با سلام خدمت همراهان عزیز
پسر مجردی هستم که اخیرا به قصد ازدواج با شخصی آشنا شدم . مشکلی که برام پیش اومده اینه که با ایشون خیلی صحبت کردم و رفت و آمدهای زیادی انجام گرفته . در این مدتی که زیر نظر خانواده ها با هم آشنا می شدیم از قرارهای دو نفره در بیرون گرفته تا جمع خانوادگی و صحبت های مختلف . من تموم علایق ، روحیات و شرایط و خصوصیاتم رو با ایشون در میان گذاشتم . حتی در بین صحبت ها خنده رو و خوشحال بودن و مشخص بود که از گفتگوی با من خیلی خوشحالند . چندباری هم برای ایشون کادو گرفتم . ابراز محبت کردم . روزی چندین ساعت تلفنی در ساعت های مختلف تماس میگرفتم و حتی چت هم داشتم حدود کمتر از سه ساعت در روز نمیشد . روحیات و نظراتمون خیلی به هم نزدیک بود و چون شغلمون هم یکسان هست باب گفتگو بیشتر باز میشد .
منتها مشکلی که هست ایشون بعد از رفت و آمد های خیلی زیاد هنوز جواب قطعی به من نداره یعنی نه رد کرده و نه مواقت کرده اند . بیشتر از 6 ماه هم از این ارتباط میگذره .
البته ناگفته نماند که ایشون یکبار ازدواج کرده و در دوران عقد جداشده اند . یکسال عقد بوده اند . زمان زیادی هم جدایی نگذشته حدود یکسال از جدایی میگذره .
من به ایشون خیلی ابراز علاقه کردم و سعی کردم هربار که می بینمشون بهشون خوش بگذره و تا حالا هم کدورتی بین ما نبود و چیزی به من نگفتند ولی احساس میکنم اصلا اینها رو در نظر نمیگیرند برای ازدواج یعنی این مسائل تاثیری در نظرشون و مثبت بود نطرشون نداره . هربار که منطقی صحبت میکنیم از جواب ازدواج طفره میروند . تا جایی هم که میدونم درباره من تحقیق هم نکرده اند که یکبار پرسیدم گفتند تحقیق چیزی رو نشون نمیده و ممکنه حقایق را کتمان کنند . شماره محل کارم ، دوستان و آشنایم را دادم ولی تحقیق نکرده اند .
تنها جوابی که به من داده اند اینه که ازدواج یک هنداونه در بسته است و اوایل همه همینجور عاشقانه حرف میزنند بعد همه چیز عادی میشود و .. علاقه به تنهایی ملاک نیست .
تصور میکردم اینکه شاد با هم صحبت میکنیم و خندانیم حتما نظرشون مثبته ولی وقتی جدی حرف میزدم میگفتند که نه حس خاصی ندارن .
به نظر شما دلیل این وسواس چیه؟ چرا حرفا و اظهار علاقه های من تاثیری نداره ؟ آیا به ازدواج قبلی ایشون برمیگرده این امر . راهی هست من انجام بدم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)