نوشته اصلی توسط
E_Aysan
مشکلم جوریه که هرچندمدت یکبار به طلاق فکر میکنم،شوهرم درک درستی از زندگی نداره و همش به فکر رفیق بازیشه،البته الان خیلب کمتر شده اما همش بهم میگه تقصیر توئه نمیذاری برم پیش دوستام،درصورتی که حداقل هفته ای سه بار میره پیش دوستاش که همه مجردن،و از من توقع داره بشینم تنها توی خونه،حتی اگه من حالم خوب نباشه،بهم زیاد ابراز علاقه میکنه ولی زیاد هم از اندامم ایراد میگیره،میگه خیلی لاغری،یا اگه زنی رو توی تی وی ببینه که تو پر باشه خیره میشه و میگه این اندامه،هرچند ارتباط جنسی مون زیاده و تقریبا هر روز باهم نزدیکی داریم...یه جورایی شخصیت دوگانه ای داره مثلا مبینی الان داره میخنده نیم ساعت دیگه اخم میکنه و به یه موضوع الکی گیر میده،سرکار نمیذاره برم،کلا آزادی ندارم،با خانواده م رفت و آمد نمی کنه،من کاملا برون گرام اما همسرم برعکس من درون گراست و تنهایی رو ترجیح میده.یه دختر دوسال و نیمه دارم.خیلی علاقه به سفرهای مجردی داره.نمیدونم با این اوضاع موندن من به صلاحه یا جدا شدن؟خیلی تلاش کردم زندگی مو بسازم اما اون نمیخواد انگار.یک ساله مشاوره های مختلفی رو دنبال کردم اما نتیجه بخش نبود،شما کمکم کنید خواهشا
توی دعواهامون سه بار بهم گفته ازت متنفرم، ولی وقتی حالش خوبه میگه دوسم داره.دوران مجردیش با دخترای رنگارنگی دوس بوده،یعنی زیاد رابطه داشته با دخترا.منم دوسش دارم ولی وقتی اذیتم میکنه با حرفاش ازش متنفر میشم،یه مشاور بهم راهکار داد گفت چندمدت از هم دور باشین بدون هیچ تماسی،اما شوهرم قبول نمیکنه،به من میگه برو خونه مامانت بمون یمدت ولی من بهت زنگ میزنم.ضمنا هر دو26 سالمونه،سه
سال و نیمه ازدواج کردیم
این هم اضافه کنم که مشروب هم میخوره هرروز،خیلی دوسم داره و حاضر به طلاق دادنم نیست.خانوادم چندبار پیشنهاد دادن گفتن بخوای جدا بشی ما پشتت هستیم،خواهشا راهنماییم کنید
برام چندتا موقعیت کاری خوب جور شد اما شوهرم میگه دوس ندارم کار کنی،هرچند مشکل مالی هم زیاد داریم.چندمدت یکبار فکر طلاق میاد توی سرم ولی زود پشیمون میشم،نمیدونم این لفمار طبیعیه یا نه.خیلی خسته م که توی این زندگی پیشرفتم متوقف شده حتی بخاطر بددلی این آقا من درس و دانشگاه و ول کردم،یه ترم فقط دارم واسه لیسانس،اما اصلا بامن همکاری نداره که برم ادامه بدم،میگه من طرز غکرم اینجوری ه،تو همچین محیطی بزرگ شدم چون برادر و پدرم اینجورین منم اینجورم.نمیدونم طلاق راه درستیه یا نه؟نمیدونم چطور میتونم ازش دل بکنم.خیلی بهش وابسته م
همسرتون درونگراست؟
مشاور بهتون گفت؟
- - - Updated - - -
شما در هشت ماه 18 تا تاپیک زدین !!
افکارت را منظم کن و تاپیکی بزن که بهت کمک کنه زندگیت را بهتر کنی، نه تاپیک غرغر ...
خودت چی می خوای از زندگیت؟
دست از سر شوهرت و خانواده اش یه مدت بردار و اهداف و برنامه های خودت را مشخص کن و مسیر رسیدن بهش را پیدا کن.
یه ترم از تحصیلت مونده تا لیسانس بگیری. این را کجا قطع کردی و به چه علتی؟
باشگاه می ری؟
کار و فعالیتهای جانبی ات به غیر از خانه داری و بچه داری چی هست؟
مشکلات
هدفها و خواسته هات را مرتب بنویس و هر راه حلی دوستان می دن دلیل رد یا قبول کردنش را بگو.
- - - Updated - - -
نوشته اصلی توسط
E_Aysan
واسه مسائل جنسی هم اگه ناز کنم همش تهدیدم میکنه به خیانت،اوایل خودم و اینقدر راحت دراختیارش نمیذاشتم همش میگفت من بذم تو خیابون یکی و پیدا کنم،یا میگفت برم خود ارضایی کنم.ولی الان اگه بخواد نه نمیگم از ترس خیانت،راجع به ارتباط با دوستانش باید بگم دوستاش آدمهای نرمالی نیستن،اکثرا متاهلن و دوست دخترم دارن،یا اینکه از زنشون حدا شدن،یا اینکه دختربازن،دوبار هم پیش اومد به قول خودش میخواست دختر جور کنه واسه دوستاش من فهمیدم و بازم ازش با یه معذرت خواهی گذشتم،یه وقتایی مشروب زیاد نیخوره،هرچی از دهنش در میاد به من و دخترم میگه،یبار گفتم بین من و مشروب و رفیق بازی یکی و انتخاب کن،گفت من نمیتونم مشروب و ترک کنم ،کلا دوس دارم بخورم،ضمنا من نمیدونستم به مشروب اعتیاد داره ،بعد عقد فهمیدم،واسه سرکار رفتنم الان راضی شده از فردا میخوام برم انشالله،میدونم ته دلش راضی نیست ولی ایندفعه میخوام برم،خیلی خیلی بدبینه،حتی من اجازه ندارم به خواهرزاده ها و برادرزاده های نوجوانم دست بدم،میگه خوشم نمیاد،درصورتی که توب قرآن بهش تشون دادم که نوشته محارم آدم چه کسانی هستن،بشدت هم لجبازه،من چله ی محبت بدون انتظار گرفتم،خیلی خیلی واسه بهبود زندگیم تلاش کردم،همه چی درست شدنیه میدونم،اما مشروب رو نمیتونم تحمل کنم
راجع به باشگاه هم گفتم میگه میترسم پاهات بشکنه،(پام پرانتزیه)،یه جورایی متلک میندازه بعد میگه شوخی کردم...
این آقا با این همه نکات مثبت ... شما بهش قرآن نشون می دی که ثابت کنی حرفت درسته یا غلطه؟
متلک در مورد باشگاه بگه ... چیکار ایشون داری. کار خودت را بکن. باشگاه نمی ری چون همسرت متلک می گه؟
همسرت خیلی ایراد داره
اما شما اون وسط گم شدی. اگه اجازه داده بری سرکار، یعنی اجازه تحصیل و دیدن دوستان و رفت و آمد با خانواده و ... را هم راحت می ده.
بهتر نبود اجازه برای یه موضوع مفید تری را می گرفتی؟ الان بری سرکار لابد باید با درآمدت مشروب بخری !!
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)