به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    سر کار هستی خانم
    امثال این بچه ننه ها رو زیاد می بینم تو همجنس هام
    این الان مشکل تنهایی داره و می خواد تا زمانی که ازدواج نکرده تنهاییشو با شما پر کنه
    دقیقا رفتارش مثل بچه هاست و شما رو احمق فرض کرده و سادگیتون رو نشانه رفته
    همه مثل هم نیستند و به هیچ عنوان ذهنتو مشغول همچین بچه هایی نکن که ما که پسریم ازشون فراری هستیم وای به حال کسی که بخواد با اینا زیر یک سقف زندگی کنه

  2. 6 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    ahooo1 (شنبه 08 شهریور 93), ali6594 (شنبه 08 شهریور 93), hsp70 (دوشنبه 10 شهریور 93), آونگ (شنبه 08 شهریور 93), خیال تو (شنبه 08 شهریور 93), دختر بیخیال (شنبه 08 شهریور 93)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام عزیزم
    همانطور که دوستان هم گفتن ایشون قصد ازدواج ندارن... اگر واقعا شمارو دوست داشت جای دیگه نمیرفت خواستگاری...و اینکه شما دارین خودتونو ضعیف نشون میدین در مقابل ایشون و خوانوادش... تا حالا فکر کردین که واقعا چه ارزشی داره؟؟؟ و اینکه غیر از این وابستگی که تو شما ایجاد شده ، ایشون چه خصوصیت مثبتی داره که شما جذبشون شدین؟ صرف اینکه خانواده مذهبی هستن نمیتونه تضمین یه زندگی خوب و توام با آرامش براتون باشه..........
    مورد دیگه اینکه شما چرا میخواین پیشرفت یا هر کاری یا تغییری تو خودتون ایجاد کنین که شمارو قبول کنند؟؟؟؟ شما همینین عزیزم و همینطور هم باید پذیرفته بشین... هر کسم شمارو بخواد باید همینطور بپذیره... این یه کلیته.. وگرنه بعد ازدواج انسان خب سر خیلی جزئیات و احترام خودشو شاید تغییر بده ولی در اصلتون و هویتتون و حتی اسمتون هیچ وقت واسه هیچ کس خودتونو تغییر ندین....وقتی خودتون واسه حقوق انسانیتون ارزش قائل نباشید هیچ کسم براتون ارزش قائل نمیشه... حرفای منو دوستانه بپذیر عزیزم... اصلا بهش زنگ هم نزننین و التماسم نکنین.. مراقب خودتون باشید........

  4. 4 کاربر از پست مفید ida bahrami تشکرکرده اند .

    ahooo1 (شنبه 08 شهریور 93), hsp70 (دوشنبه 10 شهریور 93), فرهنگ 27 (شنبه 08 شهریور 93), خیال تو (شنبه 08 شهریور 93)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 آذر 93 [ 20:14]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هر کسی که تو این مدت میومد خواستگاریم میگفت چند جلسه باهاش صحبت کن بعد یه ایرادی ازش بگیر تا بره بلکه خانوادت نگن با این ازدواج کن یعنی خودش منو متقاعد میکرد که این فرد با شخصیت تو جور نیست ردش کن تا بره ،وقتی این رفتارهاش رو میدیدم فکر میکردم واقعا من رو میخواد که وقتی خواستگار میاد انقد تلاش میکنه که یه عیبی تو شخصیتش پیدا کنه بلکه ردشون کنیم برن !

    خیلی بدجور آرامشم به هم ریخته من یه دختر مغروری بودم همیشه در برابر جنس مخالف ،این اقا هم خواستگارم بود هم کسی که معرفیش کرده بود خیلی از خودش و خانوادش تعریف کرده بود و هم اینکه مذهبی بودن اما از ب بسم الله از خواهرهاش و خودش حرف شنیدم و بس.
    همه بهم میگفتن تو خواستگار زیاد داری اما شخصیت کمال گرایی داری دختر سخت گیری هستی که ازدواج نمیکنی این یکی اومدم سخت گیر نباشم ،دوستام که ازدواج کردن میگفتن ما هم با خانواده شوهرمون اختلاف داریم چرا تو مرحله اشنایی کوچکترین چیزی از خانواده پسر می بینی فوری رد می کنی ؟؟
    اشکال نداره عیب هم داشته باشن و این حرف ها.
    به خدا همه بهم میگفتن که من هم شل شدم فکر میکردم برای هر دختری پیش میاد و من باید صبور باشم ،بهم میگفتن تو کم صبر و تحملی زودرنجی به خاطر همین خواستگار رد میکنی تا چیزی می بینی.
    با این یکی اومدم بسازم و این شد نتیجه !!!!!
    خیلی ناراحتم خیلی غرورم شکسته...
    ویرایش توسط ahooo1 : شنبه 08 شهریور 93 در ساعت 11:17

  6. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    راهنماییت می کرد خواستگارتو چطوری سرکار بذاری و رد کنی مگه شما نامزدی رسمی با هم داشتید یا قرار و مداری بین خانواده هاتون بوده که این طور ازش حرف شنوی داشتی
    اونم برات همین طور سنگ تموم می گذاشت ؟؟؟
    میگن ... آدمو که نمیکشه یه این روز میندازه (هرچی نگاه کردم شکلکی که عمق فاجعه رو نشون بده پیدا نکردم قابل توجه مدیر )

  7. 3 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    ahooo1 (شنبه 08 شهریور 93), hsp70 (دوشنبه 10 شهریور 93), فرهنگ 27 (شنبه 08 شهریور 93)

  8. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    دوستان بسیار زیبا راهنمایی کردن m.reza91 گلمون که خیلی زیبا از دیدگاه مردانه تحلیل داشتند و بانو deljoo_deltang مثل همیشه عالی راهنمایی میدن

    بنظرم اشتباهه هم کمالگرایی هم اینکه شل بگیری و هردنبیلی بخوای کارهای خودتو انجام بدی و تصمصم بگیری خواستگاری هم از همان موارد محسوب میشه.
    باید دقت کنی و به همه چیز توجه داشته باشی ولی اینم یادت باشه همیشه جوان و زیبا نیستی و بقول معروف روی بورس نیستی پشت سر هم برات خواستگار بیاد.از یکطرف هم نباید بخاطر حرف دیگران تصمیم بگیری دیر شده و زودتر جواب مثبت بدی و انگار مجرد بمونی بدبخت میشی و هرکی ازدواج کرده خوشبخت شده اینجوری هم اشتباهه بهترین کار اعتدال داشتنه

    1.معیار شما برات انتخاب شریک زندگیتان چیست لطفا بر اساس اولویت بنویسید.با توضیحات کامل
    2.ایشون چی داشتند که شما جذبشان شدید و یا خانواده شان بصورت کامل بنویسید.

    توی این دوسال فعالیت در سایت همدردی یه موضوع را خوب متوجه شدم بزرگترین مشکل دختران مجرد وقتی به سنی میرسن کهب راشون خواستگار میاد اینه که معیارهای درستی ندارن برای انتخاب همسر و یا تجربه ندارن و اگاهیشان پایینه نسبت به طریقه سوال کردن چه سوالاتی باید پرسیده بشه و به چه مسائلی باید دقت بشه و چه سوالاتی نباید پرسیده بشه و اینکه بعد چند جلسه خواستگاری اگر مورد قبول بود روال کاریش به بعدش چجوریه و........

    ازدواج و معيارهاي انتخاب همسر
    با چه کسي ازدواج کنيم ؟‌ چگونه همسرآينده امان را بشناسيم؟
    چه شرايطي براي همسر در نظر بگيريم ؟ در چه سني بايد ازدواج کرد؟ چه شرايطي بايد داشته باشيم تا ازدواج کنيم ؟
    و هزاران سئوال از اين دست
    را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور مي کنند و به دنبال جواب هستند. در اين يادداشت و چندين يادداشت بعدي ،
    سعي ما بر اين است که به اين مهم بپردازيم و سئوالاتي که مبتلا به عموم هست را از منظر روانشناسي کاربردي پاسخ دهيم.
    در مورد ازدواج بايد بگوئيم که : اين رابطه تنها به منظور ارضاي تمايلات آني نيست .
    بلکه زندگي آينده و خوشبختي زن و مرد و کودکان آنها بر اساس اين پيوند قرار گرفته است و چنانکه در بحث تربيت کودک نيز شرح داديم
    يکي از علل عمده اختلالات رواني در کودکان ، گسسته شدن رابطه خانواده و يا اختلافات خانوادگي است.
    ازدواج موفق بستگي به عوامل مختلفي دارد که خيلي از آنها را بايد در دوران نامزدي ( قبل از ازدواج ) ارزيابي کرد.
    عوامل ديگري نيز در موفقيت زندگي زناشويي موثر است که مي توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.
    در ازدواج ، سازش دائمي و از خودگذشتگي فراوان لازم است ،
    ولي اگر زن و مرد قبل از ازدواج با يکديگر توافق بيشتري داشته باشند ، امکان سازش بعدي بيشتر خواهد بود.


    مهمترين عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :
    1 - رشد عاطفي و فکري
    2 - تشابه علايق و طرز تفکر
    3 - تشابه مذهبي ( مسائل عيني مذهبي مد نظر است نه کليات )
    4 - تشابه تحصيلي و طبقاتي
    5 - تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسي
    6 - تشابه علاقه به زندگي و سرعت عمل در کارها
    7 - رابطه با خانواده زن و شوهر


    سعي ما بر اين است که در اين يادداشت و يادداشت هاي بعدي موارد هفتگانه فوق را شرح دهيم و در اين يادداشت معيار اول را بحث مي کنيم.


    1 - رشد عاطفي و فکري
    مهمترين عامل موفقيت در زندگي زناشويي
    ، رشد عاطفي و فکري است. البته واضح است که درجه رشد عاطفي و فکري تنها بستگي به سن ندارد ،
    بلکه سن رواني ، اجتماعي و عاطفي و سن جسماني همه از عوامل موثر روشنفکري است.
    اگر اين عوامل فراهم باشد ، بهترين سن براي ازدواج 25 سالگي براي مرد و 22 سالگي براي زن است.
    در اين سن يک فرد عادي به اندازه کافي رشد و ثبات فکري و عاطفي دارد
    و امکان تغيير ناگهاني در رفتار او کم است ، اگر چه در اين سن عادات مختلف در فرد به صورت محکمي در آمده ،
    ولي هنوز قابليت تطبيق و سازش در او موجود است. البته بايد اضافه کرد که اين سن را تنها از لحاظ کلي انتخاب کرديم ،
    بدين معني که
    خيلي ازدواجهاي مقرون به خوشبختي وجود دارد که زن و مرد در موقع ازدواج بسيار مسن تر يا جوان تر از سن مذکور بوده اند.
    رشد جسماني نيز عامل مهمي در آمادگي براي ازدواج است.
    اگر چه در اجتماع کنوني ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت مي گيرد ،‌ معهذا بايد گفت
    که روان شناسان ، زناشويي کودکان تازه بالغ را که آمادگي وارد شدن به زندگي پر مسئوليت زناشويي را ندارد ، صلاح نمي بينند.
    مسئله ديگري که
    از لحاظ بهداشت رواني قابل ملاحظه است اينکه آيا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشويي خواهد شد يا خير ؟
    تحقيقاتي که در اين زمينه موجود است نشان مي دهد که مردان تمايل دارند که با زنان کم هوش تر
    از خود ازدواج کنند و اغلب زنهاي خيلي با هوش مجرد مي مانند. از لحاظ خوشبختي زناشويي ، صلاح است که مرد از لحاظ هوش ،
    کمي برتر از زن باشد ، زيرا محيط ما چنين اقتضاء مي کند. ولي تفاوت زيادي در اين مورد نبايد وجود داشته باشد‌ ،
    زيرا در غير اين صورت علايق و طرز تفکر آنان با يکديگر توافق نخواهد داشت. البته امکان دارد ازدواج موفقيت آميزي که در آن زن
    با هوش و فعالي شريک است ، وجود داشته باشد ، ولي خطرات ناشي از آن زياد است . در واقع هوش يک معياري است
    که علايق و طرز تفکر خاصي را توليد مي کند و درصورت اختلاف هوشي زياد انطباق و توافق طرفين به شدت کاهش مي يابد.
    رشد اجتماعي رابطه نزديکي با رشد عاطفي و فکري دارد ،
    زيرا شخصي که از لحاظ اجتماعي رشد کرده است ، روابط اجتماعي را بهتر درک مي کند . او مي داند چگونه با ديگران ،
    به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک مي کند که انتظارات اجتماع از او چيست و تا اندازه زيادي قادر است
    خود را با اين توقعات تطبيق دهد. همچنين او آماده قبول مسئوليت است و نسبت به محدوديتهاي خود آگاهي دارد.
    يکي از مهمترين عوامل رشد ، مقدار و چگونگي رشد عاطفي است .
    مثلا شخص ممکن است سي يا چهل سال عمر کرده باشد ، ولي از لحاظ رشد عاطفي عقب مانده محسوب شود .
    چنين شخصي قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتيجه زندگي زناشويي او مختل مي شود.
    شخصي که رشد عاطفي کرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگي نظريه واقع بينانه اي دارد.
    او داراي فلسفه زندگي معيني است که بر اساس آن مي تواند از بحرانهاي دايمي زندگي جلوگيري کند .
    او به پيشرفت هاي فعلي خود متکي است و زياد به گذشته خود ، هر چند هم با شکوه بوده باشد ، اتکا ندارد.
    در ضمن به مطالبي از قبيل امور جنسي ،‌ عشق ، ازدواج و تربيت کودک با روشنفکري مي نگرد.

    2 - توافق و طرز فکر
    مسئله مهمي که قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، اين است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگي زناشويي ‍ ،
    د رموضوع هاي مهم زندگي توافق نظر داشته باشند و اين توافق معمولا روي علايق و طرز فکر قرار مي گيرد.
    طرز تفکر ‍، موضوع بسيار مهمي است ؛ زيرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگي ›› هر فردي ريخته مي شود.
    براي روشن شدن مطلب چند مثال ذکر مي گردد: آيا زن و مردي که خيال ازدواج دارند
    به يک اندازه جاه طلب هستند يا اينکه يکي از آنها خيلي جاده طلب و ديگري معتقد به داشتن زندگي
    آرام و آهسته و بي دردسري است . اگر در اين مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبي است ‍ ، شايد مضار آن زياد نباشد ،
    اگر چه ممکن است زن او از اينکه شوهرش ساعات طولاني مشغول به کار است آزرده گردد. ولي اگر زن بي اندازه جاه طلب باشد ‍،
    سعي خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاري به کار بکشد و او را مجبور به پذيرفتن مشاغلي کند
    که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و اين وضع با موفقيت و خوشبختي زناشويي تباين دارد.
    نظريات سياسي ، مي تواند عوامل اختلافات زناشويي شود ،
    زيرا با افراطي بودن يکي و محافظه کار بودن ديگري ، امکان تصادم افکار زياد است. البته حتما نبايد نظريات سياسي
    دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولي صلاح در اين است که از لحاظ عقايد سياسي در دو قطب مخالف قرار نگيرند.
    مسئله مهم ديگر در زناشويي ، توافقي است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگي دارند.
    مثلا اگر شوهر ،‌ فردي تخيلي و ايده آليست ، ولي زن شخص واقع بين و به اصطلاح رئاليست باشد ،
    شوهر ممکن است از رويه خشک و زياده از حد مادي زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت
    درک معنويات و ظرايف زندگي را ندارد. زن واقع بين نيز ممکن است از دست شوهر تخيلي و فلسفه باف خود به ستوه آيد
    و او را آدمي خيالباف ،‌ تنبل و دور از حقيقت زندگي بداند و مکرر آرزو کند که اي کاش شوهرش قدري به خود بيايد
    و واقعيات زندگي را آن طور که هست مشاهده کند. در چنين موقعي امکان وجود يک کانون خوشبختي کم است.
    البته علايق رابطه نزديکي با طرز تفکر دارد و شامل فعاليتهاي متعدد روزانه از قبيل رفتن به سينما
    ، تئاتر ،‌کنسرت ، گوش دادن به راديو و تماشاي تلويزيون ، خواندن کتاب ‍ ،‌ رفتن به مهماني ،‌ سخنراني ها و امثال آن مي گردد.
    البته نبايد انتظار داشت که زن و شوهر در همه اين علايق با يکديگر توافق داشته باشند ،
    ولي براي سعادت خانواده توافق کلي در قسمت عمده اي از علايق ضرورت دارد.


    3 - عقايد مذهبي
    شباهت در عقايد مذهبي به قدري در سعادت کانون زناشويي اهميت دارد که روان شناسان ،‌
    ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غير عاقلانه مي دانند . دلايل اين نظريه بسيار است.
    در وهله اول ،‌اگر تنها يکي از دو همسر به عقايد مذهبي خود با ايمان کامل پايبند باشد ، امکان اختلاف نظر در اين مورد زياد خواهد بود.
    به علاوه آنچه که در اين زمينه اهميت دارد ، تربيت کودکان بر حسب عقايد مذهبي به خصوص است.
    يکي ديگر ا زمشکلات ازدواج افرادي
    که داراي مذاهب مختلفند ، مخالفت اولياء آنهاست ، زيرا اين مسئله اغلب باعث جدايي جوان از پدر و مادر خود مي شود
    و بعدها ممکن است هر يک از طرفين تقصير اين جدايي را به گردن همسر خود بيندازد.
    ولي اگر يکي از طرفين مسئله مذهب را جدي نگيرد ،‌احتمالا مشکل حادي پيش نخواهد آمد.
    نکته بسيار مهم در مورد نقش مذهب و ازدواج :
    بسيار پيش آمده است که دو نفر قبل از ازدواج از مفاهيم کلي در مورد مذهب استفاده مي کنند
    و هر دو توافق پيدا مي کنند ولي بعد از ازدواج ، در نمودها و مصاديق آن موارد کلي ، دچار اختلاف مي شوند.
    مثلا ، هر دو مي گويند مسلمانيم ، هر دو از صداقت ،‌ ايمان ،‌ حجاب و .... حمايت مي کنند .
    ولي در برخورد با مسائل و جزئيات زندگي ، برداشتها و اختلافهاي جدي پيدا مي کنند.
    يکي حجاب را چادر مي داند ، ديگري هيچ اعتقادي به چادر يا حتي به مانتو هم اعتقاد ندارد.
    يکي هرگونه موسيقي را حرام مي شمارد ، ديگري موسيقي را آرامش روح مي داند.
    يکي زندگي مرفه را در تعارض با مذهب نمي داند ،‌ ديگري رفاه گرايي را در تضاد با مذهب خود مي داند.
    يکي پذيرائي مهمان زياد را در منزل ، مهمان نوازي دانسته و مي گويد : در خانه من، به روي همه باز است و من مهمان نواز هستم ،
    ‌ ديگري ميگويد مگر خانه ما ،‌ کاروانسراست که درش بروي هر کسي باز باشد. و ديگري را ولخرج مي شمارد.
    يکي براي مسافرت ، مشهد و زيارت را در نظر مي گيرد ، ديگري دوست دارد به شمال و لب دريا برود .
    و هزاران مسئله ريز و درشت ديگر در زندگي مشترکشان پيش مي آيد ،‌ که با تولد فرزندان حادتر مي شود ،‌
    چون تفاوت در سبک تربيتي فرزندان را نيز شامل مي گردد. و هر کدام سعي دارد با زير و بمهاي ارزشي خود ، فرزندان را تربيت کند.
    لذا توصيه مي شود ، که قبل از ازدواج ، فقط روي مفاهيم کلي بحث نشود ، و به نمودها ، مصاديق و مثالهاي عيني آن توجه شود .
    سعي شود با مثالهايي ، طرف مقابل را در موقعيت هاي عيني و واقعي قرار داد
    اول مقاله بالا از جناب مدیر را خوب مطالعه کنید بعد به سوالات پاسخ بدید.

    پیشنهاد من:تا میتوانید تایپیک های مربوط به خواستگار یو معیار و دوران عقد و نامزدی را مطالعه کنید وقت بزارید لطفا این موضوع را سرسری نگیری بزرگترین تصمیم زندگی یک نفر بنظر من بشخصه انتخاب همسر و بعد انتخاب شغل هستش پس مطالعه کنید و اگاهانه تصمیم بگیری.

    دوستات از سر دلسوزی یکچیزی میگن که قصه همان دوستی خاله خرسه میشه چون نه علم کافی دارن نه تجربه کافی دلسوزی تنها بدون داشتن تجربه مناسب و علمش بیشتر ضربه یمزنه تا اینکه مفید باشه.
    2.روی شخصیت خودت بیشتر کار کن و خوداگاهیتو نسبت بخودت تقویت کن نقاط ضعفتو کمتر کن و نقاط قوتت را افزایش بده و تقویتشان کن
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  9. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    ahooo1 (شنبه 08 شهریور 93), hsp70 (دوشنبه 10 شهریور 93), m.reza91 (شنبه 08 شهریور 93)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 آذر 93 [ 20:14]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم دوستان خوبم.چقدر آدمهای خوب تو این سایت زیاد هستن که بدون هیچ چشم داشتی برای همدیگه وقت میذارن.واقعا ازتون ممنونم.

    دوستان یه مسئله ای خیلی ذهنم رو درگیر کرده یعنی همین فکرم هم باعث میشد این مسئله انقدر کش دار بشه همیشه وقتی بهش اعتراض میکردم میگفت فکر میکنی من چه سودی دارم از این رابطه میبرم میگفت من از خدامه همین فردا همه چیز درست بشه من و تو کنار هم باشیم ،منم خب چون نه بیرون همدیگرو دیده بودیم و نه اجازه میدادم تو صحبت هاش بخواد بی حرمتی کنه و حرفهای نامناسب بزنه و حتی با اینکه خیلی دوستش داشتم کلمات محبت آمیز هرگز تو این مدت به کار نمیبردم و به اونم اجازه نمیدادم ،فقط با اسم کوچیک همدیگر رو صدا میزدیم در همین حد ،بعد پیش خودم میگفتم خب داره راست میگه سودی که نمیبره پس حرفهاش و قصدش هم درسته و باز بهش اعتماد میکردم.

    حالا از شماها میخوام مخصوصا از دوستان آقا بهم بگید لطفا وقتی حد و مرز و رابطه تلفنی ما اینطوری بوده اون باز هم سودی میبرده و چه سودی ؟؟اصلا نمیدونم چه لذتی داشته این مدت که انقد هر روز بهش میگفتم برو همه چیز رو درست کن نمی رفت ،یعنی تنهایی هاش با این حرف زدن ها پر میشده ؟؟؟لطفا راهنماییم کنید.
    ویرایش توسط ahooo1 : شنبه 08 شهریور 93 در ساعت 14:39

  11. کاربر روبرو از پست مفید ahooo1 تشکرکرده است .

    m.reza91 (شنبه 08 شهریور 93)

  12. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ahooo1 نمایش پست ها
    ممنونم دوستان خوبم.چقدر آدمهای خوب تو این سایت زیاد هستن که بدون هیچ چشم داشتی برای همدیگه وقت میذارن.واقعا ازتون ممنونم.

    دوستان یه مسئله ای خیلی ذهنم رو درگیر کرده یعنی همین فکرم هم باعث میشد این مسئله انقدر کش دار بشه همیشه وقتی بهش اعتراض میکردم میگفت فکر میکنی من چه سودی دارم از این رابطه میبرم میگفت من از خدامه همین فردا همه چیز درست بشه من و تو کنار هم باشیم ،منم خب چون نه بیرون همدیگرو دیده بودیم و نه اجازه میدادم تو صحبت هاش بخواد بی حرمتی کنه و حرفهای نامناسب بزنه و حتی با اینکه خیلی دوستش داشتم کلمات محبت آمیز هرگز تو این مدت به کار نمیبردم و به اونم اجازه نمیدادم ،فقط با اسم کوچیک همدیگر رو صدا میزدیم در همین حد ،بعد پیش خودم میگفتم خب داره راست میگه سودی که نمیبره پس حرفهاش و قصدش هم درسته و باز بهش اعتماد میکردم.

    حالا از شماها میخوام مخصوصا از دوستان آقا بهم بگید لطفا وقتی حد و مرز و رابطه تلفنی ما اینطوری بوده اون باز هم سودی میبرده و چه سودی ؟؟اصلا نمیدونم چه لذتی داشته این مدت که انقد هر روز بهش میگفتم برو همه چیز رو درست کن نمی رفت ،یعنی تنهایی هاش با این حرف زدن ها پر میشده ؟؟؟لطفا راهنماییم کنید.

    مگه همه سودها مالی و پولی هستن؟؟؟

    سود عاطفی هم داریم!
    سود وقت گذرونی هم داریم!

    عزیزم ، شما دختری ، بمن بگو ببینم صحبت کردن با یک پسر از نوع جنس مخالف برات لذت بخش تره یا هم جنس؟(شما ناخوداگاه به سمت جنس مخالف بیشتر کشیده میشی یا یک هم جنس؟)

    مسلما صحبت با یک جنس مخالف چه برای پسرش چه دخترش لذت بخشتره!!!
    اونایی که دوست پسر دارن یا دوست دختر! بیشتر وقتتشونو برای دوست های هم جنسشون میذارن یا دوست های جنس مخالفشون؟؟؟

    سودش این بوده که وقتشو باهات پر میکرده! هروقت نیاز به یکی داشته که از تنهایی درش بیاره و باهاش حرف بزنه یکی بوده که جوابشو بده اونم بهیچ منتی!!! وقتشو کامل در اختیارش قرار بده!!


    همون پیامکی هم براشون کافی بوده ایشون لذتشو میبرده، حتما که لازم نبوده که بیرون همدیگرو ببینین ! دیگه کجا و کی همچین دختر ساده ای و میتونن پیدا کنن که خوب تو آب نمک نگهش دارن! تا زمانی که یک همسر خوب و شایسته برای خودشون پیدا کنن، شمارو داشتن !

    جالبه دختر مردم و ترغیب هم میکردن خواستگاراشو رد کنه که مبادا زودتر از خودش ازدواج کنه یوقت منبع سرگرمیشون از بین بره!

    دختر گل خوستگارهاتو بررسی کن.
    پسری که با دختری رابطه ای پنهانی ایجاد میکنه بدرد زندگی نمیخوره!
    ایشون خواستگاری هر دختری که میرفتن همینطوری باهاشون تا آخر در ارتباط میبودن؟

    واقعا همچین پسری و مناسب میبینین.
    اصلا بالفرض ایشون شما بخواین، خب خانوادشون محالفن!!! چطور با مخالفت خانواده میخواین خوشبخت و با آرامش زندگی کنین.

    ببین چقدر خودتو و خانوادتو جلو خانوادشون کوچیک کردی!!!؟ آخه چرا؟
    این پسر اینقدر شهامت نداشته که بره به مادرش بگه ، مادر من ، این من بودم که بهش زنگ زدم و خواستار رابطه شدم! بعد شما با همچین پسر میخواین برین زیر یه سقف؟؟
    پسری که حتی عرضه نداره مسولیت کار اشتباه خودشو برعهده بگیره و میندازه کامل گردن یکی دیگه؟؟؟

    دختر گل ،
    گذشته ها گذشته! الان اگه باهات تماسی گرفتن، گوشیتو بده به پدرت یا مادرت ، بگو بهش بگن که دیگه مزاحم شما نشن!
    اینجوری نشون دادی به پدر و مادرت که این اون آقا پسر هستن که با شما تماس میگیرن و شما تمایلی ندارین!

    بعدش اگه تکرار کردن به مادرتون بگین با مادرشون تماس بگیرن ومحترمانه بخواین که مزاحم شما نشن!
    دیگه بهیچ عنوان شما باهاشون صحبت نکنین!چون بر علیه اتون استفاده میشه.

    بعدشم خیلی راحت خواستگار هاتو بررسی کنین ، و کسی و انتخاب کنین که واقعا مناسبتون باشن! اونم از لحاظ عقلانی نه احساسی!

    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : شنبه 08 شهریور 93 در ساعت 15:30

  13. 4 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    ahooo1 (شنبه 08 شهریور 93), hsp70 (دوشنبه 10 شهریور 93), آونگ (شنبه 08 شهریور 93), خیال تو (شنبه 08 شهریور 93)

  14. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    پست دختر بیخیال کافی بود فقط چون گفتی آقایون نظر بدن اومدم بگم این براش یک سرگرمی کامل بوده همراه پر کردن تنهایی
    یک معامله بدون هزینه با سود 100% متاسفانه فرصتشو ندارم ولی مشابه شما تو سایت فراوانه البته از مدل دوست دختر ، دوست پسر طرف چهار سال بدون اینکه دست دختر رو بگیره یا کوچکترین حرکت ناشایستی انجام بده باهاش در ارتباط بوده بعد رفته دنبال زندگیش دخترم هاج و واج و مات و مبهوت مونده و چند سال زندگی از دست رفته
    الان فرصتشو ندارم لینک بزارم خودت یک جستجو تو سایت داشته باش مخصوصا بخش ارتباط دختر و پسر

  15. کاربر روبرو از پست مفید آونگ تشکرکرده است .

    ahooo1 (شنبه 08 شهریور 93)

  16. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 آذر 93 [ 20:14]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آونگ نمایش پست ها
    سلام
    ...
    یک معامله بدون هزینه با سود 100% متاسفانه فرصتشو ندارم ولی مشابه شما تو سایت فراوانه البته از مدل دوست دختر ، دوست پسر طرف چهار سال بدون اینکه دست دختر رو بگیره یا کوچکترین حرکت ناشایستی انجام بده باهاش در ارتباط بوده بعد رفته دنبال زندگیش دخترم هاج و واج و مات و مبهوت مونده و چند سال زندگی از دست رفته
    ....
    واقعا برام عجیبه اولین باره میشنوم همچین اتفاقی ممکنه بیافته محض همین هم بهش اعتماد داشتم همه اش میگفتم استفاده ای که براش نداره لابد میخواد همه چیز درست بشه!!
    البته من چند بار هم بهش کمک مالی کردم تو این مدت که خب بعد از چند ماه که پولم پیشش بود بهم برگردوند یا هر چی میگفت بیا با هم کار کنیم (کاری که در تخصص من بود با هم راه بندازیم )من قبول نمیکردم چون بهش علاقه داشتم میترسیدم یه روز به هم نرسیم و شراکتمون نتونه ادامه داشته باشه و شکست مالی هم بخورم ...

    دوستان واقعا ازتون ممنونم کاش زودتر از اینها اومده بودم و مشکلم رو گفته بودم خیلی این مدت اذیت شدم.راستی یک بار هم تو یه برنامه چت امتحانش کردم و اونجا خودم رو یه دختر معرفی کردم که خیلی زود شمارش رو داد که بخواد تلفنی صحبت کنه اما من انقد درگیر احساساتم بودم که نادیده گرفتم ....چقد سادگی کردم ...

  17. 2 کاربر از پست مفید ahooo1 تشکرکرده اند .

    mercedes62 (شنبه 08 شهریور 93), خیال تو (شنبه 08 شهریور 93)

  18. #20
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آهو جان من کلا به این خواستگاری و قصد ازدواج این آقا شک دارم. می گی مذهبیه ؟ دین و مذهبش بخوره توی فرق سرش
    یعنی شما نمی دانید الان در جامعه ما چقدر آدم هایی با ظاهر مذهبی زیاد شده اند که می خواهند از این نقاب استفاده کنند و کارهای نامشروع خودشان را پیش ببرند ؟
    عزیزم این مرد شگردش این است که به خواستگاری دختران می رود و بعد می گوید خانواده ام موافق نیستند اما من دوستت دارم و با دختران رابطه پنهانی برقرار می کند. همان طور که دیدی می رود توی چت روم هم دوست دختر پیدا می کند. از هر کس هر اندازه که بتواند کام دل می ستاند. مطمئن باش اگر بهش اجازه می دادی حرف های دیگری به تو می زد و اگر سر قرار ملاقات پنهانی می رفتی با زرنگی ای که دارد کار را به جاهای بسیار باریکتر می کشاند. اینکه می بینی خیلی به شما نزدیک نشده از زرنگی اش بوده است. چون اولا شما را از دست می داد و دوم به جای اینکه وقتش را با شمایی صرف کند که از یک حدی جلوتر نمی روی ، برای ارتباط با دختران دیگری که راحت تر و بی قیدتر هستند وقت می گذارد و بیشتر به مرادش می رسد.
    اگر نمی دانی بدان. الان بعضی پسرها به خواستگاری می آیند بعد به بهانه اینکه حتما ازدواج می کنیم رابطه دوستی با دختر را شروع می کنند و البته همان طور که دیدی فقط با شما رابطه ندارد و شماره دختران دیگر را هم در چت روم می گیرد. می پرسی چرا سراغ یک دختر مذهبی آمده است ؟
    چون اولا ظاهر نقاب مذهبی که برای خودش درست کرده است بیشتر با شرایط دخترانی مثل شما جور در می آید و همان طور که می بینید به راحتی می تواند جلب اعتماد کند. دوم اینکه دختران مذهبی بنا به شرایطی که دارند ، کمتر از دخترانی که اینکاره هستند و صدتا دوست پسر داشته اند برایش دردسر درست می کنند. سوم اینکه این خصلت بعضی مردان است که از تسلیم کردن دخترانی که قاطع و محکم به نظر می رسند بسیار لذت می برند و احساس قدرت می کنند هم نزد خودشان هم پیش دوستان نااهلشان. مطمئنا ارتباط برقرار کردن با دختری که خودش را برای پسرها نمایش می دهد و در خیابان به راحتی شماره تلفن می گیرد کار سختی نیست و افتخاری ندارد. اما پسری که بتواد یک دختر مغرور ، محکم و قاطع و مقید را مسحور و تسلیم خودش کند و با او رابطه برقرار کند ، بسیار به این کارش پیش دوستانش افتخار خواهد کرد و پز می دهد و حتی اعتماد به نفس کاذبش بدجوری بالا می رود و توهم قدرتمندی و با عرضگی بهش دست می دهد و سرمست می شود

    تمام اینها را که برایت گفتم قبلا برای دیگران اتفاق افتاده و من شرح ماوقعش را شنیده یا خوانده ام. برای مثال یکی از اقوام من. در دوران دبیرستان دختری با حجاب و چادری بود که با سرویس از مدرسه به خانه برمی گشت. یک روز که نزدیک مدرسه منتظر سرویس بود یک پسر بهش نزدیک می شود و شماره تلفنش را که روی کاغذ نوشته بود به دختر خانم می دهد. اتفاقا همان موقع سرویس مدرسه در حال نزدیک شدن بود و کلی آدم توی سرویس بود که اگر این صحنه را می دیدند برای دختر بد می شد. برای همین سریع شماره تلفن را گرفت و پسر را رد کرد برود. بعد رفت خانه و ماجرا را برای پدرش تعریف کرد و شماره تلفن پسر را مستقیم کف دست پدر گذاشت. پدر دختر زنگ به آن پسر و بهش گفت : شما برای چه به دختر من شماره تلفن دادی ؟
    دختر خانم می گفت که حال پسر دیدنی بود و به تته پته افتاده بود. آخر سر اعتراف کرد که : من با دوستانم نزدیک محلی که دختر شما می ایستد جمع شده بودیم. بعد چشممان به دختر چادری شما افتاد و راجع به او با هم حرف زدیم. یکی از بچه ها گفت که دوست شدن با این دخترها کار مشکلی است و اجازه نزدیک شدن نمی دهند. اما من گفتم که اتفاقا این دخترها خیلی هم خواهان رابطه هستند و من حاضرم سر دوست شدن با این دختر شرط بندی کنم. بعد هم آمدم و بهش شماره دادم تا شرط را ببرم.

    باز یک ماجرایی را خواندم. دختری خواستگاری همه چیز تمام با شرایط عالی مالی و شغلی داشت. منتها یک نکته مشکوک به نظرش رسید . چرا این پسر با این شرایط اینقدر سنش بالا رفته است و ازدواج نکرده است؟!! دختر می گفت به زودی جواب سوالم را پیدا کردم. پسر به من زنگ زد و گفت : من روی مسایل جنسی حساس هستم و می خواهم حتما خانم من گرم مزاج باشد. برای همین بیا بدون اینکه خانواده ها چیزی بدانند صیغه محرمیت بخوانیم و مدتی با هم رابطه برقرا کنیم تا بفهمیم آیا با هم از نظر جنسی جور هستیم یا نه.
    این دختر خانم با شنیدن این حرف فوری این خواستگار را رد کرد و دیگر تماسی با او نگرفت. بعدها فهمید که این پسر کارش این است که به خواستگاری برود و بعد پنهانی از خانواده ها با دخترانی که بهش اعتماد کرده اند و گول شرایط عالی اش را خورده اند رابطه جنسی برقرار کند و به همین دلیل سنش بالا رفته است چون قصد ازدوج ندارد و فقط شهوت رانی می کند.

    دختر دیگری به مجله موفقیت نامه نوشته بود که : من خواستگاری دارم که بهش جواب مثبت داده ام و قرار است به زودی عقد کنیم. اما این پسر به من اصرار دارد که قبل از عقد رسمی رابطه جنسی برقرار کنیم چون ما دیگر مال هم هستیم و به زودی ازدواج می کنیم.
    در جواب نامه این دختر به او گفته شده بود که : الان رسم شده بعضی ها از طریق خواستگاری کردن اعتماد دختران را جلب می کنند و بعد رابطه برقرار می کنند و بعدش دختر را مثل دستمال کاغذی دور می اندازند و تهدیدش می کنند که آبرویش را نزد فامیلش خواهند برد.


    عزیزم می دانم که شما دختر مقیدی هستی اما این دلیل نمی شود که اینقدر ساده با مسائل برخورد کنی و به قول معروف چشم و گوش بسته باشی. این دوره زمانه دیگر دوره ساده دلی و چشم و گوش بسته بودن نیست.

  19. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    ahooo1 (شنبه 08 شهریور 93), mercedes62 (شنبه 08 شهریور 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا رفتارهای من درسته؟دلم میخواد محکم قدم بردارم و آرامشم روز به روز عمیقتر بشه
    توسط آخیش در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 01:01
  2. مشکلات و اختلالات روانی من پس از بروز اختلاف با همسرم
    توسط amf66 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 خرداد 95, 23:15
  3. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 95, 09:19
  4. یک ماه پس از جدایی،هنوز مثل روز اول جدایی
    توسط bahar_N در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 06 مرداد 91, 10:17
  5. امروز، همان فردای دیروز توست ، پس آن را دریاب
    توسط Niloo55 در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 آذر 88, 20:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.