به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 12 , از مجموع 12
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 مرداد 96 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1392-9-03
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    2,759
    سطح
    32
    Points: 2,759, Level: 32
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنمایی های مفیدتان راستش رو بگم یکی از دلایلی که به ازدواج فکر میکنم دینه که دوست دادرم برای مدتی هم که شده ا زاین جا دور باشم به خاطر سخت یهایی که کشیدم از این جا و ادمهای اطرافم خسته ام دوست دارم یه از همه چی دور بشم شاید این یک احساس زود گزر باشه اما چیزیه که الان لازمش دارم عز طرفی به شدت هراس دارم چون میدونم این اقا هیچ تعهدی نه به همسرش داشت و نه حتی بعد از طلاقش به بچه هاش البته از لحاظ مال یالان تامینشون میکنه و در این مورد شکی نیست

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آذر 92 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-22
    نوشته ها
    257
    امتیاز
    1,102
    سطح
    18
    Points: 1,102, Level: 18
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 293 در 136 پست

    Rep Power
    36
    Array
    اینکه حالا تامینشان میکنه بخاطر اینکه که قانون مجبورش کرده هزینه بچه های‌اش را ماهیانه بده! مهریه خانم هم که حق خودش بوده و لطف ایشان نبوده!

    یکی از بدترین دلایل ازدواج، ازدواج بخاطر دور شدن از آدمهای دور و برتان است!

    یک تاپیکی تو همین سایت من دیدم که خانم چندین سال دور از خانواده و فامیلش بود و دیگه حاضر نبود در شهر آن آقا زندگی کنه و مرد هم کارش در آن شهر بود و نمیتوانست کارش را بیاره شهر محل خانمش و به مشکل خورده بودند!

    من فکر نمیکنم خانواده شوهرت، شما را بیشتر از آنچه خانواده و فامیل خودت قبول دارند قبول داشته باشند و پشتیبانی کنند!
    پس اگر مورد دیگری از یک شهر دیگری داشتی حسابش را کن که شاید شوهرت بخاطر کارش مجبور باشه همیشه در آن شهر زندگی کند و تو هم همینطور!
    و بعد هم تحقیق و شناخت یک نفر که در شهر دیگه زندگی میکنه خیلی خیلی سخته! مشکلات خودت که فقط باید با خانواده شوهرت رفت و آمد کنند هم یکطرف!

  3. کاربر روبرو از پست مفید ehsan_hamdardi تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (جمعه 08 آذر 92)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عذاب وجدان بی پایان منو به مرز جنون رسونده
    توسط عشق آفرین در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 08 شهریور 93, 12:17
  2. سوژه‌ای به شیرینی چند همسری!
    توسط lord.hamed در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 دی 92, 23:02
  3. سوژه خنده های ایرانی (عکس )
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 دی 91, 12:16
  4. در سوگ حامد 65 !
    توسط meysamm در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 11 تیر 90, 04:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.