سلام دوستان در مقابل چند سیاست خانواده شوهرم واقعا کم آوردم میخام که راهکار بهم بگید چون کل زندگی ام رو تحت تاثیر قرار داده
خواهشا حق رو به اونها ندید و فقط منو کمک کنید
من 26 و شوهرم 28 سالشه و هر دو تحصیلکرده هستیم و دو ساله ازدواج کردیم و
من باردارم 7 ماهه
مشکلاتم اول اینکه خانواده شوهرم میان خونه من دست به سیاه و سفید نمیزنن حتی از جاشون تکان هم نمیخورن اما شوهرم اصلا عین خیالش نیست
اما وقتی من میرم اونجا مادر شوهر و خواهر شوهرم بهم کار میگن و دستور میدن جدیدا شوهرم هم بهم کار میگه
بهش میگم میگه مگه چیه یه چایی اوردنه پس چطور خونه خودمون میاری و ...
چطوری حالیش کنم اونجا بهم دستور نده
دوم اینکه نمیزارن شوهرم خونشون حتی کنارم بشینه جلو چشم خودم دعواش میکنن اما شوهرم وقتی قوربون صدقه مادرش و خواهر زادش میره من حق ندارم ناراحت بشم
چجوری حالیش کنم به منم اونجا توجه کنه
سوم اینکه خواهر شوهرم داعما بچه اش رو میندازه گردن شوهر من که نگه اش داره اما همش پیش شوهرم میگن فلان مرد بی ادبه توی جمع به بچه اش توجه میکنه و باهاش بازی میکنه و خجالت نمیکشه از باباش و ادب نداره
از الان تو گوشش میخونن که به بچه خودش محل نزاره
سوم اینکه وقتی مریض میشم داعما به شوهرم میگن من مریض نیستم و ادا و فیلم درمیارم در حالی که من واقعا مریض میشم اما مادرشه که خودش رو میزنه به مریضی و اونقد تابلو هست که بچه هم میفهمه داره فیلم بازی میکنه اما شوهرم داعما میگه اون بیچاره مریضه
چند تا توجیح هم دارن که نمیرونم چیکار کنم
به شوهرم میگن ما به زنت دستور و کار میگیم تا کار و زرنگی یاد بگیره و رفتید تو جمع همه بگن چه عروس خوب و کاری ای
هر چی بهم بگن شوهرم فوری جبهه میگیره و طرف اونا میشه واقعا خسته شدم
علاقه مندی ها (Bookmarks)