نوشته اصلی توسط
آناهیتا۲۷
فردا میخوام برم از این خونه.البته کلی دو دلم.ولی احتمال قوی برم.بازم دعوامون شد.اونم انگار دیگه بی خیاله من شده.کاملا قهره.
دو دلیم برای رفتن ونرفتن اینه که یه راه دیگه ای که برا خودم گذاشتم این بود که فردا برم دنبال کار.خوبیه رشتم اینه که میتونم تو بیمارستان خصوصی کار کنم.فقط مشکل نگهداریه بچم هست که اونو نمیدونم چه خاکی به سرم کنم.امشب مهمونیه پدر شوهرم ایناست.شاید برای حفظ آبرو نرم.دعوامون سر همین بود.سرشونو تا کمر میکنن تو زندگیه آدم بعد میگن ما صلاح شما رو میخوایم.اینجاهم که من متکلم وحده م.
خدایا اگه برم میشه شروع یه جنگ جهانیه بزرگ اگه بمونم یه بلایی سرخودم میارم.نمیدونم چکار کنم.نمیتونم باخانوادم درمیون بذارم.برم هتل شاید.هیچ کسیو ندارم اینجا.بچه مو چه کنم؟خدایا تنهای تنهام.
علاقه مندی ها (Bookmarks)