به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 49 , از مجموع 49
  1. #41
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    تشکر آقا امید
    در رابطه با مهار بچه نباش درست میفرمایید. علامت هاشو دارم میدونم فقط انگار دیگه خیلی هم نمیخوام به خودم وصله بچسبونم.

    من آدم مهربونی نیستم جناب امید. اگه خوب و مهربون بودم که دست بزن پیدا نمیکردم اونم روی کسانی که دوستشون دارم. نه هم بینهایت زیاد میگم فقط در برابر ناراحتی خانمم کوتاه میام و نمیتونم نه بگم. اونم همیشگی که نیست. گریه خیلی منو بهم میریزه هم ناراحتم میکنه هم عصبانی.
    یعنی بقیه آدم ها نیاز به احترام یا توجه یا محبت هر اسمی که داره از طرف خانواده یا همسرشون ندارن؟ خود شما برای رضایت خانواده تون حاضر نیستین هر تلاشی بکنین؟ اصلا ذات مرد مگه غیر از اینو میطلبه؟ هدف اصلی اینه زن بگیری بتونی خوشبختش کنی نیازهاشو برطرف کنی که کنار هم خوشحال باشین دیگه

    مشکل دیگران رو از خودت راضی نگه دار هم فکر نمیکنم اصلا داشته باشم. به زور سعی میکنم مردم دار باشم خیلی وقت ها نظر دیگران و اینکه چی راجع بهم فکر میکنن اندازه سر سوزن برام اهمیتی نداره. تنها کسی که رضایتش واقعا و جدا برام مهمه همسرمه.
    من کلا خودمو آدم خیلی خوبی نمیدونم چه دیگران از دستم خوشحال باشن چه ناراحت.
    راجع به قمار من فکر میکنم یه بخشیش همون عادتیه که بخاطر پول دراوردن تو بچگی پیدا کردم اونم بخاطر رضایت کسی نبود بخاطر حفظ جونم بوده. یه بخشیش هم هیجانیه که برام داره. گفتم شاید اگه مهار بچه نباش درست بشه منم از اون لحاظ متعادل تر بشم.

    حالا اینا اسماش که زیاد مهم نیست بچه نباش و مهرطلب و والدگریز و این مسائل
    همین که نقطه ضعف هامو بفهمم و بتونم درستشون کنم مهمه.
    راجع به طرح واره ها اگر صحبت کنیم ولی فکر کنم مفید باشه. من چطوری مثلا گوش بزنگی و احساس خطری که دارم یا سخت گیری هامو کمتر کنم؟ عقایدم راجع به تنبیه رو چطوری اصلاح کنم؟


    کارایی که کلا تا الان کردم:
    - ویس های مدیریت خشم دکتر هلاکویی رو بالاخره تموم کردم. خیلی خوب بود خیلی نکته های خوبی گفت. حس کردم واقعا روم اثر کرده. حتی فهمیدم مسئولیت پذیری زیادم هم به مسئله خشم مربوطه. یعنی آدم های عصبانی یا خیلی بی مسئولیتن یا خیلی شدید مسئولیت پذیر.
    - یه چند شب پیاده روی رفتم ولی واقعا خسته بودم ساعت دو و سه صبح اینکارو میکردم و دیگه کشش نداشتم ولش کردم.
    - رو تقویت اراده م سعی کردم کار کنم. بیشتر با نخوردن مواد غذایی ای که دوست داشتم. فقط یه مشکلش اینه که به خستگی، گشنگی هم اضافه شد و هنوز خیلی هم موفق نیستم حدودا پنجاه درصد مواقع میتونم.
    - برخوردهای فیزیکی با خانمم رو خداروشکر تونستم مدیریت کنم ازش فاصله میگیرم موقع عصبانیت ولی هنوز تو عصبانیت حدودا هشتاد درصد مواقع داد و بیداد میکنم هفتاد درصد فحش میدم ده بیست درصدم یه چیزی رو جلوی چشمش داغون میکنم یا جایی مشت میزنم که چون از اینا هم میترسه باید درستش کنم.
    - تهدید به زدنم کمتر شده. هفته ای ده بار داشتم تهدیدش میکردم و حتی دستمم میبردم بالا الان طی یک هفته گذشته یکبار فقط این اتفاق افتاد.
    - حجامت رفتم ولی اثر خاصی متوجه نشدم.
    - مراقبه رو امتحان کردم ولی یا وسطش خوابم میبره یا نمیتونم یه جا ساکن بمونم بی قرارم
    - قرارداد اسمارت رو هم از دیروز استارت زدم دست از چک کردنش برداشتم تا اینجا مشکلی نبوده ولی تازه یه روزه شروع کردم
    - یه مربی خصوصی یوگا هم پیدا کردم ولی من گفتم بیست و نه اسفند به بعد میتونم شروع کنم اون گفت تا پونزده فروردین کار نمیکنه! گفت بعد عید که دیگه من وقت ندارم دم عروسی.
    - با کودک درونم هم برنامه م اینه یکم مهربون باشم ولی مثلا درصد پیشرفتم رو دیدم طی یک هفته گذشته گفتم به خودم جایزه بدم بعد گفتم شاهکار که نکردی و دیدم واقعا زیادم جالب نبوده قرار گذاشتم اگه تا عید به حالت دو ماه پیشم رسیدم یه جایزه هم به خودم بدم.
    - برای ترسم از زندگی مشترک و صمیمیت هم هنوز راه خاصی پیدا نکردم منتظرم ببینم جلسه بعدی روانشناس چی پیشنهاد میکنه. جلسه اولی که رفتم گفت گاهی تا قبل عروسی بریم شب تو خونه جدید بمونیم دوتایی تا ترس من کم کم بریزه اینکارو یه شب کردیم و اتفاقی هم نیفتاد یعنی اصلا دعوامون هم نشد که من ببینم مشکلی پیش میاد یا نه ولی دیگه فرصت نشد بازم ببرمش.

  2. 2 کاربر از پست مفید Amir A تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (شنبه 19 اسفند 96), صبا_2009 (پنجشنبه 17 اسفند 96)

  3. #42
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir A نمایش پست ها
    ممنونم خانم دلجو. خیلی لطف میکنید.
    کسی که از من نمیپرسه در روز چی کارا کردم. اگرم بپرسه فکر بدی نمیکنم کلیت رو که میشه گفت دیگه. من فکر میکنم خانمها حساسیت غیرمنطقی ای دارن به این سوال و جواب ها.
    خب اگر کسی بخواد بد بپرسه ببخشید مثلا میتونه بگه چه غلطی کردی یا امثالهم نه چی کار کردی!
    من در این زمینه نحوه صحبت کردن و اینکه چی بگم و چطوری بگم که بد برداشت نشه برای همسرم دچار مشکلات عدیده ای هستم هر کمکی میتونه برام خیلی مفید باشه. .
    خوب نتیجه گیریتون در مورد اون تاپیک چی بود؟ شما در این تاپیکتون چون هم فرصت دارید و هم موضوع براتون مهمه و هم چون تنها از طریق نوشتاری با تاپیکتون در ارتباط هستید به نظر مهارت گوش دادن خوبی دارید اما در دنیای واقعی جون زبان بدنتون هم وارد عمل میشه ممکنه طوری برای همسرتون باشه که ایشون رو به اجتناب از گفتگو سوق میده.


    اون سوالی که ازتون پرسیدم به این خاطر بود که به طور مثال وقتی ریییس من ازم این سوال رو بپرسه می دونم که رییسم دنبال اینه بدونه کارهای مربوط به شرکت که من اونروز انجام دادم چی بوده. وقتی خواهرم ازم بپرسه دنبال اینه که من اگر درددلی دارم و همینطور در موارد دیگه. پس 1- وقتی ما می تونیم یک جواب درست از سوالمون بگیریم که کمی خاصتر سوال بپرسیم. 2- پیش زمینه طرف در مورد شخصیت ما، طرف ما رو به سمت پاسخی می بره که برای ما و خودش خوشایند باشه .
    3- طرف ما نباید ترس از توبیخ، تحقیر، توهین و .... در مورد پاسخی که میده چه در اون زمان چه در اینده بداشته اشه. 4- قابی که به کار می بریم می تونه بسیار کمک کننده باشه.
    مثلا من یکروز میرم آرایشگاه و همسر من میاد خونه و می گه امروز کجاها رفتی؟ خوب من به این سوال سعی می کنم سرسری جواب بدم و حرف رو عوض کنم چون بنا بر تجربه گذشته حدس می زنم همسرم دنبال یک ایراد در منه . ولی اگر همسرم بیاد خونه و بگه وای بلا چی کار کردی امروز اینقدر خوشگل شدی ؟ .... احتمال اینکه من با ذوق بشینم براش تعریف کنم که رفته بودم آرایشگاه خیلی زیادتره.

    - - - Updated - - -

    و البته با توجه به واکنش همسرم دفعه بعد یا خودم پیشقدم میشم برای تعریف بیرون رفتن و یا برعکس فیلتر بیشتری برای تعریف کردن به کار می برم.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  4. 3 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    Amir A (شنبه 19 اسفند 96), tavalode arezoo (جمعه 18 اسفند 96), گیسو کمند (شنبه 19 اسفند 96)

  5. #43
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir A نمایش پست ها
    تشکر آقا امید
    در رابطه با مهار بچه نباش درست میفرمایید. علامت هاشو دارم میدونم فقط انگار دیگه خیلی هم نمیخوام به خودم وصله بچسبونم.

    من آدم مهربونی نیستم جناب امید. اگه خوب و مهربون بودم که دست بزن پیدا نمیکردم اونم روی کسانی که دوستشون دارم. نه هم بینهایت زیاد میگم فقط در برابر ناراحتی خانمم کوتاه میام و نمیتونم نه بگم. اونم همیشگی که نیست. گریه خیلی منو بهم میریزه هم ناراحتم میکنه هم عصبانی.
    یعنی بقیه آدم ها نیاز به احترام یا توجه یا محبت هر اسمی که داره از طرف خانواده یا همسرشون ندارن؟

    توجه و احترام تا چه حد مجاز؟؟ تاحدی که نکردنش شما رو عصبی نکنه
    یعنی شما خیلی هم انقدر که همسرتون بزنید نباید عصبانی بشوید

    چه موقع عصبانی میشوید؟ وقتی که توجه زیاد نبینید
    و این به هر روانسناسی مراجعه کنید میگن مشکل
    و به احتمال خیلی زیاد مهر طلبی رو برای شما در نظر میگیرن
    مهر طلبی یعنی به ازای توجه به دیگران ازشون توقع حرف گوش شنوی داشته باشید وقتی بهشون ابراز عشق میکنید توقع بازگشت دارید
    شما فقط در برابر رفتار خودتون مسئولید.
    خدا به پیامبرش که تمام افرینش در دسترسش بود فرمود تو فقط تذکر و ابلاغ کن همییییییییین

    یک توصیه هم به شما دارم
    به دنبال اسم مشکلتون نباشید
    به دنبال حل مساله باشید

    اگر مهر طلب هستید یک سری کارها هست که با انجام دادنش اعصاب خودتان ارامش پیدا می کند
    اومدیم اینجا تا عصبانیت شما رو درمان کنیم با هم

    خود شما برای رضایت خانواده تون حاضر نیستین هر تلاشی بکنین؟ اصلا ذات مرد مگه غیر از اینو میطلبه؟ هدف اصلی اینه زن بگیری بتونی خوشبختش کنی نیازهاشو برطرف کنی که کنار هم خوشحال باشین دیگه

    مشکل دیگران رو از خودت راضی نگه دار هم فکر نمیکنم اصلا داشته باشم. به زور سعی میکنم مردم دار باشم خیلی وقت ها نظر دیگران و اینکه چی راجع بهم فکر میکنن اندازه سر سوزن برام اهمیتی نداره. تنها کسی که رضایتش واقعا و جدا برام مهمه همسرمه.
    من کلا خودمو آدم خیلی خوبی نمیدونم چه دیگران از دستم خوشحال باشن چه ناراحت.
    راجع به قمار من فکر میکنم یه بخشیش همون عادتیه که بخاطر پول دراوردن تو بچگی پیدا کردم اونم بخاطر رضایت کسی نبود بخاطر حفظ جونم بوده. یه بخشیش هم هیجانیه که برام داره. گفتم شاید اگه مهار بچه نباش درست بشه منم از اون لحاظ متعادل تر بشم.

    دوست عزیزم عادت اسم ثانویه یک عمل
    پشت هر عادت پیش نویش ها ی متعددی نوشسته
    چه وقت ما به عملی عادت میکنیم ؟؟وقتی عملی رو حس کنیم برای بقامون لازم و تمام ان پیش نویس ها فقط برای بقاست که به شما نشان میدهد برای حاصل کردن بقا چگونه باشیم که ممکن خیلی هاش اشتباه باشه ولی در ناخود اگاه ما ضبط شده باشد

    جالا هم اگر اینگونه هستید سعی کنید نیاز های خودتون هم در نظر بگیرید عواطف خودتون هم در نظر بگیرید


    راجع به طرح واره ها اگر صحبت کنیم ولی فکر کنم مفید باشه. من چطوری مثلا گوش بزنگی و احساس خطری که دارم یا سخت گیری هامو کمتر کنم؟ عقایدم راجع به تنبیه رو چطوری اصلاح کنم؟

    شما فعلا این چند مورد توصیه ای کردم رو انجام بدهید نتیجه رو ببینیم تا برویم سراغ طرحواره ها


    شادی رو تمرین کنید

  6. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    Amir A (یکشنبه 20 اسفند 96), گیسو کمند (شنبه 19 اسفند 96)

  7. #44
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang نمایش پست ها
    خوب نتیجه گیریتون در مورد اون تاپیک چی بود؟ شما در این تاپیکتون چون هم فرصت دارید و هم موضوع براتون مهمه و هم چون تنها از طریق نوشتاری با تاپیکتون در ارتباط هستید به نظر مهارت گوش دادن خوبی دارید اما در دنیای واقعی جون زبان بدنتون هم وارد عمل میشه ممکنه طوری برای همسرتون باشه که ایشون رو به اجتناب از گفتگو سوق میده.


    اون سوالی که ازتون پرسیدم به این خاطر بود که به طور مثال وقتی ریییس من ازم این سوال رو بپرسه می دونم که رییسم دنبال اینه بدونه کارهای مربوط به شرکت که من اونروز انجام دادم چی بوده. وقتی خواهرم ازم بپرسه دنبال اینه که من اگر درددلی دارم و همینطور در موارد دیگه. پس 1- وقتی ما می تونیم یک جواب درست از سوالمون بگیریم که کمی خاصتر سوال بپرسیم. 2- پیش زمینه طرف در مورد شخصیت ما، طرف ما رو به سمت پاسخی می بره که برای ما و خودش خوشایند باشه .
    3- طرف ما نباید ترس از توبیخ، تحقیر، توهین و .... در مورد پاسخی که میده چه در اون زمان چه در اینده بداشته اشه. 4- قابی که به کار می بریم می تونه بسیار کمک کننده باشه.
    مثلا من یکروز میرم آرایشگاه و همسر من میاد خونه و می گه امروز کجاها رفتی؟ خوب من به این سوال سعی می کنم سرسری جواب بدم و حرف رو عوض کنم چون بنا بر تجربه گذشته حدس می زنم همسرم دنبال یک ایراد در منه . ولی اگر همسرم بیاد خونه و بگه وای بلا چی کار کردی امروز اینقدر خوشگل شدی ؟ .... احتمال اینکه من با ذوق بشینم براش تعریف کنم که رفته بودم آرایشگاه خیلی زیادتره.

    - - - Updated - - -

    و البته با توجه به واکنش همسرم دفعه بعد یا خودم پیشقدم میشم برای تعریف بیرون رفتن و یا برعکس فیلتر بیشتری برای تعریف کردن به کار می برم.
    خانم دلجو میشه ازتون خواهش کنم تشریف بیارید اینجا و بنده رو راهنمایی کنید؟
    http://www.hamdardi.net/showthread.p...307#post442307
    چون تاپیک های من اینجا محدودیت حجمی دارن و این تاپیک هم ظرفیتش رو به اتمامه و این مسئله ای هم که مطرحه خیلی ارتباط مستقیمی با مسئله خشم من نداره من یک تاپیک دیگه زدم. لطف میکنید اگر بنده رو در زمینه مهارت های کلامی راهنمایی کنید.


    ممنونم جناب امید از همراهی و نکات خوبی که بیان میکنید
    یکم جریان عصبانیتم تندتر شده که قطعا موقتیه و درست میشه به حالت نیمه نرمال برسم برمیگردم نکاتی که گفتین رو اجرا میکنم. و راجع به مهرطلبی هم صحبت میکنیم هنوز نمیتونم واقعا تشخیص بدم مهرطلب هستم یا خیر.

  8. #45
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 03 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,422
    سطح
    100
    Points: 90,422, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,825

    تشکرشده 6,801 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array


    با سلام و احترام





    - یکی از عوامل خشم ،،، لایه های درونی و بیرونی ماهاست ،،،،
    اتفاقاتی که در گذشته برامون افتاده ، ستم و ظلمی که خودمون به خودمون کردیم و یا دیگران در حقمون کرده اند ، ،،،نگرانی از آینده و گذشته و زمان حالمون ،،،،باعث میشه از درون آروم نباشیم .
    باید ببخشیم ،،، و این بخشیدن را نباید فکر کنیم که خیلی بزرگواریم ،،، بلکه می بخشیم به خاطر اینکه به بخشیدن نیاز داریم ،،،
    اگر خودخوری داشته باشیم ،،،
    این خودخوری ها باعث میشه در اعماق ذهن و قلبمون زباله ایجاد کنیم ،،زباله هایی که از بوی آن هم خوشمان نمی آید ،،،
    ولی چرا حاضر به تحمل این افکار هستیم ؟
    برآیند این مطالب یعنی : خشم ،،استرس - ناراحتی ....




    - شاید یه فردی بگوید من نمی تونم شخص مورد نظر را ببخشم ،،،
    اگر این شخص این طور فکر می کند ،،باید از فکرهایی که او را می آزارد،،، دوری کند ،،
    زیرا پرو بال دادن به این فکرها ،،،فقط برای برای ما زباله های فکری ایجاد می کند ،،و چیزی را تغییر نمی دهد
    می تونی از تکنیک های توقف فکر استفاده کنی ( مثلا داری عصبانی میشی نفس عمیق بکش و از منطقه بحران خارج شو ،، یا پیاده روی یا آدامس خوردن و ..... )
    :)




    - فرض کن امروز تازه متولد شده ای ،،،
    همیشه سعی کن یه نشونی در دستت داشته باشی که یادت باشه باید مراقب خیلی چیزها باشی،،
    مراقب آرامش درونی ات - مراقب زمان و زندگیت - مراقب روابط با همسرت و .....




    - بعضی موقع ها سعی کن موارد خشم خودت را بنویسی ،،،
    یعنی قبلا از اینکه عصبانی بشی ،،یه کاغذ بردار بنویس ،،
    این جور شاید متوجه بشیم خشم ما هم اون قدر جدی نبود







    - سعی کنیم اشتباهای دیگران را زیاد بزرگ نکنیم ،،،
    ساده بگیریم و ذره بین بزرگی ، روی اتفاقات و اشتباهای دیگران و خودمان نداشته باشیم ،،
    این روش خیلی کمک می کنه برای کنترل خشم !!




    - همیشه با وضو باشیم ،،




    - آهنگ بی کلام آرامش بخش،،، نو برنامه ات بذار
    شادتر باش ،،،فیلم شاد- کارتون شاد و ......





    - نرم و لطیف بودن را زیاد سخت میگیری آقا امیر ،،،
    بعضی موقع ها باید آسون بگیریم و فقط زندگی کنیم !





    - بعضی موقع ها یه ویتامینی در بدن کم هست
    می تونی با دکتر تغذیه هم مشورت کنی





    - بعضی موقع ها احتیاج به تشخصی بالینی تر داره ،،،که حتما باید زیر نظر روانپزشک و رونشناس بالینی،، انجام بشه





    و در آخر ،،،،این خود ما آدما هستیم که می تونیم یا تغییر روش و رفتار و نگرشمون ، از بن بست های زندگیمون رها پیدا کنیم .
    اگر قرار باشه که ما همان چیزی که قبلا می اندیشیدیم انجام بدیم ، پس قطعا همان راهی می رویم که قبلا رفتیم ، در نتیجه به همان چیزی می رسیم که قبلا رسیده ایم.





    در پناه حضرت دوست


    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 20 اسفند 96 در ساعت 16:51

  9. 5 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Amir A (جمعه 25 اسفند 96), mastanehh (دوشنبه 28 اسفند 96), tavalode arezoo (یکشنبه 20 اسفند 96), فکور (دوشنبه 21 اسفند 96), گیسو کمند (یکشنبه 20 اسفند 96)

  10. #46
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array

    آقا امید شرمنده جوابتون یکم دیر شد فرصت نمیشد اینجا بنویسم
    برای مسئله مهرطلبی از مشاورم پرسیدم. گفت من قطعا مهرطلبی ندارم و مثل اینکه باید یکم مهرطلبی بهم تزریق هم بشه. مثالم زد برام گفت یه خانم مهرطلب پیشش میرفته برای برداشتن دستمال کاغذی از تو جعبه ده دفعه عذرخواهی میکرده بعد رفتار خودمو مثال زد که یه دفعه با اخم و تخم بهش گفتم چرا جای دستمال کاغذی چهار نخ سیگار اینجا نذاشتین
    و مثل اینکه رفتارم یکم بی ملاحظه بوده میگفت جعبه دستمالو پرت کردی رو میز البته به نظر خودم یکم مبالغه میکرد من جعبه رو از رو یه میز انداختم رو یه میز دیگه
    ولی مشاورم خانمه برداشتش مثل زن های دیگه از حرکات من تند بوده. خلاصه گفت من مهرطلبی ندارم چون مهرطلب ها نمیتونن اصلا انتقاد کنن یا همه توجهشون به اینه که دیگران رو با هیچ کاریشون ناراحت نکنن و من اول باید یکی بیاد بهم یاد بده طوری رفتار کنم دیگران رو ناراحت نکنم. البته منم قصد اینو ندارم کسی رو ناراحت کنم ولی تو عملم مثل اینکه خیلی ناراحتی پیش میارم و اصلا خودمم متوجه نمیشم گاهی. یا مثلا من یه دفعه با منشیش دعوام شد سر اینکه خیلی معطلم کرده بود و مثل اینکه من رفته بودم تو اتاق پیش مشاور اون خانم گریه ش هم گرفته بوده که البته من اطلاعی از این مسئله نداشتم ولی خلاصه مهرطلب ها اهل دعوا هم نیستن. من اهل کل کل و دعوام البته بیشتر رو در رو و تن به تن و با یک مرد دوست دارم
    برای اینکه نمیتونم خیلی از خانمم نه بشنوم هم مفصل باهاش حرف زدم و مشاور میگه این ربطی به مهرطلبی نداره چون من حس عذاب وجدان پیدا نمیکنم از نه گفتن و فقط مشکلم اینه که نگرانش میشم که بتونه خودش کارشو پیش ببره یا مشکلی براش پیش نیاد گریه نکنه و این حرفا بحث حس تامین کنندگی شدید در منه که میخوام زنم زیر پر و بالم باشه و ناراحتی و مشکلی نداشته باشه مشاور میگه چون خانم منم نیازش مکمل این نیاز تامین کنندگی منه و میخواد یکی ازش مراقبت کنه ایرادی نداره من اینجوریم
    البته من هنوز نفهمیدم چرا بهم میگن زنم یا کلا زن ها دوست دارن ازشون مراقبت بشه هرچی دیدم که وقتی یکم مراقبت میکنی فرار میکنه و پس میزنه. ولی خلاصه جریان مهرطلبی به این صورت بود.
    در ازای کاری که خودم بکنم هم حرف شنوی و توجه نمیخوام من به صورت اورجینال و در همه حال احترام و حرف شنوی از زنم میخواستم ذاتا اینجوریم و دست خودم هم نیست بعد دقیقا یه شیطون حرف گوش نکن گیرم اومده اینه که زیادی عصبانیم میکنه.
    اونم به حرف من گوش نکنه ولی من باز نمیتونم بهش بی توجهی کنم
    اگه اینجوری بده بستونی فکر میکردم که باید خیلی راحت مثلا یکی از دفعاتی که وسط خیابون ولم میکرد میرفت منم میگفتم ا اینجوریه ولش میکردم میرفتم.
    ولی جریان مهار بچه نباش و اینکه بتونم به اون جنبه کودک درون برسم رو مشاورم هم تایید کرد. منتها من این مسئله رو میخوام شنبه با روانشناس مطرح کنم با مشاور بیشتر برای رابطه با زنم و مشکلاتی که دم عروسی هی داره پیش میاد دنبال راه حلیم.




    - - - Updated - - -


    مرسی آقای باغبان از نظرت. فکر میکنم با اقتباس از صندلی داغ این پستو نوشتی. خیلی بایدها هست که آدم میدونه و اخلاقی یا اصلا به صلاحشه ولی خیلی راهه بین حرف قشنگ زدن تا عمل قشنگ.
    من به گذشته پر و بال نمیدم اگه منظورت پست های صندلی داغه سوال کردن منم توضیح دادم و ربطی به این نداره که بخوام بشینم هی غصه بخورم یا به گذشته فکر کنم
    ولی خودمم فکر میکنم شاید مطرح کردنش پیش مشاور باعث شده یه سری زخم کهنه برام باز بشن و شاید اشتباه بود به حرف مشاور در این مورد گوش کردم اصرار داشت گذشته منو شخم بزنه که مثلا این خشم فروخورده من ریشه ای حل بشه ولی تا چند ماه پیش که با خودمم راجع به این مسائل فکر نمیکردم و نهایتا خوابشو میدیدم راحت تر بودم یه سری چیزا حل که نمیشن فقط مرورش آدمو بیشتر عصبی میکنه.


    ویرایش توسط Amir A : جمعه 25 اسفند 96 در ساعت 00:28

  11. کاربر روبرو از پست مفید Amir A تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 27 اسفند 96)

  12. #47
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    آقا امید در مورد اون سه طرحواره گوش به زنگی، عیب جویی و منفی گرایی اگر منبع خوبی که این وقت سال بشه تهیه ش کرد سراغ دارین ممنون میشم به من معرفی کنید چهار پنج روز عید میرسم روش وقت بذارم. تشکر

  13. #48
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    چند کتاب کهب که به دردتان می خورد معرفی می کنم
    طرحواره درماني


    نویسنده: جفري يانگ، ژانت كلوسكو، مارجوري ويشار
    مترجم: دکتر حسن حميد‌پور، دکتر زهرا اندوز


    ذهنیت‌های طرحواره‌ای

    وقتی یک طرحواره فعال می‌شود و فرد از سبک مقابله‌ای خاصی استفاده می‌کند در حالتی قرار می‌گیرد که به آن ذهنیت گفته می‌شود. بنابراین منظور ما از ذهنیت حالتی است که فرد همین اکنون در آن قرار دارد. این ذهنیت‌ها عبارت‌اند از ذهنیت‌های کودکانه، والد ناکارآمد، مقابله‌ای و بزرگسال.
    تکنیک‌های طرحواره درمانی

    در طرحواره درمانی برای تغییر طرحواره های ناسازگار اولیه و سبکهای مقابله‌ای از تکنیک‌های مختلفی شامل تکنیک‌های شناختی، تجربه‌ای و رفتاری استفاده می‌شود. تکنیک‌های شناختیطرحواره درمانی با استفاده از تکنیکهای شناختی سعی می‌کند بیمار را به این سمت هدایت کند که طرحواره‌ها غلط هستند. به عبارت دیگر به فرد کمک می‌کند که طرحواره‌ها را ببرد زیر سوال. آنها را به عنوان فرضیه‌ای در نظر بگیرد که درستی آنها را باید بررسی کرد. یکی از این تکنیکها بررسی شواهد تأیید کننده و رد کننده طرحواره است. تکنیک‌های تجربه‌ای وقتی بیمار متوجه شود که طرحواره‌های او غلط هستند درمانگر از تکنیک‌های تجربه‌ای استفاده می‌کند تا در سطح هیجانی نیز طرحواره‌ها را شکست دهد. مهمترین تکنیک این مرحله، تصویرسازی ذهنی است. با تصویرسازی ذهنی بیمار خاطرات دردناک دوره کودکی خود را مجسم می‌کند و درمانگر به او کمک می‌کند تا تأثیر این خاطرات دردناک به حداقل برسد. تکنیک‌های رفتاریدر این مرحله درمانگر از بیمار می‌خواهد الگوها و عادات رفتاری خود را بر مبنای طرحواره‌های او بوده است تغییر دهد.


    این هم مخصوص شماست
    یکی از نیازهایی که هر کودکی دارای آن است این است که والدین به صورت باثبات و قابل پیش‌بینی در دسترس او باشند. اما اگر والدین به هنگامی که کودک به آنها نیاز دارد در دسترس نباشند و کودک نتواند پیش‌بینی کند که چه زمانی نیازهایش برآورده می‌شود در او طرحواره‌ی بی‌اعتمادی شکل می‌گیرد. وقتی طرحواره‌ای شکل بگیرد مبنای تفسیر دنیا و اطلاعاتی می‌شود که دریافت می‌کنیم. به همین خاطر کسی که طرحواره‌ی بی‌اعتمادی دارد گمان می‌کند که همه آدمها قصد سوءاستفاده از او را دارند.

    روش های مختلفی دارد
    مثلا شما را به عمیق ترین دوران کودکی میبرن و رفتار پدر و مادرتان را تجزیه و تحلیل می کنند اون حسی که از رفتار والد شما در یافت کردید و نتیجه گرفت
    ید برای بقاتون که اینگونه باشید رو تغییر می دهن مثلا کار پدر و مادر را موشکافی می کنند و به کودک درون می فهمانند که ان ها اشتباه کردن با دلیل درست
    مثلا پدرت به تو بی توجهی کرد نه اینکه تو قابل توجه نباشی بلکه اون مشغلش زیاد بود
    مثلا در کودکی مادرتان را از دست دادید مرگ حق دوست من . ادم ها همانطور که بزرگ میشوند همانطور هم یک روز میمیرن
    اونا از عالم دیگه مواظب بچه هاشون هستند براشون دعا می کنند منتظرن تا براشون صدقه و خیرات بدهید اونا شما رو تنها نگزاشتن

    همینکه خدا به شما خانوم خوب داده شاید از دعای مادرتون باشه
    همینکه شما در شغلتون موفقید
    پس دیدید هیچ کس شما رو تنها نمیزاره
    کم کم تک تک حوادث رو از کودکی برای شما حقیقتش رو مشخص می کنند تا این طر حواره را خودتان رد کنید ودیگه به این نتیجه برسید که داشتید اشتباه فکر می کردید

    عیدتونم مبارک


    ویرایش توسط خادم رضا : دوشنبه 28 اسفند 96 در ساعت 10:32

  14. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    Amir A (دوشنبه 28 اسفند 96), صبا_2009 (دوشنبه 28 اسفند 96)

  15. #49
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array

    تشکر آقا امید از توضیحات خوبتون و معرفی کتاب. فکر نمیکردم اینم باز با کنکاش گذشته کار داشته باشه.
    تاحالا اینجوری فکر نکرده بودم دعای مادر و این حرفا. نگاهتون جدید بود برام ولی قشنگ بود شایدم همینطور باشه. من پونزده ساله سر خاک مادرمم نرفتم چه برسه خیرات و صدقه
    عید شما و دوستان دیگه هم مبارک باشه.



  16. کاربر روبرو از پست مفید Amir A تشکرکرده است .

    صبا_2009 (دوشنبه 28 اسفند 96)


 
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. واقا به کمک و راهنمایی احتیاج دارم دیگه ذهن خودم نمیکشه
    توسط homan74 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 12 خرداد 97, 12:53
  2. تقاضای راهنمایی در مورد نتیجه مطالعه یک کتاب
    توسط sina2004 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 25 آذر 90, 11:36
  3. به راهنمایی شما عزیزان احتیاج دارم
    توسط ترلان 63 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 26 شهریور 90, 11:03
  4. مشکل جدی تر از قبل (به راهنمایی احتیاج دارم)
    توسط aminor در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 18:55
  5. احتیاج به راهنمایی وهمفکری دارم .لطفاااااااااااا
    توسط پانیز در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 31 شهریور 89, 08:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.