با درود؛
سرکار خانم انی،حرفهایی می زنید که آدم از دیدن و شنیدنشان شاخ در می آورد!!!آخر خانم گرامی من که مرد هستم و بسیار هم بیشتر از سرکار حال یک مرد را می فهمم از طرز بیان خلاصه وار و سپس اینکه می خواهند تجدید فراش کنند شرمگین شدم.
یک نفر می آید می گوید که من از زنم و زندگیم راضیم و با این حال می خواهم بروم زنی دیگر بگیرم؟!!
براستی چه بهانه دیگری به جز ناتوانی و ضعف ایشان در مهار غریزه خود و آن را در حالت اعتدال نگاه داشتن سبب این رفتار زشت ایشان است؟
آیا به صرف اینکه همسر من یا ایشان تا ساعت 6 عصر بیرون خانه هستند و مشغول به کارهایشان،بهانه ای برای من که نام مرد را بر خود دارم می شود که بروم دنبال یک زن دیگر؟؟
البته شما خانم ارجمند دارید از پیش خود و بنا به دلایل دیگری چنین نظراتی را می دهید که سابقه اش را هر دو می دانیم . . . .
به نظر بنده مردانی که در عین رضایت از زندگی خ.د و اینکه همسرشان عیب و ایرادی ندارد،به او خیانت می کنند و یا زن دوم می گیرند دچار بیماری های روانی هستند.به هر حال از روانشناسان متعهد و آگاه این انتظار می رود که تلاشی را در جهت شناسایی ریشه های چنین ناهنجاریهای جنسی-رفتاری و درمان این مردان بردارند.
آنچه مسلم است ایم مردان که من خودم را از آنها به سبب شرم جدا می دانم در لایه های زیرین شخصیت خود دارای کمبودهای جدی و همچنین اندیشه های مبنی بر درست بودن رفتار شرمگینانه شان هستند که باید بیشتر آنها را واکاوی کرد.
بدرود./
علاقه مندی ها (Bookmarks)