یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جائی
تشکرشده 116 در 62 پست
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جائی
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
یکی سر نیست عاشق را که ببریدی و آسودی
ببر هر دم سر این شمع فراشانه ای ساقی
نمی تانم سخن گفتن به هشیاری خرابم کن
از آن جام سخن بخش لطیف افسانه ای ساقی
تشکرشده 375 در 164 پست
يادم آيد كه دگر از تو جوابي نشنيدم
پاي در دامن اندوه كشيدم
نگسستم ، نرميدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهاي دگر هم
نگرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
او مـانده و قلب آهنـــی تان مردم!
یا می نگـرد به دشمنی تان مردم!
این پاسخ لطف یک درخت است؟تبر؟
لعنت به نمکدان شکنی تان ! مردم!
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
میی اندر سرم کردی و دیگر وعده ام کردی
به جان پاکت ای ساقی که پیمان را نگردانی
که ساقی الستی تو قرار جان مستی تو
در خیبر شکستی تو به بازوی مسلمانی
تشکرشده 375 در 164 پست
يکي از روزهايي که زمين تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش مي سوخت تمام غنچه ها تشنه
ومن بي تاب و خشکيده تنم در آتشي مي سوخت
ز ره آمد يکي خسته به پايش خار بنشسته
او مـانده و قلب آهنـــی تان مردم!
یا می نگـرد به دشمنی تان مردم!
این پاسخ لطف یک درخت است؟تبر؟
لعنت به نمکدان شکنی تان ! مردم!
تشکرشده 34 در 22 پست
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
بر منتهای همت خود کامران شدم
تشکرشده 375 در 164 پست
ما را ز خيال تو چه پرواي شراب است
خم گو سرخود گير كه خمخانه خراب است
او مـانده و قلب آهنـــی تان مردم!
یا می نگـرد به دشمنی تان مردم!
این پاسخ لطف یک درخت است؟تبر؟
لعنت به نمکدان شکنی تان ! مردم!
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
تابش تسبیح فرشته ست و روح
کاین فلک نادره مینا خوشست
چونک خدا روفت دلت را ز حرص
رو به دل آور دل یکتا خوشست
تشکرشده 34 در 22 پست
تا از لب لعل جام یک بوس دگر
وز ساغر نقره فام یک بوس دگر،
شرمنده ساقیم، که مشغول من و
من منتظرم زجام یک بوس دگر
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
رقص در این نور خرد کن کز او
تحت ثری تا به ثریا خوشست
ذره شدی بازمرو که مشو
صبر و وفا کن که وفاها خوشست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)