به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اردیبهشت 02 [ 17:05]
    تاریخ عضویت
    1399-2-17
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    2,737
    سطح
    31
    Points: 2,737, Level: 31
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    43

    تشکرشده 35 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon88888 سه سال گذشت، انگار هنوز سه روز پیشه.......

    خیلی ناراحتم
    مگه میشه بخوای عروس بشی ، کلی برنامه بچینی بعد همه چی خراب بشه.
    میگن ناراحت نباش! یه چیزی مثل یه دوست بود و رفت. من میگم چرا ناراحت نباشم سه سال گذشت انگار سه روزه گذشته. از این زخم بی اعتمادی خون و عفونت میچکه. مگه به مامانم قول نداد که میاد، مگه مامانم نگفت دختر من حساسه پا رو احساسش نذاری. گفت چشششم حاج خانم، چشم حاج آقا بعد چند ماه گذاشت و رفت.!!!!! الان زن داره ، یکی جز من . دلم گریه شدید میحواد ، ولی گریم نمیاد. دلم انتقام میخواد میگن فیلم هندی زیاد میبینی؟ آقاجان نخواستت تمامممممم. مشاور میگه حالت خوب نمیشه اینجوری. رفت و هزار حسرت بدلم گذاشت. دروغ و راست رو قاطی کرد و من سرگرم شدم. هیسسسسسس میدونم اشتباه کردم ولی صادقانه بودم باهاش، منم عیب داشتم ولی ما عاشق هم بودیم ، نبودیم؟ اونم عیب داشت من چشم پوشی میکردم. ولی ... ولی میدونین چیه؟؟!!!!
    خدا همیشه سهم منو میده به بقیه! خخخ اینم یجورشه! قرار بودم من عروس شم ، خدا گفت برو کنار بذار باد بیاد. این مال تو نیست مال مریم جونه ، واقعا مریم جون و روحشه. دوستش داره ، تو فقط سرگرمی بودی اصلا من دلم میخواد این دو تا بندم عروسی کنن تا چشت درآد ستاره. گفتم خدایا من سی سالمه هااااا، چرا مثل بچه باهام برخورد میکنین؟ سهم منو نده به دیگران گفت همینه که هست بشین عقب انقدر حرص بخور تا بمیری. ببین خانومشو تا چشات در بیاد. گفتم خدایا من گردنبد فروختم، انگشتر مامان رو فروختم لباس خریدم. ببین چقدر قشنگه؟ گفت بمن چه میخواستی نخری، برو ببینم............
    کاش میمردی عشق ناکام من، سه ساله تو دلم پر از خونه، سه ساله زخم این عشق ناکام پر از جراحت و عفونته ولی تو پیش زنت خوشحال زندگی میکنی.صاحب شغلی، اسم و رسمی داری، جدیدا دیدمت خیلی زیبا شدی. راستش زنتم خوشگله دروغ چرا. خیلی خودمو باهاش مقایسه میکنم حسادتم میکنم .
    میگما نکنه من گناه کار بودم ، نکنه بهش بد کردم؟ نکنه کم گذاشتم؟ ای خاک برسرم که هنوزم هنوزه مثل دختر بچه ها میترسم عرضه ی هیچی رو ندارم.
    دیگه حالم از همه بهم میخوره. درگیر بیماری افسردگی و خود...... شدم ، من تا خرخره تو باتلاق و گناهم البته مهم نیست . خدایا خوشحال شو از حال من. اینهمه دعا کردم برای هیچچچچ . خستم خیلی زیاد خستم.............خیلی تنهام پناه آوردم اینجا
    بهم نگین میخواستی عاشقش نشی من آدمم بخدا
    خوشبحال زنش

  2. کاربر روبرو از پست مفید goleyakh30 تشکرکرده است .

    Mvaz (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,637 در 1,207 پست

    Rep Power
    292
    Array
    سلام

    لطفا وقتی احساس کردید آرامش دارید به سؤالات من پاسخ بدید تا بتونم شما رو بهتر راهنمایی کنم؛

    ۱. این روزها مشغول به چه کاری هستید؟

    ۲. از اهداف و آرزوهای دخترانه خودتون در زندگی برای من بنویسید.

    ۳. چند خواهر و برادر دارید و ارتباط شما با اونها چطور هست؟

    ۴. آیا استعداد خاصی در زمینه ای دارین؟

    ۵. در روز چند ساعت از محیط مجازی استفاده میکنید؟


    یک توصیه مهم

    لطفا چیزهایی که شما رو به یاد ایشان می اندازن
    حذف کنین مثل ( نگهداری یادگاری، شنیدن یک آهنگ خاص، چک کردن آدرس های اینترنتی، نگهداری پیام ها ، عکس ها و ... )
    تنها چیزی که در گذشته هست و میتونید اون رو به آینده بیارید «
    درس ها و آگاهی ها » هست، اگر به این باور برسید یاد میگیرید یک ( منِ قوی ) بسازید ، پس بخودتون کمک کنید.


    ما در کنار شما هستیم

  4. 4 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    gholam1234 (چهارشنبه 17 اردیبهشت 99), Mvaz (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99), Pooh (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99), رنگین (چهارشنبه 17 اردیبهشت 99)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:06]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    801
    امتیاز
    23,952
    سطح
    94
    Points: 23,952, Level: 94
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 398
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,625

    تشکرشده 1,806 در 743 پست

    Rep Power
    176
    Array
    سلام

    از بیانتون مشخصه مدت زمان زیادی از این قضیه گذشته و همانطور نشون میده هنوز این موضوع در ذهن شما وجود داره.
    احتمالا عمق این وابستگی زیاد بوده.

    باهاتون همدردی میکنم و میدونم شرایط سختی رو پشت سر گذاشتین، ولی چیزی که وجود داره قراره نیست این شرایط سخت ادامه پیدا کنه. چون آینده روشنه و رنگی رنگیه.

    آینده نگاه نمیکنه گذشته افراد سیاه بود یا سفید، خالصانه خودشو رو به هم ابراز میکنه، ولی ما هستیم که پرده میکشیم بر این آینده رنگی، اون وقت همه چی برامون تار دیده میشه. باید مثل این تصویر برفی که از ریزش بهمن رو شما ریخته شده رو کنار بزنی از زیرش بیرون بیای، نفس بکشی و بعد از همین بهمن و برف سنگین زمین اسکی بازی درست کنید. اون وقت آیندا رنگی پیش روی شماست.

    بلند شید و پرده های غم و خاطرات گذشته رو کنار بگذارید، ستاره خانم جدیدی باید متولد بشه.




    یادتونه بچه بودیم اخر بازی ها که مادر و پدرمون صدا مون میزدند میگفتیم بچه ها: نخود نخود هر که رود خانه خود. اون روز شخصی به ما نگفت نباید زیاد به بازی وابسته شد، ممکنه یه روز یکی داد بزنه بگه برید خونه هاتون. الان برای شما همه رفتن خونه هاشون. یک عده هم اسباب کشی کردن برای همیشه از محل رفتن. ولی شما میتونید دوباره بازی های جدیدی با نفرات جدیدی تجربه کنید، ولی این دفعه قویتر شدین و باید ها نباید هارو می شناسید.

  6. 3 کاربر از پست مفید Mvaz تشکرکرده اند .

    Pooh (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99), رنگین (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99), سحر بهاری (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    316
    Array
    سلام.

    ستاره خانم، تا حد زیادی میتونم درکتون کنم. چون من هم مشابه این رنج ها رو کشیده ام. شاید توی بعضی چیزاش شرایط سخت تری نسبت به شما هم داشتم چون ما تا آزمایش خون هم رفتیم. فامیل درجه یک بودیم و حتی اگه نمیخواستم خبرهاش به گوشم میرسید... توی بعضی چیزها هم مطمینا شرایط شما سخت تر بوده . اما به طور کلی میتونم درک کنم عمق دردی که حس میکنید زیاده. اما امیدوارم شما هم بتونید از این مرحله رد بشید و کم کم به ارامش برسید. چون واقعا امکان پذیر هست و میتونم بگم گذر از این مرحله گرچه سخته ولی بعد از گذر کردن ازش، واقعا خوشاینده و موفقیت بزرگیه.



    اما باید خودتون هم بخواید که از این حالت خارج بشید. این مهم ترین مساله است.... خانوادتون، پزشکتون، مشاورتون، دوستانتون، فقط تا حدی میتونن کمکتون کنن. نقش اصلی برای برون رفت از این حالت با خودتونه.


    حالا لطفا این رو جواب بدید که : آیا واقعا دوست دارید از این حالت خارج بشید؟ یا اینکه از چسبیدن به این حالت و اینکه به همه ثابت کنید که مورد ظلم واقع شده اید لدت هم میبرید؟



    پاسختون به این سوال میتونه تکلیف ما رو هم معلوم کنه که بهتون با افتخار کمک کنیم و در کنار تلاش خودتون برای برون رفت با کمال میل در کنارتون باشیم، یا اینکه خودمون رو سر کار نذاریم و وقت الکی صرف نکنیم و بریم به کار و زندگی خودمون برسیم؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط goleyakh30 نمایش پست ها
    خدا همیشه سهم منو میده به بقیه! خخخ اینم یجورشه! قرار بودم من عروس شم ، خدا گفت برو کنار بذار باد بیاد. این مال تو نیست مال مریم جونه ، واقعا مریم جون و روحشه. دوستش داره ، تو فقط سرگرمی بودی اصلا من دلم میخواد این دو تا بندم عروسی کنن تا چشت درآد ستاره. گفتم خدایا من سی سالمه هااااا، چرا مثل بچه باهام برخورد میکنین؟ سهم منو نده به دیگران گفت همینه که هست بشین عقب انقدر حرص بخور تا بمیری. ببین خانومشو تا چشات در بیاد. گفتم خدایا من گردنبد فروختم، انگشتر مامان رو فروختم لباس خریدم. ببین چقدر قشنگه؟ گفت بمن چه میخواستی نخری، برو ببینم............

    خدا خودش اینا رو گفت؟؟؟



    نقل قول نوشته اصلی توسط goleyakh30 نمایش پست ها
    کاش میمردی عشق ناکام من، سه ساله تو دلم پر از خونه، سه ساله زخم این عشق ناکام پر از جراحت و عفونته ولی تو پیش زنت خوشحال زندگی میکنی.صاحب شغلی، اسم و رسمی داری، جدیدا دیدمت خیلی زیبا شدی. راستش زنتم خوشگله دروغ چرا. خیلی خودمو باهاش مقایسه میکنم حسادتم میکنم .

    خب تمام اینهایی که گفتید نتیجه اش فقط یه چیزه. آسیب زدن به خودتون. میتونید تا ده سال دیگه هم به این مقایسه ها ادامه بدید و در جا بزنید و حتی پسرفت هم کنید و دیگران حتی اگر لاکپشتی هم گام به سوی موفقیت و پیشرفت داشته باشن، طی چند سال آینده فاصله زیادی از شما داشته باشند.

    حالا باز تصمیم به اینکه میخواید اینجا بمونید یا خودتون رو دریابید و به خودتون توجه کنید ، با شماست و تمام مسوولیتهاش هم گردن خود شماست.


    نقل قول نوشته اصلی توسط goleyakh30 نمایش پست ها
    میگما نکنه من گناه کار بودم ، نکنه بهش بد کردم؟ نکنه کم گذاشتم؟

    فرض کنید اینطور باشه. خب. حالا از این نتیجه چه سودی خواهید برد؟... هیچی. مگر اینکه از این تجربه برای آینده استفاده کنید.



    نقل قول نوشته اصلی توسط goleyakh30 نمایش پست ها
    دیگه حالم از همه بهم میخوره. درگیر بیماری افسردگی و خود...... شدم ، من تا خرخره تو باتلاق و گناهم البته مهم نیست . خدایا خوشحال شو از حال من. اینهمه دعا کردم برای هیچچچچ .

    ببینید. منم از این حرفا زیاد میزدم. میفهمم چی میگید. و خب همونقدر هم خوب میفهمم این حرفهایی که من یه زمانی میزدم و الان شما دارید میزنید، من میدونم و خود شما هم میدونید، که بر پایه ی هیچ واقعیت و منطقی نیست و فقط ابراز خشم و در انکار به سر بردنه.


    دنیا رو اینقدر کوچیک نبین. خداتو اونقدر کوچک نکن که خودتو بی پشت و پناه کنی. خدا بهت قدرت داده فکر کنی بلند شی روی پاهای خودت وایسی. مطمین باش این قدرت رو بهت داده که از این شرایط بیای بیرون و زندگی نرمال خوبی داشته باشی. و این کمک کمی نیست.

    خدایی که جهانی به این بزرگی رو خلق کرده، اخه مگه بی کار و عقده ایه که بیاد از چزوندن یکی مثل من و شمای نوعی که از یه غبار هم توی این خلقت کوچولوتریم کیف بخواد بکنه؟؟

    این تصویرو نگاه:
    این اندازه این کره زمین نسبت به بقیه سیاره های منظومه شمسیه.


    https://www.yjc.ir/fa/news/5585833/%...B9%DA%A9%D8%B3


    حالا اینو نگاه. این محل منظومه شمسی ما در کهکشان راه شیریه:

    https://topdigit.ir/wp-content/uploa....12.2019-6.jpg



    حالا دیگه بگذریم از اینکه این کهکشان راه شیری هم خودش یه نقطه است در برابر منظومه کهکشانیش و اون منظومه هم یه نقطه است در برابر کیهان.

    حالابه نظرت اون آقا توی این خلقت عظیم خدا دقیقا چی حساب میشه که از خدایی به این بزرگی توقعت اونقدر کوچیکه؟


    ببین، میدونم شاید این حرفام اذیتت کنه. ولی منم همه این جاهایی که تو الان درش هستی رو تجربه کردم. به خاطر همین واقعا دلم میسوزه که بخوای بیشتر از این خودت رو درگیر این حال بد کنی.

    یعنی میخوای زندگیت همین بمونه؟


    حرفای آقای mvaz رو خوندی؟ بهشون فکر کن. با دقت بخون.

    زندگی و زمان منتظر کسی نمیمونه. "سهم تو از زندگی رشد کردن و پیشرفت خودته". فقط و فقط همین. نه چیز دیگه. برای این کار هم سرمایه های اولیه ی زیادی بهت داده شده. سرمایه ی تو سلامتیت، جوونیت، عمرت، چشمت، دست و پات، غذایی که میخوری، وقتت، آسمون، زمین، طبیعت، خونه، سواد، این همه امکانات و تکنولوژی، این همه زیبایی و هنر، خانواده ای که دوستت دارن، سرپناهت، دوستات و .....

    این سرمایه ها رو مفت بهمون دادن که ازش استفاده کنیم و سهم رشدمون رو در این دنیا ببریم. این سرمایه ها همشون هم امانت هستن و جزو دارایی ما نیستند که بخوایم شاکی بشیم اگر پسش گرفتن. رشدمون بستگی به خودمون داره.


    حالا تو به من بگو... سهم تو از دنیا اینه که بشینی غصه بخوری؟ آیا واقعا توانایی رشد و پیشرفت نداری؟ مطمین باش داری.


    سه سال غصه خوردن برای یه آدمی که اندازه ی یه غبار هم توی این خلقت نیست بسه. تازه از سرش زیاد هم هست. :))

    پاشو دختر خوب. بلند شو قدر سرمایه هاتو بدون و در حد توانت تلاش کن برای رشد خودت.


    من خلی ناراحتم بابت اون چند سالی که مثل تو حرومش کردم برای اونی که رفته. ولی خوشحالم که یه جایی استپ دادم به اون حالتها.

    الان واقعا به اینکه اون رفت وقتی فکر میکنم اصلا غصه نمیخورم. ولی به اینکه چند سال چقدر خودمو و خانوادمو اذیت کردم و به خودم و روان خانوادم آسیب زدم، ناراحتم میکنه. اینکه چقدر پدر و مادرم غصه منو خوردن. اینکه چند تا چروک از غصه من و نگرانی برای من نشوندم روی صورتشون.

    اینکه به جای الان، میشد شش سال زودتر توی این تحصیلات باشم و شش سال خودمو هدر دادم ناراحتم میکنه. اینکه به جای غصه خوردن میشد از بچگی های خواهر زاده هام بیشتر کیف کنم حسرتم شده. اینکه به جای توی اتاق نشستن و گریه کردن میشد برم تو جمع خانوادم بشینم و با هم بگیم و بخندیم شده حسرتم.


    ولی باز هم خدا رو شکر میکنم که با تمام این ها، همون یه ذره توانم رو هم جمع کردم و با کمک خانوادم، بچه های همدردی و ... تونستم از اون وضع بحرانی خارج بشم. هنوز هم اونجوری که دلم میخواد نشدم. ولی دارم تلاشم رو میکنم و همین کافیه.


    این غم و غصه ها بی احترامی به خودته. تو ارزشت خیلی بیشتر از این غم و غصه هاست. قدر خودتو بدون. قدر و منزلت خودتو بدون و مطابق قدر و منزلتی که برای خودت قایلی رفتار کن.



    من تضمین میکنم که اگر بخوای و تصمیم بگیری میتونی. میتونی اول خودتو از این وضع نجات بدی، بعد اروم آروم و کم کم رشد کنی، و اگر بخوای شاید یه زمانی بتونی نفعی هم برای دیگران داشته باشی.


    یکم به این حرفا و حرفهای جناب mvaz و سحر فکر کن.

    هر موقع آمادگی اینو پیدا کردی که راهکار بهت بدیم، سحر خیلی خوب میتونه پله پله کمکت کنه.
    ویرایش توسط Pooh : پنجشنبه 18 اردیبهشت 99 در ساعت 17:55

  8. 3 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99), Mvaz (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99), سحر بهاری (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    316
    Array
    راستی یه چیزی یادم رفت بگم.


    الان بعد از گذشت ده دوازده سال از اون قضیه ی شکست عاطفی، اگر الان پسرخالم میومد خواستگاریم قبول نمیکردم. چون به نظرم در حال حاضر سطح من خیلی بالاتر از سطح اونه. کلا در حد خودم نمیبینمش. یعنی این جوریاست. بعله.....

    البته اون یه چیزایی داره که من ندارم. مثلا زندگی مشترک. خب نوش جونش. احتمالی هر چند پایین هنوز هم وجود داره که منم یه زمانی زندگی مشترک و فرزند و ... داشته باشم. ولی فکر نکنم اون دیگه براش با این درگیری با زندگی و این مخارج و دو تا بچه و ...، این فرصت جور بشه که تحصیلاتش رو ادامه بده یا بتونه گاهی مثل من با فراغ بال بره طبیعت گردی .


    البته من حتی بهش فکر هم نمیکنم و اصلا نه رقابتی باهاش دارم نه حسادتی. صرفا خواستم بگم اگه تلاش کنی و رشد کنی، میتونی به جاهایی برسی که الان حتی در تصورت هم نمیاد.

  10. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99), سحر بهاری (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آبان 03 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,074
    امتیاز
    23,798
    سطح
    94
    Points: 23,798, Level: 94
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 552
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,698

    تشکرشده 2,236 در 911 پست

    Rep Power
    224
    Array
    همه چیز دست خودتونه، فکر کردن بهش رو تموم کنین و به خودتون برسین. برای خودتون و جسمتون ارزش قائل بشین.

    منم یه حس و حال این شکلی رو داشتم، ولی زود برگشتم .... خیلی زود. یه محکی هست براتون که چقدر سریع خودتون رو جمع و جور میکنین. پس زود ریکاور بشین
    ویرایش توسط gholam1234 : پنجشنبه 18 اردیبهشت 99 در ساعت 18:53

  12. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 18 اردیبهشت 99), سحر بهاری (جمعه 19 اردیبهشت 99)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    316
    Array
    https://www.instagram.com/tv//?igshid=9mgf40dchpn8


    سلام. داشتم اینو گوش میکردم. به نظرم اومد برای شما هم بتونه مفید باشه.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.