سلام دوستان وقتتون بخیر
من 24 ساله هستم
و همسرم 25 ساله
من فوق دیپلم دارم و ایشون دیپلم
قبلا هم تایپیک زده بودم درباره یکسری مشکلات که با توکل به خدا و کمک شما دوستان عزیز تا حدی
توانستم رابطم را با همسرم بهبود ببخشم.
مشکلی جدیدا برایم پیش آمده که منرا بسیار ناراحت کرده:
چندین وقت بود به همسرم مشکوک بودم (البته اهل بازجویی نیستم)ولی خب از شواهدی که مشخص بود متوجه شدم ایشون با شخصی صحبت میکنه در دنیای مجازی که البته رابطه نزدیک باهم نداشتن
ایشون متوجه شدن من داستان رو فهمیدم و من بدون اینکه حرفی به ایشون بزنم دیگه صحبتی نکردم
تا بعد از چندماه و پادرمیانی مادرایشون و قولهای رنگ وارنگ ایشون آشتی کردم
میدونم این شاید خیانت به حساب نیاد ولی خب میتونه نشونه این باشه که همسر بنده پایبند نیست
و در اینده این مشکلات بازهم پیش خواهد امد.
من برای همسرم چند شرط گذاشتم
1.صداقت
2.اماده سازی سوروسات عروسی تا عید
3.شرط سوم این بود که اگر گاهی سیم جین کردم ایشون رو و شک به سراغم امد بدون عصبی شدن منرا ارام کنه تا اعتمادم رو دوباره بدست بیاره(البته گفتم خودم متنفرم از سیم جیم کردن ولی خب میدونم دچار این رفتارها میشم پس اگر میتونی کنار بیای قبول میکنم اشتی کنم
قبول کرد و بسیار پشیمان بود سوروسات عروسی رو اماده کرد و تمامی کارها اونطور که خواسته بودم پیش میرفت تا اینکه روز جمعه گفته بود شیف هستم و باید سرکار برم ولی من احساس میکردم که شرکت نیست تماس گرفتم جواب نداد
خیلی ارام بهش پیام دادم گفتم عزیزم میدونم شرکتی ولی نمیدونم چرا دلم شور میزنه لطفا از شرکت با من تماس بگیر که شروع کرد داخل پیام حرفهای حاشیه زدن که داری توهیم میکنی چه حرفیه ولی من باز ارام گفتم خواهش کردم ازت گفت نمیزنم
نیم ساعت نشد که با همراهش تماس گرفت گفت دارم میرم منزل گفتم چرا ؟ گفت اعصابم رو خورد کردی نمیتونم شرکت بمانم (درصورتی که ایشون هیچ مرخصی نداره و کارش به شکلی نیست که بتونه مرخصی بگیره به همین سادگی)
(البته در این مدت نشده بود این شک بهم دست بده حتی اگر تاچندساعت جواب تلفنم رو نمیداد
یا مثلا جایی میرفت اصلا چکش نکرده بودم ، میگم که بدونید بخشیدمش و خودمم میخام که اعتماد کنم ولی اینبار مطمئن هستم که دروغ گفته و دلیل دروغش رو نمیفهمم در واقع زیر دو تا از قولهاش زد 1 صداقت 2ارام کردن من و مدارا کردن باهام تا وقتی اعتمادم بدست بیاد)
عذر می خوام طولانی شدخلاصه ایکارش شبه زیادی تو ذهن من اورد و مطمن هستم که از من پنهان کاری کرده و دروغ گفته و اینکه به قول سومش عمل نکرده از دیروز صبح دیگه خبری از هم نداریم
حالا سوالم از شما اینه:
حالا بعد ازین اتفاقی که افتاد من باید چه عکس العملی نشان بدم ؟
حالا که ایشون دست پیش رو گرفته که به من توهین کردی (در صورتی که قبلا گفتم این عملت باعث شده من بهت شکاک بشم گفت حق داری عواقبش رو میپذیرم هرسوالی خاستی بکن من سعی میکنم دوباره اعتمادت بدست بیارم)
نمیخام مسئله را ساده بگیرم و نمیدونمم چطور باید این قضیه را حل و فصل کنم لطفا کمکم کنید
که دعاگویه تمام عزیزان کمک رسان عزیز هستم
باسپاس
علاقه مندی ها (Bookmarks)