دیگه هیچ کس نظری برای من نداره؟
تشکرشده 0 در 0 پست
دیگه هیچ کس نظری برای من نداره؟
تشکرشده 26 در 11 پست
وای اینایی که تعریف کردی یاد خودم افتادم انگار مادر شوهر من بوده.البته واسه من خیلی حادتر از طرف همسرم هم مشکلات بسیاری داشتم.فقط اگه زندگی و همسرت خوبن سعی کن با این قضیه کنار بیای و اون آدم و بپذیری و اصلا بهش توجه نکنی اون آدم مشکل داره هر چند خیلیییی سخته.دوستانی که پیشنهاد دادن رفت و آمدت و کم کن در این مورد اصلا جواب نمیده مخصوصا اگه همسرت خیلی از مادرش حرف شنوی داره از قهر کردن و فاصله گرفتن دوری کن که کار و خرابتر میکنه.البته خیلی ها رو دیدم که با مرور زمان این مشکلاتشون حل شده امیدوارم برای شما هم همین طور بشه .
تشکرشده 309 در 154 پست
عزیزم به نظرم همون دوری و دوستی بهترین کاره .البته باید کم کم اینکارو انجام بدی.مثلا اگه عادت کرده که هر روز بری دیدنش، یک یا دوبار تو هفته رو به یه بهونه مثل سردرد یا کارات که از صبح مونده یا بچه اذیت میکنه و... نرو .اگرم واست قیافه گرفت اصلا به رو خودت نیار متوجه شدی، خودتو بزن به اون راه .اگرم گله کرد بگو مادرجون خودمم دلم میخواست بیام ولی به فلان دلیل و ...نتونستم.بعدشم نیازی نیست بیشتر توضیح بدی یا نگران دلخور شدنش باشی.من وقتایی مادرشوهرم ازون دست حرفایی که گفتی میزنه فقط با لبخند نگاهش میکنم بعدش وسط حرفاش یه جا که وقفه ایجاد میشه بحث رو سریع عوض میکنم مثلا میپرسم راستی مادر فلانی چطوره؟ فلان جا رفتین ؟ و... خیلی روش خوبیه تا محترمانه بحث رو عوض کنی .یه جوری وانمود میکنم که یعنی اصصصصصلا نفهمیدم داری بهم تیکه میندازی!
به نظرم یه وقتایی تو هم ازش ایرادایی بگیر (البته خیلی با سیاست) مثلا بگو مادر گلدونتونو زیاد اب دادین داره خراب میشه؟ یا من این خورشتو فلان چیزو میریزم توش خیلی عالی میشه شمام امتحان کنین!
ویرایش توسط میس بیوتی : شنبه 28 اسفند 95 در ساعت 15:03
تشکرشده 1,636 در 592 پست
سلام عزیزم
چنتا نکته درحد دانسته های خودم:
هرگز محبت شوهر به مادرشوهر و به همسر نه جای همدیگه رو میگیره و نه نیاز به دیگری رو ازبین می بره.پس بهش حساس نشو.
وقتی با مادرشوهر برخورد خوبی داشته باشی شوهرت بیشتر درکنارت احساس خوبی داره . برای درک این قضیه خانواده خودت و همسرت رو درنظر بگیر.وقتی اونها باهم در تعامل هوبی هستند شما هم حس خوبی داری و وقتی اونها با هم در تعارض باشن بهم میریزی.
این دوتا نکته با تمرین و مطالعه و صبر و درمدت طولانی بدست میاد.
اما به زحمتش می ارزه.
سلام دوست عزیز منم مشکلم کاملا شبیه تو بود با مادرشوهرم خیلی خیلی مشکل داشتم چون طبقه پایین بودم الان اومدم بیرون و خونه گرفتم دوری و دوستی اعصابم هم خیلی اروم واقعا این توصیه رو میکنم که به هر قیمتی شده زندگی تو نجات بده چون میدن زندگی با یه ادم عقده ای چه زجری داره خدا بهت صبر بده سعی کن عشق تو به شوهرت بیشتر گنی که حداقل از توجه ش نصب به اون یکم کمتر بشه
تشکرشده 0 در 0 پست
ممنونم دوستان
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)