سلام سحر بهاری عزیز تشکر از حضورتون
کاملا با حرفای شما موافقم.و میدونم باید بیشتر در این زمینه بیاموزم.اگه امکان داره مطالبی که فک میکنید برام مفید هست در این زمینه معرفی کنید ویا لینکش رو بذارین.تشکر از شما عزیز
نیکی 69 عزیز سلام و تشکر از راهنماییتون.چقدر خوب با مثال برام توضیح دادین عملکرد در لحظه رو.حتما بکار میبرم
Pooh عزیز سلام و تشکر از حضورتون
.دقیقا برداشتتون درست هست.واینکه گفتین جزایی که میکنم همسرم رو از جرمش بیشتر هست دلیل دارم و این هست که مثلا خیلی منو حرص میده و بعد من همون کارو بکنم اون حرصش در نمیاد برا همین منم میخوام زجر کشیدنش رو ببینم دلم خنک بشه.چون وقتی منو حرص میده می خنده و این منو خیلی عصبی میکنه.و تازگیا اینجوری شدم خیلی با کاراش رو اعصاب میره.کاش می تونستم رویئن تن باشم مثله خودش و بتونم خودمو بی اهمیت به کاراش نشون بدم تا دس برداره از تلاشش برای حرص دادنم.
فکور عزیز سلام و تشکر برای حضورت.
وقیقا سوال منم همینه دوس دارم طوری باشم که بتونم بهتر زندگی کنم و کمتر کاراش برام اهمیت داشته باشه تا عصبی نشم و آرامش داشته باشم.
اون روز من با مامانم تماس گرفتم و گفتم با همسرم تماس بگیره و جوری وانمود کنه که مونا در جریان نیست و برو دنبالش دوتایی بیاین در حضورم حرف بزنید ببینم چی میگین.اینطوری شد که رفتیم خونه مامانم و سه تایی صحبت کردیم.ایشون مامانم رو قبول داره و من قبلش با مامانم هماهنگ کردم نذاری ساکت بمونه و به حرفش بیار ببینم مشکلش چیه.
هر دو حرفامون رو زدیم و نتیجه گیری کردیم بهم دیگه قول دادیم و قرار شد هر دوماه یبار مامانم بررسی کنن که هر دو چقدر به قولایی که دادیم پایبند بودیم و در عرض یه سال اگه عملکردمون خوب بود مامانم برا ما هدیه بدن.اگه بد بود ما جریمه بشیم و به مامانم هدیه بدیم
حدودا یک هفته هست که میگذره و خداروشکر داریم هر دو عمل میکنیم به قولامون.
امیدوارم تا اخر همینطور خوب باشه.
فقط بعد از اینکه از خونه مادرم برگشتیم همسرم بهم بابت اینکه خوردش کردم گلایه کرد و منم ازش حلالیت خواستم ولی قبول نکرد.منم به شوخی بحث رو تموم کردم تا باز قهر پیش نیاد.و اونم دیگه از اون شب به روی خودش نیاورده و همه چیز خوبه.ولی می ترسم توی دلش کینه بشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)