کمالگرایی:
کمال گرایی چیست؟ آیا درمان دارد؟ آیا غلبه بر آن امکان پذیر است؟
کمال گرایی به منزله تمایل پایدار فرد به وضع معیارهای کامل و دست نیافتنی و تلاش برای تحقق آن ها است که با ارزشیابی های انتقادی مداوم از عملکرد شخصی خود همراه است. کمال گرایی یک الگوی پایدار و ثابت فکر و رفتار محسوب می شود که به میزان کمی در طی زمان تغییر می کند، برعکس سایر حالات انسان مانند ترس و یا اضطراب که در موقعیت خاصی به کار می رود و سپس از بین می رود.
تحقیقات مختلف، کمال گرایی را به عنوان یک صفت پایدار شخصیتی، که از اوایل زندگی تشکیل می شود در نظر می گیرند.
اگر به دنبال یافتن جواب سوال های خود هستید خواندن این مقاله را از دست ندهید.
✓ کمال گرایی چیست؟
✓ آیا درمان دارد؟
✓ آیا غلبه بر آن امکان پذیر است؟
✓ سابقه تاریخی کمال گرایی از کجا شروع می شود؟
✓ هیجانات شایع در افراد کمال گرا کدام است؟
✓ افراد کمال گرا چه ویژگی شخصیتی و رفتاری دارند؟
✓ انواع کمال گرایی کدام است؟
✓ ابعاد کمال گرایی
سابقه تاریخی کمال گرایی از کجا شروع می شود؟
موضوع کمال گرایی در پژوهش های متقدمین روانشناسی نیز مشاهده می شود، برای مثال فروید کمال گرایی را به کنش وری فرامن افراط گر نسبت داده است. محققان بسیاری اثرات منفی کمال گرایی را متذکر شده اند و در بررسی های خود آن ها را ارائه نموده اند. اما وجود نظرات متضاد مثل نظریه آدلر که وجود استاندارد های بالای کمال گرایانه را برای سلامتی ذهنی و فکری ضروری می داند، باعث شده است بسیاری از محققان اعتقاد داشته باشند که کمال گرایی یک سازه چند بعدی است که دارای ابعادی بهنجار و نابهنجار است.
آدلر معتقد است افراد کمال گرا خودشان را افرادی تلاش گر و بی نقص جلوه می دهند. آن ها معتقدند که باید برای رسیدن به معیار های بلند پروازانه، مدام تلاش کنند. این افراد برای رسیدن به معیار های خود تلاش می کنند چون باید این کار را انجام دهند نه به این دلیل که خواهان توجه دیگران هستند، حتی اگر کسی متوجه کارهای آن ها نباشد، با این حال اغلب این بیماران روند رسیدن به معیار ها را ادامه می دهند. افراد کمال گرا غالباً به دنبال رسیدن هم زمان به معیار های بلند پروازانه خود از یک سو و کسب توجه بیرونی از سوی دیگر هستند.
هیجانات شایع در افراد کمال گرا کدام است؟
تحت فشار بودن ( Pressure) شایع ترین هیجانی است که این افراد تجربه می کنند. تحت فشار بودن تمامی ندارد و از آن جا که بی نقص بودن غیر ممکن است، فرد باید همیشه تلاش بیشتری انجام دهد. زیربنای همه این کار ها، استرس شدیدی است که بیماران در خصوص شکست کار ها احساس می کنند و شکست از نظر آن ها یعنی به جای رسیدن به ۱۰۰ درصد معیار ها، رسیدن به ۹۵ درصد معیار ها است. بیشتر این بیماران احساس می کنند که زمان به سرعت می گذرد. کار های آن ها زیاد است، اما وقتی کمی دارند و نتیجه معمول این حالت فرسودگی (Exhausted) است. کمال گرایی منفی نه تنها برای خود بیماران مشکل ساز هستند، بلکه برای کسانی که با این افراد زندگی می کنند نیز پیامد های مشکل آفرینی ایجاد می کنند.
یکی دیگر از احساسات معمول چنین افرادی، تحریک پذیری (Irritability) است. وقتی که نمی توانند به سرعت کار کنند و کارشان را خوب انجام دهند، تحریک پذیر می شوند.
یکی دیگر از احساسات آن ها رقابت جویی (Competitiveness) است. اغلب این بیماران در زمره افراد تیپ A طبقه بندی می شوند که به دلیل داشتن طرحواره معیا رهای سرسختانه زیر فشار مزمن زمان هستند. آن ها اغلب افرادی متخاصم و رقابت طلب جلوه می کنند.
بیشتر بخوانید: طرحواره درمانی
اغلب بیمارانی که دچار کمال گرایی منفی هستند معتاد به کار (Workholic) محسوب می شوند و مدام دچار استرس شغلی می شوند. آن ها برای رسیدن به معیار های خود در یک حوزه خاص، بی وقفه تلاش می کنند. حوزه هایی که می توانند متنوع باشند. مثل تحصیل، کار، خانه، عملکرد ورزشی، سلامتی، اخلاق یا پیروی از قوانین و فعالیت های هنری. با توجه به بی نقص گرایی چنین بیمارانی، آن ها اغلب به جزئیات زیاد توجه می کنند. عملکرد خود را نسبت به هنجار (کار طبیعی)، کمتر برآورد می کنند. آن ها در بسیاری از حوزه های زندگی مثل معیار های اخلاقی، فرهنگی یا مذهبی، قواعد غیر قابل انعطافی دارند. تفکر آن ها تقریباً همیشه حالت «همه یا هیچ» دارد.
این بیماران معتقدند یا دقیقا به معیار هایشان باید برسند یا این که کاملا شکست می خورند. آن ها به ندرت از موفقیت لذت می برند، چون از قبل برای کاری که باید خیلی خوب انجام بدهند به شدت برنامه ریزی سنگین انجام می دهند.
افراد دارای کمال گرای منفی معمولاً در تلاش برای کاهش معیار های بلند پروازانه شان نیستند. حتی احساس شان این است که این معیار ها طبیعی اند. آن ها فقط کاری را انجام می دهند که از آن ها انتظار می رود. برای این که مشخص شود باور های مرکزی آن ها تا چه اندازه ناسازگار هستند، نقص هایی مانند فقدان لذت در زندگی، مشکلات مربوط به سلامتی، احساس بی ارزشی یا کم ارزشی، نارضایتی از روابط صمیمی و شغلی یا ناکارآمدی های دیگری نیز با آن ها همراه است.
انواع کمال گرایی کدام است؟
کمال گرایی را به دو نوع بهنجار (مثبت، سالم، سازش یافته و کار کردی) و نابهنجار (منفی و ناسازش یافته) تقسیم می کنند. کمال گرایی نرمال، وضعیتی است که رسیدن به رضایت برای فرد کاملا معمول و دست یافتنی است و از طرف دیگر کمال گرایی نوروتیک، وضعیتی است که رسیدن به رضایت از طریق عملکرد، کاملا دور از دسترس است.
کمال گرایی طبیعی و سالم، تلاشی است برای تعالی و خود کفایی، کمال گرایی منفی و ناسالم آن عبارت است از الگوی «همه یا هیچ». یعنی در کمال گرایی ناسالم، باید کاری رو به بهترین نحو ممکن انجام داد یا کلا شروع به اقدام و فعالیت نکرد. هیچ حد وسط و تعادلی در کار نیست. یک مثال عادی و پر تکرار در این زمینه آن است که فرد کمال گرا وقتی صبح دیر بیدار شود، دوست ندارد بقیه ی روز را به انجام کار و فعالیت هایش ادامه دهد. احساس می کند کل روز را از دست داده و می خواهد به قدری در تختخواب بماند یا در فضای مجازی بچرخد که امروز را بی حاصل به شب برساند و بتواند روز بعد را کامل استفاده کند. (یعنی یا باید از کل روز استفاده کند یا اصلا آن روز از بین رفته و انجام هر فعالیتی بی فایده خواهد بود)
یا مثلا وقتی فرد کمال گرا دو سه روز نتواند به برنامه ریزی متعهد بماند، دیگر کلا نمی خواهد برنامه ریزی کند و همه چیز را به فراموشی می سپارد حتی اگر کار خیلی واجبی در میان باشد. یا وقتی فرد کمال گرای منفی مسئولیت کاری را به عهده می گیرد، تمام انرژی خود را برای آن می گذارد تا به بهترین نحو ممکن انجام شود.
به همین دلیل، این فرد اصلا نمی تواند در کار گروهی شرکت کند چون نمی تواند به عملکرد دیگران اعتماد کند و نمی تواند بپذیرد که دیگران هم مانند او می توانند اقدامات دقیق و درستی انجام دهند. ترجیح می دهد صفر تا صد کلیه فعالیت ها را خودش انجام دهد. چون باور دارد دیگران نمی توانند به اندازه خودش با دقت و کیفیت کار ها را انجام دهند. اصولاً نقش رهبر را در گروه به عهده می گیرد ولی به دلیل وسواس بیش از حد و توقع فراوان از خود و سایر اعضای گروه، کار گروهی را نمی تواند به شکل مناسب و قابل قبولی به سرانجام برسانند.
ابعاد کمال گرایی
کمال گرایی شش بُعد دارد. نگرانی افراطی درباره اشتباهات، مجموعه معیار های عملکرد شخصی، درک شخص از انتقادات والدین، درک شخص از انتظارات والدین، تمایل بهشک و تردید، گرایش به نظم و سازمان یافته بودن همه امور گمان می رود ابعاد کمال گرایی محسوب شوند.
ویژگی های شخصیتی و رفتاری افراد کمال گرا کدام است؟
در کمال گرایی منفی و ناسالم، استاندارد های فرد به قدری سطح بالا، نامعقول و دست نیافتنی است که باید بسیار بیشتر از حد ظرفیتش تلاش کند. در نتیجه هزینه ای که برای موفقیتش می پردازد بسیار بیشتر از نتیجه و دستاوردی خواهد بود که عایدش شده است. در واقع انقدر به خودش فشار وارد می کند که نمی تواند از تلاشش لذت ببرد.
با کوچک ترین اشتباهی تمام اقدامات خود را زیر سوال می برد، مدام خودش را سرزش می کند، از خودش انتقاد می کند و موفقیت هایش را بسیار ناچیز قلمداد می کند تا حدی که عزت نفس شکننده خود را به دست خودش کاملا نابود می کند و بیشتر گرفتار کمال گرایی منفی می شود. بدین ترتیب در یک سیکل معیوب ناشی از کمال گرایی منفی، تقلای نامعقول، دستاورد جزیی، اعتماد به نفس شکننده گرفتار می شود.
کمال گرایی یکی ازمشکلاتی است که بیش تر افراد به نوعی با آن دست و پنجه نرم می کنند. اما از چگونگی تاثیرات مخرب آن بر عملکرد روزانه خود اطلاعی ندارند و متاسفانه در جوامعی مثل جامعه ما به نوعی افراد کمال گرا امتیازات اجتماعی به دلیل سخت کوشی خود دریافت می کنند و این امر سبب می شود ویژگی اخلاقی منفی کمال گرایی در این افراد بیش از پیش تثبیت شود. در حالی که کمال گرایی به شکل بیمارگونه آن یعنی داشتن معیار ها وخواسته های بسیارسطح بالا که کاملا غیرواقع گرایانه هستند وعملاً نمی توانند در طولانی مدت قابلیت اجرا داشته باشند. مگر به قیمت سلامتی فرد کمال گرا.
به عبارتی باید چنین فردی از سلامتی خود مایه بگذارند تا به استاندارد های سطح بالا و غیر واقع بینانه ی خود برسند. انسان های کمال گرا بسیار نگاه برد و باخت یا برنده و بازنده به وقایع پیرامون خود دارند و همه امور را با معیار برنده شدن می سنجند. در حالی که آن چه برای سلامت روان بسیار حائز اهمیت است، موفق بودن به صورت چند بعدی در امورات مهم زندگی خواهد بود نه صرفاً برنده شدن فقط در یک بعد و نادیده گرفتن سایر ابعاد مهم زندگی. فرد کمال گرا در مواجهه با شرایط ناخوشایند اتفاقی از تفکر انتقادی برخوردار نیست و نمی تواند با استفاده از روش حل مسئله به حل کردن امور بپردازد. به دلیل درماندگی آموخته شده که یادگار دوران کودکی و سال های مدرسه اش است احساس گناه وشرم کرده وشروع به سرزنش خود می کند.
زمان شروع کمال گرایی از چه دوره ای خواهد بود؟
کمال گرایی می تواند از دوران کودکی شروع شده باشد. به نظر می رسد که باور مرکزی کمال گرای منفی دو ریشه تحولی متفاوت داشته باشد که ناگزیر راهبرد های درمانی متفاوتی می طلبند. اولین و شایع ترین ریشه تحولی درون سازی معیار های والدین است که خودشان انسان های کمال گرایی بودند و ذهنیت والد پرتوقع و منتقد دارند.
وقتی که صحت این ریشه تحولی مشخص شد تکنیک های تجربی به بیمار کمک می کند تا بخشی از خودش را برانگیزاند که بتواند با والد پرتوقع درون سازی شده درون خویش بجنگد. نقش بزرگسال سالم ابتدا توسط درمانگر سپس توسط بیمار ایفا می شود. بیماران خشم خود را نسبت به فشار ها و هزینه های زیاد ناشی از معیار های سخت گیرانه والدین ابراز می کنند. آن ها بهای گزافی در قباله سخت گیری های پدر و مادرشان پرداخته اند.
ریشه تحولی دوم جبران طرحواره نقص و شرم یا بی ارزشی است. بیماران احساس نقص می کنند و با تلاش زیاد برای جبران نقص های خود سعی می کنند بی عیب و نقص همه جا ظاهر شوند. وقتی که صحت این ریشه های تحولی مشخص شد، کمک به بیمار برای آگاه شدن از طرحواره زیربنای نقص، نقش مهم درمانی محسوب می شود. راهبرد های تجربی به بیماران کمک می کند تا به احساس شرم زیربنایی دست پیدا کنند. تمام تکنیک های تصویرسازی ذهنی می تواند در خصوص طرحواره نقص به کار گرفته شود.
راهبرد های رفتاری می توانند به بیماران کمک کنند تا به تدریج معیار های سرسختانه خودشان را تعدیل کنند. درمانگر و بیمار برای کمک به بیمار به منظور مهار بی نقص گرایی آزمایش های رفتاری طراحی می کنند. نظیر کار کمتر و عدم تلاش برای کار بی عیب و نقص. برخی از آزمایش های رفتاری زیر را می توان طراحی کرد، مثل: برنامه ریزی در خصوص این که چقدر کار کنند و چقدر کار های دیگری به جز کار رسمی انجام دهند مثل تفریح و تماس با افراد مهم زندگی، برگزیدن معیار های پایین تر و تعهد برای رسیدن به این معیار ها، انجام عمدی کار های ناقص، تشویق کردن کار های ناقص افراد مهم زندگی یا تعامل وقت گیر با دوستان و اعضای خانواده. فقط به خاطر لذت یا افزایش کیفیت روابط بیماران.
در عین انجام این آزمایش های رفتاری خلقشان را بازنگری می کنند و تاثیر آن را بر خلق افراد مهم و اطرافیانشان مشاهده می کنند. آن ها یاد می گیرند که وقتی احساس می کنند در انجام کاری به قدر کافی تلاش نکرده اند علیه احساس گناه خود بجنگند. بزرگسال سالم به کودک ناقص اطمینان می دهد که در هر کاری عیب و ایراد پیدا می شود و نباید بابت این مسئله احساس گناه کند و به سرزنش خودش بپردازد.
منبع:https://drtaranehmoazeni.com
============
لینکهای مرتبط:
درمان شخصیت کمالگرا (شخصیت وسواسی)
خوب هایی که از زندگی لذت نمی برند (تیپ شخصیتی کمال گرا)
پرسشنامه کمالگرایی هیل به همراه شیوه نمره گذاری
تله های زندگی
علاقه مندی ها (Bookmarks)