.چرا که شرط 4 زن داشتن هم عدالت هست، اما هرکی بخواد میره می گیره، مگر این که زن از حقوق خودش آگاه باشه و بتونه دفاع کنه از خودش.
دفاع در کدام محکمه؟
خدا داشتن چهار زن را برای مردها به شرط رعایت عدل و انصاف آزاد گذاشته و درجاي ديگر گفته شما هيچ وقت نمي توانيد ميان زنان (همسران) به عدالت رفتار كنيد
...
یه نکته که برای من خیلی بحث برانگیز هست اینکه چرا مرد را موجودی بی احساس و عاطفه می پنداری؟
یعنی موجودی که تنها به دنبال نیازهای جسمی خودش هست
چرا؟
یعنی مرد تنها هدفش از ازدواج نیاز جنسی است؟بعید می دونم
مردها بسیار پرعاطفه تر از ما زنها هستند و شدیدا به محبت و مهربانی ما زنها نیاز دارند
پس دلیل اینکه مردی برود به دنبال زنهای دیگر باید مشکلی در خود زن اولش باشد مگر اینکه مرد هوس باز باش که زندگی با چنین مردی درخور و شایسته هیچ زن پاک و عفیفی نیست
حرفم اینه که، این نگاه مقدس گونه رو از ازدواج برداریم.
اتفاقا مقدس ترین پیمان در دین اسلام ازدواج و پیمان زناشویی است
دقت کن پیمان زناشویی یعنی قرار و عهدی که زن و مرد با یکدیگر می گذارند تا در کنار هم زندگی مشترک داشته باشند و به کمال برسند
همین بس که پیامبر (ص) فرموده اند با ازدواج نیمی از دینتان کامل می شود...
یعنی در شرع اسلام جلوگیری از بی بندوباری و شهوترانی مقدس شمرده شده است
پس ازدواج...عشق یک مرد به یک زن...ازخودگذشتگی در برابر دیگری...یعنی قداست
و ازدواج برای من به شخصه خیلی خیلی مقدس و با ارزش هست
برای یک شخص همون قدر می تونه ازدواج مفید باشه، که برای شخص دیگه (با روحیات دیگه) ازدواج نکردن می تونه مفید باشه.
اگر برای کسی فرصت ازدواج پیش نیاید خدایی که خالق همه ی ما هست ما را به پاکدامنی و عفت فرا خوانده
اگر حرف های من رو از اول پی گیری کنید، متوجه می شید من معایبی که باعث می شه ازدواج به طلاق عاطفی منجر بشه رو دارم می گم.
به نظرم شما فقط از بعد جنسی طلاق عاطفی را می بینی
من متاهلم
و مطمئن هستم هیچ زن با عفت و نجیبی خودش را در اختیار هیچ شخص دیگری نمی گذارد
مگر شوهرش
اصولا روابط زناشویی در زندگی از نهایت دوست داشتن و عشق برمی خیزد در غیر این صورت
فرق ما انسانها با حیوانات در چیست؟
ما اراده داریم
ما اختیار داریم
و خداوند نیز این قدرت را در اختیارمان قرار داده که بر نفس اماره خویش غالب شویم
پس تنها نیازهای جنسی منجر به طلاق عاطفی نمیشه خیلی مسائل کوچک و پیش پا افتاده کم کم روی هم جمع می شود و باعث سردی در زندگی می شود آنگاه هست که نه زن و نه مرد تمایلی به روابط زناشویی با هم ندارند چرا که عشق در میان آن دو مرده است
نمی گم تنها هدف ازدواج کردن، برطرف کردن نیاز جنسی هست.
هیچ می دونی پسری (دختری) که به خاطر فشار میل جنسی ازدواج کنه، وقتی نیازش برطرف شد، چی می شه؟
مسلما این رو قبول داری کم نیستند دختر پسرهایی که به خاطر همین میل ازدواج می کنند و وقتی نیازشون برطرف شد، تازه نگاه منطقی به ازدواج میندازن (اونم بعد از ازدواج) و این خودش می شه دردسر.
اگر پسر و دختر به خاطر فشار میل جنسی ازدواج کنه
یعنی هنوز اونقدر روی خودش کار نکرده و اختیار وجود و روح بلند خودش رو به نفس و شهوتش داده
چنین شخصی نه در برابر فشار جنسی بلکه در برابر
فشار حسادت>>
فشار کینه>>
فشار حسرت
...
امکان هر گونه خطایی ازش می رود
مثلا پسری قبل از ازدواج می گه، من برای زندگی آیندم فلان می کنم،
فقط من رو زن بدید. (واقعا در اون لحظه راست می گه ها)
فقط منو زن بدید
این شخص دچار خطای شناختی است چون تنها یک بعدی قضیه را می نگرد
پس هنوز شرایط لازم برای ازدواج را ندارد
نگاهی بینداز به تاپیکی با عنوان
"اگر این چنین هستید صبر کنید و ازدواج نکنید"
بعد از ازدواج و ارضا شدنش، می بینه، ای باباااا. دیگه شور و شوقی برای ادامه نداره. فکر می کرد آدم مسیولیت پذیری باشه، اما نیست. قبلا این نیاز چشم هاش رو کور کرده بود. اما حالااااا....
انسان عاقل برای زندگی و آینده اش هدف دارد
و این هدف بسیار بزرگ و با ارزش هست
فکر نمی کنم رسیدن به ارضا جنسی هدف ارزشمندی برای یک انسان باشد که شخصی تمام زندگی و دار و ندارش را برای رسیدن به این هدف فدا کند
این پسر یا دختر ازدواج نمی کنه برای تکامل و رسیدن به آرامش بلکه مثل بچه ای که بی تاب تجربه کردن هست فقط به دنبال کسب لذت ازدواج می کند
دقت کن گفتم همانند بچه
پدر ها و مادر ها هستند که به بچه ها راه را از چاه می آموزند تا زمانی که این بچه بزرگ میشه
بالغ میشه
و اون وقت هست که خداوند او را مکلف می کنه و برایش یکسری وظایف و حدود را تعیین می کنه
حالا این بچه که بزرگ شده و از اون حالت ارضا میلهایی مثل خوردن و خوابیدن بیرون امده باید با توکل بر خدای خویش راهش را بشناسد
نه اینکه به راحتی تن به هر لذت نفسانی بدهد
همه بزرگ مردان و اندیشمندان تاریخ کسانی بودند که ریاضت ها کشیده اند حالا به هر طریقی
>> یکی فروید می شود که می گوید این نیاز باید ازاد باشد
>> یکی دیگر می گوید نه باید سرکوب شود
در این جاست که دین کامل اسلام حد تعادل را در پیش می گیرد
و انتخاب با توست که کدام را انتخاب کنی
علاقه مندی ها (Bookmarks)