نوشته اصلی توسط
Amir A
ممنونم جناب باغبان از توضیحاتتون
خواهش می کنم دوست عزیز .
.......................
من اصلا سواد درک و فهم شعر رو ندارم متاسفانه و متوجه مطالبی که مبهم و بااحساس میگین نمیشم راستش. مثلا متوجه نمیشم میگین پرواز به دوران کودکیت بده یعنی چی کار باید بکنم؟ نقاشی کنم همینطور؟
نفرمایید این حرف را امیر خان
ببینید مسائلی مانند خشم ، ترس - مهر طلبی - سلطه جویی و ....یه مسائلی هست که باید از عمق بررسی بشه
برا ی همین مشاوره هم که رفتید مشاور دوست داشت عمق شما را بفهمه ،،،
پرواز به دوران کودکی و نقاشی کردن آن یعنی،،، بر گشتن به گذشته و بررسی بالینی آنها ،،!
.......................
خوشبحالتون که میتونین اینجوری با احساس بنویسین خانم ها خیلی از این جور بیان کردن مسائل خوششون میاد و مردی بتونه اینجوری حرف بزنه یعنی خیلی توانایی داره دیگه تو حرف زدن با زن ها . واسه من ولی متاسفانه پیچیده و غیرقابل درک میشه اینجوری شاعرانه حرف زدن. خانمم هم اینجوری حرف میزنه هیچی سر در نمیارم.
ممنون آقا امیر
یادمه یه بنده خدایی میگفت باید با خلوت خودتون بیشتر دوست باشید.
واقعیتش نمی دونستم این حرف یعنی چی ،،
این جوری به ذهنم اومد که باید یه تصمیم اساسی بگیرم
تصمیم گرفتم در هفت روز هفته یه روز را مشخص کنم ( هر جا که باشم ) برم تو خلوت خودم فکر کنم،،
( مثلا نیم ساعت برم حرم حضرت عبدالعظیم (ع) یا ..... )
بعضی موقع ها هم به هیچی فکر نمی کنم ! :)
وقتی فکر را درست پالایش کنیم ،،،،قلبمون هم سالم تر میشه ،،،
وقتی قلب و فکر خوب پالایش بشه ،،،روح قشنگ تره میشه
امیدوارم به این مهم برسیم .
حالا این حرفا را نمی خواد فلسفی در نظر بگیری ،،،
فقط یه یادگاری از من بود :)
از طرفی فکر نکنی یه موقع درویشم :)
تازه می خوام برم بانجی جامپینگ :)
ید نیست شما هم برو ،،،
شما هم دوست داشتی با خودت بیشتر خلوت کن ،،،
.......................
شعر و سوالی که آخر آوردین رو اصلا نفهمیدم منظورتون چی بود واقعیت. اگه معنیشو بگین ممنون میشم دیگه بی سوادی منه در مورد شعر و ادبیات.
اون شعر فقط یه درد و دل بود ،،،و منظور نبود که شما پاسخ بدید،،،
از خودم یه خورده گله کردم ،،،
شما تا به حال از خودتون گله کردید ؟
............................
راستش من اصلا علاقه ای ندارم به گذشته م زیاد فکر کنم از وقتی رفتم مشاوره خیلی مجبور شدم یه چیزهایی رو برای خودم مرور کنم و حتی بیشتر اذیت شدم. خودمم معتقدم فکر کردن به گذشته هیچ فایده ای نداره.
فکر کردن به گذشته و زندگی در گذشته زیاد خوب نیست،، مگرنه اینکه نکاتی یاد بگیریم برای حال و آیندمون ،،
بعضی موقع ها باید رفتار را بازیابی کنیم !
اگر تو رفتار خودمون و یا درکارهایمان به مشکل برخوردیم باید ببنیم کجاها ایراد داشته تا بتونیم زخم را پانسمان کنیم .
یه هواپیما را در نظر بگیر که از تهران می خواد بره مشهد ،،
اگر هواپیما در ابتدای مسیر فقط 1 درجه به سمت دیگه انحراف پیدا کنه و تا آخر ادامه داشته باشه این انحراف ،،، باعث میشه دیگه مقصد مشهد نباشه ،،،
مسافران بنده خدا به جای مشهد از جایی دیگر سر در میاورند.
تغییرات بزرگ با تغییرات کوچیک شروع میشه .( مثال هواپیما )
اگر الان در جایی که احساس می کنیم نیستیم ،،بهتره ببنیم فرمان را کجا انحراف داده ایم و چقدر در این پافشاری کردیم .
کتاب اثر مرکب را بخون .
...................................
پس منظور از لایه چهار اینه که نیازهایی که صحیح نیستن رو تغییر بدیم. یعنی من باید یه راهی پیدا کنم نیاز به پرخاش، نیاز به تسلط و کنترل، نیاز به کتک زدن، نیاز به نظم و مقررات زیاد، نیاز به فرمانبرداری اطرافیان، نیاز به درست بودن صد در صد همه چیز و احتمالا یه سری نیازهای دیگه که الان به ذهنم نمیاد رو تغییر بدم. کار واقعا سختیه باید روش اساسی فکر کنم ببینم چی کار میشه کرد. الان راهی تو ذهنم نیست و به نظرم اینکار غیرممکن میاد. تشکر از توضیحتون.
ما آدم ها با توجه به نیازهایمان الگوی های خودمون را مرتب میکنیم ،،،
اگر نیاز به درخت هلو داشته باشیم باید دانه هلو بکاریم ،،،
سپس صبر کنیم - مراقبت کنیم و در زمان مناسب هلو را برداشت کنیم .
اگر ما دانه هلو کاشتیم نباید انتظار میوه سیب داشته باشیم ،،
شما هم دارید دانه هایتان را می کارید و باید انتظار این گل ها را داشته باشی ،،
اگر شما دانه سلطه جویی و تسلط به دیگران بکاری ،،،،میوه ای متناسب به آن دانه پیدا می کنی ،،،
اشکال نداره دوست من ،،،
تغییر قشنگه ،،،به شرطی که تغییر را ضرورت و قشنگ بدونیم ،،
تغییر موقعی قشنگه که برای خودمون استاندارد های قشنگ داشته باشیم ،،
این استانداردها نباید به دیگران آسیب بزنه .
هدف کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت برای خودتون تعریف کنید ،،،،
و در این مسیر به موفقیت ها ی خودتون پاداش بدید ،،،
این جوری میتونی همیشه در تلاش باشی.
.....................................
من نیازهای خانمم رو فکر میکنم میدونم اون بازی و تفریح و خوشی و لذت و خرید و مهمونی و معاشرت و به سر و وضع خودش و دیگران رسیدنو دوست داره و اینکه تماشاچی داشته باشه برای کاراش. دوست داره دیگران تشویقش کنن ازش خیلی تعریف کنن و مرتب بهش ابراز عشق و علاقه کنن. تحت مراقبت دیگران بودن رو دوست داره و وابسته ست ولی از طرف من خوشش نمیاد انگار زیاد مراقبت بگیره. احساسات و هیجاناتشم در همین راستا هستن ولی اینکه باورهاش چیه نمیدونم واقعا. درست میگین من لایه های اونم بتونم بشناسم باعث میشه بتونم بهتر رفتارهاشو درک کنم. این چهار تا سطح رو بذارم جلوش بگم هر کدومو برام توضیح بنویسه فکر کنم خوبه.
بله آقا امیر - باید همسرتون را بهتر کشف کنید و از ایشون هم بخواید شما را بهتر کشف کنند
بیشتر سعی کردم در مورد خودتون ،،با شما صحبت کنم ،،،
اما ،،،
مسئله فقط شما نیسیتد ،،،
بلکه خانمتون هم مهمه،،،
باید جلسات مشاوره ای پیش مشاور به همراه خامتون داشته باشید ،،،
چون ایشون هم باید خودشون را توسعه دهند .
باید نیازها شناخته بشه ،،،
بعضی موقع ها باید از خواسته ای عقب نشینی کنیم تا بتونیم به خواسته ی قشنگ تری برسیم،،
باید طرفین همدیگه را خوب بشناسند ،،،
نباید طرفین گارد خودشون را بگیرند ،،،
سعه صدر – دوری از لجبازی – بزرگ شدن در مقام یه همسر ،،، دونستن معنی واقعی زندگی زناشویی و وظایف همدیگه
تعادل در فرهنگ ها و باورها !!!! و ... می تونه کمک کنه رشد پیدا کنیم .
.
علاقه مندی ها (Bookmarks)