به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 95 [ 23:42]
    تاریخ عضویت
    1395-10-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    70
    سطح
    1
    Points: 70, Level: 1
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با رابطمون چکار کنم؟

    سلام
    دختری هستم 22 ساله در دانشگاه با همکلاسیم که 23 سال داره در ارتباط هستم
    ایشون سه ماه پیش به من ابراز علاقه کرد و همون ابتدا به خواستگاری اومد , من هم از اول رابطه بهش علاقه داشتم و دارم
    اما چون دانشجو هست و کاری نداره و سربازی هم نرفته ,خانواده من با نامزدی و عروسی و این برنامه ها فعلا موافق نیستند.
    امارابطه ما هر روز داره عمیق تر میشه و من خیلی نگران هستم و از طرفی چون خانواده هر دوی ما مذهبی هستن , من احساس عذاب وجدان دارم چون ما بهم دست میزنیم و همدیگرو میبوسیم
    تا حالا بارها تصمیم گرفتیم رابطمون رو کم کنیم اما نمیشه....
    ترو خدا بهم بگید چیکار کنم
    ویرایش توسط saaaraaa : یکشنبه 12 دی 95 در ساعت 14:48

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 مرداد 01 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1394-9-14
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    6,098
    سطح
    50
    Points: 6,098, Level: 50
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 87 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام فعلا

    در حالت هیجانی وشور وشوق عشق به سر می برید و بعد احساسی روی شما سوار است

    اما وقتی که مساله جدی وعاقلانه تر شد وفهمیدی که این آقا این قدر ارزش نداشت که برایش استرس واضطراب ورنج وگناه رو تحمل کنی ؟ چه خواهی کرد ؟

    معمولا مدیر محترم تاپیک هایی از این دست را میبندند حتما مقالات تالار را در مورد ازدواج بخوانید و به ازدواج ویک عمر به سر بردن با کسی

    که میخواهی با او زندگی کنی بیشتر وعاقلانه تر بیا ندیش

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 95 [ 23:42]
    تاریخ عضویت
    1395-10-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    70
    سطح
    1
    Points: 70, Level: 1
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دیده نمایش پست ها
    سلام فعلا

    در حالت هیجانی وشور وشوق عشق به سر می برید و بعد احساسی روی شما سوار است

    اما وقتی که مساله جدی وعاقلانه تر شد وفهمیدی که این آقا این قدر ارزش نداشت که برایش استرس واضطراب ورنج وگناه رو تحمل کنی ؟ چه خواهی کرد ؟

    معمولا مدیر محترم تاپیک هایی از این دست را میبندند حتما مقالات تالار را در مورد ازدواج بخوانید و به ازدواج ویک عمر به سر بردن با کسی

    که میخواهی با او زندگی کنی بیشتر وعاقلانه تر بیا ندیش


    سلام اما من ازش ناراضی نیستم که گفتید بی ارزشه!
    اون خواستگاری اومده...2 بار...خانواده من رضایت نمیدن
    تاپیک ها درباره ی ازدواج رو بارها خوندم..... اما واقعا چجوری میشه وقتی همدیگرو دوست داریم از بعد اجتماعی خارج نشیم؟شما تا به حال خودتون تو شرایطش قرار گرفتین؟
    هر دو مون متوجه هستیم که نباید این روال رو ادامه بدم... واسه همین الان اینجام برای راهنمایی و کمک....
    متشکرم

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    224
    Array
    با سلام
    اول برای خودتون روشن کنید که یه خواستگاری ساده دلیل بر چراغ سبز برای اینجور روابط نیست خصوصا که خانواده شما کلا راضی نیستن

    آیا ایشون به همراه خانوادش رسما به منزل شما آمده یا خودش با شما مطرح کرده و شما هم نظر خانواده رو به ایشون ابلاغ کردید؟

    خیلی زود خیلی زود به داد خودت برس
    این وسط بیشتر از همه خودت آسیب می بینی
    خیلی طول نمی کشه که شما روابط جسمیتون عمیق تر از این هم میشه

    بعدش احساسات اون آقا پسر فروکش می کنه چون بیشتر احساسش هیجانی بوده شما هم احساست فروکش می کنه به همین دلیل
    شما ولی وابستگی عمیقی پیدا می کنی که دیگه نمیتونی پات رو از این رابطه بیرون بکشی و به ضجه و التماس به اون پسر می افتی

    این قصه توی همین سایت بارها تکرار شده یه داستان واقعی و قابل پیش بینی

    خیلی وقتها ممکن هست پسر ماجرا کلا پشیمون و سر براه بشه
    یا ممکن هست اونم همچنان پایبند به رابطه باشه ولی خانواده دختر این وسط راضی نباشن
    ممکن هست اون آقا بره و شما یه خواستگار درجه یک پیدا کنی و نقطه ضعفت بشه همین رابطه

    یا محکم بایست و خانوادت رو راضی کن یا قید این رابطه رو بزن

    فکر نکن چون دو دفعه اومده خواستگاری شما به درجه ای از حلال بودن نسبت به هم رسیدید

    توی همین سایت یادم هست یه خانمی در شرایط مشابه روابط عمیق تر رو هم تجربه کرده بود و درگیر بارداری هم شده بود و پدرش برای کشتنش به دنبالش می گشت

    این مدل رابطه توی فرهنگ ما نیست

    بهش بگو یا تلاش کنه خانوادت رو راضی کنه خودت هم همزمان تلاش کن
    اگر هم دلایل پدر مادرت منطقی هست و نمیتونی قانعشون کنی خیلی محکم جلوی ادامه این رابطه رو بگیر و خودتو از این مهلکه نجات بده

    شاید راهش این باشه که اون آقا پسر به دنبال یه کار نیمه وقنی چیزی بگرده تا جنمش به خانوادت اثبات بشه و بهتر بتونن اعتماد کنن خودت هم به خانوادت قول بدی که شرایط سخت ایشون رو میتونی تحمل کنی

    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  5. 4 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    Quality (سه شنبه 14 دی 95), بارن (یکشنبه 12 دی 95), ستاره زیبا (دوشنبه 13 دی 95), عشق آفرین (یکشنبه 12 دی 95)

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 95 [ 23:42]
    تاریخ عضویت
    1395-10-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    70
    سطح
    1
    Points: 70, Level: 1
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فکور نمایش پست ها
    با سلام
    اول برای خودتون روشن کنید که یه خواستگاری ساده دلیل بر چراغ سبز برای اینجور روابط نیست خصوصا که خانواده شما کلا راضی نیستن

    آیا ایشون به همراه خانوادش رسما به منزل شما آمده یا خودش با شما مطرح کرده و شما هم نظر خانواده رو به ایشون ابلاغ کردید؟

    خیلی زود خیلی زود به داد خودت برس
    این وسط بیشتر از همه خودت آسیب می بینی
    خیلی طول نمی کشه که شما روابط جسمیتون عمیق تر از این هم میشه

    بعدش احساسات اون آقا پسر فروکش می کنه چون بیشتر احساسش هیجانی بوده شما هم احساست فروکش می کنه به همین دلیل
    شما ولی وابستگی عمیقی پیدا می کنی که دیگه نمیتونی پات رو از این رابطه بیرون بکشی و به ضجه و التماس به اون پسر می افتی

    این قصه توی همین سایت بارها تکرار شده یه داستان واقعی و قابل پیش بینی

    خیلی وقتها ممکن هست پسر ماجرا کلا پشیمون و سر براه بشه
    یا ممکن هست اونم همچنان پایبند به رابطه باشه ولی خانواده دختر این وسط راضی نباشن
    ممکن هست اون آقا بره و شما یه خواستگار درجه یک پیدا کنی و نقطه ضعفت بشه همین رابطه

    یا محکم بایست و خانوادت رو راضی کن یا قید این رابطه رو بزن

    فکر نکن چون دو دفعه اومده خواستگاری شما به درجه ای از حلال بودن نسبت به هم رسیدید

    توی همین سایت یادم هست یه خانمی در شرایط مشابه روابط عمیق تر رو هم تجربه کرده بود و درگیر بارداری هم شده بود و پدرش برای کشتنش به دنبالش می گشت

    این مدل رابطه توی فرهنگ ما نیست

    بهش بگو یا تلاش کنه خانوادت رو راضی کنه خودت هم همزمان تلاش کن
    اگر هم دلایل پدر مادرت منطقی هست و نمیتونی قانعشون کنی خیلی محکم جلوی ادامه این رابطه رو بگیر و خودتو از این مهلکه نجات بده

    شاید راهش این باشه که اون آقا پسر به دنبال یه کار نیمه وقنی چیزی بگرده تا جنمش به خانوادت اثبات بشه و بهتر بتونن اعتماد کنن خودت هم به خانوادت قول بدی که شرایط سخت ایشون رو میتونی تحمل کنی

    موفق باشی

    سلام ممنون از پاسختون...
    همراه با خانواده اومده و خانواده ها در ارتباط هستن ...
    خانواده من از آقا پسر و خانوادش خوششون اومده و مشکلی ندارند و جوابشون مثبت هس , فقط مشکل کار و سربازی و دانشجو بودن هست که جواب بله نهایی رو به اونا نمیدن ..
    من در حال حاضر ترسم همین هست که شما میگید.... ترس از عمیق تر شدن رابطه....ترس از اینکه دلشو بزنم .... ترس از اینکه درباره ام فکر بدی بشه... ترس از اینکه بره...
    مشکل اصلی ما اینه که زمانی همو می بینیم نمیتونیم احساساتمون رو کنترل کنیم..
    کمکم کنید چجوری رابطه رو محدود کنم تا زمانی که شرایط بهتر بشه و خانوادمم جواب قطعی رو بدن....
    ویرایش توسط saaaraaa : یکشنبه 12 دی 95 در ساعت 16:47

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 02:35]
    تاریخ عضویت
    1395-8-09
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 38 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سریع تمومش کن
    من خودم تجربه کردم اما نه در حد بوسیدن و خیلی سطحی بود ماجرای من

    من الان ازدواج کردم

    من قبلا سه سال با پسری که بعدا خواستگارم شد سه سال دوست بودم چون خانواده من راضی نبود رابطمون تموم شد
    اما خاطره ها تموم نشد
    من دایم شوهرمو با اون خواستگار مقایسه میکنم ناخواگاه ایراد های کوچک همسرم بزرگ بنظر میاد و ایراد های بزرگ اون پسر کوچک بنظر میاد

    وقتی خانواده موافق نیس اگه ازدواج کنی باهاش حمایت خانوادتو نداری
    و چون هر دو عاشق شدید کور و کر هستید و روی ایرادهاتون چشم پوشیدید

    به هیچ وجه نذار رابطه جسمی داشته باشی حتی دست دادن

    تنها تنها تو ضرر میکنی من تجربش کردم

  8. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    145
    Array
    سلام

    راه اول اینه که حریم هارو حفظ کنید و از کارهای حرام پرهیز کنید چون این رویه رو ادامه بدید بعدا اگه ایشالله قسمت شد و با این اقا ازدواج کردید ازتون برداشت بد تو ذهنش نکنه و بشه خوره جونش

    راه دوم اینه که بشینید با خودتون سبک و سنگین کنید فردا با سطح مالی پائین این اقا میتونید کنار بیایید , اگه میتونید یه دوره نامزدی طولانی مثلا 4-5 ساله داشته باشید تا اقا پسر خودشو جمع و جور کنه

    راه سوم هم اینه که به حرف خونوادتون گوش بدید و راهتونو از این اقا جدا کنید چون بدون داشتن کمترین امکانات اولیه ازدواج شما رو به خودش وابسته کرده و حریم هارو شکسته

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    131
    Array
    سلام. سارا جان پاسخ سوال شما یک چیز ساده و کاملا مشخصه.
    رابطه تون رو با ایشون کامل قطع کنید. هرگاه شرایط ازدواج با شما رو داشتن، و همچنان تمایلشون به ازدواج با شما حفظ شده بود، مجددا تشریف بیارن خواستگاری.

    اگر شرایطشون برای ازدواج با شما فراهم شد و اومدن خواستگاری، تازه باید فارغ از مسائل احساسی بررسی کنید مناسب هم هستید یا نه، معیار های شخصی شما رو برای ازدواج دارن یا خیر. آیا اهدافتون برای ازدواج مشترک هست؟ آیا هر دو توانایی اداره یک خانواده رو دارید و ...

    در نظر داشته باشید، در این فاصله هرگز قولی من باب منتظر موندن به پاش ندین! و در این فاصله اگر گزینه های دیگری داشتید بهش فکر کنید و این رو به خودشون هم اعلام بفرمایید.

    اگر با این مساله جدایی نمیتونید کنار بیاین، لطفا به پدرتون بگید رابطه ای در حد نوازش و بوسه هم بینتون هست، چه باید کرد؟ احتمالا به زودی با ازدواجتون موافقت بشه! چون پدرتون به خوبی میدونه حفظ نجابت شما از کار و سربازی طرف مهم تره! هرچند ته این رابطه به نا کجا آباد باشه!

    ولی عزیزم مرحله خواستگاری برای شناخته، نه برای عاشقانه گفتن و عاشقانه شنیدن. لبه ی پرتگاهی به باریکی مو ایستادید، تهش هم معلوم نیست، میگید سرگیجه دارم میترسم بیوفتم؟ خب میوفتید دیگه. قانون جاذبه رو که نمیتونید عوض کنید؟ اگر می خواین آسیب نبینید کامل بیاین کنار از لب پرتگاه. نه اینکه بگین سعی میکنم با احتیاط برم. پایین رو نگاه نکنم...

    دختر خوب سه ماه برای شناخت ازدواج هم کافی نیست. چه برسه اینجور مسائل احساسی. لطفا به زندگیت ارزشمند تر نگاه کن.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  10. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    112
    Array
    سلام عزیزم ماالان هرچی به شما بگیم ازین رابطه بیا بیرون اصلا گوش نخاهی کرد چون فعلا عشقولانه هستین دختر خوب خوب بررسی کن بدون احساس اگر از لحاظ فرهنگی اعتقادی و اخلاقی در حد ایده ال جواب مثبت بده چون سربازی و مالی مشکلاتش تمومی داره اما خلاقی و فرهنگی و اعتقادی اصلاااااااا پس خودت رو به گناه الوده نکن یه تصمیم بدون هر گونه احساس بگیر
    یعنی بین خودتون قرار مثلا یه ماهه بذارین که اصلا از نظر جنسی بهم نزدیک نشین و بدون احساس تصمیم بگیرین بعد اون دیگه اگر بازهم موافق بودین رسما محرم شین و با توجه به سن پایینتون عقد باشین البته عقد بیشترازیکی دو سال دردسره
    اصلا بعد دوسالبا همون شرایط اندک هم اگر میتونی کناربیا و زیر سقف برین
    مگه خانوادهای قدیمی چیکار میکردن باهم جمع میکردن و همهاز اولخونه ماشین نداشتن
    شما اگر یه همسر خوشششششششش اخلاقبا اییییمان داشته باشی تو چادرم زندگی کنی خوشبختی اما اگر ایشون بداخلاق و بی وجدان باشه تو کاخ هم جهنمه برات
    پس مهم اخلاقیاته و اونم بدون روابط عاطفی کشف میشه یعنی با عقل نه احساس
    پس رابطتون رو فقط عقلانی کنید
    البتهفکر نکنی حرفهایی که زدم همینطوری بوده و نمیدونم جدایی عاطغی چقدر سخته اما میشه
    دختر خوب یه چیز رو بدون مردا از دخترهایی که دوران دوستی خودشون رو راحت در اختیار میذارن بعد رابطه باهاش سرد میشن اما دختریکه خودش حفظ میکنه دنبالش تا ته دنیا میرن به این حرفم ایمان دارم شک نکن
    حتما تاپیکهای دوستی دختر و پسرسایت رو بخون ازتجربهاشون استفاده کن
    ویرایش توسط ستاره زیبا : دوشنبه 13 دی 95 در ساعت 13:40

  11. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 دی 96 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1395-10-13
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    253
    سطح
    5
    Points: 253, Level: 5
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم تقریبا شرایط شما رو داشتم. تازه عضو این سایت شدم. میخواستم تاپیک بزنم که دیدم شرایطی مثل من کم و بیش هست. شرایط من با شما یه کمی تفاوت داره. این تفاوت که از 18 تا 25 سالگی این چیزایی که شما تعریف کردین طول کشیده! و با این که درس و سربازی مشکلش با گذر زمان حل شد اما با گذشت یک سال از سربازی هنوز چیزی از نظر کار معلوم نیست. خانواده من هم دقیقا مثل شما بعد از دو بار خواستگاری جواب مثبت دادن به شرط کار. اما مدتی میشه که این رابطه رو تموم کردیم. چون مشخص نبود که چقدر طول بکشه و 7 سال هم زمان کمی نبود. حس میکنم به اندازه کافی به ایشون زمان دادم و شرایط خانوادمو هم کامل میدونستن. الان هم پیشنهاد خاصی تو زندگیم ندارم اما از بلاتکلیف موندن خسته شده بودم و فکر میکنم هر دو نفرمون خسته شده بودیم. با هم شروع کردیم و با هم به این نتیجه رسیدیم که باید تموم شه. شما هم اگه دوس دارین کشش بدین اما دیر یا زود به نتیجه ای میرسین که من رسیدم.... نمیدونم کارم تو رابطه ی خودم درست بود یا نه. شاید نظرم هم به شما کمکی نکنه فقط خواستم یکی از حالاتی که آینده رابطتونه مطرح کنم....
    خیلی سخته تموم کردن... اما چاره ای نبود.
    امیدوارم شما هم بهترین تصمیم رو بگیرین


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.