به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    دوستم من خیلی خیلی به این معتقدم که از حرف و نشانه هایی که تو تحقیقات میبینید به سادگی نباید گذشت.
    به هر حال یه دختر با پسری که از لحاظ کار و درامد و خانواده بهش بخوره ازدواج میکنه پس امتیازهای دیگش باعث نشه از تحقیقات سرسری بگذرید.
    مادرشونم اعتراف کردن که بله پشت سر پسرم فلان چی میگن بتزم دلیل نمیشه که موضوع کم اهمیتی باشه.

    من که خودم این طورم .... بارها دیدم به قول معروف تا چیزی نباشه مردم چیزکی ها نمیگویند!!!!!!وگرنه رسم تحقیق کردن بعد این همه سال منسوخ میشد.


  2. 4 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (جمعه 05 دی 93), آنیتا123 (جمعه 05 دی 93), اثر راشومون (جمعه 05 دی 93), صبا_2009 (جمعه 05 دی 93)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    به نظر من روی این موضوع بیشتر تمرکز کنید. بحث فقط اخترام و پشتیبانی مالی نیست، بحث شخصیت وابسته یه مرد و شخصیت وابسته یک مادره که انتظاراتی که این وسط بوجود میاد می تونه مساله ساز باشه.

    یکی از دوستان من با آقایی مشابه خواستگار شما ازدواج کردن، هر چند توی خواستگاری و تحقیق کسی نگفته بود ایشون بچه ننه هست یا وابستگی داره به مادرش، بعد از ازدواج مادر همسرشون در تک تک تصمیمات زندگیشون سهیم بود، به بهانه اینکه بچه م هست و نگرانشم. شب نباید برید تفریح و دیر بیاین چون خطرناکه، تو جاده دست تنها نباید رانندگی کنی چون خطرناکه، زود باید بچه دار بشید و به تعداد زیاد، چون پسرم خودش تک بوده، یادمه دوستم میگفت روزهایی که مادرهمسرم خونه ما بود اگر من تاپ می پوشیدم اونم می رفت تاپ می پوشید و خوب یادمه دوستم اون اوایل که از این رفتارها بهت زده بود می گفت اگر میدونستم تک فرزندی اینقدر معایب داره هیچوقت بله نمی گفتم. البته الان زندگی خوبی دارن ولی آسون نبود و هنوز هم ترکش های وابستگی مادر و پسر گاهی دامنگیرشون میشه. و البته شوهر دوست من خودش هم از این همه دخالت عاصی و شاکی بود، شما باید ببنید مردی که مادرش میره تو محیط کار و ازش حمایت میکنه ، در شرایط مشابه از این کار چه حسی داره، خوشحاله که مادرش این همه پشتیبانش هست یا ناراحت و سرافکنده بخاطر دلسوزی های بیش از حد مادرش.

  4. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (جمعه 05 دی 93), آویژه (جمعه 05 دی 93), آنیتا123 (جمعه 05 دی 93), اثر راشومون (جمعه 05 دی 93)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    ممنون کیت کت جون،

    تنها مزیتش برای من موقعیتش نیست.این جزو ملاکهای اصلی من نیست.

    خوب تشابهات زیادی وجود داره.هیچکدوم زیاد مذهبی نیستیم.

    خصوصیات اخلاقی مشابه زیاد داریم.

    مهربونه،زبون باز نیست.با من خیلی خوب رفتار میکنه.هیچ وقت توی دیدارهامون از حد خودش فراتر نمیره.

    اهل دود نیست.با شخصیته.

    صبا جون مرسی از راهنماییت

    دوستتون مشکلشون چطوری حل شد؟

    من میدونم حداقلش اینه که مادرش در آینده تو زندگیمون نقش پررنگی خواهد داشت.مساله اینه که آیا من میتونم

    این مساله رو به خاطر بقیه خوبیهای ایشون بپذیرم؟

    یه مساله دیگه.من همیشه دختر خیلی منطقیی بودم.متاسفانه خیلی کم پیش میاد از بین خواستگارام کسی به دلم بشینه.

    حتی خواستگاری داشتم که از خیلی لحاظها خوب بود.ولی من اصلا خوشم نمیومد ازش و جواب رد دادم.

    حالا این آقا تا حدی به دل من نشسته.و چون این اتفاق خیلی به ندرت برای من میفته فکر کنم باید این رو هم در

    نظر بگیرم.

    البته این به دل نشستن اصلا جوری نیست که جلوی منطق من رو بگیره.

  6. 3 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    sasha (جمعه 05 دی 93), فرشته اردیبهشت (جمعه 05 دی 93), واحد (یکشنبه 14 دی 93)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array
    عزيزم من چون متاهل نيستم نميتونم در مورد دخالت مادر شوهرها تو زندگى آدمها نظر بدم، ولى با توجه به ديده ها و شنيده ها ميتونم بگم كه اين كاملا بستگى به شخصيت خود دختر و پسر داره كه اجازه ميدن زندگى زناشوييشون با دخالت اطرافيان همراه باشه يا خير
    به نظرم همين الان هم شما دارين با منطق پيش ميرين، و اين خيلى قشنگه كه از الان دارين همه چيز رو سبك و سنگين مى كنين، به هر حال چون سرپرستى مادرشون الان با ايشونه شايد دو برابر بقيه بايد بشينيد فكر كنيد كه ميتونيد با مادر شوهرتون كنار بياييد يا نه
    همونطور كه بقيه دوستان گفتن شما عجله نكنيد و خوب براى شناخت همديگه فرصت بذاريد، اما يه جواب فعلى به ايشون بديد كه نظرتون مثبته، و ميخوايد بيشتر بشناسيدش تا به قول پدر و مادرتون اينها رو همينجورى بلاتكليف نذاشته باشيد، چون بدى خواستگارى هاى سنتى اينه كه يه پروسه زمان بر هست، و چون تعهدى توش نيست ممكنه الان بلاتكليف گذاشتن ايشون باعث بشه كه باز به اصرار سايرين بره چندتا كيس ديگه رو هم بررسى كنه، شما چون ميگين شرايط اين آقا به دلتون نشسته، يه جواب مختصر فعلى بديد و بعد مشاوره هارو شروع كنيد، اون موقع بيشتر و راحتتر ميتونين شرايط فعلى اين آقارو بررسى كنيد، اميدوارم خوشبخت بشى

  8. 2 کاربر از پست مفید sasha تشکرکرده اند .

    ebi-larynx (شنبه 06 دی 93), آنیتا123 (جمعه 05 دی 93)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام آنیتا، خوشحالم که خوبی.

    هر زندگی ای یه سری مسائل داره. اگه قبل از ازدواج به نظرت رسید که طرفت هیچ مشکلی نداره و تو زندگی باهاش دچار هیچ مشکلی نمی شی، به نظرم تو هپروتی.

    اما مهم اینه که اولا تا حد ممکن از مسائل پیش رو "آگاهی" داشته باشی، و ثانیا توانایی هات رو برای مقابله با اون مسائل سنجیده باشی. و علاوه بر مسائلی که برات مشخص می شن، آمادگی مقابله با مسائل غیرقابل پیش بینی رو هم داشته باشی.

    در واقع موقع تشکیل خانواده، باید یه سری چارچوب های اصلی فراهم باشن. اما در قالب اون چارچوب ها، مسائلی پیش میان. بخصوص مسائل ارتباطی. چون مسئله ی "ارتباط" یکی از اصلی ترین مسائل انسانه. ارتباط با خدا، با خودش، و با انسان های دیگه. پس طبیعتا در زندگی زناشویی هم این مسئله پررنگ خواهد بود. و اونهایی تو زندگی موفق ترن که می تونن ارتباطات سالم تری برقرار کنن. و می تونن ارتباطات ناسالم رو اصلاح کنن.

    خلاصه اینکه اگه خواستگارت فقط یک مشکل اصلی داره! و اون وابستگی به مادرشه، این دلیل وقتی برای رد کردنش کفایت می کنه که توانایی حل این مسئله رو در خودت نبینی (حتی با داشتن آگاهی و مشاوره گرفتن). البته حل کردنش جوانب مختلفی داره، حل کردن همیشه به این صورت نیست که یه مشکل ریشه کن بشه. گاهی حل کردن یعنی پذیرش، گاهی یعنی اصلاح، گاهی یعنی استفاده از مکمل های درست، گاهی یعنی استخراج نکات مثبت از شرایط منفی.

    اما از نظر من مسئله ی اصلی تاپیکت وابستگی خواستگارت و مادرش نیست. بلکه مسئله اصلی خود تویی.

    بذار ببینیم داری چیکار می کنی؟

    یه خواستگار داری که چند بار با هم بیرون رفتید. مادرش رو هم که 1 بار دیدی. آنی فکر می کنی ازدواج جدول ضربه که بشینی تو خونه از برش کنی؟ یا بیای از ما بپرسی چهار هشت تا؟

    خب باید رفت و آمد داشته باشید. باید این آقا رو در تعامل با مادرش ببینی. اونم نه یکبار و دوبار، در موقعیت های مختلف.

    از طرفی این موضوع رو یه مشاور باید بررسی کنه، بصورت غیر مستقیم از این آقا سوال کنه.

    شما و خونوادت در مورد گذشته و آینده صحنه سازی هایی کنید و این آقا و مادرش رو در شرایط مختلف بذارید و ببینید وابستگیشون بشه چه شکل و در چه حده. و تا چه اندازه برای تو قابل پذیرشه.

    و در نهایت توانایی های ارتباطی خودت سنجیده بشه. و حساسیت هات.

    و بقیه معیارها هم سنجیده بشن. الان شما با چند بار ملاقات به این نتیجه رسیدی که خواستگارت یک مشکل اصلی داره، و اون این مسئله ست. خب شما چطور همه چی رو سنجیدی با چند بار ملاقات؟ حتی اگه این فرد از آشنایان خانوادگی شما هم باشه، چون تا حالا به عنوان شریک زندگی محک نخورده، وقت و کار خیلی بیشتری می بره تا بشه تا حد قابل قبولی شناختش، و بشه در مورد تناسبتون نظر داد.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  10. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (جمعه 05 دی 93), آنیتا123 (جمعه 05 دی 93)

  11. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    مرسی ساشای عزیز
    هر وقت جوابمو میپرسن،میگم بر اساس شناختم تا حالا مثبت بوده.ولی با شناخت کامل تر همه چیز مشخص میشه.همین کافیه؟یا باید جواب محکمتری بدم؟

    ممنون میشل جونم

    با توجه به تجربه های اخیرم،فکر میکنم توانم شناختم خوب باشه.

    آدم پیچیده ای نیست.شاید زیاد باهوش نباشه ولی صاف و پاکه.این رو میشه فهمید.حس میکنم دروغ نمیگه بهم.

    اینکه گفتم زبون باز نیست برام مهمه.خودشه.نقش بازی نمیکنه.منو بازی نمیده.این رو حس میکنم.

    در مورد تواناییهام هم در آینده،الان حس میکنم میتونم با یه سری مسایل کنار بیام و بپذیرم.

    البته امیدوارم دچار اعتماد به نفس کاذب نشده باشم.

    ولی خیلی اعتقادی به مشاور ندارم،اونم نداره.به نظرم پولکی شده همه چیز و دلسوزانه کار نمیکنن.نمیدونم شایدم

    فکرم اشتباه باشه.

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    چیزهایی که گفتی خیلی سطحین!!!!!!

    باهات خوب رفتار میکنه؟؟؟حد و حدود رعایت میکنه؟؟؟اهل دود نبودن؟؟؟؟؟!!!!!!!!یعنی قرار بود که معتاد؛بد اخلاق که تو مراسم و دیدارهای خواستگاری بپره بوست کنه باشه اما حالا که نیست یه امتیازه؟؟؟؟؟؟؟

    دوستی؟؟؟؟؟؟فکر کنم کلا اصلا به دلت نشسته چون اینا هم امتیاز نیست!خوبه ها اما امتیاز نیست.
    اخه هر مردی تو خواستگاری خوبه و مهربون و....باید دنبال نشانه ها و یر نخ ها بود....تو تالار بگردی پر از کسایی که از تعریف هاشون ما که داخل رابطه نیستیم نشانه هارو میبینیم و بهشون میگیم اما انگار نه انگار......
    حتی خودم هم قبلنا تو دوستم نشانه هارو میدیدم اما احساسم منطقم ساسور میکرد.
    نمیگم این اقا بده اما بیشتر با خودت رو راست باش و فکر کن

  13. 3 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    asal2013 (شنبه 13 دی 93), فرهنگ 27 (جمعه 05 دی 93), صبا_2009 (جمعه 05 دی 93)

  14. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    صبا جون مرسی از راهنماییت

    دوستتون مشکلشون چطوری حل شد؟
    متاسفانه مجبور شد ارتباطش رو با مادرشوهرش خیلی خیلی کم کنه. و برای اینکه این ارتباط کم دائمی باشه رفتن طبقه دوم خونه پدری خودش رو ساختند تا از حمایت پدر و مادرش هم برخودار باشه.

  15. کاربر روبرو از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (جمعه 05 دی 93)

  16. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 خرداد 94 [ 11:33]
    تاریخ عضویت
    1393-7-13
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    1,140
    سطح
    18
    Points: 1,140, Level: 18
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 136 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اگه تو این مورد افراط نداره قبولش کن
    (باتوجه به حرفای خود شما ایشون افراط ندارن)
    بد نیست خوتو بزاری جای اون
    از داداشت یا پدرتم کمک بخواه نظرشونو راجع به این رفتار بگن

  17. کاربر روبرو از پست مفید ebi-larynx تشکرکرده است .

    آنیتا123 (شنبه 06 دی 93)

  18. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    یه جلسه با حضور خانواده ها و یکی دو نفر از فامیل های نزدیک برگذار شد،ظاهرا همه چیز خوب بود،فقط یه

    مساله ای ذهنمو درگیر کرده.

    مادرش در کل مرتب به من زنگ میزنه،خیلی خوش برخورده و ظاهرا از من خیلی خوشش اومده.ولی وقتی اومده

    بود خونه من،یه کم جدی بود.زیاد نمیخندید و زیادم به من نگاه نمی کرد.به نظرتون من زیادی حساس شدم؟

    خود پسره که طبق گفته خودش حسابی من رو پسندیده.
    یه چیز دیگه،فردا قراره راجع به مهریه صحبت کنیم.از حرفهای قبلیش معلوم بود به مهریه اعتقادی نداره.

    من خودمم به مهریه بالا اعتقاد نداره.نظر خودم دویست یا سیصد سکه هست.

    به نظرتون این رو مستقیم بهش بگم که مهریه اینقدر باشه؟چون بعید میدونم خودش اول چیزی بگه.

    همیشه میگه اول شما نظرتون رو بگین.بعضی ها هم میگن اول بالا بگو،مثلا 500 تا،بعد ببین اون چی میگه؟

    لطفا راهنماییم کنید،تا فردا بیشتر وقت ندارم.

  19. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    asal2013 (شنبه 13 دی 93), بارن (یکشنبه 14 دی 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.