendegi (یکشنبه 17 اردیبهشت 91)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ترانه اشتباه اشتباه اشتباه
    اخه چرا دختر چرا اعصاب خورد کنی چرا از هم ریختگی .....اروم باشید ...سعی کنید همدیگر رو اروم کنید
    اولا اشتباه کردی با او جر بحث کردی بعدش از ماشین پیاده شدی بعد مادرت رو باخبر کردی تازه از همه بدتر که مادرت گفت برو خونه خاله ات امدوارم اونا نفهمیده باشند......
    ترانه چرا نمی تونی خودت رو کنترل کنی چرا نمی خواهی واقعیت رو بپذیری ..اینهمه بهت گفتیم اروم باش اون دخترشه ...جگرگوششه ....پاره تنشه.....
    ترانه یعنی اینهمه ضعیفی که نمی تونی یه دختر رو با پدرش ببینی...
    فرض بگیر مادرو پدرت از هم جدا بشند ( خدای نکرده) اگر هم پدرت ازدواج کند و هم مادرت و از همه بدتر هیچکدومشون حاضر به نگهداریه تو نشوند و اینکه مجرد هم باشی می دونی چه بلایی سرت میاد می دونی توی این جامعه چه اتفاقاتی برایت می افته .....
    پس اینهمه غیر منطقی فکر نکن اون دختر باید پدرش رو ببینه و تو هم باید باید بپذیری چون همسرت روپذیرفتی ....
    عزیزم بپدیر و پذیرشت ر بالا ببر...
    چرا توی این تالار از خودت شروع نمی کنی ...چرا نمی خواهی انعطافت رو بالا ببری ...چرا نمی خواهی اعتمادبنفست رو بالا ببری ....چرا مقالاتی رو نمی خونی که در دروونت تغییر و تحول ایجاد کنه .....

    گیرم زندگیت روی طلاق پیش بره ایا خودکشی بهترین راهه و اینکه بعد از مردنت همه بگن خود دختره مشکل داشته به جای رحمت برایت لعنت بفرستند اشتباه بعدی رو نکن نه گلم بایدطوری زندگی کنی که همه حسرت داشتن تو رو داشته باشند و از همه مهمتر شوهرت رو جلب کن تا زندگیت از هم نپاشه....

  8. 8 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    چشمک (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    149
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    آروم باش
    فعلا از همسرت بخواه یه مدتی فرصت بده
    هرچی بتونی زمان یگیری، زخم هایی که تو دلاتون برای هم گذاشتید التیام پیدا می کنه درست مثل زخم هایی که رو بدن شوهرت گذاشتی هرچند زخم دل خیلی خیلی عمیق تره
    و جفتتون آروم تر می شید

    شما از هم جدا نمی شید مطمئن باش

    فقط سعی کن آرامش داشته باشی و کنترل اوضاع رو به دست بگیری

    اگه با مشاوره حضوری هم در اولین فرصت تماس داشته باشی خیلی خوبه

    راستی سعی کن عادی رفتار کنی اصلا سعی صحبت طلاق رو به هیچ عنوان وسط نکشی
    اینقدرم غیر منطقی نباش واقعا اینقدر ضعیفی که می خوای خود کشی کنی

    ناراحت نشو ولی شما در لحظه لحظه زندگیت داری به همسرت و اطافیانت ثابت می کنی که انسان خیلی خیلی ضعیفی هستی مثل حسادت بی مورد و خودکشی و زنگ زدن به مادرت و .............. لطف کن به خودت بیا و ترانه واقعی رو به همه نشون بده
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  10. 5 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 91 [ 15:21]
    تاریخ عضویت
    1390-11-01
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,710
    سطح
    24
    Points: 1,710, Level: 24
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    194

    تشکرشده 194 در 102 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    آروم باش، خودت قلق شوهرتو میدونی حتما، تا میتونی آرومش کن و بهش بگو اجازه بده بیشتر فکر کنیم و تصمیم گیری در شرایط عصبانیت درست نیست. فعلا هم از مادر و خاله بخواه که دخالت نکنن. اگه با مادرشوهرت یا پدرشوهرت راحتی و آدمهای خوبی هستن حالا که شوهرت در جریان قرارشون داده تو هم ازشون بخواه که با شوهرت صحبت کنن و بهتون کمک کنن.
    ایمیلتو چک کن عزیزم. دوروز پنجشنبه و جمعه هردو باهم توی خونه هستید به این خاطر خوب میتونی روی شوهرت کار کنی و جو زندگیتو آروم کنی. اون هم ازدواج دومش هست مسلما دوست نداری زندگیش خراب بشه.

  12. 2 کاربر از پست مفید پرستوی مهاجر تشکرکرده اند .

    پرستوی مهاجر (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 مرداد 91 [ 13:50]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    736
    سطح
    14
    Points: 736, Level: 14
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 44 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    سلام ترانه جان
    اول اينكه من به شوهرت حق ميدم اون درست ميگه كار شما خيلي خيلي خيلي اشتباه بوده كه به مادرتون زنگ زديد مادر شما حالا فك ميكرده تو رو گذاشته زير گيوتين و به شوهرت توهين كرده واقعا بين شما همه حرمتها از بين رفته بايد يك فكر اساسي كني بايد از نو شروع كنيد بايد همه گذشته رو فراموش كنيد پاك كنيد و از نو شروع كنيد
    ولي نه اينجوري تحت هيچ شرايطي به هم توهين نكنيد
    متوسل شو به امام رضا هر جوري شده شوهرت قانع كن كه يه سفر بريد مشهد(اگر مشهدي نيستي)اونجا نه به خودتون بلكه به امام رضا قول بده كه به هم توهين نكنيد و براي هم احترام قائل بشيد تحت هيچ شرايطي اجازه نده كسي از اختلافت با شوهرت با خبر بشه.اينقدر هم لازم نيست جبهه بگيري و دعوا راه بندازي آروم باش و زندگيت از امام رضا بگير.به شرطي كه كاملا عوض بشين

  14. 2 کاربر از پست مفید بهار58 تشکرکرده اند .

    بهار58 (چهارشنبه 13 اردیبهشت 91)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 تیر 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1390-7-28
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    370

    تشکرشده 371 در 137 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید


    اقلیما جان هر چه با خودم کار میکنم سعی میکنم که حساسیت نشون ندم ولی وقتی میبینم چقدر به فکر بچشه مثلا بیرون میریم یه چیز قشنگ بچه گونه میبینه واسه اون میگیره تو ماهواره یا تلوزیون چیزی واسه بچه ها تبلیغ میکنند این واسه بچش سفارش میده خوب منم حرصم میگیره سختیهای زندگی واسه منه عصبانیتهاش و بد اخلاقیهاش واسه منه ولی مهربونیشو خوش اخلاقیش واسه اون بچه هر هفته که میره ببینش حتما باید ببرش پارک حتما باید ببره واسش قاقا لی لی بخره خوب حرصم میگیره دست خودم نیست حسودیم میشه شما بگشن چکار کنم

    ساناز جان دیروز پدر و مادرش اینقدر تلفن زدند که ما رفتیم اونجا من تا دیدمشون بغلشون کردم و گریه کردم اونها هم منو میبوسیدن و ارومم میکردن پدر شوهرم میگفت جگرمو اتیش زدی اینجوری گریه نکن مادر شوهرم میگفت خیلی هم دلش بخواد و منتتو داشته باشه از تو بهتر مگه میتونه پیدا کنه که بخواد طلاق بده مگه طلاق به این راحتیه پدر شوهرم گفت اگه این کارو بخواد بکنه دیگه بچه من نیست تو مثل دخترم عزیزی تا اخر عمر خودم نوکرتم بابا
    خلاصه خیلی دلداریم دادند مادر شوهرم 4 گوشه قرانو زد تو اب به ما داد خوردیم و تازه شوهرمو اروم کردند که یه خورده اروم بگیر صبر کن ولی شوهرم میگه نمیدونم بتونم باهات زندگی کنم یا نکنم من بهش میگم بیا چند روز بریم مسافرت قبول نمیکنه خیلی بده شرایطم شوهرم لج کرده اصلا از نگاش مشخصه دیگه احساسی بهم نداره
    بگین چکار کنم تورخدا
    مامانم گفت حالا که طلاق نمیگیری دیگه به من چیزی نگو و به منم تلفن نزن هر بلایی سرت اومد به من ربطی نداره میگه مگه این مرد کیه که تو بخاطرش حاظری خونوادت توهین شن میگه اگه ارزش و شخصیت خودت و خونوادت برات مهم بود ازش جدا میشدی
    کلا دیگه هیشکی از خونوادم بهم تلفن نمیزنن و باهام کاری ندارند فقط پدر شوهر و مادر شوهرم باهام در تماسن و بهم میگن چکار کنم

  16. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    149
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ترانه خانوم ،عزیز من، یه پیشنهادی بهت می کنم تو هم به فرزند همسرت محبت کن وبه دید یه مادر بهش نگاه کن هیچ مادر به بچه اش حسادت نمی کنه وفتی بیرون می ری چیزی براش بخر
    گاهی به همسرت بگو به خونتون بیاردش
    و سعی کن دوستش داشته باشی
    تو داری ظلم بزرگی به اون بچه می کنی
    دوست داری بهت بگن زن بابا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    چرا مثل قدیمیا فکر می کنی که زن بابا واقعا زن بابا بود!!!!!!!!!!!!
    آیا تو واقعا زن بابایی
    تو نسل امروزی این فکر پوسیده رو بریز دور و بهش اجازه نده زندگیتو خراب کنه

    ترانه به خودت بیا
    اینقدر ضعیف نباش

    یعنی یه بچه ی معصوم و یه محبت پدرانه به فرزندش که هزار تا داستان و فیلم از قشنگی های این رابطه ساختن باید تورو از پا در بیار
    الان تو باید تشویق اش کنی به توجه بیشتر به فرزندش
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  17. 6 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1390-10-10
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    2,107
    سطح
    27
    Points: 2,107, Level: 27
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    496

    تشکرشده 501 در 152 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    خوب خدا را شكر اوضاع اونقدرها هم كه گفتي بد نيست.

    ترانه جان ناراحت نشو

    اما اخلاقت اينه كه همه را قبض روح كني.

    ما را پشت كامپيوتر كشتي، چه برسه به مادر و خانواده ات.

    حالا كه حمايت خانواده شوهرت را داري همه چيز ان‌شاء‌ا.. درست مي‌شه، به شرطي كه خودت هم كمي اصلاح بشي و دست از اين بچه‌بازي‌هات و رقابت با يك بچه 5 ساله برداري.

    خانمي يه مقدار مثل من برو و مقالات مختلف نحوه رفتار با همسر، كنترل خويشتن در هنگام بحران، شناخت دقيق روحيات خود و همسر و ... را پيدا كن و بخون و ياد بگير.

    آروم باش

    همه چيز درست مي‌شه به اميد خدا.

  19. 6 کاربر از پست مفید omid- zendegi تشکرکرده اند .

    omid- zendegi (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مخفی کاری های شوهرم و رمز روی گوشیش چه برخوردی کنم؟!
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 94, 10:24
  2. ایستگاه کنجکاوی ( در مورد نفر قبلیت کنجکاوی کن)
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 شهریور 89, 10:23
  3. عرفان داروی دردهای بی‌درمان
    توسط پندار در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 88, 00:02
  4. تاثیر بیماری‌های روانی بر الگوی خرید
    توسط Niloo55 در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 09:17

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.