به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 76
  1. #61
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام...

    پست‌های دوستان رو مطالعه کردم و تا حدودی متوجه وضعتون شدم.
    شما ویژگی‌های فوق العاده‌ای به عنوان یک دوشیزه دارید و اخلاقتون هم از روی صداقته. فقط تجربه کمی در به کار بردن مناسب سیاست و صداقت در کنار هم دارید.
    اصلا خودتونو سرزنش نکنید. همه ما در زندگی، روزی به یک جمعبندی میرسیم که به خودمون میگیم: دیگه بسه، باید این وضعو درستش کنم.

    شما اول باید درک درستی از شخصیت خودتون پیدا کنید و ببینید وضعیت موجود از زاویه‌ای که قبلا با اون نگاه نمیکردید، چطوره؟
    بعد به این موضوع بپردازین که نقاط قوت و ضعف شخصیتتون چی هستن و چطور باید بهبودشون بدید.
    کتاب "نیمه تاریک وجود" رو در صورت امکان مطالعه کنید و اگر ممکن بود پیش یک مشاور هم برید و ازش بخواید دوستانه ویژگی های مختلف شخصیت و احساس شما رو پیدا کنه...

    تاکید میکنم، خودتونو سرزنش نکنید...براتون آرزوی موفقیت دارم، پاینده باشین

  2. 2 کاربر از پست مفید Ramin231 تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (چهارشنبه 06 دی 96), عسل28 (چهارشنبه 06 دی 96)

  3. #62
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام خدمت دوستان عزیزم
    دست تک تکتونو میبوسم که وقت باارزشتونو در اختیار بنده قرار دادین
    عزیزان من این مدت که تحت درمان هستم دیروز عصر به قدری حالم خراب شد که نتونستم جلوی خودمو بگیرم و به ایشان پیام دادم و حلالیت خواستم اما ایشان خیلی خونسرد گفتن نشد که بشه و ارزوی خوشبختی کردن و من به قدری منقلب شدم که دوباره منو بستری کردن و بیمارستانم
    نمیدونم این همون آدمه ...یکساعت بدون من نمیتونست دوام بیاره اما الان...
    دیگه از این به بعد زندگی من چی میشه . کی منو قراره دوست داشته باشه...
    تنها دلخوشی زندگی من بود
    چقدر بدبخت شدم من... چقدر خوشحال بودم قراره زندگی نو شروع کنم ...
    تو رو به فاطمه زهرا قسمتون میدم دعام کنین زودتر از این زندگی خلاص شم و بمیرم
    شماها نمیدونین دارم چه زجری میکشم نفسم بالا نمیاد . خفگی منو میکشه
    خسته شدم از این دردی که میکشم
    چرا اطرافیانم نمیذارم راحت شم........

  4. #63
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام مجدد

    تو این مدتی که نبودید نگران بودم نکنه حال تون بدتر بشه و خدای ناکرده دست به کار ناگواری بزنید. ما هرچقدر بگیم ناراحت نباش و از این قبیل حرف ها بی فایده است خود ما هم این وضعیت رو داشته و بعضی هنوز کم و بیش داریم. مثل اینه که به کسی که داره می سوزه بگی نسوز یا جیغ نزن. باهاتون همدردی می کنم و از خدای مهربان طلب شفا و سلامت سریع برای تان می نمایم.

    اتفاقات سایت در این دو روز باعث شد من هم مجددا و تاحدودی به خاطرات نه چندان دورم برگردم. شروع کردم به گوش کردن آهنگ هائی که یادآور آن ایام بود و خب چند قطره ای هم ... .وقتی آهنگ و شعری رو گوش میدم، اجازه میدم به جای من بگه و فریاد بزنه. می خواستم یکی دوتا از اون آهنگ ها رو آپلود کنم ولی فکر کنم برای شما نتیجه معکوس بده. خودتون رو در بیمارستان و با دارو محدود نکنید. حال تون بدتر میشه. هی باید روی تخت بنشینید و این نشستن تنها فکر کردن براتون همراه میاره. بروید به دامن طبیعت. پارک بروید. خارج شهر، هرجائی که درخت و رودخانه ای باشه خوبه.
    * توی خانه و محیط های بسته نمانید. بروید به فضای باز و طبیعت. درسته که فصل سردی است ولی باهم بهتر از نشستن در گوشه خانه و بیمارستان است.
    * دیگه اینکه هم صحبت پیدا کنید. با اطرافیانی که تجربه مشابه شما رو داشته و از سر گذرونده اند هم صحبت بشید.
    * صبور و مقاوم باشید.

    «216» كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‌ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌

    جهاد بر شما مقرّر شد، در حالى كه براى شما ناخوشايند است و چه بسا چيزى را ناخوش داريد، در حالى كه خير شما در آن است و چه بسا چيزى را دوست داريد، در حالى كه ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) مى‌داند و شما نمى‌دانيد.


    باور کنید راست و درسته. وقتی به گذشته نگاه می کنم می بینم اگر کسی رو که می خواستم بدست می آوردم با مشکلاتی که بعدها برایم پیش می آمد چه بسا نه فقط برای خودم بلکه برای اون بنده خدا و دیگران هم مشکلات شدیدی ایجاد میشد. درحالیکه من در آن زمان از آینده باخبر نبودم و حتی فکر نمی کردم و احتمال هم نمی دادم بعضی مسائل برای من اتفاق بیفته. برای من اینطور بود، شاید برای شما طور دیگری است و مصلحت تان نبوده که با این فرد ازدواج کنید.

    همین الان کسی هست که همانند شما با آقائی پائین تر از سطح مالی خودش ازدواج کرده و الان با خود وی و خانواده اش مشکل دارند. تاحدی که اجازه نداره از اموال خودش برای خودش چیزی بخره مبادا خانواده همسرش احساس کمبود کنند و خیلی مسائل دیگه. شاید سرنگرفتن ازدواج با فردی با این همه اختلاف سطح طبقاتی و همچنین فرهنگی که بدتر از اختلاف سطح مالی است، خیری و جلوگیری از شرهائی براتون داشته که شما الان از آن ها خبر ندارید.


    امیرالمۆمنین علی علیه السّلام فرمود: هر گاه گرفتار تنگى شدید نباید از خداوند شكایت كنید، باید از خدایى كه همه كلیدها در اختیار او مى‏باشد گشایش كارهاى خود را بخواهید.

    صبور باشید
    ویرایش توسط Ye_Doost : چهارشنبه 06 دی 96 در ساعت 10:14

  5. 2 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    جوادیان (چهارشنبه 06 دی 96), خانم مهندس (چهارشنبه 06 دی 96)

  6. #64
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 16:28]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 89 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عسل جان تا زمانی که سر دوربین رو سمت خودت کج نکنی و بخوای همش روی اتفاقات گذشته، این آقا یا هر آدم دیگه ای زوم کنی روند بهبود شما شروع نمیشه.
    ببین فرض کن یه شخصی دچار سکته قلبی شده حالا به هر دلیلی مثلا مشکلات مالی یا عاطفی یا هرچی. میبرنش بیمارستان و سعی میکنن حالش رو خوب کنن درسته؟ حالا اگر این آدم توی بیمارستان که هنوز حالش خوب نشده یه دفترچه دستش بگیره و مثلا بخواد بررسی کنه که چرا بدهی بالا آورده چرا ورشکست شده یا هر تحلیل دیگه ای برای اینکه چرا اون مشکل خاص براش پیش اومده و بخواد مشکلشو وقتی هنوز حالش بده به هر طریق حل کنه فکر میکنی اوضاعش خوب میشه؟ نه ممکنه بازم حتی دچار حمله قلبی بشه و حالش بدتر هم بشه!
    شما هم الان وضعیتت دقیقا همینه. قلبت شکسته غرورت هم شکسته و باید به خودت اجازه درمان و استراحت بدی و این فقط زمانی مقدوره که دیگه روی این آقا زوم نکنی و تمام توجهت به حال خودت باشه. راجع بهش با کسی حرف نزنی و به جسم و روح خودت برسی فقط.

    به نظر من اگه الان نمیتونی واقعا جلوی خودتو بگیری یه مدت گوشیتو و هر وسیله دیگه ای که میتونی باهاش با این آقا تماس بگیری رو بده به یکی از اطرافیانت برات نگه دارن و بهت ندن. یه مدت استراحت کن ریلکس کن فقط به آروم شدن خودت و خوب شدنت فکر کن و اجازه بده روند بهبودت شروع بشه.
    این رفتارهای هیجانی شما و بعدش هم بدتر شدن حالت همه از سر وابستگی هست و نه حتی عشق و علاقه. هرچی اون طرفی بری باهاش تماس بگیری تب و تابت فقط بیشتر میشه و مشکلی حل نمیشه. حتی اینکه راجع بهش با کسی حرف بزنی یا حتی با خودت راجع بهش فکر کنی و بخوای تحلیل کنی قضیه رو، خودتو محکوم کنی دیگرانو محکوم کنی، به خودت برچسبی بچسبونی و... هم فعلا بی فایده ست.
    یه مدت به خودت تنفس و اجازه ترمیم بده. تمام هدفت رو خوب شدنت بذار ولی از راه و روش صحیح. دست از التماس و تقلا بردار بذار آروم بگیری.

  7. 3 کاربر از پست مفید Fariba.89 تشکرکرده اند .

    Erica (چهارشنبه 06 دی 96), میس بیوتی (چهارشنبه 06 دی 96), خانم مهندس (چهارشنبه 06 دی 96)

  8. #65
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 اردیبهشت 99 [ 20:16]
    تاریخ عضویت
    1393-9-19
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    4,510
    سطح
    42
    Points: 4,510, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    120

    تشکرشده 32 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام چرا اعتماد به نفس نداری؟
    من اگه جای شما بودم خیلی غرور و شخصیت خودمو حفظ می کردم. از لحاظ خانواده، ظاهری، اقتصادی و ... واقعاً چیزی کم نداری. ولی اعتماد به نفس نداری.
    خودتو آوردی پایین در حد اون آقا که اصلاً در حد تو نبود ولی تو اینقدر خودتو کوچیک کردی که اونم تو رو نادیده گرفت و زده شد ازت. تو باید توقعت از زندگی خیلی بالاتر از این حرفا باشه. باید یه پسر کلی این در و اون در بزنه تا به تو برسه و بتونه توجه تو و خانواده ت رو جلب کنه، ولی تو اینقدر منت این آقا رو کشیدی و خودتو کوچیک و بی ارزش کردی که اونم دیگه رسیدن به تو برات جذاب نبود.
    پسرا از خداشون باشه که یه همچین دختری نصیبشون بشه. (اینو جدی می گم). ولی حیف که تو قدر خودتو نمی دی. حیـــــــــــف!!
    به نظرم یه کم برو تفریحی جایی. گوشیتو هم حتماً عوض کن. برو بازار بگرد.. لباسای قشنگ و رنگی بخر.. رنگ اتاقتو عوض کن. با تورهای گردشگری برو جای خاص و دیدنی..
    برنامه و اهداف جدید برای زندگیت بچین. مثلاً یادگرفتن هنر یا فن خاصی. یه چیزی رو دنبال کن به هر حال. حالا ورزش خاصی باشه مثل شنا یا ...، هنر خاصی باشه مثل خودآرایی و آرایشگری، عکاسی یا ... یا حتی زبان انگلیسی شاید. یا هرچیز دیگه ای که هم مفید باشه هم علاقه داشته باشی..
    خودتو دست کم نگیر.. تو خیلی پوئَن مثبت دااااری.
    قدر خودت و زندگیتو بدون.
    مرسی

  9. 4 کاربر از پست مفید maryam988 تشکرکرده اند .

    Erica (چهارشنبه 06 دی 96), maryam123 (چهارشنبه 06 دی 96), میس بیوتی (چهارشنبه 06 دی 96), خانم مهندس (چهارشنبه 06 دی 96)

  10. #66
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    عسل جان از زاویه دیگه ای هم به خونسردی طرفت نگاه کن....من جای تو بودم وقتی این رفتار رو ازش میدیدم حالم بهتر میشد میدونی چرا؟؟؟با خودم میگفتم داشتم به کی تکیه میکردم؟! به یه ادمی که انقدر راحت منو گذاشت کنار؟ و خدا روشکر میکردم که چقدر خوب شد که نشد و من زندگی و عشقمو با این ادم تقسیم نکردم....

    به قول اقای یک دوست اکثرمون این روزها و حال ها رو داشتیم....یادم میاد وقتی داشتم از همسر سابقم جدا میشدم با خودم مدام این حرفا رو میزدم :

    چه بلایی قراره سره من بیاد؟
    اینده من چی میشه؟
    کی قراره به من عشق بورزه؟
    نکنه تا اخر عمر تنها بمونم؟
    کی قراره منو تامین عاطفی کنه؟ و هزار تا از این حرفها و فکرا

    منم مثل تو بودم...خواستگار میامد و میرفت و اصلا جور نمیشد..دیگه بریده بودم.تا اینکه بعدها فهمیدم من وقتی نگران اینده بودم خدا داشته مهره های زندگیمو طوری جا به جا میکرده که همسرم درسش تموم بشه و برگرده ایران.....

    بعده ازدواج دومم تازه فهمیدم اون زندگی نکبتی که توش دست و پا میزدم اصلا اسمش زندگی نبود...تازه فهمیدم دوست داشتن چیه...فهمیدم واقعا عشق چیه...با خودم میگفتم کاش به جای اینکه 4 سال تو اون زندگی به درد نخور دست و پا میزدم زودتر جدا شده بودم.....

    مشکل ما اینه به خدا ایمان نداریم.ادمی که ایمان داشته باشه نگران هیچی نیست.منم مثل خودتم.ایمان ضعیفه...درکت میکنم اما باید از ته دل بهش ایمان داشته باشی...

    شک نکن روزی کسی میاد تو زندگیت که از همه کسانی که ترکت کردن تشکر میکنی....
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  11. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Erica (چهارشنبه 06 دی 96), میس بیوتی (پنجشنبه 07 دی 96), بارن (جمعه 08 دی 96), خانم مهندس (چهارشنبه 06 دی 96)

  12. #67
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    عسل جان اصلا اون دوتا لینکی که توی پست قبلیم برات گذاشتم رو خوندی؟ تو که داری برعکسش عمل میکنی که عزیز من! پیشنهاد میکنم حتما دقیق بخون و بهش عمل کن، خصوصا لینک دومی رو.


    به مَردی دل ببند که از علاقش به خودت مطمئنی
    قانونِ رابطه ها این است:
    مَرد باید عاشق تر باشد مَرد است که باید برای داشتنت تلاش کند مَرد است که باید پُر باشد از نیاز به تو مَرد است که باید بجنگد...
    تو چرا نشسته ای کنجِ اتاق و زانوهایت را بغل گرفته ای و اشک می ریزی و روزهایت را آتش میزنی! چند سالت است مگر؟!
    اینکه می نویسی خسته شده ای، اینکه می نویسی دیگر کِشِش نداری، این فاجعه است، فاجعه!
    این روزهایت، بهترین روزهایت هستند...
    حالاست که باید بخندی، حالاست که باید رها باشی و آزاد، حالاست که باید دخترانگی کنی...
    نه که همه را خط بزنی و بنشینی کنجِ اتاق و دیوارهایش را خراش دهی و زار بزنی برای نداشتنِ مَردی که حواسش هم به تو نیست...!


    ������بانو تهمینه میلانی

  13. 5 کاربر از پست مفید خانم مهندس تشکرکرده اند .

    Erica (چهارشنبه 06 دی 96), Fariba.89 (چهارشنبه 06 دی 96), maryam123 (چهارشنبه 06 دی 96), میس بیوتی (پنجشنبه 07 دی 96), بارن (جمعه 08 دی 96)

  14. #68
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط عسل28 نمایش پست ها
    دیروز عصر به قدری حالم خراب شد که نتونستم جلوی خودمو بگیرم و به ایشان پیام دادم و حلالیت خواستم اما ایشان خیلی خونسرد گفتن نشد که بشه و ارزوی خوشبختی کردن و من به قدری منقلب شدم که دوباره منو بستری کردن و بیمارستانم
    ....
    سلام
    به قول یکی از دوستان، شاید وقتی حالت خوب شد باید برگردی اینا رو بخونی و بعضیهاش نسخه ی امروزت نیستن.

    الان فقط باید گوشیت را بندازی کنار و با هر زور و اجباری شده اعتیادت به اون آقا را ترک کنی. هیچ مدل تماسی نباشه.
    عکس و پیام و یادگاری و کادو و ... هم ازش نبین. هیچی. همه ی راههای ارتباط فیزیکی خودت را باهاش قطع کن.

    کنترل ذهنت برات سخته. شاید هی بهش فکر کنی. اگه بتونی کنترل کنی که چه بهتر.
    اگه نمی تونی، حداقل با دیدن پیامهاش و تماس باهاش و ... موضوع را بدتر نکن.


    بقیه ی این پست برای بعد هست.
    بعدش هم یه مدت با کسی ارتباط نگیری و هی از این آقا به اون آقا متوسل نشی. حداقل شش ماه تا یکسال هیچ دوست اجتماعی، خواهر-برادری، خواستگاری، دوست پسر، عشق ... یا هر چی اسمش را می ذاری با هیچ مردی نداشته باشی.

    عزیزم شما به شدت مهرطلب و وابسته ای. بدون ذره ای عزت نفس. با این روابط قاطی پاتیت هم زدی خودت را داغون کردی.
    به هر کی رسیدی عاشقش شدی.
    با طرف چت می کنی بهش می گی عشقم ... عشق ؟؟!!
    مطرح کردن خواستگاری با عشقم !!!!!!!!!

    صبا تو یه جمله بهت گفت ... شاید کمی آزاردهنده باشه اما این آویزونی تو به شدت آدمها را ازت فراری می ده.
    یکی از بچه ها گفته پسرها از خداشون باشه! به نظر من که هیشکی از خداش نیست با یه دختر آویزون بی عزت نفس رابطه داشته باشه.

    زنگ زدم حلالیت بطلبم !!!! حلالیت چی؟

    حالت که بهتر شد و به اوضاع مسلط شدی برو روی دوست داشتن خودت کار کن
    برو روانشناس، روانکاو ... این پول و تحصیلاتی که می گی را استفاده کن و فکر کن ببین دردت چیه. مشکلت از کجاست. راه حلش چیه.

    هیچ کس یه دختر بی عزت نفس، مهرطلب که خودش را دوست نداره، دوست نخواهد داشت.
    اونایی هم که می آن جلو به خاطر شرایط خوب ظاهریت ( تحصیلات، زیبایی، وضعیت اقتصادی) می آن جلو ( که کاملا طبیعیه، اول ظاهر را می بینیم می ریم جلو تا بیشتر آشنا بشیم) و بعد از شناختنت کم کم سرد می شن. آدمها از آدم آویزون فراری ان.

    خانواده ها که تجربه شون بیشتره و احساسات هم کمتر تو تصمیمشون دخیله، تو تصمیم به بچه هاشون کمک می کنن و بهشون می گن این دختر به دردت نمی خوره.
    واسه همینه که این آقا خودش کمی مقاومت کرد در جدال بین عقل و احساسش ( مشخص بود فهمیده وصله ی هم نیستید اما باز یه کم سعی کرد) ولی خانواده اش قانعش کردن که ازدواج درستی نیست.

    شما هم هی نگو پس چرا تو هتل فلان گفتن، تو چت بهمان.

    خوشگلی، تحصیلات و وضعیت اقتصادی خوبی داری اما زن قوی و جذابی نیستی. برو رو این کار کن.
    همین جا هم تاپیک در موردش زیاده.
    اما اگه بری روانشناس واسه عزت نفست راحت تره. شخصی و خصوصی روی تو کار می کنه و زودتر به نتیجه می رسی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  15. 8 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Erica (چهارشنبه 06 دی 96), Fariba.89 (چهارشنبه 06 دی 96), میس بیوتی (پنجشنبه 07 دی 96), Ye_Doost (پنجشنبه 07 دی 96), الهه زیبایی ها (چهارشنبه 06 دی 96), بارن (جمعه 08 دی 96), جوادیان (پنجشنبه 07 دی 96), خانم مهندس (چهارشنبه 06 دی 96)

  16. #69
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,300 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط عسل28 نمایش پست ها

    دیگه از این به بعد زندگی من چی میشه .

    واضحه ....خیلی هم واضحه...زندگیتون به همین منوال خواهد گذاشت.

    شما کمی تغییر از خودتون نشون نمیدید!!!!!!!!!!پس چطور انتظار دارید زندگیتون عوض شه؟؟؟؟!!!!!!
    الان بستری هستید درست...ولی قبلا هم به پست ها گوش نمیکردید.
    کی منو قراره دوست داشته باشه...

    تنها دلخوشی زندگی من بود

    اشتباه تون همینه....دلخوشی زندگیت یدونه است!!!!!!!!!!....ازدواج ....اونم مهم نیست کی باشه....فقط جنس مذکر باشه!!!

    چقدر بدبخت شدم من... چقدر خوشحال بودم قراره زندگی نو شروع کنم ...

    زندگی فقط با متاهلی نو میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    تو رو به فاطمه زهرا قسمتون میدم دعام کنین زودتر از این زندگی خلاص شم و بمیرم

    ما هم شما رو به هر کی که دوست داری قسم میدیم پست ها رو با دقت بخون

    تغییر کن ....

    به جای تشکر از کسایی که برات نوشتن
    بیا بگو مثلا خانم الهه باهاتون مخالفم این راه جواب نمیده....به این دلیل و اون دلیل...
    یا این کار سخته اجراش کنم...چی کار کنم؟چه جوری به فعل در بیارم
    فلان کار هم امتحان کردم جواب نداد


    عسل خانم گل

    از خودت میپرسی چرا با وجود همه تفاوت ها بازم من اصرار به این ازدواج دارم؟؟؟

    اصلا چرا ازش بدم نمیاد؟/؟؟که دیگه نخوام هیج جوره باهاش ارتباط داشته باشم چه به رسه به اینکه بعد چند روز ازش حلالیت بخوام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    اصلا چرا بهم بر نمیخوره ؟؟؟برای ظاهر هم شده جلوش خودم و بگیرم؟؟؟؟

    سهم اشتباه من تو این ارتباط چی بود؟؟

    چی کار کنم دیگه مرتکب این اشتباهات نشم؟؟؟
    ......................................
    میتونی رو این سوال ها فکر کنی؟؟؟؟؟نیم خط جواب براشون بنویسی؟؟؟؟

    راه هایی که تو گذشته میرفتی رها کن جواب نمیدن

    تعییر کن

  17. 2 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (پنجشنبه 07 دی 96), جوادیان (پنجشنبه 07 دی 96)

  18. #70
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 98 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-9-25
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    3,685
    سطح
    38
    Points: 3,685, Level: 38
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    21

    تشکرشده 64 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با درود خانوم عسل خانوم
    من پستهای اخر را نخواندم، یعنی فرصت نکردم و از طرفی هم طاقت نیاوردم از بس که از صحبتها و لحن کاربر گرامی یک دوست تعجب کردم.
    خانوم‌فریبای عزیز تمام گفتنی ها را گفتند. مشکل شما فقط و فقط نداشتن حرمت نفس هست. من شرایط شما را خوب درک میکنم چون خودم هم مثل شما بودم تا همین چند سال پیش. امیدوارم شما زودتر از من بتونین پی به ارزش واقعیتون ببرید.
    دخترهایی که در یک محیط مناسب از نظر رفاه مالی و اجتماعی بزرگ میشوند، مخصوصا اگه پدری فهمیده و نجیب داشته باشند وکمی هم ساده، رویایی و رومانتیک باشند، خیلی راحت میتوانند به شرایطی که شما دچار شدید مبتلا بشوند. چرا؟ چون که فکر میکنند همه مردها مثل پدرشون مهربان ، شریف ، نجیب ، با شخصیت و وفادار هستند.چون مثل اکثر دخترکان زبر و زرنگ تجربه کتک زدن مادر توسط پدر، خیانت پدر به مادر، تجربه بد دهنی، تجربه اعتیاد و ولنگاری و بی مسئولیتی یک مرد را ندارند. در ذهنشون همه مردها قرار هست همون محبت خالصانه پدر را بهشون بدهند و خوب طبیعیست چه چیزی با ارزش تر از عشق و محبت ؟؟؟مگه مال و منال که از قضا بخاطر شرایط خانوادگی هم‌چشم و دل دخترک ازش سیر هست ارزشی دارد، در مقابل عشق وو محبت خالصانه یک مرد؟
    از طرفی دخترک داستان از روی سادگی و بی تجربگی فکر میکنه همه خانومهای دور و برش خصوصیات باطنی و امتیازات ایشون را دارند و چه بسا امتیازات ببشتر.
    حتی وقتی به زبان میاورد امتیازات خودش را، ضمیر ناخوادگاهش باورش ندارد و یا اینکه هنوز خود دخترک به این باور نرسیده که چقدر حسن و امتیاز دارد.به مرور زمان و ورود بیشتر به جامعه و شناختن ادمهای بیشتر از قشرهای دیگه جامعه به ارزش خودش پی میبرد ولی این پروسه طول میکشد.
    یک خانوم که تو همچین فرهنگ خانوادگی بزرگ شده تا وقتی به ارزشهای واقعی خودش پی نبرد، نمیتونه خودشو‌ بگیرد و با سیاست برخورد کند. همچین دختری توانایی فیلم بازی کردن ندارد. همچین دختری که تو یک محیط سالم که زن و مرد در کمال نجابت و پاکی با هم زندگی کردند بزرگ شده خیلی وقتها با مردان خیلی دوستانه و مثل دو همجنس رفتار میکنه، بلد نیست ناز کنه و دلبری کند.
    دقیقا همین مسائل باعث میشود که اون مرد( که که بقول خود شما همیشه پر از نیاز هست و دنبال زنی که براش ناز کنه تا اون نیازهای و غرایز انسانهای اولیه درونش را ارضا کنه) از بودن کنار همچین خانوم پاک و بی غل و غشی بعد مدت کوتاهی لذت نبرد.رفتار قانع دختر همانجور که دوست عزیز خانوم‌فریبا گفتند باعث کج فکری در مرد میشه، اونهم مردی به مراتب پائینتر از لحاظ فرهنگی. مرد فکر میکند که نه بابااا حتما دختره یک عیب و ایرادی دارد که میخواهد خودش را به من قالب کند.کم‌کم هم انقدر احترام و عزت از دختر میبیند که فکر میکنه منی که انقدر خوبم حتما لیاقتم خیلی بیشتر از این دخترک هست. مثال اقای یک دوست که انچنان با اب و تاب توضیح داده بودند که خریدار به منفعت خودش فکر میکنه و محال هست که جنس ارزون خوب را نگیرد ، مگه اینکه عیبی در جنس باشد، فقط باعث تعجب من شد. همه ما خرید میکنیم و همه ما بدون شک‌با دیدن جنس خوب و قیمت ارزان فکر میکنیم نه یک‌جای داستان میلنگد که این‌جنس قیمتش انقدر کم هست.بیخود نیست که همیشه مییگوییم هیچ ارزانی بی دلیل ارزان نیست. کل مشکل برمیگردد به همین موضوع ، بلد نبودن دخترک واسه تشنه و حریص کردن مرد و القای ناخوداگاه بی ارزش بودن ، بدلیل قناعت زیاد و چشم و دل سیری دخترک.
    والا دیدیم اگه دختر که سهل هست ، زن پنجاه ساله بتواند پسر یا مردی را تشنه و حریص کند، اون مرد خانواده خودشو هم ول میکنه تا با دختر باشه.
    پس عیب و ایرادی که شما اقای یک دوست تو ذهن خودتون از عسل خانوم ساختید و بر مبنای اون ایرادات رد شدنش از طرف مردها را توجیه میکنید کاملا دور از واقعیت هست.
    عسل عزیز من چون دقیقا تجربه شما را داشتم بهت پیشنهاد میکنم فعلا دنبال عشق و عاشقی نباش، چون اگه بهترین مرد هم سراغت بیاید تو اونو منصرفش میکنی با همین پاکی و سادگی و بی تجربگی.
    لطفا رو خودت کار کن، خودتو بشناس، ارزشهایت را بشناس. از همه مهمتر سعی کن خودتو واقعا دوست داشته باشی . واقعی و‌نه فقط حرفی. اونموقع اگه عاشق مردی هم باشی اگه ترکت کند ، فقط براش ارزوی خوشبختی و در دلت براش دلسوزی میکنی که لگد زد به بخت خودش . نه اینکه بیفتی زیر سرم چون ناخوداگاه فکر میکنی چرا پس زده شدی و مگه چه عیبی داشتی.
    باید بدونی هیچ عیبی نداشتی جز انتخاب غلط و ارزون فروختن خودت. رو خودت کار کن. اینهایی که بهت گفتم تجربه های شخصی خودم هست.
    برات ارزوی خوشبختی که لایقش هستی دارم.

  19. 2 کاربر از پست مفید yaasi تشکرکرده اند .

    Fariba.89 (چهارشنبه 25 بهمن 96), میس بیوتی (شنبه 09 دی 96)


 
صفحه 7 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.